ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
براوو: ما بهتر عمل کردیم و پیروز شدیم
سنگربان تیم ملی شیلی پیروزی مقابل تیم ملی برزیل را حق این تیم دانست.
کلودیو براوو پس از این برد اظهار داشت: پیروزی حق شیلی بود و ما بهتر از حریف عمل کردیم.
براوو در مصاحبه تلویزیونیاش درباره این پیروزی گفت: آنچه را که به ما گفته شده بود در زمین بازی اجرا کردیم. همه میدانیم که برزیل تیم بسیار بزرگی است و حملههای برق آسایش معروف است اما ما در این دیدار به خوبی توانستیم حملات آنها را خنثی کنیم و سه امتیاز بازی را کسب کنیم و این پیروزی شیرینی بود.
تیم ملی شیلی امسال با شکست تیم ملی آرژانتین در این ورزشگاه قهرمان جام ملتهای آمریکای جنونی شده بود.
ویدیو مرتبط :
کنفرانس مطبوعاتی راجرز:مهم این است که پیروز شدیم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مطهری: اگر اصلاحطلبان پیروز انتخابات 88 شده بودند، الان اوضاع بهتر بود/
هاشمی باید بیاید تا كشور سروسامان پیدا كند؛
مطهری: اگر اصلاحطلبان پیروز انتخابات 88 شده بودند، الان اوضاع بهتر بود/احمدی نژاد هر وقت احساس خطر می کند، عقب می نشیندمطهری گفت: گاهی فكر میكنیم برای حفظ نظام خیلی كارها مباح میشود در حالی كه اینطور نیست. نمونهاش هم قتلهای زنجیرهیی است و اخیرا هم قتل ستار بهشتی، كه البته ما این مساله را تا آخر دنبال میكنیم و اجازه نمیدهیم لوث شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب : علی مطهری طی مصاحبه ای با روزنامه اعتماد گفت که اطلاع دقیقی در مورد کاندیداتوری هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری ندارد.
به گزارش انتخاب، وی افزود: معتقدم كه با توجه به وضع كشور كه اكنون در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی دچار مشكل هستیم حضور آیت الله هاشمی در یك دوره چهار ساله میتواند راهگشا باشد. اگر هاشمی بیاید و مردم هم به ایشان رای بدهند این حضور كمك میكند كه ما زودتر از بحران خارج بشویم. چون شخص دیگری مانند هاشمی نمیتواند نیروها و گروههای مختلف سیاسی را با نگرشها و سلیقههای مختلف دور هم جمع كند. ایشان بیاید تا كشور سروسامان پیدا كند و بعد برای چهار سال بعدی كشور را به یك نفر دیگر بسپارند .
متن کامل این گفتگو در پی می آید:
آ*قای مطهری این روزها شما و برخی از همفكرانتان مانند مجلس هشتم به دنبال طرح سوال از رییس دولت هستید. اما مثل دفعه قبل برخی مخالف هستند. اما این بار شما مخالفان را به افشاگری درباره سوابق قبل از انقلابشان تهدید كردید. تنها كسی كه به این تهدید واكنش داشت آقای حدادعادل بود. آقای مطهری چرا بحثها اینقدر دارد خانوادگی میشود؟
من زیاد نمیخواهم این بحث ادامه پیدا كند. فقط میخواستم اشاره داشته باشم كه اینها بالاخره خودشان را جمع كنند. ولی خیلی صلاح نمیدانم كه این بحث ادامه داشته باشد.
*یعنی شما هم شیوه آقای احمدینژاد را در پیش گرفتید و تنها به تهدید كردن و افشاگری قناعت میكنید؟
به نظرم الان زود است كه بخواهم در این مورد صحبت كنم. چون همان موقع من اشاره كردم كه اگر اینها بخواهند به روش خود ادامه بدهند آنوقت من در این مورد صحبت میكنم. هنوز روشن نیست كه اینها چه خواهندكرد. به نظر من راجع به این موضوع اگر صحبت نشود بهتر است.
