اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قتل فجیع شوهر صیغه ای با ضربات چاقو
زمانی كه قاضی بودم پروندهای را برای رسیدگی به دادگاه كیفری استان تهران آوردند كه مربوط به زنی بود كه شوهر صیغهای خود را كشته بود.
جام جم آنلاین: زمانی كه قاضی بودم پروندهای را برای رسیدگی به دادگاه كیفری استان تهران آوردند كه مربوط به زنی بود كه شوهر صیغهای خود را كشته بود.
نوع قتل نشان میداد قاتل كینه شدیدی از مقتول داشته و ضرباتی كه بربدن او وارد كرده آنقدر عمیق بود كه به گفته پزشكی قانونی یك ضربه آن برای گرفتن جانیك نفر كافی بود.
متهم كه زن صیغهای مقتول بود، مدعی شده نتوانسته رفتارهای شوهرش را تحمل كند و دست به این كار زده است، اما اولیایدم گفته بودند متهم برای تصاحب پول همسرش چنین كاری كرده است.
در نهایت جلسه دادگاه تشكیل شد و متهم را آوردند. حرفهای او میتوانست در كشف حقیقت بسیار تعیینكننده باشد.
بعد از این كه نماینده دادستان و اولیایدم درخواستهای خودشان را مطرح كردند نوبت به متهم رسید. من به او یادآوری كردم اگر مراقب گفتههایش نباشد به ضرر او تمام خواهدشد.
حال متهم اصلا خوب نبود. مرتب گریه میكرد. قضات میتوانند تفاوت گریه واقعی یك متهم را از گریههای دروغین تشخیص دهند.
این زن واقعا میگریست. او پشت تریبون ایستاد و گفتههایش را آغاز كرد. حرفهایش نشان میداد در زندگی سختی زیادی كشیده است. این زن زندگی پرازدردش را برای ما توضیح داد و من متوجه شدم او قربانی شرایط مالی خانوادهاش شده است.
او گفت: سالها پیش مردی به روستای ما آمد تا از پدرم جنس بخرد. او از من خیلی بزرگتر بود، تقریبا همسن پدرم بود. از من خواستگاری كرد و پدرم بدون این كه به من بگوید چه كسی از من خواستگاری كرده من را به صورت صیغهای به عقد او درآورد و ما به صورت 99ساله صیغه شدیم.
به تهران آمدم تا با شوهری كه دوستش نداشتم زندگی كنم، علاقهای بین ما نبود با این حال من سعی میكردم با او مهربان باشم، اما خیلی بداخلاق بود. بعد از چند ماه با افسردگی به خانه پدرم رفتم تا خانوادهام را ببینم.
وقتی به پدرم گفتم از زندگیام راضی نیستم و میخواهم به خانه برگردم به من گفت بابت ازدواج من چند میلیون تومان پول گرفته است و حق ندارم برگردم، چون شوهرم پدرم را مجبور میكند پول را پس بدهد. خیلی سخت بود باید با مردی زندگی میكردم كه به او فروخته شده بودم. دوباره به تهران برگشتم. روز از نو روزی از نو.
از صبح تاشب كار میكردم، اگر كاری كه شوهرم خواسته بود انجام نمیدادم من را كتك میزد. خیلی مشروب میخورد. او هر شب این كار را میكرد و من را كتك میزد. از دستش خسته شده بودم. او را دوست نداشتم، اما مجبور بودم تحملش كنم. همسر اولش هم به همین دلیل از او جدا شده بود و خانوادهاش این را میدانند، اما حالا به من تهمت میزنند كه پول پدرشان را دزدیدهام.
در پرونده این زن سرقت هم بود و به همین دلیل به اتهام سرقت هم از او شكایت كرده بودند. وقتی این زن در اعترافاتش گفت پول را برای چه میخواسته و چطور شوهرش را كشته، اولیای دم آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتند كه در همان جلسه رضایت دادند.
زن جوان گفت: شوهرم شب حادثه دوباره مست كرد و من را به باد كتك گرفت. آنقدر من را زد كه ناتوان شدم. بعد از من خواست هر چه دارم بگذارم و از خانهاش بیرون بروم. او حتی از من میخواست لباس تنم را دربیاورم و خانهاش را ترك كنم.
دیگر تحملش را نداشتم. دلم میخواست همه چیز تمام شود اول خواستم خودم را بكشم شوهرم به من حمله كرد. آنقدر عصبی بودم كه در حال خودم نبودم. چاقو را از او گرفتم و پشتسر هم به او ضربه زدم. وقتی به خودم آمدم خون همه جا را گرفته بود. پولی كه من برداشتم برای این بود كه بتوانم به سمت خانه پدریام بروم. من قصد سرقت نداشتم. چند روز بعد به مادرم گفتم چه شده است و او خودش من را به پلیس معرفی كرد.
