اخبار
2 دقیقه پیش![]() | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش![]() | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
پاسخ صریح فخیم زاده به فریدون جیرانی
بازی مهدی فخیمزاده در فیلم سینمایی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به کارگردانی بهروز افخمی تحسین بسیاری را به همراه داشت.
فخیمزاده سالها به عنوان کارگردان در سینما و تلویزیون فعالیت داشته، اما در عین حال یکی از فعالیتهایی که او تقریبا به صورت مستمر ادامه داده، بازیگری است، چه در سینما و چه در تلویزیون. از جمله این حضورها میتوان به بازی در مجموعههای «خواب و بیدار»، «مختارنامه» و «ولایت عشق» و فیلمهای سینمایی «میراث من جنون» و «مسافران مهتاب» اشاره کرد.
بازی فخیمزاده در فیلم افخمی، در جریان برگزاری جشنواره فیلم فجر توجه اغلب منتقدان و حتی دیگر کارگردانان وبازیگران حاضر در جشنواره را به خود جلب کرد. این حضور فخیمزاده، مورد توجه رسانهها نیز قرار گرفته است و خبرگزاری ایسنا با ترتیب مصاحبهای بین فریدون جیرانی کارگردان سینما و مهدی فخیمزاده، زمینه طرح موضوعات مختلفی را به وجود آورده است.
فخیمزاده در بخشی از این مصاحبه در مورد فعالیتش در زمینه بازیگری گفت: «من در بیشتر مواقع کارگردان نداشتم در نقشهای مانند نمکی (مسافران مهتاب) و اصغر کوپِک (خواب و بیدار)، خودم کارگردان بودم. در فیلمهای سینمای هم هر بار که فکر میکردم میتوانم بازی کنم، این کار را انجام دادهام. در بسیاری از مواقع، هنگامی که متوجه شدم آن نقش به من نمیخورد به طرف آن نرفتم. برای مثال در فیلم «همسر» سناریو را خودم نوشتم، کارگردان هم بودم، سرمایهگذار 50 درصد فیلم هم خودم بودم اما هرگز به سمت بازی کردن به جای نقش مهدی هاشمی (سلطان) نرفتم چون نقش برای من نبود.»
این کارگردان در بخشی از سخنان خود با اشاره به اینکه برخی از کارگردانان در اصل کارگردان نیستند و فقط میدانند که به چه ترتیب باید یک گروه را بچینند، گفت: «من و بهروزافخمی، خوب همدیگر را میشناسیم و میدانیم کدام کارگردان هستیم، چه کسی بلد است یا چه کسی بلد نیست. ممکن است تماشاچی در بسیاری از مواقع اسامی که از نظرش بزرگ است را ببیند اما خودمان میدانیم که آن شخص بیشتر یک ارگانیزاتور است تا یک کارگردان، بیشتر آدمی است که میتواند یک گروه خوب جمع کند تا این که کارگردان برجستهای باشد.»
فخیمزاده با اشاره به همکاریاش با داود میرباقری گفت: «من در این دوره اخیر با کارگردانی چون داود میرباقری کار کردم که انصافا کارگردان است و آدم میداند که چه چیزی میخواهد و هنگامی که از او میپرسی، چه چیزی از بازیگر میخواهد مانند بسیاری از کارگردانان دیگر قصه را تعریف نمیکند. با بهروز افخمی هم کار نکرده بودم اما فیلمهای «شوکران» و «میرزا کوچکخان» را دوست داشتم.
هنگامی که این کار را پیشنهاد داد و سناریوی آن را خواندم، دیدم سناریوی آن با من تطبیق پیدا نمیکند اما کار را بیشتر به خاطر خود بهروز پذیرفتم و گفتم خودش کارگردان است و حتما میداند که چه کاری انجام میدهد. سر کار هم چند بار از او پرسیدم، خودت میدانی که چه کاری انجام میدهی و او هم جواب داد که میدانم.»
