سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

ازدواج یعنی انتخاب یک شریک همه جانبه ؛نه فقط عاشقی!!



عشق در یک نگاه, ازدواج موفق,سن ازدواج

توی حیاط دانشگاه دیدمش، پسر خوب و موجهی بود. خوش سر و زبون و خوش تیپ. تو اولین برخورد متوجه شدم اونم از من خوشش اومده! هر چند رشته هامون مختلف بود و سر کلاس نمی دیدمش اما بالاخره سلف و کتابخونه و راهرو ها و نگاه های یواشکی کار دستم داد. یهو دیدم به دیدنش عادت کردم!

ارتباطمون بیشتر شد، گاهی حضوری و بیشتر تلفنی و پیامکی وخلاصه هرجایی که می شد با هم باشیم. چند ماه گذشت و دیگه حسابی وابستش شدم تا اینکه بحثمون جدی شد و به فکر ازدواج افتادیم. من تهرانی بودم و اون شهرستانی. قرار شد با خانوادش به تهران بیان برای خواستگاری.

دل تو دلم نبود و فکر می کردم این اتفاق یعنی آخر خوشبختی. وقتی در خونه رو باز کردم، از دیدن افرادی که پشت در بودن خشکم زد. یادمه خواستگاری خواهرم فقط دو سه نفر اومده بودن اما گویا در شهر پسری که دلباخته اش شده بودم رسم فرق می کرد. نزدیک به ده نفر!

این اولین تفاوتی بود که من دیدم. اون روز به نظرم عادی اومد. مثل خیلی تفاوت های مهم تر که خانوادم متوجه شدن و به من گفتن و من گفتم: من باید با این پسر ازدواج کنم. حالا که از یک زندگی پر از اختلاف و دعوا خسته شدم و دیگه اثری از عشق دیروز نیست، متعجبم که چطور متوجه نشدم با این همه اختلاف فرهنگی و مخالفت خانواده ها و تفاوت های اعتقادی، من و اون نمی تونستیم باهم خوشبخت باشیم. کاش یکی اون روز ها من رو از خواب بیدار می کرد ...

ماجرایی که خواندید، نه قصه بود و نه افسانه! صحبت های یکی از دوستان بود که بعد از هفت سال زندگی مشترک، و با وجود پشت سر گذاشتن مشکلات زیاد، نتوانست زندگی اش را حفظ کند و تصمیم گرفت یک پایان تلخ را به تلخی بی پایان ترجیح دهد.

هنوز بعد از چند ماه جدایی، رد پای سال های سختی که گذرانده در حرف ها و آه هایش پیداست. هفت سال از بهترین روزهای جوانی اش به پای علاقه ای گذاشته شد که بدون هیچ گونه منطق و دلیل درستی به وجود آمد. همان داستان تکراری عشق در یک نگاه!

ازدواج یعنی انتخاب یک شریک همه جانبه! شما اگر قرار باشد چند میلیون پول را با کسی شریک شوید تا کار اقتصادی بکنید، آیا بدون فکر و منطق پیش می روید؟ چطور می توانید برای شراکت مادام العمر و همه جانبه ی ازدواج، به لرزیدن دلی و بالا رفتن ضربان قلبی اکتفا کنید؟

عشق در یک نگاه, ازدواج موفق,سن ازدواج

البته از طرفی نمی توان انتظار داشت که بدون علاقه و محبت، با کسی پای سفره ی عقد بنشینید. شاید حفظ توازن بین کشش های احساسی و تصمیم گیری منطقی، مهم ترین عامل یک ازدواج موفق باشد.

سن ازدواج یعنی سال های جوانی، روزهای هیجان و قلیان احساس است. یک جوان بیشتر تحت تاثیر هیجاناتش قرار می گیرد و این اصلا بد نیست اما مشکل زمانی ایجاد می شود که این هیجانات زندگی او را اداره کنند.

