اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
روایت سایت احمد توکلی از «فتنهزدهها»
سایت «الف» وابسته به احمد توکلی - نماینده اصولگرا - با انتشار یادداشتی با عنوان «وزیر و رای اعتماد و فتنهزدهها» به قلم محسن مهدیان، به «بازخوانی برخی واژههای دوران فتنه» پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم: «مجلس معتقد است پاشنه آشیل اعتماد به وزرا فتنه است؛ حرف درستی است. مجلس معتقد است نباید وزیر بدسابقه در فتنه به دولت راه یابد؛ این نیز حق است. مجلس معتقد است نباید اجازه داد که رئیسجمهور بر معرفی فتنهگر به مجلس اصرار ورزد؛ اساسا وظیفه مجلس همین است. با این وصف چند ملاحظه ظریف نیز وجود دارد.
۱- مرجع گزینش افراد از حیث فتنهگر بودن و نبودن کجاست و کیست؟ وزارت اطلاعات یا ناجا یا دیگر نهادهای نظارتی و امنیتی؟ روزنامه ها و یا حافظه تاریخی افراد؟ به نظر میرسد روش فعلی برای فتنهگر خواندن افراد منطق روشنی ندارد. آیا کشف یک فیلم و صوت و نوشته کفایت میکند؟ آیا قضاوت در شرایط احساسی و ژورنالیستی که امکان دفاع موثر برای متهم وجود ندارد، منصفانه است؟ فتنه و فتنهگر را باید صرفا موید به استعلامهای متقن نهادهای مسئول شناخت در غیر اینصورت بیم قضاوتهای ناعادلانه میرود.
۲- فتنهگر چه کسی است؟ فتنهگر فردی است که در ایام فتنه یا مدیریت فتنه را برعهده داشته است و یا در خیابانها سطل آشغال آتش زده است. طبیعی است که اگر فردی طرفدار دو کاندیدای محصور بوده، امروز فتنهگر نیست. حتی کسی که معتقد به تقلب بوده است نیز فتنهگر نیست. فتنهگر فردی است که به بهانه تقلب، مردم را به اعتراض از طریق روشهای غیر قانونی تهییج و تشویق کرده است. اگر فردی در جایی گفته که تقلب شده است و بعدها نیز حرف خود را اصلاح کرده است، فتنهگر نیست.
۳- ساکت فتنه چه کسی است؟ ساکتین فتنه آن دسته از خواصی هستند که در ایام فتنه سکوت کردند و طرف حق را نگرفتند. خواص چه کسانی هستند؟ خواص افراد موثری هستند که پایگاه اجتماعی دارند. بنابراین هر فرد تحصیلکرده و مسئول و مدیری خواص نیست. هرکس در ایام فتنه ساکت بوده است دلیل نمیشود ساکت فتنه باشد. بسیاری هستند که حرف زدن یا نزدنشان اثر قابل ملاحظهای در جامعه نداشته و ندارد چون پایگاه اجتماعی ندارند. بنابراین نمیشود فلان و بهمان را به بهانه اینکه در ایام فتنه غایب و یا ساکت بودهاند، در زمره ساکتین بدانیم.
۴- مفتون چه کسی است؟ مفتون فردی است که در ایام فتنه، فتنهزده است. به تعبیر دیگر با غبارآلودگی حق و باطل به اشتباه افتاده است. ممکن است خطایی هم کرده باشد؛ مثلا سخنرانی نادرست داشته و یا یادداشت ناصواب نوشته و یا تصمیم غلطی گرفته است. اساسا اگر فتنه خطرناک است به دلیل همین غبارآلودگی است. بسیاری ممکن است در این ایام دچار خطای تحلیل شوند. اما گذر زمان و تدبیر خواص باعث میشود غبار باطل از چهره حق بیفتد و حق نمایان شود. بسیاری با نمایان شدن حق، تحلیل خود را اصلاح میکنند. تعداد این افراد زیاد است و اگر در ایام فتنه جرمی مرتکب نشده باشند، بازگشت طبیعی این افراد کفایت میکند و نباید انتظار عذرخواهی صریح و علیحده داشت.
