متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

راز مجسمه‌طلایی مرد نقاش



اخبار حوادث - راز مجسمه‌طلایی مرد نقاش

مرد بدل‌‌اندازی که با ترفندی ماهرانه از مرد ساده‌لوح کلاهبرداری چند میلیونی کرده بود دستگیر شد.اواخر دی‌ماه سال جاری مرد 55 ساله‌ای به دادسرای یافت‌آباد رفت و از مرد کلاهبردار شکایت کرد.

این مرد که چهره‌ای برافروخته داشت وقتی پیش روی بازپرس ایستاد، گفت: نقاش ساختمان هستم، یک هفته پیش زنگ تلفن همراهم به‌صدا درآمد، وقتی گوشی را برداشتم آن‌سوی خط مرد ناشناسی مؤدبانه من را مهندس خطاب کرد. از آنجا که فامیلی‌ام را درست گفت، به وی گفتم مهندس نیستم، در این میان آن مرد گفت تا دو ساعت دیگر با شما تماس می‌گیرم منتظر باش! سپس تلفن را قطع کرد.

 

ابتدا تصور کردم شاید شماره مرا اشتباه گرفته باشد اما پس از دو ساعت زنگ موبایلم دوباره  به‌صدا درآمد، دیدم شماره ناشناس است، زمانی که گوشی را برداشتم، مرد مرموز شروع به صحبت‌کرد، و‌قتی به وی گفتم اشتباهی شماره گرفتی گفت نه، یکی از آشنایان نزدیک شماره  تو را به من داده‌‌ و گفته‌اند که علاقه خاصی به اشیای عتیقه داری!

 

این مرد شیاد ادعا کرد یک مجسمه طلا دارد و ارزش آن بیش از 50 میلیون تومان است و می‌خواهد به‌ من بفروشد.

 

وقتی به مرد ناشناس گفتم این پول را ندارم، گفت شما ابتدا مجسمه‌ را ببینید سپس سر قیمت با هم کنار می‌آییم.

 

مرد مرموز که به‌خوبی با کلمات بازی می‌کرد، خیلی زود توانست اعتماد مرا نسبت به خود جلب کند و باعث شد با پسر بزرگم مشورت کنم.پسرم نیز به من گفت پدر دیدنش ضرر ندارد، با مرد عتیقه‌فروش قرار بگذار تا با هم برویم و از نزدیک مجسمه‌طلا را ببینیم.

 

با توجه به این‌که از لحاظ مالی نیز در وضعیت نامناسبی به‌سر می‌بردیم وسوسه شدم و با تصور این‌که با این معامله سود خوبی به دستم می‌آید با مرد ناشناس تماس گرفتم و تمایل خود را برای خرید مجسمه عتیقه نشان دادم. ساعت 4 عصر فردای آن روز قرار گذاشتیم در پارک یافت‌آباد همدیگر را ملاقات‌کنیم و از نزدیک مجسمه طلا را ببینیم.

 

من و پسرم راهی پارک یافت‌آباد شدیم. هوا در حال تاریک شدن بود که در این میان مرد عتیقه فروش در حالی‌که کلاهی بر سر گذاشته بود همراه یک مرد دیگر به محل قرار آمدند.همزمان برق پارک نیز رفت، در این میان وی مجسمه را به من داد تا آن را ببینم، سپس با انبردستی تکه‌ای از آن را جدا کرد و به من داد تا برای آزمایش نزد طلافروش ببرم.

 

در این میان بر سر قیمت چانه زنی کردیم، گفت برو این تکه طلا را آزمایش کن سپس بر سر قیمت با هم کنار می‌آییم.من تکه طلا را نزد طلافروش بردم تأیید کرد طلای 18 عیار است.وقتی مطمئن شدم مجسمه تقلبی نیست، این بار خودم با مرد ناشناس تماس گرفتم و گفتم مجسمه را برایم بیاورد. مرد ناشناس آمد و پس از ساعت‌ها چانه‌زنی بر سر قیمت 25 میلیون تومان پول به وی دادم و مجسمه‌ طلا را گرفتم.

