اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
شکنجه وحشیانه زن جوان توسط خواستگار سابق
چند ساعت قبل مردی که از آشناهایمان است و قبلا نیز خواستگارم بود به در منزلم آمد و با توسل به حیله مرا نزد همسرش برد اما وقتی وارد منزل آنان شدم ناگهان دست و دهان مرا بستند و پس از سرقت طلاهایم، نقاط مختلف بدنم را با چاقو داغ کردند.
خراسان: جوانی که به اتهام فیلم برداری، شکنجه و سرقت طلاهای زن جوان تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود با شلیک گلوله مجروح شد و با اعترافات تکان دهنده ای پرده از اعمال مجرمانه خود برداشت.
ساعت ۱۱ ظهر روز چهارشنبه گذشته زن جوانی هراسان خود را به کلانتری شهید هاشمی نژاد رساند و در حالی که گریه می کرد به افسر نگهبان گفت: چند ساعت قبل مردی که از آشناهایمان است و قبلا نیز خواستگارم بود به در منزلم آمد و با توسل به حیله مرا نزد همسرش برد اما وقتی وارد منزل آنان شدم ناگهان دست و دهان مرا بستند و پس از سرقت طلاهایم، نقاط مختلف بدنم را با چاقو داغ کردند.
آنان سپس با قیچی موهایم را بریدند و از اعمال وحشیانه خودشان هم فیلم گرفتند. این زن ادامه داد: پس از آن مرد جوان مرا تهدید کرد که باید مبلغ ۱۲ میلیون تومان پول برایشان جور کنم وگر نه فیلم مرا پخش خواهند کرد. وی افزود: آنان تلفن همراه مرا نیز گرفتند تا نتوانم با جایی تماس بگیرم.
در پی اظهارات این زن و به دستور سروان ملکی (رئیس کلانتری شهید هاشمی نژاد) گروهی از مأموران زبده تجسس، مأمور پیگیری این پرونده شدند. مأموران انتظامی در اولین مرحله از اقدامات پلیسی خود، مراتب را به قاضی آقایی پور اطلاع دادند که با توجه به اهمیت موضوع، مقام قضایی دستورات ویژه ای را برای رسیدگی سریع به این پرونده صادر کرد.
به دنبال این دستورات مأموران انتظامی به همراه شاکی پرونده به منزلی ۲ طبقه در نزدیکی چهارراه راه آهن رفتند اما در منزل قفل بود. در این هنگام مأموران تجسس با به کارگیری شیوه های اطلاعاتی و پلیسی و همچنین همکاری شاکی پرونده به بهانه آماده کردن یک میلیون تومان پول، متهم تحت تعقیب را با استفاده از تلفن همراه به محل کشاندند اما او ناگهان با دیدن مأموران انتظامی با چاقو به سمت آنان حمله ور شد و با فرار به داخل کوچه های اطراف قصد داشت از چنگ مأموران بگریزد که یکی از مأموران تجسس کلانتری با به کارگیری قانون و شلیک چند تیر هوایی، پاهای متهم را هدف قرار داد و با شلیک گلوله ای او را نقش بر زمین کرد.
با انتقال متهم به بیمارستان و پس از انجام اقدامات اولیه درمانی، وی تحت بازجویی قرار گرفت و به شکنجه زن جوان و سرقت طلاهایش اعتراف کرد. در پی اعترافات وی، مأموران انتظامی به دستور مقام قضایی منزل او را بازرسی کردند که در نتیجه طلاهای مسروقه، دوربین فیلم برداری و موهای قیچی شده به همراه فیلمی که از زن جوان گرفته شده بود کشف و ضمیمه پرونده شد.این متهم که در پاسخ به این که انگیزه اش از ارتکاب این اعمال مجرمانه چه بوده است فقط جمله اشتباه کردم را به کار می برد گفت: من قبلا از این زن خواستگاری کرده بودم!