*اما آقای حداد خیلی اصرار داشتند كه شما به دنبال سوابق انقلابیشان بروید و حتی در این مورد شما را رجوع دادهاند به مادرتان كه از ایشان بپرسید نظر استاد مطهری راجع به ایشان چه بوده. آقای مطهری، نظر استاد راجع به آقای حدادعادل چه بود؟
من اگر بخواهم نظر استاد را بگویم ادامه همان بحث میشود.
* آقای دكتر، علت مخالفت شدید فراكسیون رهپویان مجلس از مخالفت با طرح سوال، حب احمدینژاد است یا اثبات قدرت خودشان در مجلس؟ علت این همه تلاش برای نیامدن احمدی نژاد چیست؟
ببینید من معتقدم كه ما باید حسن ظن داشته باشیم. ما همان چیزی را كه خودشان بیان میكنند، دلیل مخالفت فرض میكنیم. آنها بر این اعتقاد هستند و میگویند كه برداشت ما از صحبتهای رهبری این است كه در شرایط امروز سوال از رییسجمهور به صلاح كشور نیست، اگرچه عمل و فعل این افراد گواه چیزی غیر از این است.
*چه چیزی؟
اینها در پس گرفتن امضاها استناد میكردند به نظر رهبری. بعضی اینها میگفتند ما اطلاع داریم كه رهبری با این سوال مخالف هستند و بنابراین خوب است كه شما امضایتان را پس بگیرید. اما بعدا حرفشان را عوض كردند كه ما نگفتیم رهبری با طرح سوال مخالفاند بلكه گفتیم برداشتمان این است. خب این دوگانگی و تناقض در حرفهای آقایان بود. یعنی موقعی كه آقای لاریجانی مطرح كرد كه رهبری در این مورد نظری ندارد اینها مجبور شدند حرفشان را عوض كنند. به نظرم مخالفت اینها بیشتر ناشی از نگرانی است كه از حضور آقای احمدینژاد در مجلس دارند. علاوه براین، فكر میكنند با توجه به سخنان اخیر رهبری این كار به صلاح كشور نیست. تا اینجا حق این عده است كه مخالفت كنند و هیچ ایرادی به كارشان وارد نیست.
*مخالفان تا الان لابیگری هم در این مورد در مجلس انجام دادهاند تا نظر نمایندگان موافق سوال را برگردانند؟
خب هر نمایندهیی حق اظهارنظر و لابیگری در مجلس برای پیش بردن نظر خود و استفاده ازنفوذ كلامش را دارد. این یك امر طبیعی در مجلس است، چون ما داریم میگوییم «مجلس شورا»، یعنی محلی كه جای گفتوگو و شور است. اما اشكالی كه وجود دارد در انتساب نظر خود به رهبری است. در مواردی دیدیم كه اینها میآیند به صراحت نظر خود را به رهبری منسوب میكنند و در حقیقت با این كار نماینده را فریب میدهند كه این كار درست نیست.
*علت این همه واهمه از حضور آقای احمدینژاد در مجلس چیست كه آنها را وادار به این كار می كند؟
این عده معتقدند كه خود آقای احمدینژاد به دنبال چنین فضایی میگردد تا بیاید و كشور را بحران زده جلوه دهد. البته این موضوع برای ما روشن نیست. چون من معتقدم اگر آقای احمدینژاد بخواهد حرفی بزند و كشور را دچار بحران بكند خب تریبونهای مختلفی را در اختیار دارد و صرفا مجلس نیست. هر روز ایشان در معرض صحبت و مصاحبه است. من فكر نمیكنم این استدلال خیلی محكم باشد. اصل قضیه به نظر من این روحیه محافظه كاری است كه در بعضی از این دوستان وجود دارد كه كلا با هرگونه تنشی مخالف هستند. در واقع میخواهند روحیه محافظه كاری و سازش خود با تخلفات را بر مجلس تحمیل كنند.
