گردشگری


2 دقیقه پیش

مناظر بی نظیر زمین‌های گلف در آمریکا

در زندگی چیزهای کمی بهتر از بازی گلف در میان رشته کوه های باشکوه، بیابان های بی ثمر یا اقیانوس های خروشان وجود دارد. هر ایالت آمریکایی حداقل یک زمین گلف با مناظر بی نظیر ...
2 دقیقه پیش

باشکوه‌ترین مراکز خرید در جهان

برای اغلب مردم، خرید کردن بخشی از تفریح آن‌ها و برای‌شان مهم است! برای برخی دیگر، تاریخ و فرهنگ مهمتر است اما در صورتی که دو مورد بالا را باهم ترکیب کنید می‌توانید علاوه ...

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چمخاله


چاف و چمخاله یکی از شهرهای استان گیلان است که در بخش مرکزی شهرستان لنگرود قرار دارد. چمخاله، نزدیکترین ساحل به لنگرود بوده و یکی از نقاط توریستی گیلان به ‌شمار می‌آید.

وب‌سایت ارک توریسم: چاف و چمخاله یکی از شهرهای استان گیلان است که در بخش مرکزی شهرستان لنگرود قرار دارد. چمخاله، نزدیکترین ساحل به لنگرود بوده و یکی از نقاط توریستی گیلان به ‌شمار می‌آید.

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

چمخاله در ۱۰ کیلومتری شرق لنگرود و ۲۰ کیلومتری شرق لاهیجان قرار دارد.

اکثر ساکنان چمخاله از لک های جلالوند و جاف استان کرمانشاه می‌باشند که گویش آنان لکی است. شغل اصلی مردم این شهر کشاورزی و صیادی می باشد و محصول کشاورزی این منطقه برنج و هندوانه ‌است.

از مهم ترین ویژگی‌های شهر توریستی چاف و چمخاله ، استقرار بخش اعظم اراضی آن در کناره ساحل دریاست که بدان جلوه‌ای خاص و بدیع داده‌است. این شهر از دیر باز مورد استفاده و توجه گردشگران قرار داشته و بعد از شهرستان انزلی دومین قطب توریستی و ساحل فعال در خطه گیلان به شمار می‌رفته‌است.

ساحل چمخاله یکی از زیباترین و مجهزترین و همچنین کم خطرترین ساحل های موجود در کشور است که در سال ۱۳۹۰ نیز از جانب وزارت کشور به عنوان بهترین ساحل استان انتخاب گردید.

این ساحل یکی از سواحل قدیمی و زیبای منطقه است که قبل از انقلاب ۱۳۵۷ دارای پلاژها و ویلاهای بسیار زیبا و جالبی بوده که پس از انقلاب به تدریج از رونق آن کاسته شد. هم اکنون شهر چاف و چمخاله با داشتن چندین هتل، اقامتگاه و مهانپذیر، هر ساله پذیرای بسیار زیادی از مسافران می‌باشد.

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

یکی دیگر از عوامل معروفیت و زیبایی چمخاله رودخانه آن است که یکی از پرآب ترین رودهای کشور می باشد. عمق این رودخانه در بعضی از قسمت ها به ۶ متر هم می رسد و در زمان های نه چندان دور هم محل عبور و مرور کشتی های روسی و ایرانی بوده است.

از دیگر مراکز سیاحتی چمخاله می‌توان تالاب زیبا با پرندگان گوناگون و سواحل آرام و بکر آن را نام برد.

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله

بهترین ساحل ماسه‌ای گیلان در چاف و چمخاله


ویدیو مرتبط :
خرید زمین بر اول ساحل چمخاله شمال گیلان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سعید مدرس، «ساحل چمخاله» و «دنیای وارونه» اش!



گفت‌وگوی ما با سعید مدرس یک مهمان ویژه داشت و همسر سعید مدرس او را در این گفت و گوی جنجالی همراهی می کرد اما او ترجیح می داد سکوت کند و صراحت همسرش را تماشا کند.