گفتههای این زن آنقدر دردناك بود كه اولیایدم تصمیم گرفتند در همان جلسه رضایت بدهند، چون میدانستند این زن چه دردی كشیده است. آنها پدر بداخلاق خودشان را میشناختند و میدانستند مقتول چه كارهایی میكرد. همسر اول او بعد از جلسه دادگاه تائید كرد كه شوهرش با او همچنین رفتاری داشته است. در نهایت متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم محاكمه و به زندان محكوم شد.
نوع قتل نشان میداد قاتل كینه شدیدی از مقتول داشته و ضرباتی كه بربدن او وارد كرده آنقدر عمیق بود كه به گفته پزشكی قانونی یك ضربه آن برای گرفتن جانیك نفر كافی بود.
متهم كه زن صیغهای مقتول بود، مدعی شده نتوانسته رفتارهای شوهرش را تحمل كند و دست به این كار زده است، اما اولیایدم گفته بودند متهم برای تصاحب پول همسرش چنین كاری كرده است.
در نهایت جلسه دادگاه تشكیل شد و متهم را آوردند. حرفهای او میتوانست در كشف حقیقت بسیار تعیینكننده باشد.
بعد از این كه نماینده دادستان و اولیایدم درخواستهای خودشان را مطرح كردند نوبت به متهم رسید. من به او یادآوری كردم اگر مراقب گفتههایش نباشد به ضرر او تمام خواهدشد.
حال متهم اصلا خوب نبود. مرتب گریه میكرد. قضات میتوانند تفاوت گریه واقعی یك متهم را از گریههای دروغین تشخیص دهند.
این زن واقعا میگریست. او پشت تریبون ایستاد و گفتههایش را آغاز كرد. حرفهایش نشان میداد در زندگی سختی زیادی كشیده است. این زن زندگی پرازدردش را برای ما توضیح داد و من متوجه شدم او قربانی شرایط مالی خانوادهاش شده است.
او گفت: سالها پیش مردی به روستای ما آمد تا از پدرم جنس بخرد. او از من خیلی بزرگتر بود، تقریبا همسن پدرم بود. از من خواستگاری كرد و پدرم بدون این كه به من بگوید چه كسی از من خواستگاری كرده من را به صورت صیغهای به عقد او درآورد و ما به صورت 99ساله صیغه شدیم.
به تهران آمدم تا با شوهری كه دوستش نداشتم زندگی كنم، علاقهای بین ما نبود با این حال من سعی میكردم با او مهربان باشم، اما خیلی بداخلاق بود. بعد از چند ماه با افسردگی به خانه پدرم رفتم تا خانوادهام را ببینم.
وقتی به پدرم گفتم از زندگیام راضی نیستم و میخواهم به خانه برگردم به من گفت بابت ازدواج من چند میلیون تومان پول گرفته است و حق ندارم برگردم، چون شوهرم پدرم را مجبور میكند پول را پس بدهد. خیلی سخت بود باید با مردی زندگی میكردم كه به او فروخته شده بودم. دوباره به تهران برگشتم. روز از نو روزی از نو.
از صبح تاشب كار میكردم، اگر كاری كه شوهرم خواسته بود انجام نمیدادم من را كتك میزد. خیلی مشروب میخورد. او هر شب این كار را میكرد و من را كتك میزد. از دستش خسته شده بودم. او را دوست نداشتم، اما مجبور بودم تحملش كنم. همسر اولش هم به همین دلیل از او جدا شده بود و خانوادهاش این را میدانند، اما حالا به من تهمت میزنند كه پول پدرشان را دزدیدهام.
در پرونده این زن سرقت هم بود و به همین دلیل به اتهام سرقت هم از او شكایت كرده بودند. وقتی این زن در اعترافاتش گفت پول را برای چه میخواسته و چطور شوهرش را كشته، اولیای دم آنقدر تحت تاثیر قرار گرفتند كه در همان جلسه رضایت دادند.
زن جوان گفت: شوهرم شب حادثه دوباره مست كرد و من را به باد كتك گرفت. آنقدر من را زد كه ناتوان شدم. بعد از من خواست هر چه دارم بگذارم و از خانهاش بیرون بروم. او حتی از من میخواست لباس تنم را دربیاورم و خانهاش را ترك كنم.