*یعنی شما و موافقان سوال به دنبال تنش هستید؟
ما معتقدیم كه بسیاری از تنشها و تقابلها چون منجر به اصلاح امور میشود مفید است. این طور نیست كه هر تنشی بد باشد. ما آرامش میخواهیم اما نه آرامش قبرستانی. ما خواهان آرامشی بر اساس قانون هستیم. اگر رهبری هم توصیه به وحدت و تعامل میكنند مقصودشان وحدت با حفظ اصول و تعامل بر اساس قانون است، نه وحدت با زیر پا گذاشتن اصول وتعامل مبتنی بر بی قانونی. اگر صحبتهای رهبری را بخواهیم آنجور تفسیر كنیم كه هر وقت ایشان صحبت از همدلی و تعامل كنند ما باید همه وظایف نمایندگی مجلس را كنار بگذاریم با فلسفه وجودی مجلس سازگار نیست. خب این نگاه در آقای حداد وجود دارد كه در مدیریت ایشان در مجلس هفتم هم وجود داشت. امروز این دوستان سعی دارند روحیه مجلس نهم را به سمت مجلس هفتم سوق بدهند، اما مجلس پذیرا نیست. آقای حداد ریاست فراكسیون اقلیت را برعهده دارد و این روحیه در این فراكسیون تبلور یافته است.
آقای مطهری با این تحلیلی كه شما از مخالفان طرح سوال داشتید و اینكه «اینها گریزان از تنش هستند.» پس باید نتیجه گرفت كه نیتشان خیر است حتی اگر اشتباه باشد.
ظاهر قضیه همین است.
*باطنش چی؟
باطنش دیگر احتمالات است و ما براساس احتمالات نمیتوانیم قضاوت كنیم. ممكن است اینها در باطن قول و تعهدی به دولت داده باشند كه مثلا ما این سوال را منتفی میكنیم.
*آقای مطهری یكی از تفاوتهای شما با دیگر نمایندگان در نقد صریح دولت است. این صراحت به چه دلیل است؟ و یا به قولی چرا شما میتوانید اما دیگران نه؟
اولا ما نمایندگان دیگری هم داریم كه اینها نقدهای صریح و موثری دارند كه بیان میكنند و منحصر به من نیست. اما شاید یك علت اینكه من بیشتر اظهارنظر میكنم به دلیل احساس خطری است كه دارم. شاید برخی از نمایندگان آن احساس خطری را كه من دارم ندارند. من به لطف مجاورت با شهید مطهری و حضور در جریانات نهضت اسلامی بالاخره تا حدودی از نزدیك شاهد تحولات بودم. با بسیاری از گروههای سیاسی و انحرافات سیاسی آشنایی دارم. گاهی شبیه آن انحرافات را در زمان خودمان میبینم و همین باعث میشود كه بیشتر احساس خطر كرده و هشدار بدهم. به لطف انس با آثار ایشان فكر میكنم كه برخی انحرافات فكری را گاهی به درستی و زودتر از دیگران تشخیص میدهم و اعلام نظر میكنم. این در حالی است كه ممكن است دیگران این موضوع را خطر مهمی تلقی نكنند اما بعد از مدتی به این موضوع میرسند. فرض كنید خطر مكتب ایران یا لیبرال بودن این دولت در امور فرهنگی را من اولین نفری بودم كه در مجلس هشتم مطرح كردم. خیلیها آن موقع با حرفهای من مخالفت میكردند اما بعد از چند سال به این حرفها رسیدند. حتی برخی از آنها میآمدند و اعتراف میكردند كه حق با شما بود. موضوع دیگر بر میگردد به صراحت لهجه كه این یك امر ذاتی است. بعضی افراد صریحاللهجه هستند و نمیتوانند در لفافه صحبت كنند. این به شخصیت خود افراد بر میگردد. خود آقای احمدینژاد این خصلت را دارد.