در ادامه گفتوگو جیرانی با طرح این پرسش که اگر نقش پرویز دیوان بیگی را کسی غیر از افخمی پیشنهاد داده بود، فخیمزاده آن را میپذیرفت یا نه، او را به سمت این پاسخ سوق داد: «این نقش (پرویز دیوانبیگی در آذر،شهدخت، پرویز و دیگران) از آنهایی نیست که اگر کس دیگری به من پیشنهاد میداد و او را نمیشناختمش و به آن اطمینان نداشتم، بازی کنم.»
فخیمزاده در مورد نوع بازی که افخمی از او خواسته بود، گفت: «زمانی که فیلمبرداری در خانه خودش شروع شد، خانم خیراندیش پشت سر من بود، افخمی داشت پلان مربوط به "گوهر" را میگرفت، با توجه به توضیحاتی که به خانم خیراندیش میداد و بعد هم به من میگفت، متوجه شدم که این نقش درونگراست و میخواهد مرا به سمت شخصیت درونگرا بکشد. منظورش هم این نیست که اجازه دهد من مثل همیشه شخصیت را دربیاورم، او میخواهد یک شخصیت درونگرا از من دربیاورد و اصلا میخواهد بازیهای دیگر را هم به آن جهت بکشد و به خانم خیراندیش هم میگفت، بازی نکن.»
جیرانی این پرسش را مطرح کرد که افخمی از فخیمزاده نیز خواسته که بازی نکند و او پاسخ داد: «به من این جمله را نگفت اما از پلانی که میگرفت ناراضی بود. هفت پلان گرفت و ناراضی بود، بعد از آن، من بلند شدم و گفتم کار من نیست. زمانی که خودم هم کار میکردم کلا با شخصیتهای درونگرا مشکل داشتم.»
او ادامه داد: «هنگامی که گفتم این کار من نیست و بلند شدم که از در بیرون بیایم. آقای ساداتیان تازه از در وارد شده بود که روز اول کاری را تبریک بگوید. بعد بهروز افخمی آمد و نشست با من صحبت کرد، من هم به او گفتم خراب میشود، من و تو هم خراب میشویم.
الان که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و در ابتدای کار هستیم یکی دیگر را به جای من بگذار. او هم گفت نترس و آن را بر عهده من بگذار. من هم گفتم خودت میدانی، اگر خراب شود خودت آن را انجام دادهای. من از همین حالا میگویم که این کار خراب میشود.»
او گفت: «بعد از آن، 16 بار دیگر صحنه را تکرار کردیم و به خانم خیراندیش میگفت که بازی نکن، بعد از آنکه این حرف را زد متوجه شدم که او میخواهد آدمی مانند «دایی وانیا» شخصیت داستان چخوف دربیاورد که به این آدم شکست خورده بسیار نزدیک است.
بنابراین دیگر بازی نکردم، اولین پلان را که گرفت به من گفت؛ بیا نگاه کن. بنابراین دقت کردم ببینم بازی کردهام یا نه. متوجه شدم که رگههایی از بازی هنوز در کار وجود دارد، از افخمی خواهش کردم که یکبار دیگر آن صحنه را بگیرد و او هم پذیرفت. بعد از اینکه یکبار دیگر صحنه را گرفتیم، او گفت خیلی خوب است و هر بار که میگفت بیا صحنه را ببین، دیگر به پشت دوربین او نمیرفتم.»
او در پاسخ به این سئوال جیرانی که رگههای طنز کار از کجا ناشی میشود، گفت: « قسمتی از آن رگههای طنز از من در میآمد. اوایل انقلاب یک فیلم به نام «میراث من مجنون» ساختم، یک روز برای دیدن آن به سالن سینما بهمن رفتم. دیدم مردم به یک صحنه که چاقو را در شکم آرش تاج تهرانی میکردم، میخندند! من تعجب کرده بودم که چرا تماشاگر با دیدن این صحنه میخندند! و دستپاچه شده بودم که جریان چیست؟
من در حال کشتن کسی هستم و تماشاگر در حال خندیدن است، بعدها متوجه شدم در جنس بازی من حتی در نقشهای منفی رگههایی از طنز هست. البته بعدها دیدم که بازیگرانی که صحنه و نفس تماشاچی را درک کردهاند خود به خود به این مسئله میرسند.»
