متفرقه


2 دقیقه پیش

با زخم های زندگی چه کنیم؟

در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ...
2 دقیقه پیش

نظر آیت‌الله محقق داماد درمورد سید حسن

آیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ...

حکمت شماره 75



متن عربی حکمت نهج البلاغه
( وَ مِنْ کَلامٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ ) لِلسَّائِلِ الشَّامِىِّ لَمَّا سَأَلَهُ: أَکانَ مَسِیرُنا إِلَى الشَّامِ ‏بِقَضاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ ‏قَدَرٍ؟ بَعْدَ کَلامٍ طَوِیلٍ هذا مُخْتارُهُ: وَیْحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ ‏قَضاءً لازِماً وَ ‏قَدَراً ‏حاتِماً، وَ لَوْ کانَ ذلِکَ کَذلِکَ لَبَطَلَ الثَّوابُ وَ الْعِقابُ، وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِیدُ، إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ أَمَرَ عِبادَهُ تَخْیِیرا، وَ نَهاهُمْ تَحْذِیراً، وَ کَلَّفَ یَسِیراً، وَ لَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً، وَ أَعْطى عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً، وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً، وَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً، وَ لَمْ یُرْسِلِ الْأَنبِیاءَ لَعِباً، وَ لَمْ یُنْزِلِ الْکُتُبَ لِلْعِبادِ عَبَثاً، وَ لا خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا ‏ذلِکَ‏ ‏ظَنّ‏ ‏الَّذِینَ‏ ‏کَفَرُوا، ‏فَوَیْلٌ‏ ‏لِلَّذِینَ‏ ‏کَفَرُوا ‏مِنَ‏ ‏النَّارِ.
ترجمه فارسی حکمت نهج البلاغه

ترجمه دشتی


و در جواب مردی شامی فرمود: (مرد شامی پرسید آیا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهی است؟ امام با کلمات طولانی پاسخ او را داد که برخی از آن را برگزیدیم) وای بر تو! شاید قضاء لازم، و قدر حتمی را گمان کرده‏ای؟ اگر چنین بود، پاداش و کیفر، بشارت و تهدید الهی بیهوده می‏نمود. خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالی که اختیار دارند، و نهی فرمود تا بترسند، احکام آسانی را واجب کرد، و چیز دشواری را تکلیف نفرمود، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد، با نافرمانی بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اکراه و اجبار اطاعت نمی‏شود، و پیامبران را به شوخی نفرستاد، و فرو فرستادن کتب آسمانی برای بندگان بیهوده نبود، و آسمان و زمین و آنچه را در میانشان است بی‏هدف نیافرید. این پندار کسانی است که کافر شدند و وای از آتشی که بر کافران است.

