متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

در نکوهش دنیا



ترجمه فارسی نهج البلاغه
در نکوهش دنیا
تعریف دنیا
آگاه باشید، گویا دنیا پایان یافته، و وداع خویش را اعلام داشته است، خوبیهایش ناشناخته مانده به سرعت پشت کرده می‏گذرد، ساکنان خود را به سوی نابود شدن می‏کشاند، و همسایگانش را به سوی مرگ می‏راند. آنچه از دنیا شیرین بود تلخ‏شده، و آنچه صاف و زلال بود تیرگی پذیرفت، و بیش از ته مانده ظرف آب ریخته‏شده از آن باقی نمانده است، یا جرعه‏ای آب که با آن عطش تشنگان دنیا فرو نخواهد نشست. ای بندگان خدا! از سرایی کوچ کنید که سرانجام آن نابودی است، مبادا آرزوها بر شما چیره گردد، مپندارید که عمر طولانی خواهید داشت.
والایی نعمتهای قیامت
به خدا سوگند! اگر مانند شتران بچه مرده ناله سردهید، و چونان کبوتران نوحه‏سرایی کنید، و مانند راهبان زاری نمایید، و برای نزدیک شدن به حق، و دسترسی به درجات معنوی، و آمرزش گناهانی که ثبت‏شده و ماموران حق آن را نگه می‏دارند، دست از اموال و فرزندان بکشید سزاوار است زیرا: برابر پاداشی که برایتان انتظار دارم، و عذابی که از آن بر شما می‏ترسم، اندک است به خدا سوگند! اگر دلهای شما از ترس آب شود، و از چشمهایتان با شدت شوق به خدا، یا ترس از او، خون جاری گردد، و اگر تا پایان دنیا زنده باشید و تا آنجا که می‏توانید در اطاعت از فرمان حق بکوشید، در برابر نعمتهای بزرگ پروردگار به خصوص نعمت ایمان، ناچیز است.
وصف قربانی
کمال قربانی در این است که گوش و چشم آن سالم باشد، هرگاه گوش و چشم سالم بود، قربانی کامل و تمام است، گرچه شاخش شکسته باشد و با پای لنگ به قربانگاه آید (منظور امام از کلمه (منسک) در اینجا (قربانگاه) است)
متن عربی نهج البلاغه
( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) وَ قَدْ تَقَدَّمَ مُخْتارُها بِرِوایَةٍ، وَ نَذْکُرُها ههُنا بِرِوایَةٍ أُخْرى لِتَغایُرِ الرِّوایَتَیْنِ: أَلا وَ إِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَصَرَّمَتْ، وَ آذَنَتْ ‏بِانْقِضاءٍ، وَ ‏تَنَکَّرَ ‏مَعْرُوفُها، وَ أَدْبَرَتْ ‏‏حَذّاءَ‏، فَهِىَ ‏تَحْفِزُ بِالْفَناءِ سُکَّانَها، وَ ‏تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِیرانَها، وَ قَدْ ‏اَمَرَّ ‏مِنْها ما کانَ حُلْواً، وَ ‏کَدِرَ مِنْها ما کانَ صَفْواً، فَلَمْ یَبْقَ مِنْها إِلّا ‏سَمَلَةٌ کَسَمَلَةِ الْإِداوَةِ، أَوْ جُرْعَةٌ کَجُرْعَةِ ‏الْمَقْلَةِ، لَوْ ‏تَمَزَّزَهَا ‏الصَّدْیانُ‏ ‏لَمْ‏ ‏یَنقَعْ‏، ‏فَأَزْمِعُوا ‏عِبادَ ‏اللَّهِ‏ ‏الرَّحِیلَ‏ عَنْ هذِهِ الدَّارِ ‏الْمَقْدُورِ عَلى أَهْلِهَا الزَّوالُ، وَ لا یَغْلِبَنَّکُمْ فِیهَا الْأَمَلُ، وَ لا یَطُولَنَّ ‏عَلَیْکُمْ‏ الْأَمَدُ. فَوَاللَّهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِینَ ‏الْوُلَّهِ‏ ‏الْعِجالِ‏، وَ دَعَوْتُمْ ‏بِهَدِیلِ‏ ‏الْحَمامِ‏، وَ ‏جَأَرْتُمْ‏ ‏جُؤارَ ‏مُتَبَتِّلِ‏ الرُّهْبانِ، وَ خَرَجْتُمْ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ، الْتِماسَ الْقُرْبَةِ إِلَیْهِ فِى ارْتِفاعِ دَرَجَةٍ عِندَهُ، أَوْ غُفْرانِ سَیِّئَةٍ أَحْصَتْها کُتُبُهُ، وَ حَفِظَتها رُسُلُهُ، لَکانَ قَلِیلًا فِیما أَرْجُو لَکُمْ مِنْ ثَوابِهِ، وَ أَخافُ عَلَیْکُمْ مِنْ عِقابِهِ. وَ ‏اللَّهِ‏ لَوِ ‏انْماثَتْ‏ قُلُوبُکُمُ انْمِیاثاً، وَ سالَتْ عُیُونُکُمْ مِنْ رَّغْبَةٍ إِلَیْهِ ‏وَ رَهْبَةٍ مِنْهُ دَماً، ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِى الدُّنْیا مَا الدُّنْیا باقِیَةٌ، ما جَزَتْ أَعْمالُکُمْ عَنْکُمْ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَیْئاً مِنْ جُهْدِکُمْ أَنْعُمَهُ عَلَیْکُمُ الْعِظامَ، وَ هُداهُ إِیَّاکُمْ لِلْإِیمانِ.
وَ مِنْها فِى ذِکْرِ یَوْمِ النَّحْرِ وَ صِفَةِ ‏الاُضْحِیَّةِ: وَ مِن ‏تَمامِ‏ الْأُضْحِیَّةِ ‏اسْتِشْرافُ‏ ‏أُذُنِها، وَ سَلامَةُ عَیْنِها، فَإِذا سَلِمَتِ الاُذُنُ وَ الْعَیْنُ سَلِمَتِ الاُضْحِیَّةُ وَ تَمَّتْ، وَ لَوْ کانَتْ ‏عَضْباءَ ‏الْقَرْنِ‏ ‏تَجُرُّ ‏رِجْلَها ‏إِلَى‏ ‏الْمَنْسَکِ‏. قالَ السَّید الشَریف: وَ الْمَنسَکُ ههُنَا الْمَذْبَحُ.


ویدیو مرتبط :
حدیث چهاردهم: نکوهش مشاجره

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

در نکوهش دنیا 2



ترجمه فارسی نهج البلاغه
در نکوهش دنیا
هشدار از دنیاپرستی
پس از ستایش پروردگار، همانا من شما را از دنیای حرام می‏ترسانم، زیرا در کام شیرین و در دیده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهشهای نفسانی پوشیده‏شده، و با نعمتهای زودگذر دوستی می‏ورزد، با متاع اندک زیبا جلوه می‏کند، و در لباس آرزوها خود را نشان می‏دهد، و با زینت غرور خود را می‏آراید، شادی آن دوام ندارد، و کسی از اندوه آن ایمن نیست
شناخت ماهیت دنیا
