ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
خیز کفاشیان برای سرپوشگذاشتن روی زخم قدیمی سعیدلو
اخبار ورزشی - خیز کفاشیان برای سرپوشگذاشتن روی زخم قدیمی سعیدلو
کارنامه مدیریتی علی کفاشیان در سالهای حضورش در فدراسیون فوتبال با نقاط تاریک فراوانی همراه است اما بیشک یکی از فراموشنشدنیترینهای آن همان ماجرای از دست رفتن کرسی ایران در AFC است. اتفاقی که با طمع معاون رئیسجمهور وقت برای کسب کرسی در AFC موجب از دست رفتن جایگاه ایران در عرصه مدیریتی کنفدراسیون فوتبال آسیا شد.
به گزارش تابناک، فدراسیون فوتبال ایران چند سالی است که در عرصههای مدیریت و تاثیرگذار AFC جایگاهی ندارد و به دلیل همین فقدان هم موقعیتهای مناسبی را از دست داده است. مهمتریناش همین تلاش برای کسب میزبانی جام ملتهاست که شرایط برای کشورمان با حضور یک نماینده پر قدرت در کرسیهای پرنفوذ AFC بسیار متفاوتتر از حالا میشد که تقریبا میزبانی را از دست رفته میبینیم.
در سالهای گذشته کشورمان در دو دوره حضور قدرتمندانهای در سطوح بالای AFC داشته است. کامبیز آتابای رئیس اسبق فدراسیون فوتبال کشورمان در ایام پیش از انقلاب یکبار حد فاصل سالهای 1976 تا 1978، درست در سالهایی که ایران امپراتور فوتبال آسیا بوده ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا را در اختیار داشته و ششمین رئیس این تشکیلات قدیمی فوتبال در قاره آسیا بود. این شاید بزرگترین، تاثیرگذارترین و مهمترین حضور ایران در تشکیلات فوتبال آسیا تا کنون را رقم زده است.
محسن صفایی فراهانی هم دومین رئیس فدراسیون فوتبال ایران بوده که با تلاشهای موثرش توانست ایران را بعد از سالها صاحب یک کرسی تاثیرگذار و مهم در AFC کند. صفایی فراهانی در سال 1386 به عضویت کمیته اجرایی و هیات رییسه AFC درآمد. پستی مهم و تاثیرگذار که پس از مدتها ما را در تشکیلات کنفدراسیون فوتبال آسیا صاحب نماینده کرد. صندلی صفایی فراهانی تا سالها محفوظ بود تا اینکه علی سعیدلو تصمیم گرفت بهعنوان معاون رئیسجمهور و رئیس وقت سازمان تربیت بدنی شانس خودش را برای نشستن روی این صندلی امتحان کند.
پستی که البته به هیچ وجه شایسته معاون رئیسجمهور یک کشور نبوده و نیست. اما بی تجربگی سعیدلو و کفاشیان در شطرنج قدرتی که برایشان چیده شده بود همان نتیجه پیشبینی شده را محقق کرد و سعید لو و کفاشیان با همکاری هم صندلی مهم ایران را در هیات رئیسه فدراسیون فوتبال را نابود کردند.
حالا اما با گذشت نزدیک به چهار سال از این مسئله و به مدد اتفاقاتی که در AFC رخ داده است علی کفاشیان اسب خود را برای پاک کردن خاطره آزارنده آن انتخابات زین کرده و ممکن است در اجلاس پیشروی AFC بالاخره موفق به پس گرفتن یک کرسی شود.
علی کفاشیان برخلاف فضای داخلی فوتبال ایران که شرایط چندان مطلوبی و مناسبی ندارد در AFC به دلیل ارتباطات خوبی که با سران بلندپایه این تشکیلات دارد از شرایط بهتری برخوردار است. در واقع کفاشیان در این سالها تلاش خود را بر جلب کردن نظر مثبت سران بلند پایه AFC بهکار بسته و در این زمینه هم بسیار موفق بوده است و حالا قصد دارد از این روابط و لابیها استفاده کرده و در انتخابات پیش روی AFC یک کرسی مهم را از آن خود کند. اگر اتفاقات مطابق خواست کفاشیان پیش برود او به زودی بر کرسی نائب رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا تکیه خواهد زد علاوه بر اینکه نیم نگاهی هم به عضویت در کمیته اجرایی AFC دارد.