از انتخاب رشته تحصیلی گرفته تا شغل و انتخاب همسر، همگی نیازمند تعقل و البته علاقه است. توانایی که بسیاری از جوانان نیاموخته اند. مهارت انتخاب عاقلانه البته با وجود دوست داشتن و میل باطنی، مهارت مهمی در زندگی محسوب می شود که از سنین کودکی باید آموخت.

اما این بدان معنی نیست که شما به عنوان یک جوان تقصیر را گردن کمبودهای تربیتی بگذارید و بگویید:من نمی توانم و حال که دلباخته ام باید ازدواج کنم!

یکی از ویزگی های هیجان این است که زود خاموش می شود و آنوقت عقل مصلحت اندیش سر و کله اش پیدا شده و زندگی عاشقانه تان را پر از علامت سوال های بی پاسخ می کند.

شاید یکی از بهترین راه ها برای جلوگیری از دلدادگی های غیر اصولی ازدواج به موقع باشد. اما به نظر من حفظ خطوط قرمز در روابط و دوری از موقعیت های گناه خود می تواند به کنترل هیجانی که ممکن است به انتخاب نا صحیح منجر شود، کمک کند.

مهم این است شما بدانید که تمام نگاه های یواشکی و قرارهای سر کوچه درختی و متن های عاشقانه که برای هم می نویسید، وقتی زیر یک سقف بروید و بخواهید "زندگی" کنید، کاربری خود را از دست می دهند. آنوقت باید "فن زندگی مشترک" را بلد باشید.

گاهی این بلد بودن به تنهایی کافی نیست چون هر چه تلاش می کنید به نتیجه نمی رسید. مثل باغبانی که فن باغبانی را خوب می داند اما بذری که کاشته، بذر خرابی است. هر چه به او برسد، به بار نمی نشیند. انتخاب غلط شریک زندگی حکم همان بذر خراب را دارد که به بار نمی نشیند.

شاهد این ادعا آمار بالای طلاق مخصوصا در چند سال اول بین زوج هایی است که یکدیگر را عاشقانه و بدون توجه به روحیات هم و شرایط زندگی، انتخاب کردند. خیلی زود "دوستت دارم"ها تبدیل به "نمی خواهم ریختت را ببینم" می شود اگر عشق و محبت بر پایه ی شناخت و آگاهی نباشد.

شما جوانی که در چنین پیچ و خم های زندگی قرار دارید و بر سر مصلحت انتخاب همسر آینده، عشق عجولانه را بر دوراندیشی ترجیح داده و آنطور که باید تفکر همه جانبه نکرده اید، امیدواریم نخواهید راه طی شده دیگران را دوباره بیازمایید. چون زندگی فرصت آزمون و خطاهای تا این حد و اندازه بزرگ نیست ...
منبع:madarclub


ویدیو مرتبط :
‫نحوه انتخاب شریک کاری‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اگر به دنبال شریک ازدواج هستید



 

ازدواج

 

نامناسب بودن همه ی مردها آشکار نیست. ممکن است زنی با مردی آشنا شود و قبل از اینکه بفهمد این مرد مناسب او نیست، به او علاقه مند شده و وابسته اش گردد.اگر هنوز در سنين بیست سالگی هستید و نمی توانید از برخورد و آشنایی با مردانی که در این مقاله برایتان معرفی می کنیم، مقاومت کنید، چندان اشکالی ندارد، روابط شما برای کسب تجربه چندان هم بد نیست.

 

اما اگر به دنبال شریک ازدواج هستید، وقت خود را با مردهایی مثل اینها که در زیر به آنها اشاره می کنیم تلف نکنید. البته ممکن است این مردان در نگاه اول معقول به نظر بیایند، و حتی با شما زندگی کنند و دوستتان هم بدارند (البته به طریق خودشان)، اما مطمئن باشید که هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. اگر به دنبال رابطه ای طولانی مدت و بادوام هستید و با یکی از انواع مردهای زیر رابطه دارید، سریعاً رابطه تان را قطع کنید.

