اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دیدگاه رهبر انقلاب درباره مسابقات پیامکی


مقام معظم رهبری در استفتایی دیدگاه خود را درباره مسابقات پیامکی اعلام فرمودند.

خبرگزاری مهر: مقام معظم رهبری در استفتایی دیدگاه خود را درباره مسابقات پیامکی اعلام فرمودند.

مسابقات پیامکی در سالهای اخیر رواج بسیاری یافته است. گاهی در این مسابقات به نظر می رسد شانس مورد توجه است. برای نمونه گزینه‌ای انتخاب می‌شود و صرف شرکت فرد در آن مسابقه قرعه کشی صورت می گیرد و به برندگان جایزه‌ای اعطا می‌شود. یا در برخی از مسابقه‌ها فرد باید به سؤال یا سؤالاتی پاسخ صحیح دهد تا در مسابقه شرکت داده شود.

برای برخی این شبهه وجود دارد که شرکت در چنین مسابقاتی به لحاظ شرعی جایز هست یا نه؟ اینکه شرکت در این مسابقات و دریافت جایزه از آن به لحاظ شرعی چه حکمی دارد را خبرنگار مهر در استفتایی از دفتر مقام معظم رهبری جویا شده که در ادامه از نظر می‌گذرد.

پرسش: شرکت در مسابقات پیامکی و دریافت جایزه از آن به لحاظ شرعی چه حکمی دارد؟

پاسخ: اگر هزینه‎ای افزونتر از هزینه‏ های معمولی پیامک از افراد کم نشود و هزینه جایزه بر اساس جمع آوری پولهای کسر شده نباشد اشکالی ندارد.

اگر علاوه بر هزینه معمول پیامک، پولی بابت شرکت در مسابقه از افراد کسر شود و از پولهایی که از افراد کسر شده جایزه تهیه کنند، حرام است.          


ویدیو مرتبط :
تندرو نامیدن از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا


دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری به بازخوانی دیدگاه رهبر معظم انقلاب در مورد مذاکره با آمریکا در در خطبه‌های نمازجمعه 26 دی ماه سال 76 پرداخته است.

خبرآنلاین: دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری به بازخوانی دیدگاه رهبر معظم انقلاب در مورد مذاکره با آمریکا در در خطبه‌های نمازجمعه 26 دی ماه سال 76 پرداخته است.

شرح کامل سخنان معظم له از این قرار است:


من اوّلاً براى شما برادران و خواهران عزیز بیان كنم كه اهداف جنجال تبلیغاتى امریكاییها - عمدتاً - و مخالفان ما در دنیا چیست. این‌كه دائماً مى‌گویند ایران مى‌خواهد با امریكا مذاكره كند؛ ایران مى‌خواهد بتدریج رابطه با امریكا برقرار كند، هدفشان از این حرفها چیست؟ چه مى‌خواهند؟ مخالفان ما به دنبال چه چیزى هستند؟ آنچه مسلّم است، دنبال خیر جمهورى اسلامى و خیر ملت ایران نیستند؛ این‌كه واضح است.

 تا به حال در طول این نوزده سالى كه از انقلاب مى‌گذرد، هم حكومت امریكا، هم مطبوعات امریكا و هم رسانه‌ها و تلویزیونها و رادیوهاى امریكا، تا آن‌جایى كه توانستند، به ملت ایران ضربه زدند، خنجر از پشت زدند، اهانت رواداشتند، خیانت كردند و دروغ پرداختند. در هشت سال جنگى كه ما داشتیم و در قضایاى اقتصادى، یك‌جا اینها به نفع ما كار نكردند؛ حال هم از همان قبیل است.


پس، هدفشان چیست؟ هدف، چند چیز است. كه من به اختصار عرض مى‌كنم. شما روى مطالبى كه عرض مى‌كنم، فكر كنید؛ مخصوصاً شما جوانان تحصیلكرده، دانش‌آموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینى، درست دقت و تأمل كنید؛ چون اینها مسائل مهمى است. یك ملت هم غالباً در همین جاهاى على‌الظاهر كوچك است كه سرنوشتش ساخته مى‌شود.

