مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

حکایتی شیرین اما پر از اشتباه



حکایات آموزنده و جالب،داستانهای جالب

حکایت دزد مال مردم هستم اما دزد ایمان مردم نیستم!

 

در زبان مردم گاه حکایاتی شنیده می شود که ظواهر دینی دارد و در ظاهر به قصد کمک به اهداف دین ساخته یا حکایت می شود. با این حال با بررسی بیشتر متوجه می شویم که بسیاری از این حکایت ها بر خلاف ظاهرشان، بر مبنای دینی بنیان نشده و گاه بر خلاف مقاصد و آموزه های دینی هستند.

در اینجا می خواهیم به تحلیل یکی از حکایت های مشهور در این باره بپردازیم:


دزد مال مردم هستم اما دزد ایمان مردم نیستم!
نقل است کاروانی از تجار به همراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دور دست شد. در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده، تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند. در بین اموال مسروقه یکی ازحرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود.


حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا  نمود. رئیس دزدان چون آن واقعه بدید دستور داد کیسه زر را به صاحبش برگردانند. یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما راهزن نیستیم؟ رئیس دزدان پاسخ چنین داد: "ای ابله، درست است که ما دزد مال مردمیم اما هرگز قرار نبود دزد ایمان مردم باشیم."


بررسی و تحلیل این حکایت
برای اولین بار که چنین حکایتی را بشنویم شاید حسی از تحسین ما را فرا بگیرد. زیرا با راهزنی آشنا می شویم که به رغم اعتراف به کار زشتش، اهل خدا و اعتقادات نیز هست و به باورهای مردم احترام قائل است. حد و مرز خود را می شناسد و در خلافکاری خود از حد خاصی بیشتر تجاوز نمی کند و به قول ما "دست به هر جنایت و کاری نمی زند". چنین دزدی ما را به تحسین و دعای "خدا پدرت را بیامرزد" می اندازد. اما این همه قضیه نیست.

با بررسی بیشتر این حکایت متوجه لایه های غیر دینی و خلاف عقاید صحیح دینی می شویم که در اینجا به بیان آن می پردازیم:


تأمل اول-یک کلمه کلی که باعث اشتباه می شود
منظور آن دزد از کلمه "ایمان" همان کلمه عرفی "اعتقادات" است.


"اعتقادات" کلمه ای کلی است که شامل هر حق و باطلی می شود. به عبارت دیگر "اعتقادات مردم" در این حکایت یک امر مثبت محسوب شده که باید حفظ شود در حالیکه منطق قرآنی به ما این را نمی گوید. قرآن به ما می آموزد که در میان اعتقادات مردم، بخشی حق و بخشی باطل است و اعتقادات باطل هم ظاهری دینی و درست به خود دارد.


در قرآن گفته های مشرکینی نقل شده که وقتی درباره کارهای بسیار زشت خود سخن می گفتند: "پدرانمان را بر این آیین یافتیم و خدا ما را به آن دستور داده است" (1)


به دیگر سخن، نباید گول ظاهر اعتقادات و گفته ها را بخوریم زیرا همواره پوششی از حقانیت و تقدس بر روی عقاید باطل نیز قرار گرفته است. یکی از سخت ترین کارهای انبیاء و اولیای خدا همین بوده که با همین فکرها و آیین های باطل که ظاهری از حق دارند مبارزه کنند.


تأمل دوم-آیا نسبت به باورهای مردم مسئولیت داریم؟
با سخنی که در بالا گفتیم روشن شد که بخشی از اعتقادات مردم حق و بخشی از آن باطل است که موظفند آن را اصلاح کنند نه اینکه ما تکلیف داشته باشیم به هر "زور" که شده حفظ شود. ما در اینجا نمی خواهیم به آن راهزن ایراد بگیریم؛ بلکه می خواهیم به پیام درونی این حکایت خرده بگیریم که همانا مسئولیت داشتن به ایمان مردم است.


ما نسبت به عقاید نادرست مردم مسئولیتی نداریم و نباید خود را مسئول بدانیم. پیامبر نیز نسبت به خدشه دار شدن عقاید دینی نادرست دچار ناراحتی وجدان نمی شد. مثلا نمی فرمود که "وای از اینکه اعتقاد مردم به موثر بودن بتها در زندگی لطمه بخورد".