ترجمه فیض الاسلام

از سخنان آن حضرت علیه‏السلام است (درباره قضاء و قدر) به مرد شامی که از آن بزرگوار (پس از بازگشت از جنگ صفین) پرسید: آیا رفتن ما به (جنگ اهل) شام به قضاء و قدر از جانب خدا بود؟ (امام علیه‏السلام فرمود: سوگند به خدائی که دانه را زیر خاک شکافت و انسان را آفرید گام ننهادیم به جائی و بدره‏ای سرازیر نشدیم مگر به قضاء و قدر، شامی گفت: پس رنج ما در این سفر پاداشی ندارد (چون به اختیار نبوده) امام علیه‏السلام فرمود: ای شیخ خدا بزرگ گردانید پاداش شما را در رفتنتان که می‏رفتند و در بازگشتتان که بر می‏گشتید و در هیچ حال مجبور نبودید، شیخ گفت: چگونه است با اینکه قضاء و قدر ما را می‏راند؟ امام علیه‏السلام) پس از (این) سخن دراز که آنچه را ما از آن اختیار نموده‏ایم این است (فرمود): ویحک (خدا به تو رحم کند) شاید تو قضاء و قدر لازم و حتمی را (که باید انجام گیرد) گمان کردی، اگر چنین بود پاداش و کیفر نادرست بود، و نوید به خیر و خوبی (بهشت) و بیم به شر و بدی (دوزخ) ساقط می‏گشت (و از جانب خدا برای گناهکار کیفر و برای فرمانبر پاداش تعیین نمی‏شد، و نیکوکار به ستودن و بدکار به نکوهش سزاوار نبود، این گفتار بت‏پرستان و پ
یروان شیطان و گواهان دروغ و کوران از راه صواب و حق است و ایشان قدریه و محبوس این امتند. ناگفته نماند که لفظ قدری در اخبار ما به جبری و تفویضی هر دو گفته می‏شود، و مرا در اینجا جبری است که می‏گوید: کاری که هر بنده‏ای انجام دهد به اراده و اختیار خود نیست بلکه به تقدیر و مشیت خدا مجبور است بخلاف تقویضی که قدرت خدایتعالی را منکر است و می‏گوید: خداوند بنده را امر و نهی نمود و به خود واگذارد که بکنند یا نکنند استقلال دارند، خلاصه امام علیه‏السلام فرمود:) خداوند سبحان بندگانش را امر کرده با اختیار و نهی فرموده با بیم و ترس (از عذاب) و تکلیف کرده (به کار) آسان (که به رغبت انجام می‏دهند) و دستور نداده (به کار) دشوار (تا در انجام آن مجبور نباشند) و کردار اندک را پاداش بسیار عطاء فرموده (که این خود لازمه اختیار داشتن است) و او را نافرمانی نکرده‏اند از جهت اینکه مغلوب شده باشد (زیرا بر بندگانش قاهر و غالب میباشد) و فرمانش را نبرده‏اند از جهت اینکه مجبور کرده باشد (بلکه همه را اختیار داده و اسباب هر کار را آماده ساخته است) و پیغمبران را از جهت بازی نفرستاده (بلکه آنها را فرستاده تا اطاعت کنندگان را به بهشت مژده داده و نافرمانان را از دوزخ بترسانند) و کتابها (مانند توریه و انجیل و قرآن) را برای بندگان بیهوده نفرستاده (بلکه آنها را فرستاده تا به دستور خدا آشنا باشند) و آسمانها و زمین و آنچه در آنها است را بیجا نیافریده (بلکه همه آنها را به حکمت آفریده، پس چگونه می‏شود که حکیم درست کردار کسی را مجبور سازد، در قرآن کریم س 38 ی 27 می‏فرماید: ذلک ظن الذین کفروا، فویل للذین کفروا من النار یعنی) آن گمان کسانی است که کافر شدند و نگرویدند، پس وای بر آنان که کافر شدند از آتش (پس شیخ گفت: قضاء و قدر چیست که ما نرفتیم مگر به سبب آن؟ فرمود: آن دستور و حکم خداوند است پس از آن این آیه را قرائت نمود س 17 ی 23: و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه یعنی پرودگار تو حکم فرموده که جز او را نپرستید. پس شیخ خشنود از جای خود برخاسته گفت: یعنی تو امام و پیشوائی هستی که با پیروی از تو روز رستخیز رضاء و خشنودی خداوند بخشنده را امیدواریم، آنچه از دین و کیش ما پوشیده بود آشکار ساختی، پروردگارت از جانب ما در این خدمت به تو پاداش نیکو عطاء فرمود).

ترجمه سید جعفر شهیدی

(و از سخنان آن حضرت است، چون کسی از او پرسید: راه رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود؟ پس از گفتار دراز، و این گزیده آن است:) وای بر تو! شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏ای، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود، و نوید و تهدید عاطل. خدای سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مامورند دارای اختیارند، و نهی نمود تا بترسند و دست باز دارند. آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک، بسیار. نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند. پیامبران را به بازیچه نفرستاد، و کتاب را برای بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود. این گمان کسانی است که کافر شدند. وای بر آنان که کافر شدند از آتش.