حتما ویدئوكلیپ‌های انیمیشنی‌اش را دیده‌اید و در اینترنت متوجه مجبوبیتش شده‌اید. محبوبیتی كه امسال به اوج خود رسید و مجاز شدن «سعید مدرس» و فعالیت‌های رسمی‌اش در بازار توانست سر و صداهای زیادی ایجاد کند. «سعید مدرس» خواننده خلاق و خوش‌فكری است كه بدون شك در سال گذشته، مهم‌ترین چهره جوان و به قولی «پدیده» بازار موسیقی كشور بود؛ پدیده‌ای كه بیش از 11سال سابقه كار داشت و نخستین آلبومش سال قبل به بازار آمد و این اواخر، استقبال از كنسرت‌هایش باعث شد نگاه خیلی‌ها به سمتش بچرخد. گفت‌وگوی ما یک مهمان ویژه داشت و  همسر سعید مدرس او را در این گفت و گوی جنجالی همراهی می کرد اما او ترجیح می داد سکوت کند و صراحت همسرش را تماشا کند.

اواخر سال گذشته بود كه تو با آلبوم «ساحل چمخاله» توانستی به صورت رسمی وارد بازار موسیقی كشور شوی. باوجود حضور و فعالیت چند ساله‌ات در حوزه موسیقی كشور، بالاخره سال 93 فعالیت‌های رسمی‌ات جدی‌تر شد و آرام‌آرام توانستی ورودی قوی را به بازار رسمی كشور تجربه كنی. درباره این یك سال صحبت كن؛ سالی كه به هر حال برای تو سال مهمی بود.
من حدود 9سال بود كه به‌طور رسمی فعالیت‌های اولیه‌ام را در بازار موسیقی كشور آغاز كرده بودم و خوشبختانه از همان سال نخست، با ویدئوكلیپ‌هایی كه برای آثارم می‌ساختم، توانسته بودم نظر برخی مخاطبان موسیقی آن دوره را به آثارم جلب كنم. بعد زمانی كه تصمیم گرفتم در بازار مجاز فعالیت كنم، دیگر مجبور بودم كه چند سالی سكوت كنم و پخش آثارم از ماهواره را هم قطع كردم و سه، چهار سالی در فعالیت‌هایم وقفه ایجاد شد. سعی كردم در این چند سال برای انتشار آلبوم رسمی‌ام بیشتر و بیشتر وقت و انرژی صرف كنم.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,تصاویر سعید مدرس

 
و در همین برهه به یك‌باره قطعه «دنیای وارونه» شنیده شد و تو خیلی زود نامت سر زبان‌ها افتاد.
بعد از اینكه «دنیای وارونه» هیت شد، یك سال بعد به ایران آمدم. البته قطعه دیگری هم در همان سال‌ها داشتم به نام «چیزی بلد نیستم بگم» (گریه نكن) كه این اثر هم شنیده شد و همین باعث شد خودم خیلی دلگرم شوم اما این دلگرمی مصادف شد با دوران سكوتی كه باید می‌گذراندم تا بتوانم آثار رسمی‌ام را در بازار موسیقی كشور به صورت رسمی منتشر كنم.

تا به حال درباره نوع ورودت به بازار موسیقی كشور حرف نزده‌ای. اصولا هم خیلی كم مصاحبه می‌كنی ولی تا به حال درباره این موضوع اصلا حرف نزده‌ای. می‌خواهم برای اولین بار این موضوع و این روند را توضیح دهی.

من در دانشگاه دوستی داشتم كه گیتاریست بود و علاقه زیادی به خواندن داشت. او همسایه خانم «مونا برزویی» بود كه البته آن موقع ایشان اسم شناخته‌شده‌ای در حوزه ترانه‌سرایی نبود. این دوست به من گفت یك‌سری ترانه از طریق خواهر خانم برزویی كه شاگرد گیتار این دوستم بود به دستش رسیده و از من خواست روی آنها ملودی بسازم و كار كنیم. آرام‌آرام به صورت دلی آن كار را باوجود نداشتن تجربه قبلی انجام دادم. آن زمان آلبوم‌ها و آثاری كه به صورت بندری یا «شش و هشت» تولید می‌شد خیلی مورد توجه قرار می‌گرفت ولی فضایی كه من در آن آلبوم سراغش رفته بودم در آن دوره چندان نمی‌توانست باب میل باشد.