تأمل سوم- آیا می شود "ایمان" مردم را دزدید؟
باور به دزدیده شدن ایمان مردم نشانه سطحی نگاه کردن به مسأله ایمان است. در حقیقت هیچکس نمی تواند ایمان کسی را بدزدد و هر کس مسئول ایمان خودش است. آنچه ایمان را می برد، گناه های عملی و فکری خود فرد است و نه دیگران.


البته علمای دین اگر فریفته دنیا شده باشند می توانند در مردم اثر بدی بگذارند و آنان کسانی هستند که راه محبت بندگان به خدا را می بندند و به عبارت دیگر راهزن های راه محبت خدا هستند.(2)


تأمل چهارم-تصور غلط از محافظت خدا
حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود. رئیس دزدان چون آن واقعه بدید دستور داد کیسه زر را به صاحبش برگردانند. یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما راهزن نیستیم؟ رئیس دزدان پاسخ چنین داد: ای ابله، درست است که ما دزد مال مردمیم اما هرگز قرار نبود دزد ایمان مردم باشیم

آنگونه که در این حکایت آمده است، دزد خوش انصاف آن کیسه را بر گرداند تا ذهن آن شخص نسبت به دعا کدر نشود؛ زیرا اگر آن مال دزدیده شده بود، آن شخص با خود فکر می کرد که این دعاها و اذکار همه بیفایده و بی تأثیر است.


با توجه بیشتر در می یابیم که گویندگان چنین حکایتهایی برداشتی اولیه و نادرست از "حرز" و "امان" دارند و از معانی عمیق "پناه جویی" به خدا بی اطلاعند.

برای روشن شدن مطلب، به زندگی انبیاء و اولیاء خدا توجه کنیم. شکی نیست که آنان بیش از همه مردم به خدا پناه می برده اند و خدا نیز پناهشان می داد؛ با این حال گرفتار اذیت های فراوانی بودند. قوم های لجوج، تهمت های ساحر و مجنون... ائمه علیهم السلام نیز همگی گرفتار مشکلات خاص خود با مردم و حکومت بودند؛ اما با این حال پناه جوترین بندگان به درگاه خدا بودند و خدا نیز به بهترین شکلی به آنان پناه داده است.


داستان مومن آل فرعون هم که در سوره غافر آمده، خواندنی است. او دعا کرد: "کار خودم را به خدا وامی گذارم که خدا به حال بندگان آگاه است" خدا نیز گفت: "خدا او را از بدی های مکر آنها محافظت نمود" (3)؛ اما او کشته شد.


از اینجا مفهومی قرآنی از محافظت را می آموزیم که افق دید ما را بالاتر می برد. به عبارت دیگر ممکن است دچار مصیبت های بزرگ و کوچک شویم اما در امان و محافظت خدا باقی بمانیم و در ایمان و روحیه و خواسته های متعالیمان هیچ تزلزلی رخ ندهد.


مومنان با همه وجود خود حس می کنند که خدا پشتیبان آنهاست و اگر حادثه ناگواری هم برایشان پیش بیاید باز هم در کل به نفع آنها خواهد بود و در مصیبت ها و گرفتاری ها صبر می کنند و هرگز لب به ناسپاسی و تردید نمی گشایند.


بنابراین این حکایت از جهت مفهوم "نگاهبانی خدا" نیز دچار نقص است و با مجموعه تعلیمات دین سازگاری ندارد.


================================
پی نوشت ها:
1- وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (اعراف، آیه 28)
2- أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ علیه السلام لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَكَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّكَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِكَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ إِنَّ أَدْنَى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ (کافی، ج1، ص46)
3- فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ  فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (سوره غافر، آیه44و 45)

منبع:tebyan.net


ویدیو مرتبط :
یک اشتباه بسیار پر هزینه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نامزدی شیرین و پر ماجرا



 

 

نامزدی شیرین و پر ماجرا

 

از هر همسر جوان و یا پدر و مادری سوال کنید، نظر خاص خودش را در رابطه با زمان مطلوب بین عقد تا عروسی دارد. این روزها دیگر معمولاً هر کسی ازدواج می کند، تجربه فاصله بین عقد و عروسی را دارد. اغلب همسران جوان بعد از گذشت مدتی از خواندن صیغه عقد زیر یک سقف می روند. واقعیت این است آماری از اینکه این فاصله چه میزان است. وجود ندارد؛ چرا که تنها عقد به صورت رسمی ثبت می شود و زمان مراسم عروسی در جایی ثبت نمی شود.