دیگر تحملش را نداشتم. دلم میخواست همه چیز تمام شود اول خواستم خودم را بكشم شوهرم به من حمله كرد. آنقدر عصبی بودم كه در حال خودم نبودم. چاقو را از او گرفتم و پشتسر هم به او ضربه زدم. وقتی به خودم آمدم خون همه جا را گرفته بود. پولی كه من برداشتم برای این بود كه بتوانم به سمت خانه پدریام بروم. من قصد سرقت نداشتم. چند روز بعد به مادرم گفتم چه شده است و او خودش من را به پلیس معرفی كرد.
گفتههای این زن آنقدر دردناك بود كه اولیایدم تصمیم گرفتند در همان جلسه رضایت بدهند، چون میدانستند این زن چه دردی كشیده است. آنها پدر بداخلاق خودشان را میشناختند و میدانستند مقتول چه كارهایی میكرد. همسر اول او بعد از جلسه دادگاه تائید كرد كه شوهرش با او همچنین رفتاری داشته است. در نهایت متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم محاكمه و به زندان محكوم شد.
ویدیو مرتبط :
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قتل فجیع شوهر با ضربات چاقو توسط زن جوان
زنی شوهرش را وقتی در خواب بود به دلیل اختلافات خانوادگی با ضربات چاقو به قتل رساند.
شرق: زنی شوهرش را وقتی در خواب بود به دلیل اختلافات خانوادگی با ضربات چاقو به قتل رساند.
ماموران پلیس شهرستان ملایر روز سهشنبه هفته پیش، از طریق مركز فوریتهای پلیسی 110 در جریان وقوع نزاع در خانهای مسكونی قرار گرفتند و وقتی به محل حادثه رسیدند مطلع شدند در این درگیری زن و شوهری جوان زخمی شده و توسط والدینشان به بیمارستان انتقال یافتهاند.
ماموران وقتی به بیمارستان رسیدند به تحقیق از پزشكان پرداختند و مطلع شدند مرد 26ساله به نام ایمان قبل از رسیدن به مركز درمانی جان باخته اما همسر 21ساله او به نام نیلوفر مشكل خاصی ندارد و جراحات وی سطحی است.
نیلوفر وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: «در خانه خوابیده بودیم كه ناگهان افرادی وارد منزلمان شدند و به من و شوهرم حمله كردند. آنها هر دومان را زخمی كردند و به سرعت پا به فرار گذاشتند. بعد از خروج آنها از خانه به زحمت توانستم همسایهها را مطلع كنم.»
كارآگاهان جنایی كه رسیدگی به این پرونده را برعهده گرفته بودند نسبت به صحت ادعای زن جوان دچار تردید شدند. به همین دلیل به خانه وی رفتند و به بازرسی از آنجا پرداختند. شواهد نشان میداد هیچ وسیلهای از این منزل به سرقت نرفته است.
از سوی دیگر هیچ نشانهای از اینكه مهاجمان به زور یا با شكستن در وارد شدهاند وجود نداشت. همین سرنخها پلیس را بیش از پیش به نیلوفر ظنین كرد و ماموران به بازجویی از فردی پرداختند كه مستاجر مقتول بود و در طبقه بالای خانه او زندگی میكرد.
این شخص به ماموران گفت: «نیلوفر و شوهرش همیشه با هم دعوا میكردند. روز حادثه هم صدای داد و فریاد آنها را شنیدم اما دعوا تمام شد و دیگر اتفاقی نیفتاد تا اینكه چند ساعت بعد فهمیدم آنها مجروح شدهاند. من هم با والدین آنها و پلیس تماس گرفتم و موضوع را خبر دادم.»مستاجر مقتول گفت هیچ فرد غریبهای را در خانه ندیده و متوجه اتفاق مشكوكی نشده است.
در حالیكه تمامی نشانهها دال بر این بود كه نیلوفر شوهرش را قربانی كرده است، این زن بعد از بهبود نسبی به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت. متهم كه همچنان سعی میكرد قتل را به گردن مهاجمان ناشناس بیندازد وقتی نتوانست درباره مشخصات ظاهری این اشخاص یا انگیزه و هدف آنان از كشتن ایمان توضیح بدهد در بنبست گرفتار شد و به شوهركشی اقرار كرد.
نیلوفر در اعترافاتش به كارآگاهان گفت: «من و ایمان از وقتی با هم ازدواج كردیم دچار اختلاف شدیم. اوایل اختلافات ما شدید نبود اما روز به روز بیشتر و عمیقتر میشد و ما همیشه به دلیل اختلاف نظر درباره هر موضوعی با هم دعوا میكردیم تا اینكه شب حادثه نیز همین ماجرا تكرار شد و شوهرم حین دعوا من را به باد كتك گرفت البته من هم از خودم دفاع كردم. بعد از اینكه هر دو خسته شدیم و دعوا تمام شد ایمان رفت كه بخوابد.
