اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
چادرنشینی خانواده بی پول در بهشت زهرا
این بار دومی است که وسایل زندگی خود را در گوشهای از خیابان چیدهاند و تمام تلاش خود را برای پنهان شدن از نگاه سنگین عابران کنجکاو به کار میگیرند.
درباره خانوادهای حرف میزنیم که این روزها مهمان بیپناه بهشت زهرا شده و در فاصلهای 500 متری از ضلع شرقی ایستگاه متروی حرم مطهر زیر یک درخت توت اسباب اثاثیه خود را تلنبار کردهاند.
دو دختر و مادرشان درون چادر نشستهاند، پدر خانواده هم که پنجاه و شش ساله است، میگوید: از بیست و پنجم اسفند و وقتی پولی برایمان باقی نماند تا رهن و اجاره خانه را پرداخت کنیم، ناچار به این محل آمدهایم.
این خانواده تا مدتی قبل در آپارتمانی 45 متری در سرآسیاب ملارد زندگی میکردند. آنها برای اجاره خانه یک میلیون تومان پول پیش داده بودند و ماهی 250 هزار تومان هم اجاره پرداخت میکردند، اما وقتی پدر خانواده از کار بیکار شد، اجارهها هر ماه پس از ماه دیگر عقب افتاد و در حالی که زمان قرارداد به پایان رسیده بود صاحبخانه تصمیم گرفت یک میلیون تومان به پول پیش خانه اضافه کند، آنها هم که نمیتوانستند از پس پرداخت اجاره خانه بربیایند ناچار وسایلشان را بار ماشین کرده و به این محل آمدند تا بلکه مسئولان وضع آنها را دیده و فکری به حالشان کنند.
مرد میانسال ادعا میکند تراشکار است، اما به بیماری صرع مبتلاست و هرازگاهی به خاطر حمله عصبی تشنج به سراغش میآید.
او ادامه میدهد: هر جا یک مدت کار میکنم تا وقتی که دچار تشنج نشدهام خوب است، اما وقتی تشنج میکنم صاحبکارها ترجیح میدهند دیگر برایشان کار نکنم، به همین دلیل نمیتوانم درآمد ثابتی داشته باشم.
سال 86 بود که برای اولین بار خبر خیاباننشینی این خانواده با تیتر «سکونت زیر پل حافظ» در صفحه جامعه روزنامه جامجم منتشر شد.
به گفته مرد میانسال، آن موقع بهزیستی دو میلیون تومان کمکشان کرد و آنها توانستند سرپناهی برای خود فراهم کنند، اما پس از مدتی دوباره اوضاع اقتصادی آنها وخیم شد و کارشان به خیاباننشینی رسید. حالا که برای دومین بار این خانواده مجبور شدهاند اسباب و اثاثیه خود را به خیابان ببرند مسئولان و سازمانهای حمایتی دولتی و خصوصی و نیکوکارانی که قصد کمک به این خانواده را دارند باید به شکلی به آنها کمک کنند که این خانواده حداقل صاحب سرپناهی شوند یا حداقل برای نانآور خانواده شغل مناسبی پیدا شود تا او بتواند از عهده مخارج زندگی برآید و مدتی بعد برای سومین بار داستان خیاباننشینی او نقل محافل خبری نشود.
ویدیو مرتبط :
از خانه تا بهشت زهرا با خانواده حجازی-آنونس ویژه برنامه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تیراندازی به خانواده عزادار در بهشت زهرا
در این حادثه یكی از برادرها از ناحیه نخاعی دچار آسیب شد و دیگری از ناحیه فك آسیب جدی دید.
همسر یكی از این دو برادر در گفتوگو با «اعتماد» میگوید: «نزدیكیهای ظهر بود. حدود ساعت دوازده. ما در آرامگاه خانوادگیمان در قطعه جدید بهشت زهرا به همراه صد نفر از مهمانها مشغول انجام مراسم چهلم مادر همسرم بودیم. قرار بود بعد از خواندن قرآن و فاتحه برای خوردن ناهار به مسجد برویم. من، همسرم و سه بچهام روبهروی در آرامگاه ایستاده بودیم و برادر شوهرم و خانوادهاش هم چیزی نزدیك به ١٠قدم با ما فاصله داشتند.
ناگهان پیرمردی حدود ٦٠ سال جلوی شوهرم آمد و ایستاد. كت و شلوار مشكی پوشیده بود و كیف برزنتیاش را به صورت كج روی دوشش انداخته بود. اسم و فامیل شوهرم را صدا زد و سلام كرد. من داشتم تماشایش میكرد. بعد از سلام دستش را در كیفش برد و جلوی چشم ما و صد نفر از مهمانها كلتش را بیرون آورد. من با خودم فكر كردم كه این آدم دیوانه است و دارد با كلت اسباببازی، ترقهبازی میكند. او یك گلوله در دهان برادر همسرم شلیك كرد كه از یك طرف دهانش وارد شد و از پشت گردنش خارج شد.
او را دیدم كه خون بالا آورد. بعد از یك چرخش ٤٥ درجه بدون اینكه از جایش تكان بخورد یك گلوله هم به سمت همسرم شلیك كرد. گلوله نزدیك بود به قلبش بخورد اما چون مشغول صحبت كردن بود گلوله به گردنش خورد و از كنار شانهاش بیرون آمد. همسرم همانجا روی زمین افتاد.»
او ادامه میدهد: «من همانجا دنبالش دویدم. یكی از فامیل هم به دنبال پیرمرد دوید و او را جلوی ماشینش كه تیبای سفید بود، متوقف كرد. اما پیرمرد همچنان به تیراندازی ادامه میداد. در همین لحظه پسرخاله همسرم كه مرد قویهیكلی بود او را گرفت و اسلحه را از دستانش بیرون كشید. پیرمرد باقی تیرها را كه سه تا تیر بود در هوا شلیك كرد و وقتی تیرهای كلتش تمام شد، تسلیم شد. پیرمرد انگار كه خیلی مسلط بود و طرز كار كردن با اسلحه را خوب میدانست.
مهمانها همانجا برادرشوهرم را سوار ماشین كردند و به بیمارستان بردند اما شوهرم چون از ناحیه نخاع آسیب دیده بود را روی زمین خواباندیم و منتظر اورژانس ماندیم. یكی از اقوام ما كه تكنیسین اتاق عمل بود بالای سر همسرم آمد و خونریزیاش را بند آورد. پلیس همین كه به صحنه آمد مرد مجرم را دستگیر كرد و به كلانتری ١١٦ مرقد امام برد و هنوز در دادسرای كرج در حال بازجویی است.»
همسر مضروب درباره انگیزه ضارب و اینكه چرا چنین اتفاقی افتاده میگوید: « فكر كنم انگیزه ضارب مشكل مالی بوده است. البته شاید هم این پیرمرد ٦٠ ساله از طرف كسی اجیر شده باشد.»
همسر مضروب نسخه پزشك را از كشوی میز شركت شوهرش بیرون میآورد و ادامه میدهد: «شوهرم قطع نخاع شده و نمیتواند پاهایش را تكان بدهد. فك برادرشوهرم دو بار عمل شده و دو بار دیگر هم باید عمل شود. الان شوهرم مشكل تنفسی هم دارد. چند روز پیش شوهرم در یك لحظه داشت جلوی چشمهایم از بین میرفت.» پیگیری این پرونده در شعبه نهم دادیاری كرج در حال انجام است.
اخبار حوادث - اعتماد