اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

روایتی از اهدای اعضای بدن غزل کوچولو


مردی که اعضای بدن کودکش را اهدا کرده است می‌گوید از تصمیمی که گرفته، راضی است.

روزنامه شرق: مردی که اعضای بدن کودکش را اهدا کرده است می‌گوید از تصمیمی که گرفته، راضی است.

سیدمهدی اعلمی‌پور که ساکن تربت حیدریه است در گفت‌وگویی ماجرا را توضیح داده است:

‌حادثه چگونه اتفاق افتاد؟

روز حادثه به سمت منطقه ییلاقی رودمعجن می‌رفتیم که ماشین چپ کرد. همسرم و دخترم غزل از ماشین به بیرون پرت شدند و به شدت صدمه دیدند. آنها را به بیمارستان رساندیم و هر دو بستری شدند. پزشکان وقتی دخترم را معاینه کردند گفتند او دچار ضربه‌مغزی شده است و بعد در بیمارستان مرگ مغزی شد. این حادثه دقیقا روز تولد شش‌سالگی غزل رخ داد. اتفاق خیلی تلخ و ناراحت‌کننده‌ای بود. همسرم هنوز هم کامل خوب نشده است.

چند فرزند داری؟

خودم 38ساله هستم. هشت‌سال قبل ازدواج کردم. ما همین یک فرزند را داشتیم.

‌چطور شد که تصمیم به اهدای عضو گرفتی؟

در همان لحظات که در بیمارستان بودیم به این نتیجه رسیدم. خواست خدا بود که این تصمیم را بگیرم. پنج‌دقیقه بعد از این‌که به من گفتند غزل مرگ مغزی شده است، پرسیدند می‌خواهی اعضای بدن او را اهدا کنید که من جواب مثبت دادم البته درباره روند کار پرسیدم و پزشکان هم همه‌چیز را دقیق توضیح دادند و من متوجه وضعیت دخترم شدم.

‌کدام اعضای بدن غزل را اهدا کردی؟

کبد و دو کلیه. یکی از بیماران در شیروان بود و دو نفر دیگر در بیرجند البته من با آنها ارتباطی ندارم فقط این اطلاعات را به من دادند. پدر یکی از آنها هم با من تماس گرفت و تشکر کرد و گفت همسرش هم شرایط روحی خوبی ندارد و نمی‌تواند صحبت کند اما او هم تشکر می‌کند.

‌قبل از این حادثه در میان اطرافیان‌تان اهدای عضو انجام شده بود؟

نه. کار خدا بود که این تصمیم را گرفتم. بر اساس چیزهایی که در رسانه‌ها دیده و شنیده بودم تصمیم به این کار گرفتم.

‌اهدای عضو را به افرادی که در وضعیت مشابه قرار دارند توصیه می‌کنی؟

کار خوبی است. کسی که مرگ‌مغزی شده و از نظر علم پزشکی مشخص است بازگشت ندارد می‌تواند دو، سه بیمار را نجات بدهد. من خودم اگر باز هم با حادثه مشابهی مواجه شوم همین کار را می‌کنم. اگر صددفعه دیگر هم این حادثه تکرار شود باز هم همین تصمیم را می‌گیرم.


ویدیو مرتبط :
اهدای اعضای بدن بازیگر جوان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

روایتی از اهدای اعضای بدن کودک 21 ماهه‌


«علیرضا صادقی» مردی 31ساله است که پس از مرگ مغزی پسر 21ماهه‌اش به‌نام امیرحسین اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کرد.

روزنامه شرق: «علیرضا صادقی» مردی 31ساله است که پس از مرگ مغزی پسر 21ماهه‌اش به‌نام امیرحسین اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کرد. علیرضا خودش نیز وصیت کرده است که اگر مرگ مغزی شد اعضایش اهدا شود. گفت‌وگو با این مرد را بخوانید:

چند فرزند داری؟

دو فرزند داشتم فرزانه که 9سال دارد و امیرحسین که 21 ماهه بود.

فرزندت چطور مرگ مغزی شد؟

من سر کار و همسرم در خانه بود، فرزندمان در خواب تشنج و دهانش کف کرده بود اما چون همسرم تجربه زیادی در بچه‌داری نداشت فکر کرده بود بچه سرما خورده و همه‌چیز طبیعی است.  وقتی من به خانه برگشتم دیدم بچه سخت نفس می‌کشد. به همسرم گفتم و در نهایت او را به بیمارستان بردیم و آنجا بود که فهمیدیم بچه به کما رفته است.