ویدیو مرتبط :
آیا می دانید؟ شماره 75

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حکمت شماره 40



متن عربی حکمت نهج البلاغه
وَ قالَ عَلَیْهِ السَّلامُ لِبَعْضِ أَصْحابِهِ فِى عِلَّةٍ اعْتَلَّها: جَعَلَ اللَّهُ ما کانَ مِنْ شَکْواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِکَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، وَ لکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئاتِ وَ یَحُتُّها ‏حَتّ‏ ‏الْأَوْراقِ‏، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسانِ، وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدامِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصّالِحَةِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ الْجَنَةُ. وَ أَقُولُ: صَدَقَ عَلَیْهِ السَّلامُ إِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِیهِ، لِأَنَّهُ مِنْ قَبِیلِ ما یُسْتَحَقُّ عَلَیْهِ الْعِوَضُ لِأَنَّ الْعِوَضَ یُسْتَحَقُّ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ اللَّهِ تَعالى بِالعَبْدِ مِنَ الالامِ وَ الْأَمْراضِ وَ ما یَجْرِى مَجْرى ذلِکَ، وَ الْأَجْرُ وَ الثَّوابُ یُسْتَحَقَّانِ عَلى ما کانَ فِى مُقابَلَةِ فِعْلِ الْعَبْدِ فَبَیْنَهُما فَرْقٌ قَدْ بَیَّنَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ کَما یَقْتَضِیهِ عِلْمُهُ الثَّاقِبُ، وَ رَأْیُهُ الصّآئِبُ.
ترجمه فارسی حکمت نهج البلاغه

ترجمه دشتی


و به یکی از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا! آنچه را که از درد بیماری شکایت داری موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیماری پاداشی نیست اما گناهان را از بین می‏برد، و آنها را چونان برگ پاییزی می‏ریزاند، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خدای سبحان به خاطر نیت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.

ترجمه فیض الاسلام

امام علیه‏السلام به یکی از اصحابش هنگامی که او بیمار شده بود (درباره این که بیماری سبب آمرزش گناهان می‏شود) فرموده است: خداوند بیماری تو را (سبب) برطرف شدن گناهانت قرار داده، پس بیماری را پاداشی نیست، بلکه (چون شخص را شکسته و ناتوان می‏نماید و انسان در چنین حالتی به سوی پروردگارش توبه و بازگشت کرده از معصیت و نافرمانیش پشیمان و تبرک آن تصمیم می‏گیرد سبب شده که) گناهان را از بین می‏برد، و آنها را مانند ریختن برگها (از درخت) می‏ریزد، و مزد و پاداش در گفتار به زبان و کردار به دستها و پاها است (و بیماری نه از گفتار و نه از کردار است) و خداوند سبحان به سبب پاکی نیت و شایستگی باطن هر که را از بندگانش بخواهد به بهشت داخل می‏گرداند (پس اگر کسی در بیماری شکیبا و دارای باطن نیکو و دل پاک باشد ممکن است خداوند بدون عمل دست و پا او را بیامرزد. سیدرضی (علیه‏الرحمه) فرماید:) می‏گویم: امام علیه‏السلام راست فرموده که بیماری را پاداشی نیست، زیرا بیماری از قبیل چیزی است که سزاوار عوض می‏شود چون عوض در برابر فعل خدایتعالی از دردها و بیماریها و مانند آن به بنده است، و مزد و پاداش در برابر فعل بنده می‏باشد، پس بین عوض و پاداش امتیازی است که امام علیه‏السلام به مقتضی علم نافذ و رای رسای خود بیان فرموده است.

ترجمه سید جعفر شهیدی


(و به یکی از یاران خود فرمود هنگامی که او از بیماری شکوه نمود.) خدا آنچه را از آن شکایت داری موجب کاستن گناهانت گرداند، چه در بیماری مزدی نیست، لیکن گناهان را می‏کاهد و می‏پیراید چون پیراستن برگ درختان، و مزد در گفتارست به زبان، و کردار با گامها و دستان، و خدای سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت در آورد. (و می‏گویم، امام علیه‏السلام راست گفت که در بیماری مزد نیست، چه بیماری از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتی است که از جانب خدا بر بنده آید، چون دردها و بیماریها و مانند آن، و مزد و پاداش در مقابل کاری است که بنده کند، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رای رسای او اقتضا کند آن را بیان فرمود.)