چنین مقطعى، اگر مردم، جوانان، مسؤولان و دیگران درست نفهمیدند كه حقیقت قضیه چیست، زاویه‌اى باز مى‌شود كه خداى نخواسته همین زاویه، به فناى همه چیز منتهى خواهد شد. معمولاً این‌طور است؛ لذا خیلى مهم است كه درست دقّت شود.

هدف اینها چیست؟ هدف حكومت امریكا و دستگاه امپراتورى خبرى امریكایى از این حرفها چیست كه مرتّب مى‌گویند: ایران مى‌خواهد مذاكره كند؟

هدف، چند چیز است: یكى این‌كه اینها مى‌خواهند آن چیزى را كه تا امروز وسیله‌ى وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله‌ى اختلاف ملت ایران تبدیل كنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر این‌كه مى‌دانستند دولت امریكا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنى امریكا، اگر یك وقت اختلافات جزئى هم داشتند، كنار مى‌گذاشتند و متّحد مى‌شدند.

مقابله‌ى با امریكا، یكى از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها مى‌خواهند با این جنجالها، همین وسیله‌ى وحدت را، به وسیله‌ى اختلاف تبدیل كنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاكره، آن بگوید مذاكره چه فایده‌اى دارد؛ آن یكى بگوید چه ضررى دارد؟ یك عدّه از این طرف بحث كنند، یك عدّه از آن طرف بحث كنند! و اینها هم این وحدت عظیم ملى را كه ملت ایران در مقابله‌ى با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل كنند.


هدف دوم این است كه مى‌خواهند با تكرار این قضیه - مذاكره و رابطه با امریكا - قضیه‌اى را كه در چشم ملت ایران، به دلایلى منطقى، یكى از زشت‌ترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. تا حدّى كه در نماز جمعه مى‌شود حرف زد، خواهم گفت كه دلایل منطقى آن چیست. مى‌خواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل كارى كه سرِ قضیه‌ى اسرائیل با اعراب كردند.
 
یك روز بود كه دولتهاى عرب، صحبت كردن با اسرائیل، رابطه‌ى با اسرائیل و حتّى آوردن اسم اسرائیل را یكى از كارهاى بسیار زشت مى‌دانستند. اینها با مطرح كردن و پیش كشیدن این قضیه، آنها را یكى یكى از صفوف ملت عرب خارج كردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج كارى كردند كه قبح این قضیه ریخت؛ حتّى دولتهایى كه در مرزهاى اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضررى هم از اسرائیل نمى‌بینند، در خانه‌ى خودشان نشسته‌اند و صحبت از مذاكره با اسرائیل مى‌كنند! واقعاً چه لزومى دارد؟ اما مى‌كنند؛ چون قبحش ریخته است.

ملت ایران به دلایل كاملاً محكم و با استدلال منطقى، دولت امریكا را دشمن خود مى‌داند؛ كه من بعداً اشاره خواهم كرد. همه‌ى ملتهاى دنیا هم این را از ملت ایران شناخته‌اند و با چشم تعظیم و تجلیل به این نگاه مى‌كنند. بتدریج مى‌خواهند قبح این را از بین ببرند و یك كار عادّى و معمولى بكنند.

هدف سوم این است كه اصل مذاكره با ایران، براى امریكا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. ممكن است بعضى تعجّب كنند و بگویند مگر ایران چیست كه براى امریكاى ابرقدرت، مهم است كه با ایران پشت میز مذاكره بنشینند؟! بله، بسیار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلى مهّم است. ابرقدرت، یعنى آن قدرتى كه از همه‌ى قدرتهاى سیاسى دنیا بالاتر است و مى‌تواند اراده‌ى خود را بر آنها تحمیل كند.