فخیمزاده حس خود را در مورد بازی خودش بعد از تماشای فیلم چنین تشریح کرد: «به نظر میآمد که بیشتر به عنوان بازیگر آویزان کارگردانم!»
او در پاسخ به این سئوال جیرانی که به ساکت بودن فخیمزاده سر صحنه فیلم اشاره داشت، گفت: «بله، اصلا کاری ندارم چون اظهار فضل کردن و مزاحمت ایجاد کردن برخی از هنرمندان مرا خیلی آزار میدهد، بنابراین سعی میکنم خودم این کارها را انجام ندهم. میگویند ادب از که آموختی؟ از بیادبان.»
این کارگردان و بازیگر در ادامه مصاحبه زمانی که جیرانی از او پرسید که به نظرش الان دوره سوپراستارهاست، گفت: «به نظرم همیشه دوره سوپراستار هست.» و ادامه داد: «در سینمای دولتی و سینمای کنترل شده خود به خود سوپراستار جایی پیدا نمیکند، برای مثال در سینمای دهه 60 نمیتوان سوپراستار داشت. سینمای بخش خصوصی است که حسنهای بسیاری دارد و این چه عیب و چه حسن جزو آن است.»
ویدیو مرتبط :
گفتگوی صریح فریدون جیرانی با مسعود ده نمکی(1از3)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پاسخ فریدون جیرانی به انتقادات درباره مصاحبه فرجامی
فریدون جیرانی گفت: در برنامه « هفت»هفته گذشته از بازیگر عزیزی در مصاحبه خانم فرجامی نام برده شد و ایشان احساس بی احترامی كرده بودند. من در همین جا از او عذر خواستم و می گویم كه مصاحبه باید ویرایش می شد.
فریدون جیرانی در بخش ابتدایی برنامه هفت بامداد امروز (شنبه۱۶ بهمن ماه ) با انتقاد از مباحث مطرح شده پیرامون مصاحبه هفته گذشته با فریماه فرجامی جوابیه ای را قرائت كرد.
فریدون جیرانی در این جوابیه آورده است: «مصاحبه هفته گذشته ما بحث های فراوانی به همراه داشت، عده ای دوست داشتند، عده ای مخالف بودند و معترض. همه معترضین برای من محترم هستند. نمی خواهم وارد تحلیلهای خاص شوم. من هیچ وقت در زندگی ام مبتنی بر تئوری توطئه قضاوت نكردم و نمی كنم. من از انتقادات ناراحت شدم. اما سعی كردم عصبانی نشوم، به كسی برچسب نزنم و كسی را متهم به كار نكرده نكنم. من چون به تاریخ نگاری علاقمندم و همیشه حرفها ونظرات را در سینما از منظر جامعه شناسی تاریخی نگاه كرده ام دنبال دستهای پنهان و شیاطین نمی گردم و از همان منظر موضوع را می بینم. من معتقدم مصاحبه با فریماه فرجامی از ظرفیت جامعه هنری كه یك برنامه سینمایی دارد و یك تلویزیون، بیشتر بود. در چنین جامعه ای همیشه آنچه كه در یك تلویزیون نمایش داده می شود، برای عده ای كه مخالف این یك تلویزیون هستند، سوءتفاهم برانگیز است.
در چنین شرایطی اگر مطلبی موافق رای ما نباشد زیر ذره بین قرار می گیرد و همه دنبال دستهای پنهان می گردند. در این فضا هیچ كس باور نمی كند كه تصمیم مصاحبه با فریماه فرجامی یك تصمیم فردی بود نه جمعی، نه حساب شده و نه دیكته شده. تصمیم فردی كه معتقد بود و هنوز هم معتقد است كه به یك بازیگر تنها كمك كرده است. بله! واقعیت تلخ است. فرار از این واقعیت دردی را دعوا نمی كند. نگوییم در شرایطی كه سینما زیر ضربه است و عده ای مخالف سینما هستند بازگویی این واقعیتها به صلاح ما نیست. همین تفكر توسط مدیران سینمایی دهه ۶۰ باعث فضای بسته سینما شد. فضایی كه بعدا به نفع خود همین مدیران سینما هم نشد. سینمایی كه سی و دوسال است برنامه سینمایی نداشته به سكوت و پنهان كاری عادت كرده است.