اینترنت هم به معنی امروز وجود نداشت چون ماجرا به 11- 10 سال پیش برمی‌گردد. تنها راه شنیده شدن اثر شركت پخش‌های آلبوم‌ها و كاست‌ها بود كه می‌توانستند اثری را منتشر كنند اما با توجه به اینكه فضای آلبوم كمی نسبت به آن سال‌ها فرق داشت، هیچ شركتی حاضر نشد روی این آلبوم سرمایه‌گذاری و آن را وارد بازار کند. همین موضوع باعث شد آن اثر روی دست دوستم بماند و بعد از مدتی من تصمیم گرفتم خودم این آثار را كه ساخته بودم، بخوانم و منتشر كنم.

چه سالی؟
فكر می‌كنم سال 84 بود.

«دنیای وارونه» چه سالی منتشر شد؟
آن قطعه سال 87 منتشر شد.

پس به هر حال همین ورود اتفاقی باعث شد تجربه‌های خوبی پیدا كنی و بتوانی آثارت را در سال‌های بعد بهتر و ریزبینانه‌تر منتشر كنی.
بله، به هر حال تاثیر داشت ولی نكته اصلی این بود كه آن كار فقط به صورت دست به دست تبلیغ شد و توانست سر و صدا كند و هیچ تبلیغ خاصی نداشت.

شاید ویدئو‌دار بودن آثار تو باعث شده بود نوعی «كاراكتر تصویری» در جامعه آن زمان تولید شود و همین كاراكتر به نوعی به مهر و امضای تو تبدیل شود و بتوانی بر اساس این موضوع كمی نسبت به بقیه فرق‌هایی را در ذهن مخاطبانت داشته باشی.
اتفاقا ادامه داستان من به همین جا می‌رسد. در آن سال‌ها موضوع ویدئوكلیپ در ایران آرام‌آرام داشت جدی می‌شد و حتی چند شبكه هم مثل شبكه «مهاجر» توانسته بودند مجوز یكساله‌ای را از مراجع رسمی اخذ كنند و آرام‌آرام تب ویدئوكلیپ بالا گرفته بود. خواننده‌های آن دوره هم دیگر به ویدئوكلیپ ساختن برای آثارشان روی آورده بودند. من هم به واسطه همان موج سراغ چند شركت و كارگردان مهم آن زمان كه در بحث ویدئوكلیپ فعالیت داشتند رفتم و متاسفانه و شاید هم خوشبختانه، نتوانستم كارشان را بپسندم.

 بعد چون، از سال‌ها قبل من تجربه طراحی و نقاشی داشتم و بر اساس علائق خودم كلاس‌های نقاشی را دنبال می‌كردم، همان‌جا به خودم گفتم چقدر خوب می‌شد كه می‌توانستم با نرم‌افزار‌های تدوین آشنا شوم و بتوانم در این حوزه امتحانی کنم. آن موقع دسترسی به دوربین‌های دیجیتال مثل الان نبود و هنوز دوربین‌های معمولی در بورس بودند. ما شروع كردیم به نوشتن سناریو برای كار «زندگی ادامه داره» و این كار را ساختم. خودم هم با دانش كمی كه داشتم در حوزه تدوین، آن را تدوین كردم و به صورت امتحانی آن رادادم بیرون ولی به یكباره متوجه شدم كه استقبال جالبی از آن به عمل آمده و شبكه‌ها هم به خوبی آن را حمایت كردند و كار دیده شد. بعد از این حجم استقبال رفتم سمت ساختن اثر بعدی و این تصمیم كه المان‌های نقاشی و انیمیشن و طراحی را در آثارم گسترش بدهم، هدف اصلی من در كار شد.

این اتفاق باعث به وجود آمدن نوعی مهر و امضا برای آثار تو شد؟
چون ماجرا مورد استقبال قرار گرفته بود، به هر حال من هم سعی كردم آن را قوی‌تر كنم. همین خط را رفتم جلو و سعی كردم در آثار بعدی این موضوع را بیشتر پرورش دهم و خدا را شكر  این‌ روندتوانست برای من موفقیت‌های خوبی در پی داشته باشد.

