سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
به خودت اعتماد داری؟
هر انسانی نسبت به خودش برداشتی کلی دارد که به آن خودپنداره فرد گوییم. خودپنداره شامل مجموعه ای از ویژگی های جسمی و روانی است که وقتی همانند یک پازل کنار هم قرار می گیرند فرد را توصیف می کنند. و خود ایده ال تصوری است که هر فردی دوست دارد از خودش داشته باشد....
اگر ثروتمند نیستی، مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند.
اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند.
اگر زیبا نیستی، برخورد درست با زشتی هم وجود دارد.
اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند.
اگر تحصیلات عالی نداری، با کمی سواد هم می توان زندگی کرد.
اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی از انسان هاست.
اما اگر " عزت نفس" نداری برو بمیر که هیچ نداری... ( گوته )
همه ما کم و بیش با کلمه عزت نفس و اعتماد به نفس آشنا هستیم. و بارها و بارها در موقعیت های مختلف و شاید روزانه هزاران بار کلمه اعتماد به نفس به گوشمان خورده باشد. و باز هم همه ما مطالب زیادی اندر مزیت داشتن اعتماد به نفس و معایب نداشتن آن شنیده ایم. اما کمتر کسی است که پی به معنای واقعی اعتماد به نفس برده باشد و به اهمیت آن در زندگی شخصی و اجتماعی واقف باشد.
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس همان طور که از اسمش پیداست به معنی اعتمادی است که ما نسبت به خودمان داریم. باور و ایمان داشتن به این امر که توانایی هایی در وجود ما نهفته است و به بیانی ساده تر به معنی ارزش و احترام قایل شدن برای خودمان.
مسلماً داشتن چنین احساسی نسبت به خودمان ( احساس ارزشمند بودن، شایسته بودن) از مجموعه ای از تفکرات، عواطف و همه تجربیاتی که ما در طول زندگی پر پیچ و خم خود داشته ایم نشات می گیرد. این که فرد چه نوع شناختی از خودش، توانایی ها و ضعف هایش( ارزیابی دقیق) داشته باشد از پایه های ضروری عزت نفس می باشد. بنابراین مهم این نکته است که ما در ارزیابی خودمان واقع بین باشیم و نقاط قوت و ضعفمان را به عنوان بخشی از وجودمان بدون قید و شرط بپذیریم. و با بالا بردن نقاط قوت و رفع نقاط منفی در عزت نفس خود بکوشیم. بنابراین نباید به اشتباه چنین تصور کنیم که افراد با عزت نفس بالا هیچ گونه نقاط منفی ندارند. بلکه آنها با ارزیابی دقیق و واقع بینانه خود نقاط مثبت و منفی شخصیت خود را شناخته اند و آن را به عنوان بخشی از وجود خود پذیرفته اند و با ارتقاء نقاط مثبت و رفع و اصلاح نقاط منفی در بالا بردن عزت نفس خود می کوشند. در واقع می توان چنین گفت که آنها به نوعی صلح درونی و آشتی با خود رسیده اند.
مهم این نکته است که ما در ارزیابی خودمان واقع بین باشیم و نقاط قوت و ضعفمان را به عنوان بخشی از وجودمان بدون قید و شرط بپذیریم و با بالا بردن نقاط قوت و رفع نقاط منفی در عزت نفس خود بکوشیم
چگونگی شکل گیری عزت نفس
هر انسانی نسبت به خودش برداشتی کلی دارد که به آن خودپنداره فرد گوییم. خودپنداره شامل مجموعه ای از ویژگی های جسمی و روانی است که وقتی همانند یک پازل کنار هم قرار می گیرند فرد را توصیف می کنند. و خود ایده ال تصوری است که هر فردی دوست دارد از خودش داشته باشد.برای مثال من دوست دارم قهرمان شنا باشم. اعتماد به نفس هر فردی از ترکیب خودپنداره و خود ایده ال بنا نهاده می شود. به طوری که اگر فاصله بین خودپنداره فرد و خود ایده ال او کم باشد، اعتماد به نفس او در حد بالایی قرار می گیردو چنانچه اختلاف بین خودپنداره و خود ایده ال زیاد شود موچب اعتماد به نفس پایین و همچنین مشکلات ناشی از آن همچون( افسردگی، اضطراب، ناامیدی، غمگینی و...) می شود.
برخی از عوامل کاهش اعتماد به نفس
* نداشتن مهارت کافی
* ترس از تایید نشدن
* وابستگی
* عدم تصمیم گیری
* نداشتن هدف در زندگی
* تفکرات منفی
ویژگی افراد دارای عزت نفس بالا
* شناخت واقع بینانه ای هم از خودشان و هم از جهان اطرافشان دارند.
* برای معلومات و داشته های دیگران ارزش قائلند.
* برای اشتباهات و ضعف های خود به دنبال مقصر نمی گردند و اشتباهات خود را پذیرفته و برای رفع آن تلاش می کنند.