یك روز دو ابرقدرت در دنیا بودند - امریكا و شوروى - و هر كدام منطقه‌ى نفوذى داشتند؛ هر كار هم مى‌خواستند، مى‌توانستند بكنند. حتّى امریكا در مقابل آن دشمن، موشكهاى امریكایى - كروز و غیره - را در كشورهاى اروپایى مستقر كرده بود؛ بیچاره اروپاییها هم چاره‌اى نداشتند، حرفى هم نمى‌زدند؛ چون به عنوان دفاع در مقابل شوروى سابق بود. شوروى هم در منطقه‌ى نفوذ خودش، این كارها را مى‌كرد. امروز كه شوروى از بین رفته است؛ امریكا مدّعى است و به شدّت در پى این است كه نظام یك قطبى در دنیا به وجود آید؛ یك ابرقدرت در رأس امپراتورى بزرگى كه اسمش دنیاست!

این مطلبى كه عرض مى‌كنم، حرفى است كه صاحب‌نظران سیاسى امریكا از گفتن آن ابایى ندارند. در مطبوعات امریكایى، مقالات سیاسى فكرى با همین مضمون چاپ مى‌شود. در همین حدود یك ماه پیش، در یكى از مطبوعات امریكایى دیدم كه یك نویسنده‌ى معروف سیاسى‌نویس امریكایى به دنیا خطاب مى‌كرد كه «چه عیبى دارد كه در رأس یك امپراتورى واحد جهانى، امریكا قرار داشته باشد؟! امریكا امروز چنین و چنان است!» آنها اصلاً ادّعایشان این است؛ دنبال این هستند.

حال ابرقدرتى با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانى و سیاسى، یك جا هست كه برایش ارزش و اعتبار و احترامى قائل نمى‌شوند؛ آن یك جا كجاست؟ جمهورى اسلامى ایران. جمهورى اسلامى و ملت ایران، هیبت‌شكن ابرقدرت امریكا در دنیا شدند. من بارها عرض كرده‌ام كه عمده‌ى قدرت ابرقدرتها، متّكى به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست كه مى‌تواند كار كند. اینها همه‌جا كه وارد میدان نمى‌شوند، تیر و تفنگ كه به كار نمى‌برند؛ تشر و هیبتشان است كه رؤساى دولتها و رؤساى احزاب سیاسى دنیا را وادار مى‌كند كه دست و پایشان در مقابل اینها بلرزد و كوتاه بیایند.

براى امریكا مهم است كه ایران اسلامى كه از روز اوّل به دلایل روشنى در مقابل امریكا ایستاد و تسلیم امریكا نشد و گفت كه با امریكا مذاكره نمى‌كنم، حالا بگوید كه بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاكره مى‌كنیم! مى‌گویند بفرما، ابرقدرتى كامل شد! این منطقه‌اى هم كه زیر بار نمى‌رفت، زیر بار آمد؛ این‌جا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاكره برایشان خیلى مهّم است.

البته در مورد رابطه، این‌طور نیست؛ بعد خواهم گفت. امریكاییها نسبت به رابطه، طور دیگرى فكر مى‌كنند. آن‌چه كه براى آنها خیلى مهّم است، مذاكره است. مى‌خواهند ایران پشت میز مذاكره بنشیند؛ بعد كه مذاكره شروع شد، آن‌وقت سرِ رابطه داستانها و حكایتها دارند.

نكته‌ى دوم براى این‌كه مذاكره‌ى با ایران براى امریكا اهمیت دارد، این است كه حركت جمهورى اسلامى و ملت ایران موجب شد كه احساسات اسلامى در هر گوشه‌ى دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّى در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامى خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزه‌اى را به نحوى شروع كنند. بعضى از این مبارزات، مبارزات سیاسى با دولتهاست. بعضى از این مبارزات، مبارزات اصلاحى است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همه‌ى اینها، از این قلّه‌ى جمهورى اسلامى و امام و این ملت، سرازیر شده‌اند.

من كسانى را در دنیاى اسلام مى‌شناسم و اطّلاع دارم كه مذهب اهل‌بیت را بدون هیچ‌گونه تبلیغى، فقط براى خاطر قضایاى جنگ قبول كردند. همین كه شما جوانان، شما جانبازان، شما ایثارگران به میدان جنگ مى‌رفتید و این خبرها در دنیا به همین شكل منتشر مى‌شد؛ همین كه مادران آن‌طور شجاعانه مى‌ایستادند و آن شجاعتها را به خرج مى‌دادند، عدّه‌اى را در دنیا مسلمان كرد، عدّه‌اى از مسلمانان را شیعه كرد، عدّه‌ى بیشترى را عاشق انقلاب و عاشق امام و ملت ایران كرد و احساسات اسلامى بروز كرد. در حقیقت، قطب همه‌ى اینها، ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى است.