کفاشیان اما برای رسیدن به این مهم از یک راه میانبر استفاده خواهد کرد. در حال حاضر AFC پنج نائب رئیس دارد که یکی نائب رئیس بانوان این کنفدراسیون است و چهار کرسی دیگر به چهار منطقه آسیا تعلق دارد. اما از شانس علی کفاشیان امکان یجاد یک منطقه جدید در منطقه بندیهای کنفدراسیون فوتبال آسیا و اضافه شدن یک نائب رئیسی دیگر به پنج نائب رئیس این کنفدراسیون وجود دارد.بدین ترتیب با ایجاد منطقه جدید ششمین کرسی نایب رییسی AFC هم ایجاد خواهد شد و بدین ترتیب کفاشیان در رقابتی آسانتر بخت اصلی را برای کسب این کرسی خواهد داشت. بخت رییس فدراسیون فوتبال ایران از آن رو افزایش یافته که اصلاح ساختار کنفدراسیون آسیا هم تحت ریاست او صورت میگیرد. در واقع کفاشیان که در تداوم مدیریت داخلی خود همواره هدفمند پیش رفته این بار در حال تکمیل پازل کسب کرسی در آسیاست. در آخرین کنگره کنفدراسیون فوتبال آسیا که در برزیل برگزار شد در مورد ایجاد یک منطقه جدید توافق صورت گرفت.
بنابراین چنانچه این منطقه جدید شکل بگیرد یک صندلی نایب رییسی و تعدادی از کرسیهای کمیته اجرایی به آن اختصاص خواهد یافت. اگر همه چیز مطابق با این پیش بینی جلو برود، قطعا کاندیدای ایران بخت بیشتری برای کسب کرسی نایب رییسی AFC خواهد داشت، چراکه تنها باید با نمایندگان 6 کشور رقابت کند آن هم در شرایطی که ایران نسبت به آنها صاحب نام و عنوان بیشتری در فوتبال آسیاست.
کنگره کنفدراسیون فوتبال آسیا در تاریخ 19 دی ماه و صبح آغاز رقابتهای جام ملتها قبل از مراسم افتتاحیه در ملبورن برگزار میشود که با برگزاری این کنگره و مصوب شدن ایجاد منطقه جدید (آسیای میانه) در فوتبال آسیا، احتمال رسیدن به کرسی نایب رییسی AFC برای رییس فدراسیون ایران در صورت کاندیدا شدن در این سمت بسیار پررنگ خواهد شد.
اخبار ورزشی - تابناک
ویدیو مرتبط :
سرپوش گذاشتن مضحک مجری بر تجاوز به دو نوجوان ایرانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اسطوره سازی از صدام فقط سرپوش گذاشتن روی واقعیت ها بود
خانه صدام درپی این است كه نشان دهد این دیکتاتور همیشه بی رحم؛ چگونه خود را نابود کرد و در این ضمن کشورش را هم همراه خود به نابودی کشید. اطرافیان صدام؛ خانواده ای را تصویر می كنند که پدربددهن و بدرفتار دارند و از او متنفرند اما پذیرفته اند پدر یعنی همین.
«خانه صدام» اسم یک سریال کوتاه چهار قسمتی است که از شبکه تلویزیونی معروف «اچ. بی. او.» (HBO) پخش شد. این سریال وقایع نگاری اوج و حضیض رهبر سایق عراق است که از زاویه دید زندگی اش در کاخ نشان داده می شود. این سریال که ربع قرن از تاریخ عراق را پوشش می دهد – از کودتای ۱۹۷۹ صدام حسین تا ماه هایی که پس از سقوط بغداد در خفا به سر می برده – را از نزدیک نشان می دهد که این دیکتاتور پرجذبه و زیرک و همیشه بی رحم چگونه خودش را نابود کرد و در این ضمن کشورش را هم همراه خودش به نابودی کشید. نشریه هافینگتون پست با «الکس هولمز» کارگردان این سریال که به طور مشترک توسط شبکه های تلویزیونی اچ. بی. او. و بی. بی. سی. ساخته شده، به گفتگو نشسته است.
