ورزشی


2 دقیقه پیش

پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016

سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکن‌های یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ...
2 دقیقه پیش

عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016

در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ...

انتشار کتاب جنجالی خاطرات مربی سابق تیم ملی فرانسه



انتشار کتاب جنجالی خاطرات مربی سابق تیم ملی فرانسه

دومنک :می خواستم ریبری را دار بزنم

ریموند دومنک مربی تیم ملی فرانسه در بین سالهای 2004 تا 2010 سرانجام سکوت دوساله اش را شکست و در کتاب خاطراتش 'تنهای تنها ' با تمامی بازیکنانی که اخراج فضاحت بار او را در جام جهانی 2010 باعث شدند ، تسویه حساب کرد .

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

پس از ناکامی تیم ملی فرانسه در بازیهای یورو 2004 او به عنوان مربی تیمی انتخاب شد که باید بدون زیدان مسیر رسیدن به جام جهانی 2006 را طی می کرد .فرانسوی ها در آلمان نایب قهرمان شدند ولی ادامه مسیر برای دومنک هموار نبود:«در 2006 با همه بازیکنانم پای دروازه های بهشت بودم ولی در سال 2010 هیچکس حاضر نبود با من در مقابل درب جهنم بایستد.می خواستم این خاطرات را بنویسم چون به خودم برای درک اتفاقات آن سالها کمک می کرد و البته  وقایع یورو 2012 هم  مرا در این راه مطمئن کرد چون فهمیدم فوتبال ملی فرانسه بدون من هم می تواند مشکل داشته باشد! »

بابا ،می خوان ببرنت زندان ؟

او در بخش دیگری درباره توجیه ادامه حضورش درتیم ملی بعد از فاجعه یورو 2008 و بازگشتش از بازیهای جام جهانی 2010 می نویسد:«حس کرده بودم برنامه هایم برای تیم ملی کارایی گذشته را ندارد ولی دوست داشتم باز هم به فینال برسیم و این بار جام را فتح کنیم. من فقط به این رویا فکر می کردم و هرگز نتوانستم درک کنم فاجعه ای به مراتب بزرگتر در راه است.فاجعه ای که باعث شد در سال 2010 در راه بازگشت به خانه از ترس پاپاراتزی در یک قایق پنهان شوم و فضایی که در کشورایجاد شده بود حتی روی پسر سه ساله ام تاثیر گذاشته بود. وقتی به خانه برگشتم ، او قبل از هر چیز از من پرسید :«بابا می خوان ببرنت زندان ؟»

آنری را بخاطر رفاقت به جام جهانی بردم

او همچنین به برخی اشتباهاتش در انتخاب بازیکنان از جمله ویرا مصدوم برای بازیهای یورو 2008 و یا آنری خارج از فرم برای جام جهانی 2010 اشاره می کند و خیلی صریح می گوید :«رفاقتی که با آنری داشتم مانع شد او را از لیست خط بزنم وتصمیم نادرستی گرفتم. با این همه در تیم ملی شیاطینی حضور داشتند که روی تمام بازیکنان  آماده تاثیر منفی گذاشتند. یکی از آنها سمیر نصری بود . او از آن دست بازیکنانی است که فقط دهانش را باز می کند ومزخرف می گوید وهر چقدر هم بازیکن خوبی باشد بدرد کار تیم نمی خورد.او را به جام جهانی نبردم ولی ریبری ودوستانش بخاطر حضور گورکوف تیم را نابود کردند وکاری کردند که او از بازی کردن برای تیم ملی پشیمان شد. ریبری کاری با تیم کرد که اگر میتوانستم با رضایت او را دار می زدم !»

درگیری لفظی با آنلکا

او پس از دو سال در بخشی از این کتاب گفته های آنلکا در رختکن بین دو نیمه بازی با مکزیک را تایید کرده و می نویسد :«بعد از بازی اول با اروگوئه همه چیز کاملا بهم ریخته بودو آنلکا بین دونیمه بازی مکزیک به من گفت :«حرومزاده !تو برو اون تیم مسخره ات رو جمع کن! من دیگه نیستم!»من از این جمله ها یکه خوردم ولی چیزی که مرا خیلی بیشتر ناراحت کرد دیدن گالاس و آنلکا در کنار هم و لبخندشان بعد از باخت به مکزیک بود.