اگر جمهورى اسلامى با امریكا پشت میز مذاكره بنشیند، امریكاییها خیالشان از این جهت راحت مى‌شود؛ به هر جایى در دنیا مى‌گویند: شما براى چه تلاش مى‌كنید؟ شما كه مثل ایران نخواهید شد، به پاى ایران كه نخواهید رسید! هر چه بشوید، یك ملت و یك نظام و آن شكوه و شجاعت را كه پیدا نخواهید كرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‌جا پاى میز مذاكره آمدند؛ شما دیگر چه مى‌گویید؟! یعنى با تسلیم ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى ایران به نشستن پاى میز مذاكره با امریكا، خیال امریكا از بسیارى از این مبارزات دنیاى اسلام آسوده خواهد شد.

درست توجّه كنید! هر كدام از اینها، بحثهاى طولانى و مفصّلى دارد كه جایش در مجالس ویژه‌ى این حرفهاست. من مایلم كه در نماز جمعه، فقط رؤوس مطالب را عرض كنم. مذاكره براى اینها مهّم است. ببینید؛ بسیارى از كشورها هستند كه دولتهایشان از دوستان دولت امریكا محسوب مى‌شوند؛ یعنى تحت نفوذ و تسلیم دولت امریكا قرار دارند، مواضع سیاسیشان تابع دولت امریكاست و كلاًّ تابع امریكا هستند؛ با فلان‌جا قطع رابطه كنید، فلان‌جا را معامله كنید، فلان‌جا را معامله نكنید، نفت را این‌گونه كنید، مس را آن‌طور كنید. این دولتهایى كه تسلیم امریكا هستند، بتدریج این فكر برایشان به وجود مى‌آید كه دولتى به نام جمهورى اسلامى ایران هست كه به امریكا هیچ اعتنایى نمى‌كند؛ امریكا هم نسبت به آن دولت نمى‌تواند هیچ آسیب جدّى بزند. پس، علّت این‌كه ما از امریكا این‌قدر مى‌ترسیم، چیست؟

یك نكته‌ى دیگر هم هست كه موجب مى‌شود حقیقتاً مذاكره براى امریكاییها به عنوان یك ابرقدرت مهم باشد و آن، این است كه در مصاف دو قطب مبارز كه الان نوزده سال یا بیست سال است كه در صحنه‌ى سیاسى عالم، مبارزه مى‌كنند - قطب استكبار از یك طرف، و قطب اسلام از طرف دیگر؛ قطب استكبار به رهبرى امریكا، و قطب اسلام به محوریّت نظام جمهورى اسلامى كه تا به حال هم گسترش و پیشرفت، متعلّق به قطب اسلام بوده است - شما هرچه صحنه‌ى دنیا را نگاه مى‌كنید، مى‌بینید كشورهایى كه بوى حركت و نهضت اسلامى در آنها استشمام نمى‌شد، وضعى برایشان به وجود آمد كه حكومتهاى اسلامى - لااقل به تناسب آن كشورها - در آنها به وجود آید!

در تركیه به صورتى، در الجزایر به نحوى و در جاهاى دیگر نیز همین‌طور. البته با همه‌ى اینها هم برخورد كردند؛ اما با احساسات مردم كه نمى‌توانند برخورد كنند؛ نمى‌توانند با احساسات مردم آن‌طور برخورد كنند كه مثلاً با حكومت «رفاه» در تركیه یا با بعضى از حكومتهاى دیگر برخورد كردند. احساسات مردم به حال خود باقى است.