 

فردای آن روز با خوشحالی مجسمه طلا را نزد دوستم بردم تا به وی بفروشم، وقتی مجسمه را آزمایش کرد ناگهان در کمال ناباوری به من گفت طلایی در کار نیست و فلز بی‌ارزشی است و هیچ قدمت تاریخی نیز ندارد. آنجا بود که جاخوردم و دنیا برایم تیره و تار شد چرا که همه 25 میلیون‌تومانی  را که  برای آن مجسمه بدلی پرداخت کرده‌بودم، از بستگان قرض گرفته بودم.

 

با ادعاهای مرد نقاش، بازپرس پرونده به تیمی از مأموران پلیس دستور داد تحقیقاتی را برای ردیابی و دستگیری مرد بدل‌انداز آغاز کنند.در حالی که تلاش پلیس برای ردیابی و دستگیری مرد ناشناس ادامه داشت، مأموران دریافتند مرد تبهکار «حسام» نام دارد و به اتهام کلاهبرداری دیگری از سوی پلیس شهریار بازداشت شده است.

 

«حسام» وقتی در خصوص مجسمه طلای بدلی بازجویی شد پذیرفت مرد نقاش را فریب داده است.

 

مرد کلاهبردار گفت: از طریق «رحیم» که از آشنایان مرد نقاش است متوجه شدم وی مردی ساده‌لوح است، به‌خاطر همین نقشه کشیدیم از وی کلاهبرداری کنیم و با دادن یک مجسمه بی‌ارزش به وی وانمود کردم این مجسمه، طلا و زیرخاکی است و توانستم دست به کلاهبرداری بزنم.

 

-----------------------------------------

 

اخبار حوادث - پرواز مرگ برای یک زوج چینی

 

انتشار تصاویر تصادف مرگبار سه‌چرخه یک زوج چینی هنگام عبور از چراغ قرمز، کاربران اینترنتی را شوکه کرد.

 

به‌گفته مقام‌های محلی ژینژانگ چین، سه چرخه که با سرعت زیاد قصد عبور از چراغ قرمز را داشت با شدت بسیار به خودرویی شاسی بلند برخورد کرد که در اثر آن هر دو سرنشین سه‌چرخه به هوا پرتاب شدند و با شدت در آن سوی خیابان زمین خوردند.

 

تصاویر این تصادف و صحنه به هوا پرتاب شدن این زوج که هر دو کشته شده‌اند به وسیله دوربین نصب شده ترافیکی به روشنی گرفته شده و به‌عنوان تصویری از یک تصادف شوک‌آور در سایت‌های اینترنتی گذاشته شده است.

 

طبق آخرین گزارش پلیس چین، در این تصادف علاوه بر این زن و شوهر متخلف کسی آسیبی ندیده است.

اخبار حوادث - ایران

 


ویدیو مرتبط :
راز مجسمه آزادی ؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

راز قتل ۲ مرد جوان در سینه کارگر سوپر مارکت



راز قتل ۲ مرد جوان در سینه کارگر سوپر مارکت

 بازجویی از کارگر سوپر مارکت برای مشخص شدن راز قتل ۲ مرد جوان ادامه دارد.

به گزارش فارس، در ساعت 17 روز 17 اردیبهشت ماه سال جاری از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110 وقوع دو فقره قتل، در داخل اتاقکی حدوداً 12 متری واقع در زیرزمین یک ساختمان مسکونی، به کلانتری 134 شهرک غرب اعلام شد.

با حضور عوامل کلانتری و تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم پلیس آگاهی و در بررسی‌های اولیه مشخص شد مقتولین به اسامی افشین 30ساله و وحید 20ساله، هر دو از ناحیه گردن دارای آثار خفگی و از ناحیه سر نیز دارای آثار ضرب و جرح هستند.

بررسی‌های اولیه از صحنه جنایت نشان از درگیری شدید در داخل اتاقک داشت؛ بگونه‌ای که آثار خون روی وسایل داخل اتاقک و همچنین به هم ریختگی اسباب و وسایل کاملاً مشهود و مشخص بود.