عزیزان آبروی هر چیزی من جمله بازیگری زمانی حفظ می شود كه بازیگران در شرایط خوبی باشند و در واقع اگر در شرایط بدی بودند آن واقعیت را منكر نشویم. چرا كه انكار چنین واقعیتی فقط و فقط به ضرر بازیگران تمام می شود كه روزهای شكننده ای را سپری می كنند. باید شرایط خوب را ایجاد كنیم و برای ایجاد این شرایط باید اطلاع رسانی كنیم.
همه مخالفین با مصاحبه فریماه فرجامی كسانی هستند كه به اطلاع رسانی شفاف معتقدند و طرفدار دموكراسی هستند. عزیزان طرفدار دموكراسی، یكی از لوازم آزادی بیان این است كه آنچه گفته می شود لزوما مورد تایید یا دلخواه ما نباشد. اگر نبود باید تحمل كنیم. تحمل نكردن، زیر میز زدن و میز را چپه كردن به جای نشستن پشت میز برای گفتگو نشانگر آن من مستبدی است كه در وجود ماست. مایی كه مدعی همه سینما هستیم.
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تكرار شده است. از روح انگیز سامی نژاد تا حالا.۱۳ اردیبهشت سال ۷۶ یك روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح انگیز سامی نژاد مرده است. من تا آن روز فكر می كردم روح انگیز سامی نژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در ساعت ۶:۳۸ دقیقه بعدازظهر در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاك شده است. رختخواب سامی نژاد وسط خانه بود، بسته شده. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یك كیسه نایلونی بود و داخل آن یك بسته سیگار، یك شناسنامه و بروشور «دختر لر».»
فریدون جیرانی در ادامه آورده است:«من قبل از دیدن این میراث تصویرش را در فیلم طهامی نژاد دیده بودم كه گریه می كرد و دیگر هیچ. ایران قادری كه یك روز سرشناس ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مرد؟ چه كسی خبر داشت؟ و خیلی های دیگر.
ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه ای جستجو كرد كه نتوانسته است تفكر مدرن را بومی كند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.»
پس از سخنان فریدون جیرانی،بخش دیگری از مصاحبه «هفت» با فریماه فرجامی پخش شد.
فریماه فرجامی در مورد بازی در اولین فیلمش و انتخاب او از تئاتری كه روبروی بازار صفویه با خسروشكیبایی بازی می كرد و توسط مسعود كیمیایی دعوت شد، گفت: این تئاتر باعث اولین كار سینمایی من با آقای كیمیایی شد. افتخارم این است كه با اساتید بزرگ سینما كار كرده و با تئاتر شروع كردم. من عاشق بازیگری هستم و تمام تلاش من این است كه تمام زندگی ام را برای بازیگری بگذارم. من از واروژ كریم مسیحی چیزهای زیادی یاد گرفتم و به نظرم او اولین كارگردانی بود كه ریتم را می شناخت.
پس از این سخنان فرجامی در مورد تجربه گرفتن اولین سیمرغش بیان كرد: آن زمان كه روی سن رفتم پرواز می كردم به خاطر اینكه آن فیلم كه برایش برنده سیمرغ شدم فیلمی درخشان بود.در همین جا باید بگویم من از كیمیایی، رخشان بنی اعتماد و واروژ كریم مسیحی چیزهای زیادی را یاد گرفتم. برای مردمی كه برای آنها بازی می كردم می گویم كه فراموشم نكنید، چون دوستتان دارم...../ خبرگزارى ایسنا