تا به حال در برخورد این دو قطب مبارز با یكدیگر - كه قطب، استكبار از یك طرف و قطب اسلام از طرف دیگر است - پیشرفت و مبارزه و پیروزى، متعلّق به قطب اسلام بوده است. قطب اسلام همیشه پیش رفته است؛ اما قطب استكبار پیشرفتى نداشته است. اینها مى‌خواهند با شایعه‌ى مذاكره‌ى جمهورى اسلامى - كه بگویند جمهورى اسلامى تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد كنار بیاید و با ما مذاكره كند - این‌طور وانمود كنند كه در این مصاف، بالاخره قطب اسلامى شكست خورد و مجبور به عقب‌نشینى شد و قطب استكبار در این مصاف پیروز گردید.

مى‌خواهند این را تفهیم كنند كه دشمن پیروز شده و اسلام مجبور به عقب‌نشینى شده است. مى‌خواهند بگویند كه اسلام انقلابى از حرفهایش گذشت و برگشت. مى‌خواهند بگویند همه‌ى این حرفها در طول این نوزده سال - ده سال اول كه امام گفته بود، و نه سال بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند - به گوشه‌اى گذاشته شد، به دست فراموشى سپرده شد و همه‌ى این حرفها تخطئه گردید؛ چون امام بارها فرموده بودند كه ما با دشمن كنار نمى‌آییم و تسلیم دشمن نمى‌شویم.

 این شایعات براى این هدف است كه آن گذشته را تخطئه كند. بالاخره امریكا از این‌كه شایع شود جمهورى اسلامى تسلیم شده است تا با امریكا مذاكره كند و پشت میز مذاكره بنشیند - یعنى از حرفها و ادّعاهاى خود نسبت به استكبار دست بردارد - بیشترین استفاده را مى‌كند. این جنجال تبلیغاتى براى این است. لذا با این‌كه رئیس جمهور محترم در مصاحبه‌اش گفت كه ما مذاكره نمى‌كنیم؛ گفت كه ما احتیاجى به مذاكره نداریم، آنها گفتند بله، این مقدّمه‌ى مذاكره است؛ مى‌خواهند مذاكره كنند! هر كسى چیزى گفت؛ جنجالى در دنیا درست كردند. پس، انگیزه‌هاى امریكا و دستگاههاى خبرى امریكا از این جنجال این است.


حال موضع ما چیست؟ البته موضع ما بارها گفته شده است؛ چیزى نیست كه حالا من بخواهم آن را بیان كنم. امام بارها فرمودند، بعد از امام هم ما، مسؤولان سیاست خارجى و كسانى كه در این زمینه‌ها حرف مى‌زدند و اقدام مى‌كردند، حرفها را گفته‌اند. حرفها همان حرفهاست؛ حرفهاى محكمى است؛ حرفهایى نیست كه بشود امروز گفت و فردا از آنها برگشت؛ درعین‌حال من به طور مختصر عرض مى‌كنم.

موضع انقلاب و موضع نظام جمهورى اسلامى این است كه اوّلاً هر تصمیمى كه ما براى انقلاب و به عنوان مواضع اصولى انقلاب بگیریم، باید تابع استدلال باشد. ما اهل منطقیم. ما حكومتمان هم حكومت استدلال است، قوانینمان هم قوانین مستدل است، معارفمان هم معارف استدلالى است، مواضع سیاسى ما هم مواضع استدلالى است. ممكن است یك وقت كسى نسبت به این مواضع شعار بدهد - خیلى خوب؛ مانعى ندارد - اما پشت سرِ این شعار، استدلال و برهان و منطق وجود دارد. اساس این منطق هم یكى نفع ملت ایران و مصالح كشور است، یكى هم اصول و عقاید و باورهایى است كه ملت ایران در راه این باورها مبارزه و مجاهدت كرده، شهید و جانباز داده، ایستادگى كرده است و مردم دنیا را متوجّه خودش كرده است. مواضع ما تابع این چیزهاست. حال من در سه عنوان كوتاه، مطلب را خلاصه مى‌كنم.