*آقای مطهری اشاره میكنید كه برخی دیگر از نمایندگان هم انتقاد میكنند. شاید این حرف صحیح باشد. اما برخی از اظهارات منحصر به خود شماست. نمونهاش هم به اظهارنظر شما در مورد برخی از افراد سپاه برمیگردد. شما به عنوان نخستین مقام مسوول به صراحت از دخالت برخی از سپاهیان در انتخابات نام بردید، فكر نمیكنید این ادبیات برای شما تولید دردسر كند؟
من طرح این موضوع را یك امر خیلی عادی میدانستم و اصلا فكر نمیكردم كه اینقدر سرو صدا ایجاد كند. برای اینكه موضوع دخالت برخی افراد سپاه در انتخابات آینده تكرار نشود و این موضوع اصلاح شود این حرف را زدیم. من این موضوع را یك مطلب بدیهی و روشن میدانستم. خب در انتخابات مجلس نهم برخی افراد سپاه از بعضی كاندیداها حمایت كرده بودند. حرف من چیزی بیشتر از این نبود. این حمایت نه به معنای این است كه اینها اقدامی كرده باشند كه نتیجه انتخابات را در برخی حوزهها تغییر داده باشند. اما همین مقدار ورود سپاه هم خلاف نظر امام(ره) است و اصلا به صلاح سپاه وهرنیروی نظامی نیست چون باعث تفرقه در آن میشود كه اگر ما در شرایط جنگ قرار بگیریم این دستهبندیها مضر است. این یك هشدار بود و فكر میكردم یك امر سادهیی است. اما گویا اینطور نبود. من قبول دارم بعضی اظهارنظرها منحصر به خود من بوده و سایر نمایندگان چنین اظهارنظری نداشتهاند. من احساس میكردم كه در بعضی قضایا حتما باید اظهارنظر كنم و این را وظیفه خودم میدانستم. خب من دو وظیفه دارم؛ یكی نمایندگی و دیگری حفظ شأن انتساب به شهید مطهری. در اصل، دو وظیفه را بر دوش خودم احساس میكنم. اگر نماینده هم نبودم قاعدتا همین اظهارنظرها را داشتم. اما وظیفهام به عنوان یك نماینده بیشتر است.
*در هر صورت این اظهارات تولید دردسر میكند، آیا شما حاشیه امنیت دارید؟
نه، حاشیه امنیتی در كار نیست. شما دیدید در انتخابات مجلس نهم هیات اجرایی صلاحیت من را رد كرد. یا مثلا سازوكار 8+7 آمدند اسم من را از فهرست اصولگرایان با وجود آنكه رای آورده بودم حذف كردند. یعنی هیچ ملاحظهیی از سوی آنها وجود ندارد. منتها من خودم شخصا معتقدم چون بر اساس منطق و استدلال و یك سلسله مبانی فكری و عقیدتی ثابت اظهارنظر میكنم و كمتر اظهارنظر احساسی میكنم، بهانهیی برای برخورد وجود ندارد ضمن اینكه این تفكر با استقبال جامعه مواجه شده و برخورد با آن كار آسانی نیست.
*احضار احمدینژاد به مجلس هشتم با آن حاشیه به نظر كار سختی میآمد اما سرانجام به فرجام رسید. به نظر شما چرا نظام در آن زمان اجازه شكسته شدن این تابو را به شما و دیگر مجلسیها داد؟ آیا دادن این فرصت به شما و دوستانتان به معنای پایان مدارای نظام با شخص آقای احمدینژاد نبود؟
من فكر میكنم پافشاری و سماجتی كه ما نشان دادیم كه حتی كار به استعفای من كشید و تاثیر آن بر افكار عمومی، به شكلی شد كه دیگر امكان مخالفت با این سوال وجود نداشت، اصل كار یك كار قانونی بود و دلیلی هم برای مخالفت وجود نداشت. البته من از نظر مقامات عالیرتبه خبر نداشتم كه موافق بودند یا خیر. اما تخلفات پی در پی دولت و یازده روز خانهنشینی هم زمینه را مهیا كرد. فضا كاملا آماده بود.
