اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
تحلیل جالب مجید جلالی از فوتبال و سیاست
یک کارشناس فوتبال معتقد است که گرایش شدید و صرف اهالی فوتبال به پیروزی و کسب نتیجه، نابسامانیهای موجود در فوتبال را به صورت مناقشههای گفتاری و تناقض در رفتارها ایجاد کرده است.
مجید جلالی در پاسخ به این سوال که علت نابسامانیهای فوتبال ایران و مناقشههای اهالی فوتبال با یکدیگر چیست؟ اظهار کرد: به نظر من منشاء تمام این نابسامانیها، گرایش یک طرفه و ناهمگون به سمت "بردن" است. حتی به نظر میرسد که اهالی فوتبال در مناقشههای گفتاری نمیخواهند از یکدیگر کم بیاورند! این مسایل هم در حالی رخ میدهند که افراد در تئوریهای خود، حرفهای قشنگی میزنند، ولی وقتی پای برد و باخت به میان میآید همه آن حرفهای قشنگ و فرهنگی فراموش میشوند و افراد میخواهند که هر طور شده پیروزی را به دست بیاورند.
وی در ادامه به ذکر خاطرهای از حضورش در یکی از تیمهای لیگ برتری پرداخت و گفت: زمانی مرا به عنوان مربی به جلسه هیات مدیره فرا خواندند و به من گفتند که نمیتوانم حق تیمم را بگیرم. وقتی دلیلش را از آنها پرسیدم، گفتند که در زمین هر کاری داور میکند من آرام هستم در حالی که مربیان حریف با ایجاد سر و صدا و شلوغ کردن سعی میکنند فضا را عوض کنند! به هر حال وقتی گرایشها به سمت پیروزی و کسب نتیجه است، احتمال دارد اتفاقی که برای من رخ داد برای مربیان دیگر هم رخ دهد که قطعا این گونه هم هست.
** فوتبال به یک نظام ارزشیابی دقیق نیاز دارد
سرمربی اسبق تیم فوتبال پاس در ادامه به لزوم ایجاد یک نظام ارزشیابی قوی در فوتبال اشاره کرد و گفت: مسئولان فرهنگی در کشور باید نظامی را طراحی کنند که رفتارها و گفتارهای همه اهالی فوتبال را راهبری کند. این نظام ارزشیابی میتواند در پایان فصل، بهترینها را از بازیکن، مربی و مدیر گرفته تا داور، خبرنگار و غیره انتخاب و به عنوان الگو به جامعه فوتبال معرفی کند.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که برابر رفتار مربیانی که با ایجاد جنجال و سر و صدا در کنار زمین قصد بر هم زدن فضا و تمرکز داور را دارند چه باید کرد؟ اظهار کرد: همان نظام ارزشیابی که دربارهاش گفتم میتواند در این زمینه مفید واقع شود. اگر این نظام، رفتار این گونه مربیان را تایید نکند، دیگران از آن تبعیت نمیکنند. به عنوان نمونه وقتی یک مربی در کلاس از من پرسید که برای پیشرفت چه باید بکند؟ اصول کار را برایش شرح دادم، اما او به من گفت، آنها که پیشرفت کردهاند از هیچ یک از این اصول پیروی نکردهاند. او گفت که آنها لابی کردهاند، باند درست کردهاند، دم چند خبرنگار را دیده اند و این قبیل کارها! در واقع عملکرد ماست که به صورت یک نظام ارزشیابی غلط به جامعه فوتبال معرفی شده است. از طرف دیگر مدیریتها باید به سمتی بروند که با ثبات و تخصصی شوند تا آسیبهای ناشی از عدم مدیریت صحیح و دل بستن به موفقیتهای زودگذر دیگر صورت نگیرد.