وضع كنونى - یعنى قطع رابطه‌ى ما با امریكا - اوّل این را بیان مى‌كند كه این وضع، نتیجه‌ى رفتار و وضع طبیعى استكبار امریكایى است؛ در واقع، نتیجه‌ى مظلومیت ملت ایران است. حرف دوم این است كه مذاكره با امریكا، هیچ فایده‌اى براى ملت ایران ندارد. حرف سوم این است كه مذاكره و رابطه با امریكا، براى ملت ایران ضرر دارد.

رابطه و مذاكره با دولت امریكا، به حال ملت ایران هیچ فایده‌اى ندارد. امروز از چیزهاى جالب این است كه دستهاى امریكایى و تبلیغات امریكایى - همان‌طورى كه در هفته‌ى اوّل این ماه عرض كردم - در دنیا این‌گونه شایع مى‌كنند كه ملت ایران مشكلاتى دارد؛ راه‌حل و كلید این مشكلات هم این است كه بیاید با امریكا مذاكره كند! تو گفتى و من باور كردم! مذاكره، هیچ فایده‌ى قابل ذكرى براى ملت ایران ندارد. البته ضررهایى دارد كه بعد عرض مى‌كنم؛ اما اصلاً فایده ندارد.

كسى كه خیال كند اگر ما با امریكا مذاكره كردیم، محاصره‌ى اقتصادى و قانون «داماتو» و ... از بین خواهد رفت، اشتباه كرده است. اوّلاً هر كدام از رفتارهاى امریكا با ایران، بعد از مدّتى محكوم به شكست شده است. مگر بار اوّلى است كه اینها این‌طور با ما رفتار مى‌كنند؟ مگر بار اوّلى است كه تهدید مى‌كنند؟ مگر بار اوّلى است كه محاصره‌ى اقتصادى مى‌كنند؟ مگر بار اوّلى است كه اینها راه مى‌افتند و به این كشور و آن كشور مى‌گویند كه شما با ایران فلان معامله را نكنید، یا فلان قرارداد را نبندید؟ بار اوّل كه نیست؛ همیشه این‌طور كرده‌اند. ما در این هجده، نوزده سال، همه‌ى پیشرفتهایى كه به دست آورده‌ایم؛ همه‌ى كارهاى برجسته‌اى كه دولتهاى ما در این چند سال كرده‌اند، در همان حالى بوده كه امریكا نمى‌خواسته است. مگر به خواست امریكاست؟!

در سال گذشته، به مناسبت قانون «داماتو»، قرارداد شركت خودشان با شركت گاز ما را ابطال كردند. قانونى گذراندند كه هیچ شركتى حق ندارد از فلان مبلغ بیشتر، با ایران معامله‌ى نفتى كند. اوّلاً همان شركت به مسؤولان ما پیغام داد كه ما ناراحتیم و در اوّلین فرصتى كه بتوانیم، باز قرارداد را مى‌بندیم! الان یكى از مشكلات امریكا همین شركتهایى هستند كه نمى‌توانند بیایند در كارهاى نفتى مربوط به ما در خلیج فارس سرمایه‌گذارى كنند. شركتهاى نفتى امریكا به شدّت ناراحتند. مربوط به حالا هم نیست؛ مربوط به تقریباً یك سال اخیر است. روى دولت فشار آوردند، اجتماع درست كردند، قطعنامه درست كردند؛ لذا همان تلاشها توانسته است تا حدود زیادى آن قانون امریكایى «داماتو» را تضعیف كند. پس، آنها بیشتر احتیاج دارند.

ثانیاً به مجرّد این‌كه آن شركت امریكایى در سال گذشته قرارداد خود را با شركت گاز ما فسخ كرد، به فاصله‌ى كوتاهى یك شركت فرانسوى آمد و داوطلب انعقاد قرارداد شد. امریكاییها بنا كردند به جنجال كردن كه چرا مى‌خواهید قرارداد ببندید؟! دولت فرانسه، بلكه بعداً همه‌ى جامعه‌ى اروپا ایستادند و گفتند كه باید این قرارداد با ایران بسته شود و امریكا نباید بتواند حرف خودش را در این قضیه سبز كند. این‌طور نیست كه حالا مشكلات ملت ایران به دست امریكا باشد و امریكا بتواند مشكل جدّى‌اى درست كند. البته تلاش مى‌كنند، خباثت خودشان را مى‌كنند - نه این‌كه نمى‌كنند - اما كارها دست آنها كه نیست.