 

کارشناسان در رابطه با فاصله مناسب نظرهایی دارند، اما علاوه بر نظر کارشناسان، تلاش کردیم تا نظر تعدادی از افراد را نیز بپرسیم تا ببینیم نظر آنها چیست و البته آیا بین نظر آنها و کارشناسان تفاوتی وجود دارد؟

 

از دو گروه سنی در رابطه با فاصله مناسب بین عقد و عروسی پرسیدیم؛ همسران جوان و ولدینی که این روزها به دنبال متاهل شدن فرزندان خود هستند و یا خود فرزندانی متأهل دارند. نتایج چنین چیزی را نشان می داد:

 

معمولاً همسران جوان بر وجود این دوره تاکید داشته و در مورد چرایی آن مواردی مانند لزوم وجود آن برای شناخت بیشتر، کم بودن مسئولیت در این دوران و در نتیجه لذت بخش بودن آن اشاره داشتند.

 

والدین غالباً بعد از اعلام مطلوب بودن وجود این دوره بر کوتاه بودن آن تاکید داشتند و در مورد چرایی کوتاهی آن به مواردی مانند کم شدن اشتیاق جوانان برای عروسی در صورت طولانی شدن و سخت بودن این دوران برای والدین اشاره داشتند.

 

در گروه همسران جوان، هیچ فردی معتقد نبود که اصلاً نباید فاصله ای وجود داشته باشد، تنها در یک مورد از بدون فاصله تا شش ماه اشاره شد. اما در گروه والدین دو نفر معتقد بودند به وجود فاصله نیازی نیست و زمان مطلوب را صفر اعلام کردند.

 

اگر به واسطه رفت و آمدهای فامیلی و خانوادگی و یا صحبت هایی که خود زوج پیش از ازدواج با هم داشته اند با همدیگر آشنایی دارند، مناسب نیست که این فاصله زیاد باشد، به خصوص اگر دو نفر با هم مشکلی ندارند. و ممکن است در حاشیه مسائل مشکل ایجاد شود

 

زمانی که صحبت درباره فاصله مناسب بین عقد تا عروسی است، همسران جوان و والدین باید به چند نکته توجه داشته باشند. اگر زوج آشنایی قبلی خوبی ندارند، باید این فاصله بیشتر باشد تا شناخت ها کامل تر شود منظور آن است که زوجین بتوانند در این مدت توانمندی ها، سلیقه ها، نقاط قوت، آداب و اعتقادات همدیگر را بشناسند.

 

اما اگر به واسطه رفت و آمدهای فامیلی و خانوادگی و یا صحبت هایی که خود زوج پیش از ازدواج با هم داشته اند با همدیگر آشنایی دارند، مناسب نیست که این فاصله زیاد باشد، به خصوص اگر دو نفر با هم مشکلی ندارند. و ممکن است در حاشیه مسائل مشکل ایجاد شود در این شرایط فاصله عقد تا عروسی نباید طولانی باشد؛ چرا که ایجاد حاشیه در اطراف زوج ها می تواند باعث اختلاف میان آنها شود.

 

موضوع دیگر اینکه زمانی که افراد انتخاب درستی داشته اند و خودشان هماهنگی دارند و شبیه هم هستند، در این شرایط بهتر است فاصله کم باشد و عروسی را به تأخیر نیندازند. در انتخاب درست مهم آن است که فرد در زمان انتخاب، تشابه را رعایت کند. متاسفانه برخی افراد تصور می کنند که تفاوت داشتن با همسر خوب است. در حالی که در یک انتخاب مناسب همسران باید با هم شباهت هایی داشته باشند.

 

البته در بحث شباهت، چند مورد بسیار اهمیت دارد. چیزی که فرهنگ ما روی آن بسیار تأکید دارد، تشابه اعتقادی است. در صورتی که چنین موضوعی وجود نداشته باشد، بعدها می تواند مشکل ایجاد کند. یادمان باشد در زوج ها دو مورد ایجاد مشکل می کند؛ یکی تفاوت های جدی اعتقادی و دیگری هم نظرهایی که اطرافیان در مورد این انتخاب دارند. در صورت وجود چنین مسائلی، طولانی شدن فاصله عقد تا عروسی هم کمک چندانی نمی کند.

 

به طور کلی اگر بخواهیم حدود زمانی مناسب برای فاصله عقد تا عروسی را بگوییم، می توان گفت شش ماه تا یک سال، زمان مناسبی است. البته این محدوده قطعی نیست و نمی توان گفت که برای همه افراد مناسب است، اما حدود مناسب را این مقدار می دانم.

منبع: tebyan.net