با این جمله متهم، شاکی پرونده نیز گفت: خانواده ام با این ازدواج مخالف بودند و به او جواب رد دادند اما او چند بار مرا تهدید به اسیدپاشی کرد و عنوان کرد که انتقامش را خواهد گرفت!متهم این پرونده همچنین اعتراف کرد وقتی او را با چاقو داغ کردم همسرم به اتاق دیگر رفت چون نمی توانست این صحنه را ببیند.این در حالی است که شاکی ادعای وی را رد کرد و گفت: او در محل حضور داشت و در بقیه جرایم نیز با متهم همکاری کرد. گزارش خراسان حاکی است: به دستور مقام قضایی همسر متهم نیز دستگیر شد و تلاش مأموران برای کشف زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد.
ساعت ۱۱ ظهر روز چهارشنبه گذشته زن جوانی هراسان خود را به کلانتری شهید هاشمی نژاد رساند و در حالی که گریه می کرد به افسر نگهبان گفت: چند ساعت قبل مردی که از آشناهایمان است و قبلا نیز خواستگارم بود به در منزلم آمد و با توسل به حیله مرا نزد همسرش برد اما وقتی وارد منزل آنان شدم ناگهان دست و دهان مرا بستند و پس از سرقت طلاهایم، نقاط مختلف بدنم را با چاقو داغ کردند.
آنان سپس با قیچی موهایم را بریدند و از اعمال وحشیانه خودشان هم فیلم گرفتند. این زن ادامه داد: پس از آن مرد جوان مرا تهدید کرد که باید مبلغ ۱۲ میلیون تومان پول برایشان جور کنم وگر نه فیلم مرا پخش خواهند کرد. وی افزود: آنان تلفن همراه مرا نیز گرفتند تا نتوانم با جایی تماس بگیرم.
در پی اظهارات این زن و به دستور سروان ملکی (رئیس کلانتری شهید هاشمی نژاد) گروهی از مأموران زبده تجسس، مأمور پیگیری این پرونده شدند. مأموران انتظامی در اولین مرحله از اقدامات پلیسی خود، مراتب را به قاضی آقایی پور اطلاع دادند که با توجه به اهمیت موضوع، مقام قضایی دستورات ویژه ای را برای رسیدگی سریع به این پرونده صادر کرد.
به دنبال این دستورات مأموران انتظامی به همراه شاکی پرونده به منزلی ۲ طبقه در نزدیکی چهارراه راه آهن رفتند اما در منزل قفل بود. در این هنگام مأموران تجسس با به کارگیری شیوه های اطلاعاتی و پلیسی و همچنین همکاری شاکی پرونده به بهانه آماده کردن یک میلیون تومان پول، متهم تحت تعقیب را با استفاده از تلفن همراه به محل کشاندند اما او ناگهان با دیدن مأموران انتظامی با چاقو به سمت آنان حمله ور شد و با فرار به داخل کوچه های اطراف قصد داشت از چنگ مأموران بگریزد که یکی از مأموران تجسس کلانتری با به کارگیری قانون و شلیک چند تیر هوایی، پاهای متهم را هدف قرار داد و با شلیک گلوله ای او را نقش بر زمین کرد.
با انتقال متهم به بیمارستان و پس از انجام اقدامات اولیه درمانی، وی تحت بازجویی قرار گرفت و به شکنجه زن جوان و سرقت طلاهایش اعتراف کرد. در پی اعترافات وی، مأموران انتظامی به دستور مقام قضایی منزل او را بازرسی کردند که در نتیجه طلاهای مسروقه، دوربین فیلم برداری و موهای قیچی شده به همراه فیلمی که از زن جوان گرفته شده بود کشف و ضمیمه پرونده شد.این متهم که در پاسخ به این که انگیزه اش از ارتکاب این اعمال مجرمانه چه بوده است فقط جمله اشتباه کردم را به کار می برد گفت: من قبلا از این زن خواستگاری کرده بودم!