۵- تواب فتنه چه کسی است؟ تواب فتنه کسی است که روزگاری با موج فتنه همراه شده است اما امروز با صراحت اعلام میکند به نظام و رهبری اعتقاد دارد. توبه، کار خارقالعادهای نیست. همین که امروز بر انقلاب و رهبری و قانون تاکید میکند، نوعی بازگشت و اصلاح گذشته است. نباید آنقدر سخت گرفت که کسی جرئت بازگشت نداشته باشد. بازگشت را باید قدر دانست.
و در انتها؛
چه کسانی مفتون و فتنهزده میشوند؟ پاسخ به این سوال را میشود کوتاه و سربسته گفت. عدهای در فتنه به خطا رفتند و بعدها نیز فهمیدند اشتباه کردند. عدهای نیز در فتنه مصون ماندند. علت مصونیت این افراد چه بود؟ برخی مجهز به تحلیل و بصیرت روشن بودند. حساب این افراد جداست. اما مصونیت برخی صرفا به دلیل جبهه سیاسیشان بود. چه بسا اگر در جرگه اصلاحطلبان بودند همان میکردند که دیگران کردند. برای این دسته از افراد، یک یادآوری ضروری است. عدهای از اینها وقتی احمدینژاد خانه نشست، سکوت کردند. برخی در خانهنشینی احمدینژاد، حق و باطل را گم کردند و برخی حتی بعد از تذکر پیاپی رهبری به احمدینژاد، به اشتباه افتادند. برخی نان جریان سیاسیشان را در ایام فتنه خوردند و مصونیتشان پای بصیرت نبود. بماند که همینها بعدها در فتنههای دیگری مردود شدند.»
ویدیو مرتبط :
گزارش صداوسیما از دادگاه احمد توکلی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
انتقاد سایت احمد توکلی از برکناری متکی: فقط متملقان باید بمانند؟
روز گذشته خبر برکناری یکی دیگر از یاران غار و رفقای گرمابه و گلستان رئیس جمهور منتشر شد. این خبر به فاصله یک هفته پس از برکناری جنجالی پرسابقه ترین وزیر احمدی نژاد روی خروجی رسانه ها قرار گرفت. برکناری و انتصاب حق قانونی رئیس جمهور است.طبیعی است که مدیریت کشور نیاز به همراهی بدنه پائین دستی دارد. از سوئی این تغییر و تحولات در برخی موارد به جابجائی قدرت و گردش نخبگان می انجامد که این نیز در جای خود مایه مباهات است.اما چرا برخی تغییرات و جابجائی های مدیریتی در دولت سوال برانگیز و در موارد ی نگران کننده است؟ پاسخ به این سوال را باید در انگیزه این تغییرات و افراد برکنار شده و مدیران جدید جستجو کرد.
رئیس سازمان ملی جوانان یک هفته بعد از متکی برکنار شد.برکناری متکی به شیوه ای جنجالی ناشی از مقاومتش در برابر کارهای موازی در سیاست خارجی کشور و عملکرد شواری ایرانیان خارج از کشور بود. فارغ از عملکرد خوب یا بد متکی، برکناریش ارتباط عمیقی به اختلاف او با نزدیکان چپ و راست رئیس جمهور دارد. این مساله یک روز بعد از برکناری وی و در دیدار رئیس دفتر رئیس جمهور با 2 نماینده از کشورهای خارجی بیشتر نمایان شد.
برکناری رئیس سازمان ملی جوانان نیز فارغ از عملکرد این سازمان، از همین حیث حائز اهمیت است. برکناری فردی که گفته می شود در موارد مختلف، به عملکرد برخی از نزدیکان رئیس جمهور انتقاد داشته و نسبت به حضور این افراد در نزدیکی احمدی نژاد اظهار گلایه کرده است، از پروژه خالص سازی-بخوانید مشائی سازی ـ خبر می دهد که با برنامه ریزی قبلی و حساب شده در دولت کلید خورده است.
اما چرا باید از این ماجرا نگران بود ؟
1-رئیس جمهور از همان سالهای اولیه دولت نهم همواره از مدیریت های زنجیره ای و اتوبوسی اظهار گلایه می کرد و یکی از سیاست های شایسته دولت نیز برچیدن بساط چند دهه ای همین مدیران بود.اما آنچه در حال اتفاق افتادن است، پیدایش نسل جدیدی از مدیریت های طائفهای و محفلی است که نگرانی از این دست مدیریت ها کمتر از مدل اختاپوسی سابق ندارد.