 

 

مردانی که به شما پاسخ نمی دهند!

 

اگر با مردی قرار می گذارید و او به طریق معمول به سؤالات و صحبت های شما پاسخ نمی دهد، دیگر به او فکر نکنید. این آدم ممکن است عصبی باشد یا اصلاً از شما خوشش نیامده باشد. البته علت حرف نزدن یا جواب ندادن های او اهمیت چندانی هم ندارد.

اگر بعد از مدتی معقول با شما تماس نگرفت، اصلاً منتظر او نمانید. اگر از احساس چیزی نمی داند و به رابطه جنسی پيش از ازدواج اسرار دارد، لزومی ندارد که باز هم با او بمانید. اگر با شما گفتگوهای عاشقانه نمی کند، به این خاطر است که احتمالاً شما را نمی خواهد، و مهم هم نیست که چرا!

 

 

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند!

 

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند (حال در عرصه های مختلف) اصلاً موارد خوبی برای ازدواج به حساب نمی آیند. رویای ستاره شدن، هر علاقه ی دیگری را در زندگی عادی و زندگی زناشویی آنها از بین می برد.

بدتر از همه اینکه، عاقبت زنی که چنین مردی را در راه رسیدن به رویایش یاری کند، بسیار دردناک است: پاداش ستاره شدن، رسیدن به انواع و اقسام زن ها و دخترهای زیبا و جذاب است.

همیشه همینطور بوده است. مردها در هر عرصه ای که معروف شوند، چه سینما، چه سیاست، تجارت یا هر رشته دیگری، زنان بخشی از پاداش و درآمد آنها هستند. زنان زیادی دور این آدم ها موفق چرخ می زنند و آماده ی انجام هر خدمتی برای آنها هستند!!

اما اکثر خانم ها این واقعیت تلخ را فراموش می کنند. من همیشه از تعداد زیاد تلفن های خانم هایی که فکر می کنند مرد زندگیشان فلان هنرپیشه یا خواننده مشهور است، در عجب، آنهم نه به عنوان قهرمان رویاهای زندگیشان، بلکه به عنوان شوهر!!

 

 

مردان متاهل

 

این دسته از مردان که وضعیتشان معمولاً مشخص تر از سایرین است، اما با این وجود باز هم زنان زیادی برای مشاوره به من مراجعه می کنند و می گویند که عاشق یک مرد متاهل شده اند و از این قبیل مشکلات! این مسئله ممکن است برای هر کسی در زندگی اتفاق بیفتد. من خودم به شخصه فکر میکنم اگر از این دسته از مردان دوری می کردم، زودتر از اینها ازدواج می کردم. اما منم مثل بقیه زن ها، باید این تجربه ها را به دست می آوردم.

 

من به طور جدی با دو مرد متاهل رابطه داشتم، که یکی از آنها وقتی من با او آشنا شدم از همسرش جدا شده بود. بعد از یک سال که من با او رابطه داشتم، خانمش (که طی آن مدت قسم می خورد با او رابطه ی جنسی ندارد) از او حامله شد. آن یکی هم تا بعد از هفته ها آشنایی هنوز به من نگفته بود که متاهل است. من هم که خیلی عاشق او بودم، کار احمقانه ام را ادامه دادم و نمی توانستم از او جدا شوم و باز هم می دیدمش. هر دو این آدم ها به من هدیه می دادند، با من شام بیرون می رفتند و ...اما هیچکدام رفتار یک همسر را با من نداشتند.

 

مردان متاهل معمولاً ترفندهای زیادی برای به دام انداختن شما دارند. در شروع آشنایی ممکن است به شما بگویند که "فقط کمی متاهل هستند!!" اگر شما برخورد مثبت از خود نشان ندادید، سعی می کنند شما را با هزار و یک دلیل قانع کنند و معمولاً میگویند که با همسرشان تفاهم ندارند و یا همسرشان آنها را درک نمی کند، یا سالهاست که با او سکس نداشته اند و فقط منتظر این هستند که بچه هایشان ازدواج کنند تا از هم طلاق بگیرند.

