اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
کشته شدن مرد شیشه ای در جنگ با موجودات خیالی
بعضی شبها اسماعیل پیش من میآمد و ماده مخدر شیشه مصرف میكرد. او هر بار بعد از این كار دچار توهم میشد و بالای چاهی كه در پاركینگ است، میرفت. او میگفت موجودات پلیدی در چاه هستند و با این تصور شروع به جنگیدن با این موجودات میكرد.
مردی نخستین روز آذر سال گذشته به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن برادر 31سالهاش به نام اسماعیل خبر داد و گفت: «برادرم دیشب از منزل خارج شد اما دیگر بازنگشت. او به تلفن همراهش جواب نمیدهد و هیچكدام از دوستانش هم از او خبری ندارند. من به بیمارستانها هم سر زده اما اثری از برادرم به دست نیاوردهام.»
كارآگاهان بعد از گرفتن مشخصات اسماعیل تحقیقات خود را برای یافتن او آغاز كردند و چون این مرد آخرین بار سوار بر پراید خود از منزل خارج شده بود دستور توقف این اتومبیل و بازداشت سرنشینان آن به تمامی واحدهای انتظامی اطلاع داده شد.
مدتی بعد گروهی از ماموران گشت این پراید را مشاهده و ضمن متوقف كردن آن، مرد راننده را بازداشت كردند. مظنون 40ساله كه یحیی نام دارد در بازجوییها خودش را از دوستان اسماعیل معرفی كرد اما گفت از سرنوشت این مرد اطلاعی ندارد.
او گفت: «من در یك پاركینگ كار میكنم و اسماعیل بعضی شبها ماشینش را به آنجا میآورد و سوییچ آن را هم به من میداد. او چند وقت قبل در حالیكه زیرشلواری به پا داشت به پاركینگ آمد و پرایدش را به من سپرد. میخواست به عروسی یكی از دوستانش برود برای همین شلواری قرض گرفت و همراه مردی دیگر از پاركینگ بیرون رفت و از آن به بعد دیگر خبری از وی نشد.»
اظهارات این مرد سبب شد ماموران دور تازهای از تحقیقات را شروع كنند اما سرنخی از مراسم عروسی به دست نیاوردند به همین دلیل به بازجویی از صاحب پاركینگ پرداختند. او گفت: «اسماعیل دوست كارگرم بود. او شب حادثه ماشینش را آورد و گفت كه میخواهد به عروسی برود.
او قصد داشت یك پژو 206 را كه به امانت به من سپرده شده بود، ببرد ولی اجازه چنین كاری را به وی ندادم. وقتی اصرار كرد تهدیدش كردم پلیس را باخبر میكنم. در همین حین یك مامور پلیس وارد پاركینگ شد و اسماعیل با این تصور كه من او را خبر كردهام، فرار كرد. بعد از خروج مامور از محل كارم به جستوجوی اسماعیل پرداختم اما او را پیدا نكردم، برای همین فیلم دوربینهای مداربسته را دیدم و هیچ تصویری از اسماعیل در حال خروج از پاركینگ ندیدم.
با اینكه موضوع عجیب به نظر میرسید دیگر آن را پیگیری نكردم و حدس زدم اسماعیل از راهی به غیر از در خروجی فرار كرده است.» ماموران در حالیكه تمامی سرنخها به پاركینگ عمومی ختم میشد، احتمال دادند یحیی موضوعی را پنهان میكند به همین دلیل او را مدتی زیرنظر گرفتند و سپس وی را بازداشت كردند.
مرد 40ساله در بازجوییها بار دیگر همان گفتهها را تكرار كرد ولی بعد از چند روز تصمیم گرفت راز مفقود شدن دوستش را فاش كند. او گفت: «اسماعیل در چاه افتاده و فوت شده است.»
این مرد توضیح داد: «بعضی شبها اسماعیل پیش من میآمد و ماده مخدر شیشه مصرف میكرد. او هر بار بعد از این كار دچار توهم میشد و بالای چاهی كه در پاركینگ است، میرفت. او میگفت موجودات پلیدی در چاه هستند و با این تصور شروع به جنگیدن با این موجودات میكرد. من هر دفعه برای اینكه خطری دوستم را تهدید نكند، او را از چاه دور میكردم.»
یحیی وقایع شب حادثه را اینطور شرح داد: «آن شب وقتی مامور پلیس وارد پاركینگ شد اسماعیل از ترس به اتاق من رفت و خودش را در آنجا مخفی كرد. بعد از رفتن مامور مشغول مصرف شیشه شد.
من هم خوابیدم اما ناگهان با صدای مهیبی بیدار شدم و دیدم اثری از اسماعیل نیست. بلافاصله بالای چاه رفتم و دیدم او به داخل آن سقوط كرده و فوت شده است. من هم از ترس موضوع را پنهان كردم، چون فكر میكردم پلیس من را به قتل متهم خواهد كرد.»
ماموران بعد از شنیدن اعترافات این مرد از امدادگران سازمان آتشنشانی كمك خواستند و به این ترتیب دو روز قبل جنازه مرد معتاد از چاه بیرون آورده و به پزشكی قانونی منتقل شد.
ویدیو مرتبط :
مردها و موجودات خیالی.....!!!1مراکز ترک اعتیاد جنسی؟!!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پرونده رقیب شکست خورده و مرد کشته شده
عشقی همچنان یکی از انگیزه های رایج در جرائم جنایی است. در تازه ترین این موارد دست دو جوان به خون رقیب عشقی شان آلوده شد و دو پرونده جنایی را پیش روی پلیس قرار داد.
رقابت های عشقی همچنان یکی از انگیزه های رایج در جرائم جنایی است. در تازه ترین این موارد دست دو جوان به خون رقیب عشقی شان آلوده شد و دو پرونده جنایی را پیش روی پلیس قرار داد.