در مدل جدید به دلیل رابطه شبکه ای و عاطفی ایجاد شده و هم سود و هم زبان شدن مدیران جدید، اعمال هر اصلاحی که به دلایل مختلف با با منافع جریان حاکم در تضاد باشد غیر ممکن است.
نفوذ و چراغ انداختن در لایه های زیرین این نوع مدیریت، تقریبا به دلیل رابطه های مالی-عاطفی و انگیزه ای سخت و در مواردی با هزینه های اجتماعی و اقتصادی بالائی همراه خواهد بود.
2-تشکیل این جبهه از مدیریت ها در شبکه های پائین دستی به سرعت گسترش می یابد و رسوب آن باعث می شود در دولت های بعدی نیز فرصت اعمل نفوذ و اثرگذاری از خارج دولت فراهم شود. این نگرانی وقتی جدی تر می شود که برخی ارکان تولید ثروت نیز در اختیار این طبقه از مدیران قرار می گیرد.
آنچه که به نام کارگزارن سازندگی در سالهای اولیه دهه 70 شکل گرفت و به پیوند قدرت و ثروت منجر شد، ناشی از همین آسیب مدیریتی بود.چه آنکه پیوند مسائل مالی با انگیزهای اعتقادی می تواند دژ فساد را مستکم تر کند.
3-در این سبک مدیریت قبیله ای ، معیار تعهد و تخصص کاملا کنار گذاشته می شود و بنای اصلی انتخاب مدیران نزدیکی و سرسپردگی و در مواردی هم کاسه لیسی و چاپلوسی می شود.
در این مدل جدید مدیری لایق تر است که متملق تر و بله قربان گو تر باشد. بستری شکل می گیرد که از درون آن امتیاز بیشتر به گردن كج تر، قامت نیمه راست و رنگ رخساره غیرعادی باشد و "بله قربان گویان" و "حلقه به گوشان" و "چرب زبانان" و "کاسه لیس ها" و "مجیزگویان" جای "خادمین واقعی" و "دلسوزان اصیل" را خواهند گرفت.
4-تمرکز فعالیت ها دولتی خارج از نظارت های قانونی از دیگر آثار این پروژه جدید است.مطابق این مدل افرادی انتخاب می شوند که هیچ اراده ای از خود ندارند.حقوق می گیرند که سکوت کنند.وظایف وزارت خانه ها و سازمان عملا به جائی منتقل می شود که قابل ردیابی و نظارت نباشد.
مجلس هم نمی تواند ورود کند.نمونه این مدل، همایش ایرانیان خارج از کشور و برخی از سیاست های فرهنگی دولت است.وزیر خارجه در مقابل سوال نمایندگان مجلس درباره ابهامات همایش ایرانیان خارج از کشور تنها یک پاسخ دارد؛"من در جریان نیستم".اما چه کسی در جریان است؟ مهم نیست.مهم این است که مجلس نمی تواند ورود کند.سیاست های فرهنگی دولت کجا برنامه ریزی می شود؟ جائی که قابل نظارت نیست.جالب این است که بودجه هم در اختیار همین بخش نظارت ناپذیر قرار می گرد.وزارت امور خارجه محدود می شود تا "مشاورین در حد معاونت" بار دیپلماسی کشور را به دوش بکشند.
5-فعال شدن جلسات حاشیه ای و محفلی از دیگر نگرانی های ناشی از اجرای این سیاست است.جلسات هیات دولت ممکن است به میدان ونک و قیطریه و ویلا یا هر جای دیگری منتقل شود.تصمیم سازی در غبار و تاریکی ممکن است حتی رئیس دولت را هم دور بزند.همگان سازی تصمیم ها در این مدل، بستر یک خودکامگی ظاهرا مشروع را ایجاد می کند.قدرت مدیران طائفه ای کمتر از خود دولت نیست. نگرانی از خودرائی و عبور از قانون به روش دور زدن آن با همکاری مدیران زنجیره ای تقریبا سهل و ممکن می شود.
به این لیست دهها مورد و آسیب دیگر را هم می توان اظافه کرد.اما همین 5 مورد به اندازه کافی در اعمال و اجرای این پروژه که طی 10 روز 2 قربانی گرفته ، نگران کننده است.امید است رئیس جمهور محترم هر چه زودتر مانع پیش روی این سناریوی خطرناک شود..../عصر ایران