*یعنی نظام زیاد موافق سوال و آمدن احمدینژاد نبود؟
بله، علایم نشان میداد كه زیاد موافق این آمدن نیستند. اما خب پافشاری كردیم و فضایی كه در رسانهها ایجاد شد و فشار افكار عمومی دیگر اجازه نمیداد كه به صراحت با این كار مخالفت بشود. ضمن اینكه در آن اواخر هم رهبری در كرمانشاه صحبتهایی داشتند كه میشد این طور برداشت كرد كه ایشان مخالفتی با طرح سوال نداشتند. ایشان تاكید كردند كه «نمایندگان مجلس وظایفی دارند، رهبری نه در كار آنها دخالت میكند نه حق دخالت دارد و نه امكان چنین چیزی وجود دارد.»به نظرم این به سوال برمیگشت. چون هنوز این بحث مطرح بود كه آیا رهبری موافق سوال است یا مخالف. من فكر میكنم در واقع ایشان موافق انجام وظیفه قانونی است.
*آقای دكتر این چراغ سبز را آیا نمیشود به معنای پایان مدارای نظام با دولت نامید؟
نه، نمیشود گفت به این معنی است. بهطور كلی رهبری نمیخواهد جلوی وظایف و اختیارات قانونی نمایندگان و مسوولان كشور را بگیرد. مگر در موارد خیلی خاص كه مصلحت خیلی بزرگی و خطر انحراف از مسیر اسلام وجود داشته باشد، كه لازم باشد ایشان دخالت كند. اصل اولیه این است كه هر قوهیی به وظایف خودش عمل كند. بالاخره من فكر میكنم بیشتر اصرار و پافشاری ما موثر بود.
*به نظر شما خط قرمز نظام در تعامل با مقامات عالی مثل روسای جمهور كجاست؟
شاید مثلا این باشد كه در مقابل آرمانهای انقلاب مانند صدور انقلاب ایستادگی كنند و یا به نوعی با دشمن همراهی بكنند. مثل كاری كه بنیصدر كرد. بنیصدر با اتحادی كه با مجاهدین خلق داشت به نوعی در مقابل نظام ایستاد. خب به همین دلیل هم لازم دیده شد كه از طرف نمایندگان مجلس استیضاح شود.
*در رفتار آقای احمدینژاد همراهی با دشمن دیده میشود؟
همراهی آگاهانه كه وجود ندارد ولی ممكن است به خاطر حساسیت و تعصبی كه ایشان نسبت به برخی از دوستان و نزدیكان خود دارد گاهی بهطور ناخودآگاه اقداماتی انجام دهد كه بر خلاف مصالح انقلاب باشد.
*به نظر شما آیا احمدینژاد آستانه تحمل نظام را لبریز كرده كه حال قصد برخورد با آقای احمدینژاد وجود دارد؟
سوال به معنی برخورد نیست. من فكر میكنم هنوز به آن حد نرسیده كه بخواهیم بگوییم احمدینژاد در مقابل نظام ایستاده است. مشكل ایشان تكروی و قانونگریزی است. احمدینژاد آن قانونی را كه خودش منطبق بر قانون اساسی میداند و میپسندد اجرا میكند و قانونی را كه شخصا منطبق نداند اجرا نمیكند. این نشان میدهد كه استعداد تكروی در او وجود دارد و اگر مجلس قوی در برابر ایشان وجود نداشته باشد كمكم تكرویها رای نهادینه میشود. مشكل اساسی ایشان همین است و مشكلاتی هم كه امروز در كشور ما به وجود آمده ناشی از همین موضوع است. ایشان معتقد است كه چون من رای مستقیم مردم را دارم میتوانم در همه جا به تشخیص خودم عمل كنم، در حالی كه رییسجمهور هر مقدار هم كه رای داشته باشد مجری سیاستهای كلی نظام و قوانین مصوب است نه آرای خودش. احمدینژاد اعتقاد چندانی به قانون ندارد و دوست دارد دستش در خیلی جاها باز باشد و آنچه خودش تشخیص میدهد اجرا كند. بیانضباطی مالی او كه ناشی از همین بینش است برای كشور مشكل درست كرده است.