با این جمله متهم، شاکی پرونده نیز گفت: خانواده ام با این ازدواج مخالف بودند و به او جواب رد دادند اما او چند بار مرا تهدید به اسیدپاشی کرد و عنوان کرد که انتقامش را خواهد گرفت!متهم این پرونده همچنین اعتراف کرد وقتی او را با چاقو داغ کردم همسرم به اتاق دیگر رفت چون نمی توانست این صحنه را ببیند.این در حالی است که شاکی ادعای وی را رد کرد و گفت: او در محل حضور داشت و در بقیه جرایم نیز با متهم همکاری کرد. گزارش خراسان حاکی است: به دستور مقام قضایی همسر متهم نیز دستگیر شد و تلاش مأموران برای کشف زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد.
ویدیو مرتبط :
شکنجه وحشیانه دختر جوان !!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
شکنجه وحشیانه زن جوان توسط مرد معتاد
مأموران پلیس مدتی قبل با گزارش مردی جوان، متوجه شدند خواهر او به نام نگار گم شده است.
روزنامه شرق: مأموران پلیس مدتی قبل با گزارش مردی جوان، متوجه شدند خواهر او به نام نگار گم شده است.
این مرد به پلیس گفت: «خواهرم شوهر و بچه داشت اما سالهای زیادی بود که آنها را ترک کرده و در تهران زندگی میکرد. ما با هم در تماس بودیم و گاهی حالش را میپرسیدم اما او از چند روز پیش بهطور مرموزی گم شده است و جواب تماسهایش را هم نمیدهد».
وقتی مأموران تماسهای تلفنی نگار را از طریق مخابرات پیگیری کردند، متوجه شدند او آخرین بار با مردی به نام رضا صحبت کرده و طبق پیامکهای موجود قرار بود آنها همدیگر را ببینند.
بهاینترتیب رضا شناسایی و برای توضیح درباره رابطهاش با نگار به اداره آگاهی فراخوانده شد.
متهم در بازجوییهای اولیه منکر اطلاع از سرنوشت نگار شد اما بعد از چند روز بازجویی اعتراف کرد نگار را به قتل رسانده، جسدش را مثله کرده و در زبالهها رها کرده است.
متهم اعتراف کرد نگار را سه روز شکنجه کرده و وقتی متوجه مرگ او شده برای ازبینبردن جسد، آن را مثله کرده است.
رضا رابطهاش با نگار را اینطور برای مأموران توضیح داد: چند سالی میشد که نگار را میشناختم و با هم رابطه داشتیم. او به من نگفته بود خانواده دارد و من فکر میکردم تنها زندگی میکند. هربار به خانهام میآمد پولی به او میدادم تا اینکه مدتی قبل از حادثه از من مبلغ ١٥٠ هزار تومان خواست و من این مبلغ را بهصورت قرض به او دادم. قرار بود خیلی زود آن را بازگرداند اما این کار را نکرد. من بارها به او گفته بودم پول را پس بدهد چون خودم معتاد بودم و به آن احتیاج داشتم. روز حادثه از او خواستم به خانهام بیاید.
میخواستم پول را از او بگیرم، وقتی آمد موضوع را مطرح کردم اول با شوخی و خنده صحبت کرد اما وقتی دید قضیه جدی است گفت با برادرم تماس میگیرم تا پول را بیاورد. اول گفت چند ساعت دیگر پول را میآورد و بعد گفت فردا میآورد. فهمیدم دروغ میگوید و پولی درکار نیست. بعد پیشنهاد دیگری داد تا بدهیاش را نپردازد؛ باز هم قبول کردم. متهم درباره اینکه زن جوان را چطور به قتل رساند، گفت: او، من را مسخره کرد و خندید همین موضوع خیلی ناراحتم کرد.