شما در اصل می خواستید مستندی درباره محاصره «فلوجه» در سال ۲۰۰۴ بسازید. چطور شد که درعوض فیلمی درباره اوج و حضیض صدام ساختید؟
من می خواستم درباره اتفاقاتی که در فلوجه رخ داد یک فیلم معاصرتر بسازم و سعی ام این بود که وارد ذهن بعضی از شورشی ها بشوم. امکان ملاقات من با بعضی از این شورشی ها فراهم بود، و برای آنکه کارم را با آمادگی بیشتری انجام بدهم؛ تلاش کردم درمورد جزئیات تاریخ سیاسی اخیر عراق اطلاعات بیشتری به دست بیاورم. من هم مثل خیلی های دیگر، عکس های مربوط به صحنه سیاسی عراق را از اخبار می دیدم که البته بیشترش درمورد حزب «بعث» بود؛ چیزی که برای من قابل درک نبود؛ این موضوع بود که چگونه خانواده صدام و خویشاوندانش سیاست عراق را در قبضه خود گرفتند. با خودم می گفتم صدام واقعا چه ماجرای حیرت انگیزی داشته. یک روز داشتم بعضی از گزارش های خبری قدیمی را تماشا می کردم. او در اوایل دهه ۱۹۷۰ که معاون رئیس جمهور بود سفر بسیار قهرمانانه ای به فرانسه انجام داده بود. او در این گزارش خبری واقعا مثل یک ستاره سینما بود، و در کشورش هم بسیار محبوب بود. برایم جالب بود بدانم که این آدم چگونه از آن موقعیت به یک فراری تحت تعقیب تبدیل شد.
چه چیزی باعث شد که بخواهید داستان کشور عراق را به طور مشخص از زاویه دید صدام تعریف کنید؟
برای پرداختن به تاریخ عراق راه های زیادی وجود دارد. می توانید یک مستند خیلی خوب درباره تاریخ عراق بسازید، ولی من دوست داشتم درامی بسازم که به درون شخصیت ها نقب بزند، و باتوجه به اینکه آن شخصیت ها برای گفتگو یا روانکاوی شدن در دسترس ما قرار ندارند، بازآفرینی آنها در یک اثر درام بهترین شیوه برای دست یافتن به بخشی از ماجرا بود. احساس می کردم کاری که دارم انجام می دهم تا حدود زیادی شبیه به صورتگری است. این روایت من از صدام است. دیگران اگر فیلمی درباره صدام بسازند چهره دیگری از او به تصویر می کشند، بعضی ها کارشان با من تفاوت بسیار زیادی خواهد داشت، بعضی ها تفاوت اندک، ولی تمام آنها در حد خود ارزشمند هستند.
خیلی از منتقدان سریال شما را با «سوپرانو»ها مقایسه کرده اند، از این نظر که فیلم شما روی پویایی شناسی قدرت و پویایی شناسی خانواده متمرکز می شود. آیا برای ساخت این فیلم از اثر خاصی به عنوان الگو یا منبع الهام استفاده کردید؟
همانطور که گفتم یکی از نکته های خیلی جالب برای من هم پوشی سیاست و خانواده بود، و این موضوع بلافاصله من را به یاد فیلم های ژانر گانگستر انداخت. این موضوع همیشه در ذهن من بود؛ من انواع فشارها را در فیلمم با هم قاطی کرده ام؛ فشار وفاداری و فشار تجارت که در فیلم های گانگستری می بنید در این فیلم به وضوح بازآفرینی شده است. این ارجاع به طور دائم در فیلم صدام وجود دارد.
برای ساخت فیلمتان در زمینه تاریخ هم تحقیق کردید؟
خب بدیهی است که آدم ساخت این فیلم را با خواندن هر اثری که درباره صدام یا توسط خود او نوشته شده، آغاز کند. من یک تیم کوچک ولی بسیار سختکوش از محققان داشتم که کتاب های زیادی را به زبان عربی می خواندند و برایم ترجمه می کردند. نکته جالب این بود که خیلی از بیوگرافی هایی که درباره او نوشته شده بودند به تبع تغییرِ موقعیتِ بین المللیِ او دستخوش تغییرات بسیار بزرگی شدند. می توانستید بینید که دست سیاست بعضی وقت ها توی قابلمه را هم می زند؛ بعضی از چیزهایی که درباره صدام نوشته شدند به طور قطع با انگیزه های سیاسی بوده. البته در این میان، چیزهایی هم در عراق درباره صدام منتشر می شد که با رویکرد بسیار مثبت نوشته شده بودند. کلی هم بیوگرافی مدح آمیز برایش نوشتند. واقعا اینکه او خودش را نماد کشور عراق می دانست، برایم خیلی جالب بود. او واقعا از تمام دیکتاتورهایی که من تا به حال شناخته ام، یک سر و گردن بالاتر است. وجود فیزیکی او اغلب نماد کشور عراق محسوب می شد.