با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه پنجم ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

 

نحوه کشف اجساد

با آغاز تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اولین مرحله از رسیدگی به این پرونده به تحقیق از صاحبخانه و همچنین دو نفر از بستگان مقتولین پرداختند.

در تحقیقات انجام شده از صاحبخانه مشخص شد که هر دو مقتول از بستگان و همشهریان یکدیگر بوده که در شهر تهران، اقدام به اجاره دو مغازه سوپر مارکتی در مناطق سعادت آباد و شهران کرده و اتاقک طبقه زیرزمین ساختمان را نیز برای استراحت خود اجاره کرده بودند.

همچنین مشخص شد که در روز 16 اردیبهشت، دو نفر از بستگان مقتولین پس از مراجعه به در مغازه سوپرمارکت متعلق به افشین، واقع در منطقه سعادت آباد، متوجه بسته بودن سوپر مارکت می‌شوند که برای پیگیری علت آن ابتدا با شماره تلفن همراه "افشین" و در ادامه تلفن همراه "وحید" تماس گرفته و به علت عدم پاسخگویی به تماس‌های تلفنی، با مراجعه به در منزل و اطلاع موضوع به صاحبخانه به در اتاقک مراجعه و با اجساد افشین و وحید روبرو می‌شوند.

 

در تحقیقات انجام شده از سوی کارآگاهان اداره دهم مشخص شد که افشین از حدود 20 روز پیش و از طریق آگهی استخدام در روزنامه‌های کثیرالانشتار اقدام به استخدام یک کارگر ساده برای مغازه سوپرمارکت خود کرده بود.

 

با شناسایی کارگر سوپرمارکت به نام محمد . ط 25 ساله و در ادامه تحقیقات مشخص شد که محمد آخرین بار، صبح روز کشف اجساد در حین تردد و خارج شدن از خانه و توسط همسایگان طبقات بالایی مشاهده شده و پس از مراجعه به سوپرمارکت افشین، واقع در دو کوچه پائین‌تر از محل جنایت، اقدام به باز کردن در مغازه کرده و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی حدودا 30 دقیقه مجدداً مغازه را تعطیل و از آن زمان ناپدید شده است.

 

بنا بر تحقیقات انجام شده از همسایگان مشخص شد که با گذشت چند روز پس از استخدام محمد، افشین به صاحبخانه اطلاع داده است که شاگرد مغازه‌اش به علت آنکه تمامی اعضای خانواده‌اش در شهرستان زندگی کرده و در تهران محلی را برای استراحت ندارد، از او درخواست کرده تا در صورت امکان و توافق با صاحبخانه، پس از پایان کار روزانه و تنها شب ها برای استراحت به اتاقک محل سکونت افشین و وحید مراجعه نماید که صاحبخانه نیز با این موضوع موافقت کرده بود.

احتمال ارتکاب جنایت توسط محمد براساس شواهد و بویژه پس از ناپدید شدن وی در روز کشف اجساد، دستگیری شاگرد سوپر مارکت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.

کارآگاهان با اطلاع از مراجعه محمد به مغازه سوپرمارکت در روز 17 اردیبهشت، با مراجعه به نشانی سوپرمارکت و انجام بررسی از محل اطلاع پیدا کردند که محمد اقدام به برداشتن تمامی اسناد و مدارک شناسایی خود کرده و همزمان با ناپدید شدن وی نیز، تعداد 8 دفترچه حساب بانکی متعلق به افشین از داخل مغازه مفقود شده است.

 

کارآگاهان با مراجعه به شعبات بانکی صاحب حساب بانکی از سوی افشین، به تحقیق از کارمندان شعبات و همچنین بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته بانکی پرداختند و با بررسی تصاویر بدست آمده از دوربین‌های مداربسته تمامی شعبات بانکی و همچنین جمع بندی اطلاعات بدست آمده از تحقیقات صورت گرفته از کارمندان بانک اطمینان پیدا کردند که در تمامی این شعبات، جوانی حدوداً 25 ساله و با مشخصات ظاهری محمد، ضمن مراجعه به این شعبات قصد برداشت وجه از حساب‌های متعلق به افشین را داشته که موفق به این کار نشده است که با بدست آمدن تصویر محمد در زمان مراجعه به بانک و شناسایی وی توسط همسایگان محل سکونت مقتولین، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که محمد پس از ارتکاب جنایت و قبل از ناپدید شدن، قصد برداشت غیرمجاز پول از حساب های بانکی متعلق به افشین را داشته است.