کتکش زدم اما آرام نشدم. دست و پایش را با زنجیر بستم. سه روز او را با تسمه کتک زدم. بدنش کبود شده بود اما من هنوز آرام نشده بودم. تشنه بود آب میخواست اما ندادم مواد هم مصرف کرده بودم. بعد تصمیم گرفتم زجرش بدهم. با موچین پوست تنش را کندم و سیگارهایم را روی بدنش خاموش کردم.
بعد از سه روز وقتی برای سرزدن به او و کتکزدن دوبارهاش رفتم، دیدم نفس نمیکشد و حرکتی ندارد، فهمیدم مرده است. جسدش را به پشتبام بردم و در خرپشته گذاشتم اما بو گرفت؛ تصمیم گرفتم جسد را از خانه خارج کنم. برای این کار باید آن را مثله میکردم. تکههای جسد را داخل کیسهای گذاشتم و از خانه خارج و میان زبالهها رهایش کردم».
جسد مثلهشده نگار با اعترافات این مرد و تحقیقاتی که مأموران انجام دادند، پیدا شد. این در حالی بود که فرزندان او نیز بهخاطر قتل مادرشان شکایتی به مأموران ارائه کرده بودند. پسر بزرگ این زن گفت: من ١٧ سال دارم و در این سالها مادرم را ندیدم.
پدرم از من و خواهر و برادرم نگهداری میکند. ما میدانستیم مادر داریم اما هیچوقت او را ندیدیم و سراغی از ما نمیگرفت تا اینکه با تماس تلفنی که با داییام داشتم متوجه شدم مادرم کشته شده است.
پسر نوجوان گفت: مادرم با من تماس تلفنی داشت و با خواهر و برادرم هم صحبت میکرد اما هربار که از او میخواستیم به دیدنمان بیاید یا بگوید کجا زندگی میکند تا ما به دیدارش برویم، قبول نمیکرد. او از پدرمان جدا نشده بود اما با او زندگی نمیکرد و من هیچوقت نفهمیدم علت اختلافشان چه بود.
هربار به مادرم میگفتم دلم میخواهد او را ببینم، جواب میداد بهترین کار این است که کنار پدرتان بمانید؛ او از شما خیلی خوب نگهداری میکند و کارهایی برای شما انجام میدهد که من نمیتوانم بکنم. ما از قاتل مادرمان شکایت داریم و خواستار رسیدگی به این پرونده هستیم.
اگر قاتل به ما میگفت مادرمان به او بدهکار است، خودمان پول را میدادیم و نیازی به قتل او نبود. پرونده با توجه به تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم برای بررسی و صدور حکم به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شده است و متهم بهزودی محاکمه میشود.
این مرد به پلیس گفت: «خواهرم شوهر و بچه داشت اما سالهای زیادی بود که آنها را ترک کرده و در تهران زندگی میکرد. ما با هم در تماس بودیم و گاهی حالش را میپرسیدم اما او از چند روز پیش بهطور مرموزی گم شده است و جواب تماسهایش را هم نمیدهد».
وقتی مأموران تماسهای تلفنی نگار را از طریق مخابرات پیگیری کردند، متوجه شدند او آخرین بار با مردی به نام رضا صحبت کرده و طبق پیامکهای موجود قرار بود آنها همدیگر را ببینند.
بهاینترتیب رضا شناسایی و برای توضیح درباره رابطهاش با نگار به اداره آگاهی فراخوانده شد.
متهم در بازجوییهای اولیه منکر اطلاع از سرنوشت نگار شد اما بعد از چند روز بازجویی اعتراف کرد نگار را به قتل رسانده، جسدش را مثله کرده و در زبالهها رها کرده است.
متهم اعتراف کرد نگار را سه روز شکنجه کرده و وقتی متوجه مرگ او شده برای ازبینبردن جسد، آن را مثله کرده است.