وانگهى، شما ملاحظه كنید! دولتهایى كه امروز امریكا به اصطلاح وزارت خارجه‌ى خودشان آنها را مجازات مى‌كند - مثل چین، روسیه، تركیه‌ى زمان حكومت حزب رفاه - مگر با امریكا رابطه ندارند؟ مگر مذاكره نمى‌كنند؟ همه‌ى كسانى كه امریكا با آنها برخورد خشن مى‌كند، در زمینه‌هاى سیاسى و اقتصادى با امریكا رابطه دارند. این‌طور نیست كه رابطه با امریكا یا مذاكره با امریكا، مانع از دشمنى امریكا شود. الان كشورهایى هستند كه سفارتهایشان در امریكاست، سفارتهاى امریكا نیز در پایتختهاى آنها باز است و فعّالیت مى‌كند؛ از لحاظ سیاسى و كنسولى و غیره هم با یكدیگر ارتباط دارند؛ اما امریكا آنها را جزو لیست تروریستهاى دنیا معرفى مى‌كند! من حالا نمى‌خواهم اسم آن كشورها را بیاورم. خوب است كه برادران ما در وزارت خارجه و جاهاى دیگر، اینها را به مردم بگویند و تبیین كنند.

خیال نكنید كه حالا اگر با امریكا رابطه برقرار شد، یا مذاكره شد، دیگر از سوى امریكا، اندكى حرف نازكتر از گل هم به جمهورى اسلامى گفته نخواهد شد؛ نه. بسیارى از كشورها با امریكا رابطه هم دارند، خیلى هم روابطشان على‌الظاهر در سطح جهانى خوب و صمیمى و مؤدّبانه است؛ درعین‌حال امریكا هر جایى كه لازم باشد، ضربه‌ى خودش را مى‌زند؛ محاصره‌ى اقتصادى مى‌كند، تحریم مى‌كند!

امریكایی ها مستكبرند. آدم مستكبر و دولت مستكبر، دنبال سبز كردن حرف خودش است. بنابراین، این‌طور نیست كه رابطه براى كشور ما فایده‌اى داشته باشد؛ كه اگر رابطه نباشد یا مذاكره نباشد، این مشكلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاكره و رابطه انجام شد، مشكلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه امریكا براى ایجاد مشكلات آن‌چنان دستش باز است و نه رابطه و مذاكره این چنین معجزه‌گرى‌اى براى رفع مشكلات دارد. هیچكدام از اینها نیست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه‌ى یك حكومت است، بسته به اقتدار و عزّت‌خواهى ماست كه بتوانیم در مقابل امریكا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح كشورمان اقدام كنیم.

این تبلیغات در حالى انجام مى‌گیرد كه وقتى دولت امریكا در مقابل خود دولتى را داشت كه در حال جنگ بود، نتوانست كارى با آن انجام دهد. ما یك روز در حال جنگ بودیم. قبل از آن، اوقاتى بود كه حكومت ما از لحاظ امكانات، حكومتى بسیار ضعیف بود. آن روز نتوانستند با ما كارى انجام دهند. آن روز نتوانستند ضرر اساسى وارد كنند. امروز بحمداللَّه دولت ایران، دولتى عزیز و مقتدر است و در سطح جهانى به عنوان یك كشور مقتدر و عزیز شناخته شده است؛ رئیس كنفرانس اسلامى است. در بسیارى از كنفرانسهاى جهانى، به عنوان یك عضو محترم شناخته شده است؛ دولتها برایش احترام قائلند، ملتها برایش احترام قائلند. امروز ما از چه بترسیم؟ چرا بترسیم؟ چرا خیال كنیم كه اگر با همین وضعى كه در این نوزده سال داشتیم، ادامه دهیم، چنین و چنان خواهد شد؟

امریكا احتیاج دارد. امریكا امروز آن قوّت و قدرت ده سال، پانزده سال قبل را هم ندارد. روزى بود كه حرف دولت امریكا در اروپا و جاهاى دیگر، با احترام تلقّى مى‌شد و با آن با احترام رفتار مى‌شد؛ امروز آن‌طور هم نیست. امروز امریكاییها از لحاظ دیپلماسى و سیاست خارجى، در موضع ضعفند؛ در موضع قدرت نیستند. مى‌خواهند در حال ضعفشان، همان هیبت ابرقدرتى را علیه ما و در مقابل ملت ایران به كار ببرند!