* یعنی به نظر شما هنوز آقای احمدینژاد خط قرمزی را زیر پا نگذاشته؟
در مقاومت 11 روزهیی كه از خودش نشان داد از خط قرمز عبور كرد. یا مقاومتی كه در برابر معاون اولی آقای مشایی نشان داد.
*اگر آقای احمدینژاد در دور اول ریاست خود چنین رفتاری داشت آیا باز هم امكان انتخابش در دور دوم بود؟
بعید بود كه رای بیاورد. البته ایشان هم زیرك بود و بسیاری از اعتقادات قلبی خودش را در دور اول بروز نداد. اما در دور دوم چون دیگر نیازی به رای مردم نداشت بسیاری از مكنونات قلبی خود را بروز داد.
*اگر قبل از پایان تاریخ تمام شدن دورهاش اتفاقی رخ بدهد كه دیگر جای تاملی وجود نداشته باشد و كار به استیضاح بكشد موضوع دیگر خیلی فرق میكند.
او آدم زیركی است. من فكر میكنم وضعیت را تا پایان دوره خودش مدیریت میكند. احمدینژاد نشان داده در زمانی كه احساس خطر میكند خودش را جمع و جور میكند. بیحساب و كتاب كار نمیكند و اگر ببیند برخورد جدی است عقبنشینی میكند. در ماجرای خانهنشینی هم وقتی بحث استیضاح جدی شد كوتاه آمد. در جریان استیضاح مرحوم كردان هم وقتی دید قضیه جدی است، در مجلس حضور پیدا نكرد.
*فكر میكنید اگر اصلاحطلبان پیروز انتخابات ریاستجمهوری دهم میشدند و امروز امور را در دست داشتند الان اوضاع چطور بود؟
فكر میكنم اوضاع بهتر از الان بود. برای اینكه این مقدار قانونگریزی در آنها وجود نداشت. بیشتر انتقاداتی كه ما به اصلاحطلبان داشتیم به مسائل فرهنگی برمیگشت كه به نظرم این دولت از این نظر از اصلاحطلبان جلوتر است.
*آقای مطهری، یكی از محورهای سوال بحث ارز است. شما فكر میكنید این مابهالتفاوت نرخ ارز به جیب چه كسی میرود؟
مساله خیلی برای ما روشن نیست. البته مجلس قانونی تصویب كرد كه این مابهالتفاوت باید به خزانه وارد شود. ولی اینكه تاكنون به چه شكلی عمل شده مشخص نیست. یكی از ظنها این است كه بعضی از این دلالها كه مرتبط با بانك مركزی بودند این وسط نقشی را ایفا میكرده و خلاصه رانتخواری عمده وجود داشته است. البته حرف زیاد است. قضاوت در این مورد مشكل است. حتی گفته میشد كه دولت قصد دارد با افزایش نرخ ارز مابهالتفاوت نرخ مرجع تا نرخ آزاد را صرف یارانهها كند. البته دولت تكذیب كرد. اما بر خلاف این تكذیب، اظهارنظرهای صریحی از سوی برخی از مقامهای دولتی وجود داشته كه این تكذیب را دچار تردید میكند. به علاوه دولت در پرداخت یارانهها دچار كسری بودجه است، قبلا از بودجه نفت برداشت میكرد، حالا كه فروش نفت كاهش پیدا كرده به نظر میرسد كه میخواست از راه افزایش نرخ ارز وارد شود. مشكل اینجاست كه از ابتدا قانون هدفمندی یارانهها درست اجرا نشد و دولت سهم هر نفر را زیاد در نظر گرفت و به همه دهكها هم پرداخت كرد.
به نظرم اگر سوال از رییسجمهور خوب مطرح شود میتواند شامل همین موضوع هم بشود. البته بخشی از افزایش قیمت ارز ناشی از تحریمهاست چون دولت باید ارز موجود را حفظ كند. در حال حاضر ما ارز به مقدار كافی داریم اما اگر یك مبارزه چهار یا پنج ساله را پیش بینی كرده باشیم طبیعی است كه باید یك مقدار با احتیاط عمل كنیم.