* توانایی حس ابراز وجود دارند و به راحتی در موقعیت های ضروری به خواسته های غیر منطقی دیگران نه می گویند.
* مستقلانه عمل می کنند.
* در فعالیت های اجتماعی شرکت می کنند.
* از استعداد ها و توانایی های خود استفاده کرده و آنها را راکد نمی گذارند.
* زمانی که فردی از آنها تعریف می کند می پذیرند.
* دیگران را با عبارات مناسب مورد خطاب قرار می دهند.
منبع: تبیان
ویدیو مرتبط :
به هیچ کس اعتماد نکن حتی خودت ... / سیروان:یه روز میای
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آقای مجیدی از خودت چه داری؟
خودخواهی عجیب فرهاد مجیدی در مورد پیراهنش در استقلال اعتراض خیلیها را به دنبال آورد.
زیادهخواهی مجیدی البته قصه جدیدی نیست. او در حالی شماره هفت استقلال را حق ابدی خودش میداند که هر بار میلش کشیده، آن را داخل رختکن جا گذاشته و برای ادامه دوران بازیگری لباس دیگری را به تن کرده است. وقتی یک نفر میتواند بابت رفاقت نیمهراهش هیچ توضیحی ندهد و حتی شرمنده هم نباشد، طبیعی است که بعدها مطالبات افزونتری هم پیدا کند. کسی که امیر قلعهنویی را با سه قهرمانی برای استقلال بیکفایتترین مربی تاریخ میداند و هنوز فصل شروع نشده از پرویز مظلومی اعلام برائت میکند، به احتمال فراوان برای آیندهاش هم نقشههای قشنگی کشیده است؛ نقشههایی که از همین زیادهطلبی استثنایی مایه میگیرند و به زودی او را فاتح یکهتاز نیمکت استقلال خواهند کرد. با این همه اما مهمتر از اینکه مجیدی کیست و چه میکند، باید سراغ جواب این سوال رفت که او در چه بستری رشد کرده و چطور به اینجا رسیده است؟
یکی مثل فرهاد مجیدی با این همه حس طلبکاری محصول کدام فضاست؟ او بیگمان از کره ماه پایین نیامده و مردم همین سرزمین کاراکترش را تراش دادهاند؛ جایی که خیلی از آدمهایش وقتی تصمیم میگیرند عاشق یک نفر باشند، چشمشان را روی همه حقایق مربوط به او میبندند و هیچ نقصی را از او قبول نمیکنند. این «بتوارگی» حیرتآور، جنون امروز جامعه ماست و کار را به جایی میرساند که وقتی پدیدهای مثل تتلو با آن همه تناقض نفرتانگیز به پیروانش فرمان میدهد، ملت پای صفحه شخصی او صدای کفتر از خودشان درمیآورند! ما در چنین اتمسفری نفس میکشیم و اتفاقا این، بهترین موقعیت برای بالا آمدن فرهاد و امثال اوست. مجیدی احتمالا هر گوشه دیگر این کره خاکی به دنیا میآمد، آنقدر سوال پیچش میکردند که دیوانه میشد. اینجا اما بهشت است؛ وقتی هیچکس نپرسید چرا رفتی و چطور آمدی یا چه گفتی و چه کردی، طبیعی است که بعدا هم کسی نخواهد پرسید به چه حقی برای پیراهنت تعیین تکلیف میکنی و با کدام منطق دنبال نیمکت استقلال میگردی؟
راجع به فرهاد مجیدی هر اختلافی در کار باشد، حداقل در یک مورد اتفاق نظر کامل وجود دارد؛ اینکه او عمده محبوبیتش را مدیون تقابل با پرسپولیس است. به هر ترتیبی که بود فرهاد توانست عددی را خلق کند که خیلی زود به ستون اردوگاه استقلالیها در جنگ با دشمن دیرینه تبدیل شد؛ اما آیا واقعا همین کافی است؟ یعنی همین بس است که او هرچه دلش میخواهد انجام بدهد و خودش را پاسخگوی هیچ احدی نداند؟ یادمان باشد الفتی که صرفا از بدوبیراه گفتن به دیگران شروع میشود، غالبا سرنوشت چندان روشنی نخواهد داشت. در همین مملکت اوج شهرت محمود احمدینژاد -دوست صمیمی فرهاد مجیدی!- مربوط به زمانی بود که او خودش را با حمله به چهرههای شناخته شده مطرح میکرد. همین استراتژی هم در سال 84 باعث اقبال نسبی جامعه به او شد، اما آخر این داستان 8 ساله، عقب افتادن 80 ساله یک کشور بود. کاش به آدمها بیشتر بر اساس داشتههای خودشان اعتبار بدهیم، نه شاخ و شانههایی که برای دیگران میکشند. گاهی فقط باید پرسید : «از خودت چه داری رفیق؟»