** عدم شایسته سالاری در مربیان جوان به یک باور بدل شده است
چندی پیش مهدی تارتار به ایسنا گفته بود که باور کرده که مربیان با لابیبازی به تیمهای مختلف میروند. جلالی با تایید ضمنی این حرف گفت: متاسفانه همین طور است! این باور مختص مهدی تارتار هم نیست، بلکه با هر مربی جوانی که صحبت میکنیم همین را میگوید. اگر از مربیان جوان بپرسید، میگویند که انتخاب مربیان بر اساس شایستگیها نیست. این باوری است که در ذهن مربیان جوان رسوخ کرده است. برای تغییر این باورها باید عملکرد مدیران تغییر کنند. در مجموع باید گفت که متاسفانه این مسایل را همه جا از تیم ملی گرفته تا باشگاهها میبینیم.
جلالی ادامه داد: برایم جالب است که هر وقت تیم ملی به جام جهانی نزدیک میشود، یک مربی ایرانی که سالها در آمریکا زندگی کرده روی نیمکت تیم ملی مینشیند. این اتفاق در سال 98 با حضور جلال طالبی رخ داد و پس از آن افشین قطبی و حالا هم امید نمازی. البته من نسبت به این مساله اعتراضی ندارم و حتی نمازی را میشناسم و میدانم که شخصیت متینی دارد، اما مساله برایم جالب است. نمی دانم، شاید مسائلی در این بین مطرح است. به هر حال این مسائل به مربیان جوانی که در داخل کشور زحمت میکشند باورهای بدی میدهد.
** فضای سیاسی با فضای ورزشی کاملا فرق دارد
فوتبال ایران همیشه با حاشیههایی همراه بوده است که گاهی از تناقض در رفتار و گفتار ناشی میشود. به عنوان نمونه چندی پیش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس با حضور در اردوی تیم ملی، علی کریمی را در آغوش گرفت، ولی چند روز بعد در مصاحبهای به شدت علیه او سخن گفت. مجید جلالی علت این گونه تناقضها را تلاقی فضاهای ورزشی با مسائلی میداند که در دنیای ورزش، ارزش به حساب نمیآیند. وی در این رابطه گفت: فضای سیاسی با فضای ورزشی کاملا متفاوت است. در عالم سیاست میتوانید طرف خود را در آغوش بگیرید، اما در همان حال یک چاقوی تیز در دست داشته باشید؛ یا مثلا سیاست چماق و هویج که در سیاست وجود دارد، هرگز در عالم ورزش دیده نمیشود. این رفتارها در ورزش ناپسند است. این تناقضها در رفتار از همین جا ناشی میشود که برخی رفتارها در ورزش وجود دارد که ارزش به حساب نمیآید. وقتی این مسایل کنار هم قرار میگیرند تنش ایجاد میکنند.
جلالی افزود: در ورزش با آدمهای سیاسی زیادی روبرو شدهام. در عالم سیاست رفتارهایی به عنوان ارزش شناخته میشوند که اگر کسی آنها را بلد نباشد، چیزی کم دارد اما همان رفتارها در ورزش، ضد ارزش به حساب میآیند. در سیاست به همه به عنوان یک ابزار و با دید بیاعتمادی نگاه میکنند مگر بر عکسش ثابت شود؛ اما در ورزش به همه به عنوان یک یار و با دید اعتماد نگاه میکنند مگر خلافش به اثبات برسد. این درست مانند تفاوت نگاه یک پلیس و یک معلم است.
ویدیو مرتبط :
سیاست ما ، سیاست ما عین دیانت ماست ، سیاست روز ، سیاست ما ، دنیای سیاست
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مجید جلالی: پیوند سیاسیون و سودجوها روح احترام را از فوتبال دور کرده است
چرایی بداخلاقیها در فوتبال
مجید جلالی: پیوند سیاسیون و سودجوها روح احترام را از فوتبال دور کرده است
بیاخلاقی، عبور از خط قرمز احترام و حرمت گذاشتن به یکدیگر و زیر پا گذاشتن اصول انسانی، اتفاقی است که روز به روز بیشتر در فوتبال ایران خودنمایی میکند. با نگاهی اجمالی به فوتبال ایران در گذشتههای دور و آنچه امروز است، خواهیم دید که تفاوت از زمین تا آسمان است.
مجید جلالی یکی از مربیان فوتبال ایران است که در زندگی حرفهایاش از خط قرمز اعتدال و احترام خارج نشده است. او در این رابطه میگوید در گذشته "روح احترام" در فوتبال ایران حاکم بود ولی امروز خط مشی دو گروه غیر فوتبالی فضای این ورزش را آلوده کرده است. گفتوگوی ایسنا را با مجید جلالی در ادامه میخوانید.