در اولین مورد جوان ۲۰ ساله یی به نام حسین پس از آنکه از رسیدن به دختر مورد علاقه اش ناکام ماند، ترجیح داد به شکلی غیرمنطقی با سرنوشتش برخورد کند و در اقدامی تلافی جویانه رقیب عشقی اش را به قتل برساند. حسین از مدت ها قبل به دختری به نام نسیم علاقه مند شده بود و قصد داشت به خواستگاری وی برود اما کمی پیش از این کار فهمید پسرعمه نسیم به نام تقی نیز به او علاقه دارد و آنها در شرف ازدواج هستند. درک این موضوع برای حسین سخت بود. به همین دلیل او تصمیم گرفت هرکاری که لازم باشد انجام دهد تا به خواسته اش برسد. وی ابتدا از در مذاکره با تقی وارد شد اما تقی صراحتاً اعلام کرد تصمیم نهایی اش را گرفته و قرار است با نسیم عروسی کند.
وقتی گفت وگوی دوستانه نتیجه یی نداد حسین روی دیگر سکه را نمایان کرد و نقشه قتل رقیب عشقی اش را طراحی کرد. او چاقویی با خود برداشت و نزد تقی رفت و بار دیگر از وی خواست از ازدواج با نسیم صرف نظر کند اما تقی که سخت دلباخته دختردایی اش بود حرف آخرش را زد و از حسین خواست دیگر سراغ او نرود. این حرف خشم حسین را برانگیخت و باعث شد برای تقی چاقو بکشد. به این ترتیب جنگی تن به تن میان آنها درگرفت که پس از دقایقی به مرگ تقی منجر شد. حسین که باور نداشت به خاطر ازدواج با نسیم دستش به خون آلوده شده است در حالی که به شدت ترسیده بود از آنجا فرار کرد اما تلاشش بیهوده بود و چند روز بعد توسط پلیس شهرستان اسکو دستگیر شد. او در بازجویی های مقدماتی ضمن پذیرش اتهامش گفت؛ «من و مقتول هر دو قصد داشتیم با نسیم ازدواج کنیم اما تقی موفق شد دل دختردایی اش را به دست بیاورد. من هم که خودم را شکست خورده می دیدم تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.» دومین جنایت پیچیده تر بود. ماجرا زمانی آغاز شد که مردی به کلانتری شهرستان شبستر در استان آذربایجان شرقی رفت و مدعی شد پسرش بایرام توسط چهار مرد ناشناس ربوده شده است.
این مرد گفت؛ «بایرام و دوستش محمود سوار بر یک دستگاه خودروی پژو پرشیا از جاده شانجان عبور می کردند که افراد ناشناس دوست پسرم را با چاقو مجروح کردند و پسرم را با خود بردند.» به دنبال این اظهارات تحقیقات گسترده یی از سوی پلیس آغاز شد اما این تجسس ها نشان می داد اظهارات پدر بایرام چندان منطبق بر واقعیت نیست. به همین دلیل بررسی ها با بازجویی از محمود ادامه یافت. محمود ماجرای آدم ربایی را برای پلیس بازگو کرد و گفت چهار مرد ناشناس در جاده بایرام را دزدیدند و هنگامی که او خواست به وی کمک کند توسط آنان مجروح شد. کارآگاهان در بررسی دقیق اطلاعات به دست آمده فرضیه آدم ربایی را منتفی دانستند و احتمال دادند بایرام قربانی انتقام جویی شده است. این فرضیه از آنجا قوت گرفت که با گذشت چندین روز از ناپدید شدن بایرام هیچ تماسی از سوی آدم ربایان با خانواده او گرفته نشده بود. از سویی گروهی از ماموران که حرکات محمود را زیر نظر گرفته بودند پی بردند او رفتار مرموزی دارد. به همین دلیل محمود همراه همسرش بازداشت شدند.
هنگامی که محمود تحت بازجویی های فنی قرار گرفت باز هم اظهارات قبلی اش را تکرار کرد اما همسر او در بازجویی ها کلید ماجرا را به پلیس داد و از قتل بایرام توسط شوهرش خبر داد. در ادامه خانه متهم به قتل بازرسی شد و شواهد بیشتری درباره قتل بایرام توسط محمود به دست آمد. آثار خون در حمام و راهروها و برخی اتاق ها مشهود بود و این شرایط محمود را نیز وادار به اعتراف کرد. او گفت؛ «قبل از آنکه من و همسرم با هم ازدواج کنیم قرار بود بایرام با او ازدواج کند اما سرانجام من دختر مورد علاقه ام را راضی کردم تا به عقد من دربیاید. من و همسرم زندگی خوبی داشتیم و در عین حال من رابطه ام را با بایرام حفظ کرده بودم ولی به تدریج با هم دچار اختلاف شدیم. شب حادثه بایرام به خانه ام آمد. نیمه های شب بود که در مورد اختلاف قدیمی مان بر سر ازدواج بحث مان شد. اما کار بالا گرفت و ما با هم درگیر شدیم. من هم چاقویی برداشتم و بایرام را از ناحیه شکم و گردن مجروح کردم. سپس در حالی که او بی جان شده بود با کمک همسرم جنازه را داخل یک پتو پیچیدیم و به روستای دورافتاده یی در اطراف شهرستان خامنه منتقل کردیم.»بنا به گفته سرهنگ رضا امینی فرمانده انتظامی شهرستان شبستر همسر متهم به قتل به خاطر پایبند نبودن به اصول اخلاقی با بایرام رابطه داشته و همین موضوع علت اصلی این ماجرا است. این اظهارات حاکی از آن است که تجسس ها درخصوص افشای زوایای پنهان این ماجرا همچنان ادامه دارد.