فرزندت بیماری خاصی داشت؟

هیچ بیماری‌ای نداشت و فقط تب کنترل‌شده داشت اما یک‌دفعه در خواب تشنج کرد و به کما رفت.

چه شد که مرگ مغزی شد؟

در اثر شدت تشنج به کما رفته و به مغزش اکسیژن نرسیده بود به محض اینکه به بیمارستان رسیدیم بچه را به دستگاه وصل کردند و ماسک اکسیژن گذاشتند اما دیر شده بود و بعد از مدتی فهمیدیم اگر دستگاه نباشد قلب پسرمان از کار می‌ایستد.

چه شد که تصمیم به اهدای عضو فرزندتان گرفتید؟

پسرم 15 روز به دستگاه وصل بود اما برای اینکه مرگ مغزی اعلام شود باید 72 ساعت زیرنظر باشد تا روند قطعی و بازگشت مشخص شود. روز اول که موضوع را به من گفتند چنین تصمیمی نداشتم اما در پایان 72 ساعت وقتی گفتند مرگ‌مغزی قطعی است همانجا به پزشکان گفتم می‌خواهم اعضای بدن فرزندم را اهدا کنم این روند چند روز طول کشید و بعد به ما گفتند ماجرا منتفی است چون فردی که مرگ مغزی شده است فقط تا چند روز بعد اعضای بدنش قابل اهداست و قلب و کلیه امیرحسین از کار افتاده و علایم حیاتی ندارد ما هم گفتیم هرچه خدا بخواهد همان می‌شود، شاید خدا نمی‌خواهد اعضای فرزندمان را به کسی اهدا کنیم.

چه شد که در نهایت اهدا انجام شد؟

راستش وقتی من موضوع اهدا را مطرح کردم همسرم کاملا موافق نبود به همین خاطر ماجرا به تاخیر افتاد تا اینکه پس از آنکه پزشکان اهدای عضو را منتفی اعلام کردند بار دیگر همسرم خودش درخواست اهدای عضو را مطرح کرد و پزشکان قبول کردند یک‌بار دیگر موضوع را بررسی کنند.

در بررسی دوباره چه اتفاقی افتاد؟

پزشکان گفته بودند کلیه‌های امیرحسین کاملا از کار افتاده است ولی به حرف یکی از پرستاران گوش کردیم و درخواست بررسی دوباره دادیم چون آن پرستار با توجه به حجم ادرار معتقد بود کلیه‌ها خراب نشده و قابلیت پیوند دارد. درنهایت پزشکانی از بیرجند آمدند و بررسی کردند و معلوم شد گفته‌های خانم پرستار و خواست ما عملی است. بلافاصله بچه را با آمبولانس به مشهد بردیم و مراحل پیوند یکی پس از دیگری طی شد.

زمانی که می‌خواستید برای اهدای عضو تصمیم بگیرید چه اتفاقی افتاد؟

یکدفعه به دلم افتاد ما که وقتی هیچ کاری از دست‌مان برای دیگران بر نمی‌آید چرا نباید اهدای عضو انجام بدهیم. شاید دلیل اینکه اول پزشکان پیوند را غیرممکن دانستند و بعد گفتند نمی‌توان پیوند را انجام داد این بود که همسرم از ته قلب راضی نبود اما وقتی راضی شد و خودش نامه نوشت خدا هم به کمک ما آمد و پزشکان پیوند را بلامانع تشخیص دادند.

برای افرادی که وضعی مشابه وضع شما را دارند چه حرفی دارید؟

وقتی من کاری از دستم برنمی‌آید چرا نباید دو، سه نفر و چند خانواده را خوشحال کنم. به این افراد می‌گویم حتما تقدیر الهی بوده که عزیزشان دچار مرگ مغزی شده است البته خدا نکند این اتفاق برای کسی بیفتد اما وقتی کار به اینجا رسید حتما خواست خدا بوده که اعضای خانواده این امکان را داشته باشند که بتوانند جان چندنفر را نجات بدهند چه بهتر که در این لحظه بهترین تصمیم را بگیرند. ما بعد از این کار آرامش قلبی خاصی پیدا کردیم. قطعا دیگران هم چنین چیزی را تجربه خواهند کرد.

آیا خودتان هم چنین تصمیمی دارید؟

اتفاقا من و همسرم بلافاصله وصیت کردیم که اگر مرگ مغزی شدیم حتما تمام اعضای بدن‌مان که قابل استفاده است اهدا شود، چون فقط در صورت مرگ مغزی است که امکان اهدای عضو وجود دارد.