* فوتبال ایران در روزهای اخیر شاهد بداخلاقیهای زیادی از جانب اهالیاش نسبت به یکدیگر بوده است. این بداخلاقیها گویی دو سال دامنه گستردهتری پیدا میکنند. آیا در گذشته هم این گونه رفتارها وجود داشت؟
یادم هست در دهه 60 که ما بازی میکردیم فضای فوتبال خیلی از امروز بهتر بود. در آن زمان روابط اعضای خانواده فوتبال با یکدیگر با احترام و تکریم شخصیتها همراه بود. آن وقتها مسئله بزرگی و کوچکی رعایت میشد و در یک کلام روح احترام در جامعه فوتبال حاکم بود.
* پس چه اتفاقی افتاد که رفتارها در جامعه فوتبال ایران تغییر کرد؟ ریشه بیاخلاقیهای امروز چیست؟
اگر بخواهیم دلیل رواج بیاخلاقی را در فوتبال امروز کشور پیدا کنیم باید به همان دهه 60 بازگردیم. شاخصههایی در آن زمان وجود داشت که باعث میشد فوتبالیها فقط به عشق فوتبال دور هم جمع شوند. در آن زمان توجه بیشتر رسانهها به جنگ بود و در فوتبال آنقدر تبلیغات نبود که کسی در آن به دنبال شهرت باشد. پولی هم در فوتبال آن روزگار نبود که کسی به فکر ثروتمند شدن در آن باشد. هر کس که در فوتبال بود، اهل فوتبال بود و فقط به عشق آن کار میکرد. فوتبال هم پیشرفت خود را میکرد ولی در ابعاد اقتصادی هم ناتوان بود.
* یعنی ورود پول به فوتبال تاثیر زیادی در این بیاخلاقیها دارد؟
هم پول و هم چیز دیگر! پس از گذشت دوره جنگ و پیشرفت نسبی فوتبال به تدریج فوتبال مورد توجه قرار گرفت و به موازات آن پول هم وارد آن شد. پولی که به فوتبال آمده بود عادلانه صرف نمیشد و طبیعی بود که سروکله آدمهای فرصتطلب هم در فوتبال پیدا شود. متاسفانه فضای فوتبال برای این گونه افراد مناسب بود!
* آن چیز دیگر که گفتید چیست؟
برخی افراد سیاسی که به دنبال اغراض سیاسی بودند وارد فوتبال شدند و با خود قواعد رفتار سیاسیون را وارد فوتبال کردند. در فوتبال خبری از رفتارهای سیاسی نبود. در عالم سیاست میگویند اگر با یک دست، دست رقیب خود را گرفتهای با دست دیگر خنجری آخته را باید در پشتت پنهان کنی! چنین رفتاری در فوتبال جایی نداشت. این رفتارها باعث شد که رفته رفته فوتبال رنگ و بوی سیاسی بگیرد و در کنار آدمهایی که به دنبال پول و سودجویی بودند هم به فوتبال رخنه کردند. به هر حال خرج کردن پول در فوتبال روشهای قانونمندی نداشت.
* همکاری این دو گروه فوتبال را به این روزگار دچار کرده است؟
نکته جالب توجه همین است! این دو گروه به سرعت برای خود شبکههایی درست کردند اما هرگز یکدیگر را قبول نداشتند. یک دسته به دنبال سود مالی خود بود و دسته دیگر اهداف سیاسیاش را پیگیری میکرد. این دو گروه برای آن که به هدف خود برسند، با وجود آن که همدیگر را قبول نداشتند، با هم گره خوردند. حاصل پیوند این دو گروه گوشهنشینی افراد صالحی بود که از گذشتههای دور در خانواده فوتبال بودند.