اواخر سال قبل نخستین آلبوم رسمی‌ات را به بازار موسیقی فرستادی و آلبوم «ساحل چمخاله» باوجود اینكه آلبوم خوبی بود، نتوانست آن طوری كه باید و شاید خودش را نشان دهد. چرا آن اتفاق برای این آلبوم خوب رخ داد؟ تو به هر حال آدم با تجربه‌ای در موسیقی بودی و كمی دور از انتظار بود كه آلبومت تا این حد مورد كم لطفی قرار بگیرد.
این برمی‌گردد به اعتماد تهیه‌كننده من به شركت «سیما شهر». این شركت به نظر من و خیلی‌ها حتی شرایط اولیه پخش آثار فرهنگی را هم ندارد و خیلی خنده‌دار بود كه خیلی از طرفداران من در آن زمان دنبال خریدن آلبومم بودند ولی نمی‌توانستند آن را پیدا كنند! این دیگر خیلی عجیب و خنده‌دار بود و متاسفانه اتفاقی بود كه رخ داده بود.

اما من هنوز هم اعتقاد دارم كه آن اتفاق كمی دور از ذهنت بود  چون با توجه به تجربه و رزومه‌ای كه داشتی و از آنجایی كه آن آلبوم هم كار قوی و قابل توجهی از آب در آمده بود، خیلی بیشتر از اینها انتظار می‌رفت مورد توجه و استقبال قرار بگیرد و حتی می‌توانست شخصیت كاری و هنری تو را از این رو به آن رو كند.
بله؛ این حرف خیلی‌هاست ولی به هر حال آن اتفاق افتاد. به قول معروف آن آلبوم «مایه»‌اش را داشت كه اتفاقات بهتری برایش بیفتد و ریتم‌هایی داشت كه همین الان هم نو است بااینكه یك سال از آن می‌گذرد. البته من این تجربه را روی آثارم داشته‌ام كه اگر كارهایم در زمان انتشار چندان مورد توجه قرار نگیرید و شنیده نشوند، چند سال بعد این شانس را دارند كه دوباره آن اتفاق‌های خوب برایشان بیفتد چون ویژگی‌های موسیقی‌ در آنهاست كه به زمان محدودشان نمی‌كند. ولی اگر دقت بیشتری در آلبوم و انتشارش می‌شد، قطعا اتفاق‌های بهتری هم می‌افتاد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,تصاویر سعید مدرس

 
برویم سراغ كنسرت‌هایت در سال 93 كه باوجود پخش نامناسب آلبومت، مورد توجه قرار گرفت و توانست به خوبی با استقبال دوستدارانت مواجه شود.
من با یك استراتژی وارد بحث‌های كنسرتم شدم. در ابتدا با یك سئانس در تهران داستان‌های كنسرتم را آغاز كردم و برای من هم تجربه جالبی بود. منتها كم كم استقبال باعث شد كه دیگر برنامه‌ها را دو سئانس كنیم و خوشبختانه میزان همخوانی مردم با آثارم جوری بود كه مشخص بود توانسته‌ام كاری كه باید انجام بدهم را درست انجام داده‌ام. در این كنسرت آخر این حس را داشتم كه «ساحل چمخاله» توانسته بین مردم جا باز كند و با پرفورمنس‌های «هك» كه روی سن داشتیم توانستیم نظرات مثبت حاضران را جلب كنیم و خدا را شكر انرژی‌ها در اجرای آخر خیلی بالا بود و این موضوع برای خودم هم جالب بود.

حتما كلی هم از این اتفاق‌ها انرژی گرفته‌ای؟
صددرصد. تصمیم دارم چند كار تصویری هم داشته باشم و این ویدئوی«ساحل چمخاله» هم در فضای مجازی خوب دیده شد، به مرور اتفاقات خوب بهتری را هم تصمیم دارم داشته باشم.