دنیای حرام بسیار فریبنده و بسیار زیان‏رساننده است، دگرگون‏شونده و ناپایدار، فناپذیر و مرگبار، و کشنده‏ای تبهکار است، و آ نگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهشهای آنان دمساز شد می‏نگرند که جز سرابی بیش نیست که خدای سبحان فرمود: (زندگی چون آبی ماند که از آسمان فرو فرستادیم و به وسیله گیاهان فراوان رویید سپس خشک شده، باد آنها را پراکنده نمود و خدا بر همه چیز قادر و تواناست). کسی که از دنیا شادمانی ندید جز آنکه پس از آن با اشک و آه روبرو شد، هنوز با خوشیهای دنیا روبرو نشده است که با ناراحتیها و پشت کردن آن مبتلا می‏گردد، شبنمی از رفاه و خوشی دنیا بر کسی فرود نیامده جز آنکه سیل بلاها همه چیز را از بیخ و بن می‏کنند، هرگاه صبحگاهان بیاری کسی برخیزد، شامگاهان خود را به ناشناسی می‏زند، اگر از یک طرف شیرین و گوارا باشد از طرف دیگر تلخ و ناگوار است. کسی از فراوانی نعمتهای دنیا کام نگرفت جز آنکه مشکلات و سختیها دامنگیر او شد، شبی را در آغوش امن دنیا به سر نبرده جز آنکه صبحگاهان بالهای ترس و وحشت بر سر او کوبید، بسیار فریبنده است و آنچه در دنیاست نیز فریبندگی دارد، فانی و زودگذر است، و هر کس در آن زندگی می‏کند فنا می‏پذیرد
روش برخورد با دنیا
در زاد و توشه آن جز تقوا خبری نیست، کسی که به قدر کفایت از آن بردارد در آرامش به سر می‏برد، و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بیشتری از دنیا باشد وسائل نابودی خود را فراهم کرده، و به زودی از دست می‏رود، بسا افرادی که به دنیا اعتماد کردند، ناگهان مزه تلخ مصیبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطمینانی که به خاک و خونش کشید، چه انسانهای باعظمتی را که خوار و کوچک ساخت، و بسا فخرفروشانی را که به خاک ذلت افکند حکومت دنیا ناپایدار، عیش و زندگانی آن تیره و تار، گوارای آن شور، و شیرینی آن تلخ، غذای آن زهر، و اسباب و وسائل آن پوشیده است، زنده آن در معرض مردن، و تندرست آن گرفتار بیماری است، حکومت آن بر باد رفته، و عزیزان آن شکست خورده متاع آن نکبت‏آلود و پناه‏آورنده آن غارت زده خواهد بود.
عبرت از گذشتگان
آیا شما در جای گذشتگان خود به سر نمی‏برید؟ که عمرشان از شما طولانی‏تر و آثارشان با دوامتر، و آرزویشان درازتر، و افرادشان بیشتر، و لشگریانشان انبوه‏تر بودند؟ دنیا را چگونه پرستیدند؟ و آن را چگونه بر خود گزیدند؟ و سپس از آن رخت بربستند و رفتند بی توشه‏ای که آنان را برای رسیدن به منزلگاه کفایت کند، و بی مرکبی که آنان را به منزلشان رساند. آیا شنیده‏اید که دنیا خود را فدای آنان کرده باشد؟ یا به گونه‏ای یاریشان داده با با آنان به نیکی به سر برده باشد؟ نه هرگز!! بلکه سختی و مشکلات دنیا چنان به آنها رسید که پوست و گوشتشان را درید، با سختیها آنان را سست و با مصیبتها ذلیل و خوارشان نمود، و بینی آنان را به خاک مالید و لگدمال کرد، و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگیخت، شما دیدید! دنیا آن کس را که برابر آن فروتنی کرد، و آن را برگزید، و بر همه چیز مقدم داشت، که گویا جاودانه می‏ماند، نشناخت و روی خوش نشان نداد تا آنکه از دنیا رفت، آیا جز گرسنگی توشه‏ای به آنها سپرد؟ آیا جز در سختی فرودشان نیاورد؟ و آیا روشنی دنیا جز تاریکی، و سرانجامش جز پشیمانی بود؟
پرهیز از دنیای حرام
آیا شما چنین دنیایی را بر همه چیز مقدم می‏دارید؟ و بدان اطمینان می‏کنید؟ یا در آرزوی آن به سر می‏برید؟ پس دنیا بد خانه‏ای است برای کسی که خوشبین باشد، و یا از خطرات آن نترسد، پس بدانید!- و می‏دانید- که آن را ترک می‏کنید و از آن رخت برمی‏بندید، و پند گیرید از آنها که گفتند: (چه کسی از ما نیرومندتر است؟) سپس آنان را به گورهایشان سپردند بی آنکه سواره‏کارانشان خوانند، و در قبرها فرود آوردند بی آنکه همسایگان نامیده شوند، از سطح زمین، قبرها، و از خاک کفنها، و از استخوانهای پوسیده همسایگانی پدید آمدند، که هیچ خواننده‏ای را پاسخ نمی‏دهند، و هیچ ستمی را باز نمی‏دارند، و نه به نوحه‏گری توجهی دارند، نه از باران خوشحال و نه از قحطسالی نومید می‏گردند، گرد هم قرار دارند و تنهایند، همسایه یکدیگرند اما از هم دورند، فاصله‏ای با هم ندارند ولی هیچگاه به دیدار یکدیگر نمی‏روند، نزدیکان از هم دورند، بردبارانی هستند که کینه‏ها از دل آنان رفته، بی‏خبرانی که حسد در دلشان فرومرده است، نه از زیان آنها ترسی، و نه به دفاع آنها امیدی وجود دارد، درون زمین را به جای سطح آن برای ماندن انتخاب کردند و خانه‏های تنگ و تاریک را به جای خانه‏های وسیع برگزیدند، بجای زندگی با خویشاوندان، غربت را، و به جای نور، ظلمت را را برگزیدند، به زمین بازگشتند چونان که در آغاز آن را پابرهنه و عریان ترک گفتند، و با اعمال خود به سوی زندگی جاویدان و خانه همیشگی کوچ کردند، آنان که خدای سبحان فرمود: (چنانکه آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز می‏گردانیم، و عده‏ای برماست و همانا این کار را انجام خواهیم داد).
متن عربی نهج البلاغه
( وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ: ) أَمّا بَعْدُ فِإِنّى أُحَذِّرُکُمْ الدُّنْیا فَإِنَّها حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بِالشَّهَواتِ، وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعاجِلَةِ، وَ راقَتْ بِالْقَلِیلِ، وَ تَحَلَّتْ بِالامالِ، وَ تَزَیَّنَتْ بِالْغُرُورِ، لا تَدُومُ ‏حَبْرَتُها، وَ لا تُؤْمَنُ فَجْعَتُها، غَرّارَةٌ ضَرّارَةٌ، ‏حائِلَةٌ زائِلَةٌ، ‏نافِدَةٌ ‏بائِدَةٌ، أَکّالَةٌ ‏غَوّالَةٌ، لا تَعْدُو إِذا تَناهَتْ إِلى أُمْنِیَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِیها وَ الرِّضاءِ بِها أَنْ تَکُونَ کَما قالَ اللَّهُ تَعالى: ‏کَماءٍ ‏أَنَزَلْناهُ‏ ‏مِنَ‏ ‏السَّماءِ ‏فَاخْتَلَطَ ‏بِهِ‏ ‏نَباتُ‏ ‏الْأَرْضِ‏ ‏فَأَصْبَحَ‏ ‏‏هَشِیماً‏ ‏تَذْرُوهُ‏ ‏الرِّیاحُ‏، ‏وَ ‏کانَ‏ ‏اللَّهُ‏ ‏عَلى ‏کُلّ‏ ‏شَىْ‏ءٍ ‏مُقْتَدِراً لَمْ یَکُنِ امْرُوءٌ مِنْها فِى حَبْرَةٍ ‏إِلّا ‏أَعْقَبَتْهُ‏ ‏بَعْدَها ‏‏عَبْرَةً‏، وَ لَمْ یَلْقَ مِنْ سَرَّائِها ‏بَطْناً إِلَّا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِها ‏ظَهْراً، وَ لَمْ ‏تَطُلَّهُ‏ فِیها ‏دِیمَةُ رَخاءٍ إِلّا ‏هَتَنَتْ‏ ‏عَلَیْهِ‏ ‏مُزْنَةُ بَلاءٍ، وَ حَرِىٌّ إِذا أَصْبَحَتْ لَهُ مُنتَصِرَةً أَن تُمْسِىَ لَهُ مُتَنَکِّرَةً، وَ إِنْ جانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَ احْلَوْلى أَمَرَّ مِنْها جانِبٌ ‏فَأَوْبى. لا یَنالُ امْرُوءٌ مِنْ ‏غَضارَتِها ‏رَغَباً إِلَّا ‏أَرْهَقَتْهُ‏ ‏مِنْ‏ ‏نَوائِبِها ‏تَعَباً، وَ لا یُمْسِى مِنْها فِى جَناحِ أَمْنٍ إِلّا أَصْبَحَ عَلى ‏قَوادِمِ‏ خَوْفٍ، غَرّارَةٌ غُرُورٌ ما فِیها، فانِیَةٌ فانٍ مَنْ عَلَیْها، لا خَیْرَ فِى شَىْ‏ءٍ مِنْ أَزْوادِها إِلَّا التَّقْوى، مَنْ أَقَلَّ مِنْهَا اسْتَکْثَرَ مِمّا یُؤْمِنُهُ، وَ مَنِ اسْتَکْثَرَ مِنْهَا اسْتَکْثَرَ مِمّا ‏یُوبِقُهُ‏، وَ زالَ عَمّا قَلِیلٍ عَنْهُ. ‏کَمْ‏ ‏مِنْ‏ ‏واثِقٍ‏ ‏بِها قَدْ فَجَعَتْهُ، ‏وَ ‏ذِى‏ ‏طُمَأْنِینَةٍ ‏إِلَیها ‏قَدْ ‏صَرَعَتْهُ‏، وَ ذِى ‏أُبَّهَةٍ قَدْ جَعَلَتْهُ حَقِیراً، وَ ذِى ‏نَخْوَةٍ قَدْ رَدَّتْهُ ذَلِیلًا سُلْطانُها ‏دُوَلٌ‏، وَ عَیْشُها ‏رَنِقٌ‏، وَ عَذْبُها ‏أُجاجٌ‏، وَ حُلْوُها ‏صَبِرٌ، وَ غِذاؤُها ‏سِمامٌ‏، وَ أَسْبابُها ‏رِمامٌ‏، حَیُّها بِعَرَضِ مَوْتٍ، وَ صَحِیحُها بِعَرَضِ سُقْمٍ، مُلْکُها مَسْلُوبٌ، وَ عَزِیزُها مَغْلُوبٌ، وَ ‏مَوْفُورُها مَنکُوبٌ، وَ جارُها ‏مَحرُوبٌ‏.