چطور؟
دو نمونه بارز در این زمینه وجود دارد. بعداز جنگ اول خلیج فارس، کلمات «الله اکبر» را روی پرچم عراق نوشت تا با دنیای اسلام همذات پنداری بیشتری داشته باشد. ولی او الله اکبر را با دست خط خودش نوشت که به نظر من تغییر جالبی است. او همچنین پس از جنگ ایران عراق تاق نماهای یادبود ساخت، شمشیرهای قادسیه که در دو طرف میدان رژه بغداد ساخته بود. این شمشیرها توسط دو بازوی بسیار بزرگ نگه داشته شده اند؛ این دو بازو براساس بازوی خود صدام ساخته شده اند، و به لحاظ آناتومی جزء به جزء شبیه بازوی صدام هستند، و اثر انگشتی که روی انگشت شصت این دو دست ایجاد شده، اثر انگشت واقعی خود صدام است.
سریال شما نگاه بسیار نزدیکی به درون دنیای صدام می اندازد. آیا این امکان برای تان وجود داشت که با خیلی از کسانی که در طول سال های حکومت دور و بر او بودند، مصاحبه کنید؟
بله، امکانش بود، ولی خیلی از کسانی که ما می خواستیم با آنها مصاحبه کنیم پخش و پلا شده بودند. بنابراین ما درعین حال که با خیلی ها در خود عراق مصاحبه کردیم، با خیلی ها هم در اردن و کسانی که به بریتانیا و آمریکا آمده بودند، مصاحبه کردیم. برایم شگفت انگیز بود که این آدم ها چقدر مشتاق مصاحبه با ما بودند. منظور من آدم هایی است که اعضای دولت صدام بودند، کسانی که در بخش های اطلاعاتی دولت صدام کار می کردند، و همچنین کسانی که در کاخ های او آشپز و نظافت چی بودند، یعنی کسانی که صدام را به اندازه هرکس دیگری هر روز می دیدند.
وقتی آدم های مختلف درمورد صدام صحبت می کردند، چه نکته جالبی برایتان وجود داشت؟
نکته جالب این بود که تقریبا همه با تردید و دودلی درمورد او نظر می دادند. حتی آنهایی که از او متنفر بودند؛ می گفتند که او در مرحله ای از حکومتش قهرمان مقتدری برای کشور عراق بوده. و حتی آنهایی که طرفدارش بودند؛ می گفتند که او رهبر بی عیبی نبوده. این موضوع اغلب تصویر خانواده ای را در ذهنم من به وجود می آورد که پدربددهن و بدرفتار دارد. اعضای چنین خانواده ای به خاطر رفتار بد پدر از او متنفر هستند، ولی درعین حال ناچار پذیرفته اند كه این پدرشان است. این نگاه تردیدآمیز را همه کسانی که با آنها مصاحبه می کردیم، داشتند.
آیا این نگاه تردیدآمیز ناشی از تصویر تحریف شده او بود؟ آیا این موضوع به معنی موفقیت اسطوره سازی از صدام است؟
به نظر من؛ مردم عراق خودشان درنهایت به دیدگاه واضحی درمورد نقاط ضعف او رسیدند. در طول سالیان اسناد و مدارک به اندازه کافی رو هم تلنبار شده بود. اسطوره سازی از او فقط یک جور سرپوش گذاشتن روی واقعیت ها بود. فکر نمی کنم این حفظ ظاهرها برای مردم عراق کار خیلی عمیقی بوده باشد.
خیلی از فیلم هایی که از زمان حمله آمریکا به عراق ساخته شده؛ برای درک اینکه کجای کار اشتباه بوده، روی نقش سیاست خارجی آمریکا در این جنگ متمرکز شده اند. ظاهرا هیچ تلاشی برای اینکه به موضوع این جنگ از زاویه دید عراقی ها پرداخته شود، صورت نگرفته است. آیا شما با ساخت این فیلم می خواستید یک جورهایی از این قضیه انتقاد کنید؟
صد در صد. من می خواستم موضوع را از درون کشور عراق ببینم. من این فیلم را ساختم چون تا حالا هیچ فیلمسازی نیامده ببیند قضیه از دید مردم عراق چگونه است، یعنی قطعا در غرب هیچ فیلمسازی این کار را نکرده. در عراق که اصلا کسی نمی توانسته. به نظر من؛ ما اگر یک کم زودتر یک کم از این فیلم ها بیشتر ساخته بودیم اینقدر فاجعه به وجود نمی آمد و خیلی ها جان خود را از دست نمی دادند.
هافینگتون پست/ نیک سابلوف/ مترجم: فرشید عطایی... / مصاحبه : خبرگزارى ایلنا