 

شما نباید هیچیک از این حرف ها را باور کنید. حتی ممکن است بعضی از آنها به دروغ به شما بگویند که مجردند. شما از کجا ممکن است پی به دروغ آنها ببرید؟ البته راه ها و نشانه های زیادی وجود دارد. چنین مردی هیچوقت شماره تلفن خانه اش را به شما نخواهد داد. روزهای تعطیل و آخر هفته ها هیچوقت با شما نخواهد بود. با دلایل و بهانه های مسخره قرار ملاقات ها را بر هم می زند. معمولاً کم پیش می آید که شب را کنار شما سپری کند. و ....

 

ازدواج

 

مردی که به تازگی از زن قبلی جدا شده است!

 

این مرد هم ممکن است متاهل باشد، چون هنوز عمیقاً به همسر یا دوست دختر قبلیش وابسته است. این مرد که به تازگی از همسر یا دوست دخترش جدا شده است، اصلاً موقعیت یا روحیه ی مناسبی ندارد که شما لایق آن باشید.

 

قلب این مرد شکسته است. هنوز هم به برگرداندن و زندگی با زن قبلی فکر می کند. از فکر اینکه ممکن است ان زن با مرد دیگری رابطه داشته باشد دیوانه می شود. دلش به حال به حال بچه هایش می سوزد، برای خانه ای که از دست داده متاسف است و نگران این است که چطور میتواند همه ی این چیزها را دوباره بسازد. او اصلاً برای دوباره عاشق شدن آمادگی ندارد. مدت زمان زیادی باید بگذرد تا او این آمادگی را به دست آورد.

 

او ممکن است هرقت که شما بخواهید با شما قرار بگذارد، اما مطمئناً هیچوقت از ساعاتی که کنار او می گذرانید لذت نخواهید برد. مهم نیست کجا بروید یا چه به یکدیگر بگویید، همه ی کارهایی او نشانی از زندگی گذشته اش خواهد داشت.چنین مردهایی همیشه به دنبال زنانی هستند که بتوانند موقتاً خلاء زندگی آنها را پر کنند. این زن ها فکر می کنند که با نزدیک شدن به آن مرد و برقراری رابطه صمیمانه قادر خواهند بود در آخر کار آن مرد را از آنِ خود کنند، اما معمولاً چنین نیست.

 

این مردها بعد از گذشت چند مدت بهبود می یابند، و اولین کارشان هم پس از بهبودی رفتن به سراغ زن های جدید خواهد بود، زنانی جالب و جذاب که فکر زن قبلی را به کلی از ذهنشان محو کند. اگر احساس می کنید که به مردی که تازه از همسر یا دوست دخترش جدا شده علاقه مند شده اید، اجازه بدهید او این دوره نقاهت را با زنان دیگری بگذراند و شاما از دور اوضاع را بررسی کنید تا شاید بعد از بهبودی توانستید او را مال خود کنید.

 

 

مردان پس از اتمام بحران طلاق و جدایی

 

این همان مردی است که دوره نقاهت جدایی از همسر را پشت سر گذاشته است. حال که زخم هایش بهبود یافته اند، می خواهد جبران زمانی که از دست داده را بکند. یک ماشین اسپرت می خرد، اگر موی سفیدی در سرش ببیند رنگ می کند و کمی هم به سرو وضع لباسهایش می رسد. یعنی خود را برای آشنایی های جدید و یک زندگی جدید کاملاً آماده می کند.

 

یک مشخصه مهم این آدم ها این است که فقط با زنانی قرار ملاقات می گذارد که حداقل 20 سال از خودش جوانتر باشند. اگر مرد میانسالی که فکر می کنید به او علاقه دارید را با دختر جوانی دیدید باید بدانید که: (1) آن خانم دخترش نیست!، (2) هر دفعه که او را می بینید می بینید احتمالاً با دخترهای جوان مختلف خواهد بود. (3) دوستانش هم نگرانش هستند که چطور از خودش یک احمق می سازد. (4) او اصلاً توجهی به حرف های بقیه ندارد.اگر هنوز هم به چنین مردی علاقه مند هستید باید بدانید که بعضی از این موارد پس از بحران، حداقل بیست سال به طول می انجامد.

