اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

قتل فجیع پسر 7 ساله توسط برادر سنگدل


پسری 14 ساله به مادرخوانده و برادر ناتنی‌اش حمله کرد و جنایتی تلخ را رقم زد. در این اقدام هولناک، پسر 7 ساله با ضربات چاقو کشته شد و زن جوان هدف ضربه چکش قرار گرفت.

وطن امروز: پسری 14 ساله به مادرخوانده و برادر ناتنی‌اش حمله کرد و جنایتی تلخ را رقم زد. در این اقدام هولناک، پسر 7 ساله با ضربات چاقو کشته شد و زن جوان هدف ضربه چکش قرار گرفت.

شامگاه 19 آبان ماموران پلیس شهر کرج از طریق یک زن جوان از راز یک جنایت هولناک باخبر شدند. زن جوان به ماموران پلیس گفت: پس از استحمام متوجه شدم پارسا پسر 14 ساله‌ام رنگ به رخسار ندارد و از شدت ترس به لکنت افتاده است.

وی افزود: به سمت پارسا رفتم اما غوغایی در دلش به پا بود. تنها چیزی که به ذهنم می‌رسید این بود که صدایی از امیرعلی بچه دیگرم به گوش نمی‌رسید. از پارسا سراغ وی را گرفتم اما پسرم اظهار بی‌اطلاعی کرد ولی همان لحظه گفت ماموران او را برده‌اند.

 مادر جوان که از حرف‌های پارسا شوکه شده بود لحظه‌ای که می‌خواست برای پیدا کردن امیرعلی از کنار پارسا بلند شود ضربه چکشی از سوی او به سرش فرود آمد و نقش زمین شد. وی گفت: دقایقی بعد از زمین بلند شدم و حادثه پیش آمده را با خود مرور کردم.

کسی کنارم نبود. هر دو بچه‌ام را صدا کردم اما جوابی نشنیدم تا اینکه چراغ روشن آشپزخانه توجهم را جلب کرد. زن جوان افزود: ابتدا با قدم‌های لرزان به سمت آشپزخانه رفتم اما به جای دیدن امیرعلی و پارسا ردپای مرگ را دیدم. وی گفت: با چاقوی خون‌آلودی که روی سرامیک آشپزخانه افتاده بود مواجه شدم.

سپس هراسان به سمت اتاق خواب رفته و متوجه لکه‌های خون در کف اتاق شدم که تا تخت امیرعلی ریخته شده بود. یک لحظه ایستادم و آرزو کردم آن لحظه زنده نباشم تا جسد چاقوخورده بچه‌ام را در زیر تخت پیدا كنم. نفسم در سینه حبس شده بود و برای یافتن پسر دیگرم خانه را جست‌و‌جو کردم اما اثری از او نبود.

گمان اینکه جنایت پیش آمده از سوی پارسا باشد بیش از پیش تشدید شده بود تا اینکه با کلانتری 29 گلشهر کرج تماس گرفتم و حادثه پیش آمده را برای آنان تشریح کردم و از ماموران برای پیدا کردن پارسا کمک خواستم. ماموران بلافاصله راهی محل حادثه شدند و بعد از مطلع کردن بازپرس ویژه قتل برای یافتن پارسا اقدام کردند.

تجسس‌های پلیس و تحقیقات از زن جوان مشخص کرد پارسا برای دیدن مادر اصلی‌اش قصد رفتن به مشهد را داشته است. با توجه به این سرنخ تیم زبده‌ای از ماموران آگاهی با کنترل خروجی‌های شهر و تماس با ترمینال و راه‌آهن موفق شدند پارسا را در ترمینال دستگیر کنند. پارسا 14 ساله بعد از دستگیری به قتل برادر ناتنی خود اعتراف کرد و تحقیقات در این باره ادامه دارد.


ویدیو مرتبط :
قتل فجیع دختر 14 ساله....

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل فجیع دختر ۷ ساله به دست برادر بیمار



 

 

 

قتل فجیع دختر ۷ ساله به دست برادر بیمار

 

 

پسر نوجوان که در انتقامی کور خواهر خردسالش را به طرز هولناکی از پا درآورده بود، در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد.

 

عصر ۹ بهمن ۸۹ نگهبان یک کارخانه در گرگ و میش هوا صدای دختر کوچولویی را شنید که با ناله و التماس کمک می خواست. مرد نگهبان بلافاصله با دیدن پسر جوان جنایتکاربه کارخانه آمد و دقایقی بعد با چند تن از همکارانش چوب به دست خود را به محل حادثه رساندند. اما با پیکر خونین و بی جان دختر خردسال روبه رو شدند که به طرز هولناکی از پا درآمده بود. از ضارب هم خبری نبود.