وقتی بازیکنها سر تمرین اعتصاب کردند و دیدم می خواهند سوار اتوبوس شوند ، سعی کردم برای آخرین بار از اعتبارم به عنوان مربی تیم استفاده کنم . رفتم و دم در اتوبوس ایستادم و به چشم هر کدامشان که سوار اتوبوس می شدند نگاه می کردم تا شاید از این کار پشیمان شوند. ولی هیچکس به من کاری نداشت. آخر از همه سوار شدم و تلاش کردم برای تمرین قانع شان کنم ولی انگیزه ای وجود نداشت. بعد از باخت به مکزیک من از نظر بازیکنها در اردو نبودم ولی رسانه ها مرا بهترین طعمه برای انتقادهایشان می دانستند.»

نباید به ریبری اعتماد می کردم

دومنک در بخش دیگری از خاطراتش از جام جهانی 2010 درباره مالودا و ریبری می نویسد:«مالودا دوست ندارد هافبک دفاعی باشد و اگر او را در این پست بگذاری تیم را بهم می ریزد. من در تمرینات به او هشدار دادم ولی بدون دلیل روی پای والبوئنا و دیابی تکل خطرناک رفت تا آنها را برای بازی بعدی مصدوم کند.دوست دارد بازیکن شماره 10 تیم باشد و همه توپها درخط حمله به او ختم شود. مقابل اروگوئه بازی را خوب شروع کرد و اگر الاغ نبود می توانست گل بزند......

من چقدر احمق بودم که به ریبری اعتماد کردم .او سایه گورکوف را با تیر می زد .در تمرین قبل از بازی با اروگوئه در حالیکه ریبری نزدیکم ایستاده بود به گورکوف گفتم :دوست دارم تو بازی کنی ! وقتی برگشتم تا با ریبری صحبت کنم درست مثل صحنه یکی از فیلمهای سینمایی خشم و حسادت را در چشمانش دیدم. او هم مثل آنری و آنلکا دوست نداشت هیچ رقیبی در تیم ملی داشته باشد.وقتی کشتی تیم ملی به گل نشست آنها اولین کسانی بودند که پایین پریدند . یکی از بازیکن ها در یورو 2008درباره اش به من هشدار داده بود ولی من احمق توجه نکردم و باز هم دعوتش کردم.....»/خبرآنلاین

 


ویدیو مرتبط :
مقایسه تیم جنجالی جام جهانی۲۰۰۶ با تیم ملی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نام مربی تیم ملی در لیست دلال های هلندی



 

 

 

 

 

«دی کارمو»؛ این نام ذهن مرا سوق می دهد به بازار پرنده فروش های خیابان مولوی. به آن روزها که سنم از سیزده چهارده سال فراتر نمی رفت و هر پنجشنبه یک گنجشک رنگ شده به جای جوجه قناری می خریدم و به صبح نرسیده، توی ظرف آب می افتاد و رنگ اش می پرید تا حقیقت بر ملا شود.

دی کارمو؛ این اسم باز هم بازار پرنده فروش ها را در ذهنم تداعی می کند البته نه فقط به خاطر جوجه گنجشک های رنگ شده ای که جای قناری قالب می کردند. روز شنبه خبری خنده دار که عمق فاجعه را نشان می داد در صفحات روزنامه ها چاپ شد: «دی کارمو در برزیل مغازه پرنده فروشی باز کرد! »

اگرچه داریوش مصطفوی در مصاحبه ای برای توجیه این خرید اعجاب انگیز گفت: «در دوران مدیریتم دو اشتباه بزرگ مرتکب شدم، یکی آوردن قطبی بود و دیگری خرید دی کارمو» اما این حرف ها هرگز مرهمی نمی شود برای ما که احساس می کنیم به جای قناری، جوجه گنجشک رنگ شده را به ما قالب کرده اند؛ اگر یک بار در بازار پرنده فروش ها چنین بلایی سرتان آمده باشد، خیلی خوب درک می کنید که این کلاهبرداری بزرگ چقدر عذاب آور است؛ البته این تنها مورد استثنایی فوتبال ایران نیست که پیش از این هم دلال ها از ساده لوحی- یا شاید خوشبینی ما- سؤ استفاده و بازیکنان و مربیان درجه چندم را به فوتبالمان قالب کرده اند که بسی جای تأسف دارد.