*به نظر شما این موارد در سوال از رییسجمهور روشن میشود یا همچنان دولت اصرار بر تكذیب خواهد داشت؟
این موضوع به نحوه طرح سوال بستگی دارد. ولی بهطور كلی یك سوءتدبیری در كار دولت وجود داشته است.
*این سوءتدبیر تعمدا بوده؟
نه. دولت نمیآید خودش را خراب كند. یك مقدارش ناشی از كمتجربگی و بیتوجهی به توصیههای كارشناسان و نهادهای نظارتی مثل دیوان محاسبات بوده و یك مقدارش هم به جدی نگرفتن تحریمها برمیگردد.
*آقای مطهری اكنون 34 سال از پیروزی انقلاب گذشته. شما به عنوان شخصی كه در پارهیی از موارد منتقد سیاستهای نظام و در مواقعی مدافع آن بودید، فكر میكنید مهمترین ضعف استراتژیك جمهوری اسلامی چیست؟
یكی از این ضعفها رابطه اصل ولایت فقیه با سایر اركان نظام جمهوری اسلامی است كه زیاد مشخص نیست. یا مثلا همین بحث سوال و حواشی آن ناشی از آن است كه رابطه میان ولایت فقیه با مجلس زیاد مشخص نیست. یك عده تصور میكنند مجلس در هر موضوعی باید موافقت ولی فقیه را بگیرد و بعد اقدام كند و یك عده مخالف هستند و میگویند ما اختیارات و وظایف خودمان را داریم و باید كار خودمان را انجام بدهیم. اگر یك مصلحت مهمی در میان باشد ولی فقیه حكم حكومتی میدهد و ما اطاعت میكنیم.
اینها باید روشن بشود. یا رابطه قوه قضاییه با اصل ولایت فقیه روشن نیست. آیا قوه قضاییه میتواند مقامات عالیرتبه نظام را شخصا و بدون اطلاع رهبری مورد مواخذه قرار بدهد یا خیر؟ مرزها چون مشخص نبوده آسیبهایی هم به كشور ما زده است. بهطور خلاصه اگر بخواهیم بگوییم، نوع برداشتی كه ما از ولایت فقیه داریم آسیبهایی به كشور وارد كرده است. یعنی در جاهایی نباید موضوع ولایت فقیه را وارد میكردیم ولی وارد كردیم و بعد آسیب دیدیم. بهترین مثال همین انتخابات 88 است.
یكی از ریشههای بحران 88 این بود كه عدهیی از اصولگرایان اصرار داشتند كه كاندیدای اصلح مورد نظر رهبری آقای احمدینژاد است. خب طبیعی است كه وقتی چنین موضوعی مطرح میشود جامعه به دو قطب تقسیم میشود و دیگر انتخابات آزاد معنی خود را از دست میدهد. در حالی كه ما میگوییم ولی فقیه اگر نظری هم داشته باشد از طریق شورای نگهبان اعمال میكند. این مرزها زیاد روشن نیست.
یكی دیگر از ضعفهای ما برداشت اشتباه برخی از این جمله معروف امام كه «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» بوده است. گاهی فكر میكنیم برای حفظ نظام خیلی كارها مباح میشود در حالی كه اینطور نیست. نمونهاش هم قتلهای زنجیرهیی است و اخیرا هم قتل ستار بهشتی، كه البته ما این مساله را تا آخر دنبال میكنیم و اجازه نمیدهیم لوث شود. از آقای توكلی هم كه این موضوع را در نطق خود مطرح كردند تشكر میكنم، چون ما نمایندگان باید قبل از همه از حقوق مردم دفاع كنیم. امروز هم این تفكر وجود دارد. البته نه به آن شدت. این نوع برخوردها خطرناك است. همین برخوردها باعث میشود ما جلوی آزادی بیان را بگیریم. اینها كمك به حفظ نظام نیست. نظام یك موجود سست نیست كه با یك باد بلرزد./انتخاب