* افراد صالح کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند؟
این افراد متخصص بودند و دوست نداشتند که آدم کسی باشند. آنها چون مستقل بودند کنار گذاشته شدند و افراد فرصتطلب جای آنها را گرفتند. کسانی که جایشان در فوتبال نیست ولی در آن هستند و متاسفانه ابراز تبلیغاتی هم در دست آنها است. این افراد فوتبال را بد به فوتبال معرفی کردند و الگویی شدند برای برخی مربیان و بازیکنان که فضا به این شکل از بین رفت. الان هم مشکلات زیادی وجود دارد و برطرف شدنش مشکل است.
* در گذشتههای دور فوتبالیستها از سطح سواد بیشتری هم برخودار بودند.
در آن زمان فوتبال وقت زیادی از بازیکنان نمیگرفت ولی اکنون فوتبالیست باید در روز دو نوبت تمرین کند و وقتی برای درس خواندن پیدا نمیکند. اغلب آنهایی هم که مدرکی گرفتهاند فقط مدرک را گرفتهاند و کلاس نرفتهاند!
* آیا این مثال فقط در فوتبال وجود دارد یا ریشههای اجتماعی هم دارد؟
خیر! این مسئله حاصل یک فرهنگ عمومی است و نباید آن را به فوتبال محدود کنیم. در سالنهای والیبال، بسکتبال، کشتی و فوتسال هم جنجال را شاهدیم. پس این رفتارها حاصل یک رفتار اجتماعی است که متاسفانه این روزها در بالاترین سطوح کشور هم وجود دارد. این رفتار اجتماعی است که به لحاظ تربیت اجتماعی در برههای از زمان بروز پیدا میکند. حتی در جشنواره فیلم فجر هم اگر رقابتی وجود داشت و قرار بود سازندگان فیلمها به هم گل بزنند این جنجالها رخ میداد! همین حالا هم با این که طرفین گفتوگوهای سینمایی دو طرف میز مینشینند با هم اختلافهای عمده دارند. پس این ناهنجاری یک بحث اجتماعی کلان است.
* رسانهها هم در ایجاد این وضعیت نقش دارند؟
خیلی از اهالی رسانه را میشناسم که از وضعیت موجود فوتبال ناراحت هستند. این افراد ناراحتی طیف وسیعی از اهالی رسانه را شامل میشود اما آنها هم مثل من زورشان نمیرسد! من کاری از دستم برنمیآید و آنها هم. ارادهای قویتر و سطح تربیتی بالاتری نیاز است تا این معضل برطرف شود.
* لطفا کمی بیشتر درباره بحث تربیتی صحبت کنید.
شما ببینید! نوع نگاه تربیتی ما غلط است. در طول سالیان گذشته بارها دیدیم که تماشاگران به دلیل رفتارشان تنبیه شدند؛ از محرومیت از حضور در ورزشگاه تا جریمه نقدی باشگاه. اما آیا این تنبیهات باعث بهتر شدن وضع شده است؟ در همین اوضاع، تماشاگران گهر رفتار بسیار خوبی از خود نشان دادند. چه تشویقی دیدید؟ در برابر سیل جریمههای چند سال اخیر، آیا یک رفتار خوب نباید تشویق شود؟ برای تنبیه تماشاگران از محرومیت و جریمه نقدی استفاده میکنند ولی برای تشویق به یک بیانیه بسنده میکنند. پس نگاه تربیتی ما غلط است.
* پس معتقدید تشویق هم در کنار تنبیه لازم است؟
این تفکر که برای تربیت باید کتک زد و تنبیه کرد متعلق به قرن 15 است! امروز شیوه تربیت متفاوت شده است. با تنبیه و زدن نمیشود تربیت کرد. در روشهای تربیتی جدید، تشویق در اولویت است. ما باید نگاه خود را تغییر دهیم.
* ایسنا به عنوان یک رسانه، در انتقاد از اهالی رسانه پیشقدم شده است، چون معتقدیم که برای انجام انتقاد سازنده باید از خود شروع کرد. نظر شما چیست؟
این کار خیلی خوب است که همه از خودشان شروع کنند. رسانهها میتوانند الگوی خوبی برای هم باشند. مربیان و بازیکنان هم با دیدن این وضعیت میفهمند که باید انتقاد را از خودشان شروع کنند. این ایده خیلی خوب است./ایسنا