 

در ادامه رسیدگی به این پرونده و با وجود آنکه هیچگونه اطلاعاتی از محل سکونت و یا مخفیگاه احتمالی متهم وجود نداشت، کارآگاهان اداره دهم پس از شناسایی هویت دقیق متهم تحت تعقیب، با شناسایی مخفیگاه احتمالی محمد در استان خراسان رضوی، با اخذ نیابت قضایی به این استان رفته و سرانجام در روز 8 تیر موفق به شناسایی و دستگیری متهم محمد شدند.

 

با دستگیری و انتقال متهم به اداره دهم، وی در اظهارات اولیه منکر هرگونه جنایت شد و مدعی شد که در زمان مراجعه به خانه، با جنازه متعلق به افشین و وحید روبرو شده و در حالیکه با مشاهده دو جنازه بسیار ترسیده، از محل متواری و به شهرستان آمده است.

وی در اظهارات اولیه خود به کارآگاهان گفت: در ساعت 5 بامداد 17 اردیبهشت پس از مراجعه به خانه با جسد افشین و وحید روبرو شدم؛ در حالیکه بسیار ترسیده بودم از خانه خارج شده و پس از برداشتن مدارک شناسایی خود ار داخل سوپر مارکت به شهرستان بازگشتم.

با وجود اصرار متهم مبنی بر بیگناهی، اما دلایل و مدارک بدست آمده از مخفیگاه متهم و همچنین محل جنایت، نشان از ارتکاب جنایت توسط متهم داشت؛ با کشف پیراهن خون آلود متعلق به متهم از داخل اتاقک و همچنین کشف و مدارک شناسایی و دفترچه حساب‌های بانکی متعلق به افشین از مخفیگاه وی و همچنین تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته بانکی و عدم توانایی متهم در ارائه پاسخ های قانع کننده در این خصوص، به ناچار محمد لب به اعتراف گشود.

 

وی در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: پس از بازگشت به خانه و ورود به داخل اتاقک متوجه شدم که وحید در حال استراحت است، اما افشین هنوز بیدار بود. هنوز دقایقی از ورود من به داخل اتاقک نگذشته بود که افشین شروع به شوخی با من کرد و در حین آن از الفاظ زشتی نسبت به من استفاده کرد که باعث عصبانیت من و درگیری با افشین شد؛ در همین زمان، وحید نیز از خواب بیدار شد و به طرفداری از افشین پرداخت و هر دو نفر شروع به تهدید من کردند که در یک لحظه کنترل خودم را از دست داده و افشین را با دست به عقب هل دادم که باعث زمین خوردن وی شد؛ بلافاصله میله‌ای آهنی را که در داخل اتاقک وجود داشت را برداشته و ضربه‌ای محکم به سر افشین زدم و زمانیکه قصد فرار و خروج از داخل اتاقک را داشتم، وحید با من درگیر شد که دو ضربه محکم نیز به سر او زدم.

 

متهم گفت: پس از بیهوش شدن هر دو نفر آنها، دست و پای آنها را بسته و برای اطمینان از مرگ هر دو نفرشان اقدام به بستن گلوی آنها کرده و پس از مراجعه به مغازه و برداشتن دفترچه حساب های بانکی افشین، متواری شدم.

سرهنگ کارآگاه  آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم در خصوص ارتکاب جنایت، از سوی بازپرس پرونده قرار بازداشت موقت برای متهم صادر و با توجه به برخی اظهارات متهم تحقیقات تکمیلی جهت شناسایی انگیزه اصلی ارتکاب جنایت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است./فارس