در پی اعلام موضوع به کلانتری مشکین دشت و حضور تیم جنایی و تحقیقات مقدماتی ، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.

در حالی که تحقیقات ویژه برای شناسایی هویت مقتول و کشف راز جنایت آغاز شده بود، زن و مردی آشفته و هراسان به کلانتری رفته و از ربوده شدن دختر ۷ ساله شان خبر دادند. پدر دخترک با ناراحتی گفت: «امروز همسرم همراه دختر ۷ ساله مان – عسل به خانه برادرش در مشکین دشت رفته بود که دقایقی قبل مضطرب و تنها به خانه برگشت و اعلام کرد دخترمان هنگام بازی در کوچه، از سوی یک پسر ناشناس ربوده شده است.

سپس پدر دخترک با ارائه عکس های دخترش به مأموران از آنها کمک خواست. در ادامه نیز جسد «عسل» از سوی خانواده اش شناسایی شد و بدین ترتیب تحقیقات وارد مرحله تازه ای شد.

در حالی که هیچ سرنخی از متهم فراری در دست نبود، با کمک نگهبان کارخانه، چهره فرضی قاتل «عسل» طراحی شد. خانواده دخترک پس از مشاهده تصاویر با تعجب و ناباوری اعلام کردند این چهره شباهت زیادی به پسر ۱۷ ساله شان دارد. در همین حال با وجود مخالفت های پدر و مادر، ناصر به عنوان نخستین مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در بازجویی های فنی، تخصصی به قتل خواهرش اعتراف کرد و گفت:

«بارها به پدرم گفته بودم می خواهم برای دختر مورد علاقه ام تلفن همراه بخرم تا هر وقت که دوست دارم بتوانم با او حرف بزنم. اما وقتی به خواسته هایم توجهی نکرد کینه شدیدی از آنها و خواهرم «عسل» به دل گرفتم. چرا که پدر و مادرم بین من و خواهرم فرق می گذاشتند و ...

آن روز هم وقتی مادر و خواهرم به مهمانی رفتند از شدت ناراحتی و کینه تعقیب شان کردم. وقتی «عسل» در کوچه سرگرم بازی با بچه ها شد او را همراه خودم به بیابان های اطراف بردم تا دور از چشم پدر و مادرم طلاهایش را بردارم. اما به دلیل این که نمی خواستم موضوع فاش شود او را با سنگ کشتم. بعد هم طلاهایش را به بازار کرج برده و فروختم. پول ها را نیز در تنه یک درخت پنهان کردم.» پسر جنایتکار در حالی که بشدت اشک می ریخت، با ابراز ندامت و پشیمانی صحنه قتل را بازسازی کرد و سپس با قرار بازداشت موقت به کانون اصلاح و تربیت انتقال یافت.

از سوی دیگر با توجه به ادعای پدر و مادرش مبنی بر ابتلای وی به بیماری روانی، تیمی از کارشناسان پزشکی قانونی مسئول بررسی وضعیت روانی عامل جنایت شد. ۲ ماه بعد نیز کمیسیون روانپزشکی اعلام کرد: «ناصر» مبتلا به اختلال شخصیتی ضد اجتماعی است اما هنگام ارتکاب جرم، دارای عقل، اراده و اختیار بوده است. با این وجود اولیای دم با اعلام گذشت، از خونخواهی دختر کوچک شان و مجازات پسر خود صرفنظر کردند. مادر قربانی به بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی کرج گفت:

«ناصر» ۶ ماهه بود که از دستم افتاد و از گوش و بینی پسرم خون آمد به طوری که فکر نمی کردم زنده بماند. پس از این ماجرا، پسرم رفتارهای عصبی داشت و پزشک به من اخطار کرده بود که ممکن است این قبیل بیماران در آینده مرتکب جنایت شوند. او از ۷ تا ۱۲ سالگی هم قرص اعصاب مصرف می کرد و بعد هم نتوانست ادامه تحصیل دهد.

به خاطر فقر مالی نتوانستیم درمان پسرمان را ادامه دهیم، ضمن این که هر وقت دارو مصرف می کرد آرام می شد. حالا هم زندگی مان تباه شده و نمی خواهیم پسرمان مجازات شود.

اواخر هفته گذشته «ناصر» از سوی قاضی هدایت « هدایت رنجبر» و ۴ قاضی مستشار از شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد و با توجه به اعلام رضایت پدر و مادرش، از مجازات مرگ رهایی یافت. اما به سه سال اقامت اجباری در یکی از مراکز بهزیستی و تحت نظر تیم روانپزشکی محکوم شد.../ روزنامه شرق