رضا رابطهاش با نگار را اینطور برای مأموران توضیح داد: چند سالی میشد که نگار را میشناختم و با هم رابطه داشتیم. او به من نگفته بود خانواده دارد و من فکر میکردم تنها زندگی میکند. هربار به خانهام میآمد پولی به او میدادم تا اینکه مدتی قبل از حادثه از من مبلغ ١٥٠ هزار تومان خواست و من این مبلغ را بهصورت قرض به او دادم. قرار بود خیلی زود آن را بازگرداند اما این کار را نکرد. من بارها به او گفته بودم پول را پس بدهد چون خودم معتاد بودم و به آن احتیاج داشتم. روز حادثه از او خواستم به خانهام بیاید.
میخواستم پول را از او بگیرم، وقتی آمد موضوع را مطرح کردم اول با شوخی و خنده صحبت کرد اما وقتی دید قضیه جدی است گفت با برادرم تماس میگیرم تا پول را بیاورد. اول گفت چند ساعت دیگر پول را میآورد و بعد گفت فردا میآورد. فهمیدم دروغ میگوید و پولی درکار نیست. بعد پیشنهاد دیگری داد تا بدهیاش را نپردازد؛ باز هم قبول کردم. متهم درباره اینکه زن جوان را چطور به قتل رساند، گفت: او، من را مسخره کرد و خندید همین موضوع خیلی ناراحتم کرد.
کتکش زدم اما آرام نشدم. دست و پایش را با زنجیر بستم. سه روز او را با تسمه کتک زدم. بدنش کبود شده بود اما من هنوز آرام نشده بودم. تشنه بود آب میخواست اما ندادم مواد هم مصرف کرده بودم. بعد تصمیم گرفتم زجرش بدهم. با موچین پوست تنش را کندم و سیگارهایم را روی بدنش خاموش کردم.
بعد از سه روز وقتی برای سرزدن به او و کتکزدن دوبارهاش رفتم، دیدم نفس نمیکشد و حرکتی ندارد، فهمیدم مرده است. جسدش را به پشتبام بردم و در خرپشته گذاشتم اما بو گرفت؛ تصمیم گرفتم جسد را از خانه خارج کنم. برای این کار باید آن را مثله میکردم. تکههای جسد را داخل کیسهای گذاشتم و از خانه خارج و میان زبالهها رهایش کردم».
جسد مثلهشده نگار با اعترافات این مرد و تحقیقاتی که مأموران انجام دادند، پیدا شد. این در حالی بود که فرزندان او نیز بهخاطر قتل مادرشان شکایتی به مأموران ارائه کرده بودند. پسر بزرگ این زن گفت: من ١٧ سال دارم و در این سالها مادرم را ندیدم.
پدرم از من و خواهر و برادرم نگهداری میکند. ما میدانستیم مادر داریم اما هیچوقت او را ندیدیم و سراغی از ما نمیگرفت تا اینکه با تماس تلفنی که با داییام داشتم متوجه شدم مادرم کشته شده است.
پسر نوجوان گفت: مادرم با من تماس تلفنی داشت و با خواهر و برادرم هم صحبت میکرد اما هربار که از او میخواستیم به دیدنمان بیاید یا بگوید کجا زندگی میکند تا ما به دیدارش برویم، قبول نمیکرد. او از پدرمان جدا نشده بود اما با او زندگی نمیکرد و من هیچوقت نفهمیدم علت اختلافشان چه بود.
هربار به مادرم میگفتم دلم میخواهد او را ببینم، جواب میداد بهترین کار این است که کنار پدرتان بمانید؛ او از شما خیلی خوب نگهداری میکند و کارهایی برای شما انجام میدهد که من نمیتوانم بکنم. ما از قاتل مادرمان شکایت داریم و خواستار رسیدگی به این پرونده هستیم.
اگر قاتل به ما میگفت مادرمان به او بدهکار است، خودمان پول را میدادیم و نیازی به قتل او نبود. پرونده با توجه به تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم برای بررسی و صدور حکم به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شده است و متهم بهزودی محاکمه میشود.