من از دست او به شدت عصبانی بودم و میخواستم هر طور كه شده انتقام بگیرم. برای همین به فكر قتل افتادم، به آشپزخانه رفتم، چاقویی برداشتم و با آن چند ضربه به شوهرم زدم. بعد برای اینكه كسی متوجه حقیقت نشود خودم را هم زخمی كردم و مدعی شدم غریبهها به خانهمان حمله كردهاند.»بنا بر این گزارش زن جوان در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.
ماموران پلیس شهرستان ملایر روز سهشنبه هفته پیش، از طریق مركز فوریتهای پلیسی 110 در جریان وقوع نزاع در خانهای مسكونی قرار گرفتند و وقتی به محل حادثه رسیدند مطلع شدند در این درگیری زن و شوهری جوان زخمی شده و توسط والدینشان به بیمارستان انتقال یافتهاند.
ماموران وقتی به بیمارستان رسیدند به تحقیق از پزشكان پرداختند و مطلع شدند مرد 26ساله به نام ایمان قبل از رسیدن به مركز درمانی جان باخته اما همسر 21ساله او به نام نیلوفر مشكل خاصی ندارد و جراحات وی سطحی است.
نیلوفر وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: «در خانه خوابیده بودیم كه ناگهان افرادی وارد منزلمان شدند و به من و شوهرم حمله كردند. آنها هر دومان را زخمی كردند و به سرعت پا به فرار گذاشتند. بعد از خروج آنها از خانه به زحمت توانستم همسایهها را مطلع كنم.»
كارآگاهان جنایی كه رسیدگی به این پرونده را برعهده گرفته بودند نسبت به صحت ادعای زن جوان دچار تردید شدند. به همین دلیل به خانه وی رفتند و به بازرسی از آنجا پرداختند. شواهد نشان میداد هیچ وسیلهای از این منزل به سرقت نرفته است.
از سوی دیگر هیچ نشانهای از اینكه مهاجمان به زور یا با شكستن در وارد شدهاند وجود نداشت. همین سرنخها پلیس را بیش از پیش به نیلوفر ظنین كرد و ماموران به بازجویی از فردی پرداختند كه مستاجر مقتول بود و در طبقه بالای خانه او زندگی میكرد.
این شخص به ماموران گفت: «نیلوفر و شوهرش همیشه با هم دعوا میكردند. روز حادثه هم صدای داد و فریاد آنها را شنیدم اما دعوا تمام شد و دیگر اتفاقی نیفتاد تا اینكه چند ساعت بعد فهمیدم آنها مجروح شدهاند. من هم با والدین آنها و پلیس تماس گرفتم و موضوع را خبر دادم.»مستاجر مقتول گفت هیچ فرد غریبهای را در خانه ندیده و متوجه اتفاق مشكوكی نشده است.
در حالیكه تمامی نشانهها دال بر این بود كه نیلوفر شوهرش را قربانی كرده است، این زن بعد از بهبود نسبی به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت. متهم كه همچنان سعی میكرد قتل را به گردن مهاجمان ناشناس بیندازد وقتی نتوانست درباره مشخصات ظاهری این اشخاص یا انگیزه و هدف آنان از كشتن ایمان توضیح بدهد در بنبست گرفتار شد و به شوهركشی اقرار كرد.
نیلوفر در اعترافاتش به كارآگاهان گفت: «من و ایمان از وقتی با هم ازدواج كردیم دچار اختلاف شدیم. اوایل اختلافات ما شدید نبود اما روز به روز بیشتر و عمیقتر میشد و ما همیشه به دلیل اختلاف نظر درباره هر موضوعی با هم دعوا میكردیم تا اینكه شب حادثه نیز همین ماجرا تكرار شد و شوهرم حین دعوا من را به باد كتك گرفت البته من هم از خودم دفاع كردم. بعد از اینكه هر دو خسته شدیم و دعوا تمام شد ایمان رفت كه بخوابد.
من از دست او به شدت عصبانی بودم و میخواستم هر طور كه شده انتقام بگیرم. برای همین به فكر قتل افتادم، به آشپزخانه رفتم، چاقویی برداشتم و با آن چند ضربه به شوهرم زدم. بعد برای اینكه كسی متوجه حقیقت نشود خودم را هم زخمی كردم و مدعی شدم غریبهها به خانهمان حمله كردهاند.»بنا بر این گزارش زن جوان در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.