 

 

مردان تنبل و بیکاره

 

چنین مردی هیچ وقت قبض هایش را پرداخت نمی کند، نمی توان به او تکیه کرد و وقتی هم صحبت به ازدواج میکشد، همیشه شما را ناامید می کند. زندگی این مرد آنقدر با بدبختی همراه است که نمی تواند آن را با کس دیگری هم شریک شود.

 

اکثر اوقات خانم ها فکر می کنند که می توانند این مردها را اصلاح کنند و از آنها شوهرهایی ایدآل و کامل بسازند. اما اصلاً اینطور نیست. این مردها معمولاً به مواد مخدر، الکل، قمار رو می آورند و اگر هم وارد این مسائل نشوند، آنقدر وعده و قول الکی به شما خواهند داد که خسته تان خواهند کرد. یکی از این وعده ها هم وعده ازدواج با شما خواهد بود!



مردان همیشه مجرد

 

این مردها در نگاه اول بسیار معقول و مناسب می رسند. اوضاع زندگیشان معمولاً بینقص و عالی است و همه چیز سر جای خودش است. خانه ی عالی، اتومبیل عالی، خدمتکار و...فقط شما را کم دارد که بانوی آن خانه شوید. این همه ی رویایی است که در سر دارید.اما فراموشش کنید. ممکن است خانه و دارایی های او به نظر عالی بیاید، اما خودِ او چنین نیست. قرار گذاشتن با او ممکن است جالب و مفرح به نظر آید، اما برای ازدواج فقط یک سراب است.

 

چنین مردهایی به هیچ عنوان حاضر نیستتند که استقلال خود را که به این سختی حفظ کرده اند را به این آسانی از چنگ بدهند. دوست ندارند که کسی روال عادی زندگی آنها را مختل کند، از بچه خوششان نمی آید، هیچوقت وعده ی ازدواج بخه کسی نمی دهد، بالای چهل سال دارد و هیچوقت با هیچ زنی زندگی نکرده است. هیچ چیز نمی تواند این رویه ی سفت و سخت را برهم بزند. پس وقتتان را تلف نکنید، تغییر دادن این مرد بهاین آسانی ها نیست و تقریباً غیرممکن است. نباید منتظر معجزه بنشینید.

 

 

با این وقت تلف کننده ها چه کنیم؟

 

دوست دارید بدانید که اگر یکی از این مردان که بودن با آنها فقط وقت تلف کردن است چه باید بکنید؟هر نوع خیال و رویا که برای تغییر دادن او در سر دارید را دور بریزید.اگر به نظرتان مرد جذابی است، با وجود همه ی ویژگی های نامناسبی که در بالا ذکر شد، سعی کنید رابطه تان با او را فقط در حد یک آشنایی نگاه دارید و فقط بگذارید در مهمانی ها همراهیتان کند. او را کاملاً آزاد بگذارید.

 

بااینکه خودش از همه لحاظ فرد نامناسبی برای شما به حساب می آید، اما ممکن است کسی را بشناسد که دقیقاً مناسب شما باشد. از او بخواهید که شما را به دوستانش معرفی کند. مطمئناً خودش هم از اینکه از این فشار خلاص شده است احساس خوشحالی خواهد کرد.

 

البته با گذراندن وقتتان با این وقت تلف کننده ها، حداقل از خطر ازدواج های توام با شکست محفوظ خواهید ماند. همیشه یادتان باشد، این مردها هیچکدام هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. بعضی از آنها ممکن است آنقدر پست باشند که نشان دهند که دوستتان دارند و عاشقتان هستند و شما را وارد گرداب بدبختی کنند.

منبع:مردمان