أَلَسْتُمْ فِى مَساکِنِ مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ أَطْوَلَ أَعْماراً، وَ أَبْقى اثاراً، وَ أَبْعَدَ امالًا، وَ أَعَدَّ عَدِیداً، وَ أَکْتَفَ جُنُوداً، تَعَبَّدُوا لِلدُّنْیا أَىَّ تَعَبُّدٍ، وَ اثَرُوها أَىَّ إِیثارٍ، ثُمَّ ظَعَنُوا بِغَیْرِ زادٍ مُبَلِّغٍ، وَ لا ‏ظَهْرٍ ‏قاطِعٍ‏؟! فَهَلْ بَلَغَکُمْ أَنَّ الدُّنْیا سَخَتْ لَهُمْ نَفْساً ‏بِفِدْیَةٍ، أَوْ أَعانَتْهُمْ بِمَعُونَةٍ، أَوْ أَحْسَنَتْ لَهُمْ صُحْبَةً؟ بَلْ ‏أَرْهَقَتْهُمْ‏ ‏بِالْفَوادِح‏، وَ ‏أَوْهَنَتْهُمْ‏ بِالْقَوارِع، وَ ‏ضَعْضَعَتْهُمْ‏ بِالنَّوائِبِ، وَ ‏عَفَّرَتْهُمْ‏ لِلْمَناخِرِ، وَ وَطِئَتْهُمْ ‏بِالْمَناسِمِ‏، وَ أَعانَتْ عَلَیْهِمْ رَیْبَ الْمَنُونِ، فَقَدْ رَأَیْتُمْ تَنَکُّرَها لِمَنْ ‏دانَ‏ ‏لَها، وَ اثَرَها وَ ‏‏أَخْلَدَ‏ ‏‏إِلَیْها‏ ‏حِینَ‏ ‏ظَعَنُوا عَنْها لِفِراقِ الْأَبَدِ، وَ هَلْ زَوَّدَتْهُمْ إِلَّا ‏السَّغَبَ‏، أَوْ أَحَلَّتْهُمْ إِلَّا ‏الضَّنْکَ‏، أَوْ نَوَّرَتْ لَهُمْ إِلَّا الظُّلْمَةَ، أَوْ أَعْقَبَتْهُمْ إِلَّا النَّدامَةَ؟ ‏أَفَهذِهِ‏ ‏تُؤْثِرُونَ‏، أَمْ إِلَیْها تَطْمَئِنُّونَ، أَمْ عَلَیْها تَحْرِصُونَ. فَبِئْسَتِ الدّارُ لِمَنْ لَمْ یَتَّهِمْها وَ لَمْ یَکُنْ فِیها عَلى وَجَلٍ مِنْها، فَاعْلَمُوا -وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ- بِأَنَّکُمْ تارِکُوها وَ ظاعِنُونَ عَنْها، وَ اتَّعِظُوا فِیها بِالَّذِینَ قالُوا: ‏مَنْ‏ ‏أَشَدُّ ‏مِنّا ‏قُوَّةً حُمِلُوا إِلى قُبُورِهِمْ ‏فَلا ‏یُدْعَوْنَ‏ ‏رُکْباناً، وَ أُنزِلُوا ‏‏الْأَجْداثَ‏‏ فَلا یُدْعَوْنَ ضِیفاناً، وَ جُعِلَ لَهُم مِنَ ‏الصَّفِیحِ‏ ‏أَجْنانٌ‏، وَ مِنَ التُّرابِ أَکْفانٌ، وَ مِنَ ‏الرُّفاتِ‏ جِیرانٌ. فَهُمْ جِیرَةٌ لا یُجِیبُونَ داعِیاً، وَ لا یَمْنَعُونَ ضَیْماً، وَ لا یُبالُونَ مَندَبَةً؛ إِنْ ‏جِیدُوا لَمْ یَفْرَحُوا، وَ إِنْ قُحِطُوا لَمْ یَقْنَطُوا، جَمِیعٌ وَ هُمْ احادٌ، وَ جِیرَةٌ وَ هُمْ أَبْعادٌ، مُتَدانُونَ لا یَتَزاوَرُونَ، وَ قَرِیبُونَ لا یَتَقارَبُونَ، حُلَماءُ قَدْ ذَهَبَتْ أَضْغانُهُمْ، وَ جُهَلاءُ قَدْ ماتَتْ أَحْقادُهُمْ. ‏لا ‏یُخْشى ‏فَجْعُهُمْ‏، وَ لا یُرْجى دَفْعُهُمْ، اسْتَبْدَلُوْا بِظَهْرِ الْأَرْضِ بَطْناً، وَ بِالسَّعَةِ ضِیقاً، وَ بِالْأَهْلِ غُربَةً، وَ بِالنُّورِ ظُلْمَةً، فَجاؤُها کَما فارَقُوها حُفاةً عُراةً، قَدْ ظَعَنُوا عَنْها بِأَعْمالِهِمْ إِلَى الْحَیاةِ الدّائِمَةِ، وَ الدّارِ الْباقِیَةِ، کَما قالَ سُبْحانَةُ ‏کَما ‏بَدَأْنا ‏أَوَّلَ‏ ‏خَلْقٍ‏ ‏نُعِیدُهُ‏، ‏وَعْداً ‏عَلَیْنا، ‏إِنّا ‏کُنّا ‏فاعِلِینَ‏.