اینها در واقع مقدمه ای برای باز کردن بحثی تازه است که باید خیلی زودتر از اینها مطرح می شد؛ یادمان می آید که افشین قطبی در زمان مصطفوی، از برزیل یک دستیار به ایران آورد که مارکو نام داشت. این مربی اواسط فصل رفت و علاوه بر ماجراهای دستمزد بالایش که نقل رسانه ها بود، داستان دی کارمو را هم به او ربط می دادند. همان روزها تعدادی از خبرنگاران در تمرین پرسپولیس مارکو را به دلالی متهم کردند که واکنش افشین قطبی بسیار عجیب بود و گفت کاری که شما انجام می دهید، حیوان با حیوان انجام نمی دهد.

این بحث ها از آن روز پیرامون قطبی وجود داشت و حتی زمانی که او هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت، شکل دیگری به خود گرفت و این بار انگشت انتقادها «بیوتر» دستیار هلندی قطبی را نشان می داد.

با گذشت زمان این مباحث به دست فراموشی سپرده شد تا دوباره از سوی کمیته فنی بحث دستیار ایرانی مطرح شد و تعدادی از اعضای کمیته فنی نسبت به این مسأله واکنش نشان دادند و در محافل دوستانه به بیوتر اشاره کردند که صلاحیت نشستن روی نیمکت تیم ملی را ندارد.

آنها معتقدند که بیوتر در حوزه نقل و انتقالات فعال است و چنین فردی نمی تواند به عنوان مربی روی نیمکت تیم ملی بنشیند. وقتی به کارنامه بیوتر در اینترنت مراجعه می کنیم، تا حدود زیادی این مسأله تایید می شود.

نام بیوتر ( Piet Buter ) در لیست ایجنت هایی قرار دارد که از کشور هلند رجیستر شده اند. سایت اسپورت ترانسفر در بخش ایجنت لیست خود نام بیوتر را هم قرار داده که همین مسأله تایید می کند این مربی هلندی در حوزه نقل و انتقال بازیکن فعالیت داشته که نامش در این سایت معتبر وجود دارد.

از سوی دیگر سایت ترانسفر مارکت هم نام بیوتر را در میان ایجنت های فعال قرار داده که باز هم به نوعی تایید کننده این مسأله است.

وقتی نام بیوتر را در دانشنامه ویکی پدیا جست و جو می کنیم، توضیحات جالبی در مورد این مربی یافت می شود. مراجعه به ویکی پدیا و البته انتخاب زبان هلندی، این توضیحات را در مورد بیوتر به ما می دهد: «اخبار منفی در مورد ارتباط نزدیک بیوتر با شرکت گرانداستند منتشر شده که او هم از ارتباط با این شرکت سود برده. در زمانی بیوتر که مدیر فنی تیم اوترخت هلند بود، ۳ بازیکن به نام های لوسیان سن مارتین، اریک پیترز و میشل ورم از طریق شرکت گرانداستند به این تیم آورده شدند اما باشگاه اخبار منفی و ارتباط آنها با بیوتر را تکذیب کرد و مدیر اوترخت هم گفت، ما این بازیکنان را پیش از آنکه بیوتر را به خدمت بگیریم استخدام کرده بودیم! »

به هر حال این شائبه ها همچنان پیرامون همراهان قطبی وجود دارد و به نظر می رسد که یکی از مشکلات کمیته فنی با سرمربی تیم ملی، مسأله دستیار هلندی است و به همین خاطر آنها تاکید می کنند که قطبی از دستیار ایرانی استفاده کند؛ چیزی که قطبی تا الان به آن تن نداده است. به هر حال امیدواریم در مورد بیوتر، داستان رنگ کردن گنجشک و فروش آن به جای قناری اتفاق نیفتاده باشد تا این بار ذهنمان به سمت بازارپرنده فروشها سوق پیدا نکند.