آیا موفقیت‌های كنونی تو كه در سال 93 به شكوفایی رسید، انتهای آرزوهای تو بود یا فكرهای بزرگ‌تری داری؟
یك سری قطعات و تك‌آهنگ‌هایی دارم كه با ادغام آثار تصویری جدید می‌خواهم در سال آینده به عنوان آلبوم بعدی‌ام وارد بازار كنم. قطعاتی جدید و آثار قوی‌تری كه فكر می‌كنم مورد استقبال هم قرار خواهد گرفت.

می‌خواهم درباره مخاطب شناسی «سعید مدرس» حرف بزنی. خودت قشر اعظم مخاطبانت را چه كسانی می‌دانی؟
در این‌باره در دو حوزه باید نظر داد؛ من برای دیگران هم ویدئو ساخته‌ام و ویدئو‌های «هیت»‌ای را هم ساخته‌ام. مثل كار «یالا» با صدای «مهدی اسدی» و كاری كه برای «زانیار» ساختم.

به‌خاطر همین و به‌واسطه این تجربه‌ها متوجه شده‌ام كه چون به موسیقی كمتر به صورت سیستماتیك بها داده می‌شود، چشم‌مان مردم ما قوی‌تر و حرفه‌ای‌تر از گوش‌شان می‌تواند اتفاقات موسیقی را كشف كند؛ مثلا وقتی ویدئویی خوب و قوی را می‌سازی و به‌واسطه آن ویدئو موزیكی را هم ارائه می‌كنی، مردم خیلی بهتر تشخیص می‌دهند و این موضوع در این سال‌ها خیلی مهم شده است.

ولی در رابطه با موسیقی این تشخیص در عموم مردم كمتر است. من فكر می‌كنم زمان می‌برد كه مردم ما با مقوله زیباشناسی در خود موسیقی آشنا شوند.

برای سال بعد و سال جدید بزرگ‌ترین ایده‌آلی كه در ذهنت هست به من بگو. شاید اواخر سال بعد باز هم با هم حرف زدیم و در مورد این «ایده آل ذهنی تو» بحث كردیم.
همیشه رسیدن به آرزوها یك غم عجیب و غریبی را هم با خودش دارد. یك جور دلتنگی برای سال‌هایی كه برای رسیدن به این موفقیت‌ها صرف شده‌اند. هدف من هرگز به دست آوردن موقعیت‌های مالی بهتر از طریق هنر نبوده. من رشته تحصیلی‌ام چیز دیگری بود و اگر یك دهم تلاشی را كه برای موسیقی داشتم صرف رشته تحصیلی‌ام می‌كردم، موفقیت‌های اقتصادی و مادی زیادی را به دست می‌آوردم.

قصد انتقاد از بحث‌های كلان فرهنگی در كشور را ندارم ولی اعتقاد دارم در برهه‌ای عدم توجه استعدادهای نو و خلاق حوزه هنر باعث شد برخی از این چهره‌ها مثل خودم، سال‌های خوبی نداشته باشم. آرزوی من این است كه فضا جوری باشدكه آدم‌هایی كه حرف نو و تازه‌ای دارند، بتوانند حرف شان را بزنند و موسیقی هم در سال‌های آینده بتواند در جامعه به حق‌اش برسد.

درباره فضای جامعه موسیقی در سال 93 هم حرف بزن. آیا آلبومی در سال 93 بود كه مد نظرت باشد و نظرت را به خودش جلب كند؟
من جسته و گریخته آلبوم‌ها را  شنیدم، البته بیشتر از خود آلبوم‌ها، بازتاب‌های انتشار هر اثر را رصد می‌كنم. اما اعتقاد دارم فضای شنیداری و سیستمی كه مردم انتخاب می‌كنند برای ذائقه این روزهای حوزه موزیك، خیلی با سال‌های قبل فرق كرده است. بیشتر موسیقی در اینترنت جاری است و همه دنبال دانلود و شنیدن آثار در این فضا هستند.

آلبوم كاركرد كلكسیونی پیدا كرده است و درتیراژ‌های پایین فقط برای كسانی منتشر می‌شود كه علاقه به جمع كردن و نگه داشتن آلبوم‌ها در اتاق‌شان را دارند. برای همین امسال زیاد اتفاق‌های عجیب و غریبی ندیدم. 

 

اخبار فرهنگی - مجله زندگی ایده آل