عنوان سوم كه این را هم من خیلى مختصر عرض مى‌كنم، چون مى‌ترسم وقت نماز بگذرد، این است كه رابطه و مذاكره، براى ملت ایران و براى نهضت جهانى مضّر است. اولین ضرر این است كه امریكاییها با ورود در این میدان، این‌طور تفهیم خواهند كرد كه جمهورى اسلامى از همه‌ى حرفهاى دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرف‌نظر كرده و گذشته است. اوّلین چیزى كه امریكاییها ادّعا مى‌كنند، این است. اوّلین مطلبى كه در دنیا شایع مى‌كنند، این است كه انقلاب اسلامى تمام شد و پایان گرفت؛ كمااین‌كه هنوز هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه مى‌كنند!

همین دو، سه روز قبل از این، تلكسى دیدم كه رئیس یكى از دولتهاى آفریقایى - كه چند روز قبل از این، یكى از مسؤولان ما حرفى را علیه آن دولت بر زبان رانده بود - مصاحبه كرده و گفته است كه بله، ایران مدّتى ادّعا مى‌كرد كه با امریكا مخالف است؛ اما حالا مقدّمات جور مى‌كند براى این‌كه بتواند با امریكا دست دوستى بدهد! هنوز هیچ‌چیز نشده، این‌طور مى‌گویند! در دنیا، تبلیغات و شایعات علیه ملت ایران و علیه جمهورى اسلامى و علیه دولت فضا را پُر خواهد كرد كه اینها از انقلاب برگشتند. اینها آبروى انقلاب را در دنیا در پیش مستضعفان خواهد برد، دلها را مردّد خواهد كرد، نهضت جهانى اسلامى را دچار افول خواهد كرد، استقلال ملت ایران را از دست او خواهد گرفت.

بارها گفته‌ایم و تكرار شده است؛ من هم گفته‌ام، مسؤولان هم گفته‌اند كه مسأله‌ى ما، مسأله‌ى دولت امریكاست؛ با ملت امریكا بحثى نداریم. طرف ما ملت امریكا نیست؛ ملت امریكا هم مثل بقیه‌ى ملتهاى دیگر، خوبیهایى دارد، بدیهایى دارد؛ مربوط به خودشان است. مسأله، مسأله‌ى دولت امریكا و رژیم امریكاست، و رژیم امریكا دشمن نظام جمهورى اسلامى و دشمن انقلاب و دشمن ملت ایران است، و این را تصریح كرده‌اند و بارها هم گفته‌اند. البته مصلحت خودشان نمى‌دانند كه این را بر زبان آورند؛ لیكن باطن قضیه همین است كه با استقلال شما دشمنند، با اسلام شما دشمنند، با عزّت شما دشمنند، با ایستادگى شما در مقابل زیاده‌خواهیهایشان دشمنند؛ خیلى هم تلاش مى‌كنند كه بتوانند بلكه اینها را از بین ببرند.

البته قانون الهى، عكس خواست آنهاست. قانون الهى این است كه شما بمانید، شما قوى شوید، شما پیروز شوید؛ ان‌شاءاللَّه پیروز هم خواهید شد و ما هیچ احتیاجى به رابطه‌ى با امریكاییها نداریم؛ همچنان كه رئیس جمهورمان هم در آن مصاحبه گفتند و دیگران هم تصریح كردند. الحمدللَّه خیلى خوب بود؛ هیچ احتیاجى به مذاكره و و به رابطه‌ى با اینها نداریم و على‌رغم میل دشمنان ملت ایران، ملت ما ان‌شاءاللَّه مدارج ترقّى و پیشرفت را روزبه‌روز بیشتر خواهد پیمود.