اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
آنچه سر «قطبزاده» آمد کار تودهایها بود
صادق طباطبایی، از همراهان امام خمینی در پرواز انقلاب، اتفاقاتی که برای صادق قطبزاده پس از انقلاب رخ داد را «نتیجۀ تدارک تودهایها» میداند و میگوید: «قطبزاده ۲۵ سال مبارزه کرده بود و تمام دنیا را برای مبارزه علیه شاه زیر پا گذاشت اما در نهایت در دام تودهایها گرفتار آمد. آنچه سرش آمد نتیجۀ تدارک تودهایها بود.»
پایگاه اطلاع رسانی تاریخ ایرانی: صادق طباطبایی، از همراهان امام خمینی در پرواز انقلاب، اتفاقاتی که برای صادق قطبزاده پس از انقلاب رخ داد را «نتیجۀ تدارک تودهایها» میداند و میگوید: «قطبزاده ۲۵ سال مبارزه کرده بود و تمام دنیا را برای مبارزه علیه شاه زیر پا گذاشت اما در نهایت در دام تودهایها گرفتار آمد. آنچه سرش آمد نتیجۀ تدارک تودهایها بود.»
مجله «اندیشه پویا» نوشت: طباطبایی افزود که این موضوع «ریشه در مواضع سیاسی ملیگرایانهاش در دوران نهضت مقاومت ملی و دوران مبارزه علیه استبداد داخلی در آمریکا و اروپا و بالاخره حوادث بعد از انقلاب داشت. صادق وقتی وزیر خارجه شد یک نامۀ سرگشادۀ بیست صفحهای خطاب به آندره گرومیکو وزیر خارجۀ وقت شوروی نوشت.
وقتی آن نامه منتشر شد، من سفری به لبنان و سوریه داشتم، عبدالحلیم خدام وزیر خارجۀ سوریه به من گفت: "آیا صادق دیوانه شده؟ این نامه چیست که نوشته؟ با این نامه حکم قتل خودش را به دست روسها داده و بیتردید عوامل شوروی نقشۀ قتلش را میکشند." طولی هم نکشید که آن ماجراها پیش آمد.»
سخنگوی دولت موقت درباره اتهام قطبزاده مبنی بر طراحی کودتا و بمبگذاری منزل امام که منجر به اعدام او شد، گفت: «منظورم این نیست که پاپوش بود. گروهی میخواستند این کار را انجام دهند و فکر کردند که میتوانند از قطبزاده هم استفاده کنند. به او رجوع کردند و دو ـ سه جلسه با آنها گذاشت تا برنامههایشان را بفهمد.
در نهایت میخواست مخالفت خود را اعلام کند که دستگیر شد. وقتی بازداشت شد من آلمان بودم. رادیو ایران را گرفتم و صحبتهای آقای ریشهری را شنیدم. در مغزم نمیگنجید. به ایران برگشتم و نزد امام رفتم. وقتی داخل اتاق شدم ایشان اشاره کردند به همان کاناپۀ آبی در اتاق که رویش بنشینم. به شوخی گفتم من آنجا نمیآیم، میترسم که زیرش بمب باشد. امام هم به شوخی گفتند اگر بمب باشد کار رفیق خودت هست. از امام سؤال کردم اشکالی دارد اگر به دیدار قطبزاده بروم. گفتند نه! چه اشکالی؟»
طباطبایی فردای همان روز با تدارکات و تمهیدات قضایی به دیدن قطبزاده میرود: «لباس عربی سفید تنش بود. داشت روزنامه میخواند. در که باز شد ابتدا سر بلند نکرد. تا نیمههای اتاق که آمدم سر بالا کرد و من را که دید سخت از جا جست و مرا در آغوش گرفت. هر دو حال ملتهبی داشتیم.
گفتم صادق این حرفها چیست که دربارۀ تو میزنند؟ گفت این حرفها را ول کن، بیا بشین حرف خودمان را بزنیم. توقعش این بود که بعد از این همه سال سابقۀ انقلابی وقتی چنین ادعایی علیهاش مطرح میشود نزدیکترین دوستانش از او توضیح بخواهند نه اینکه آنها هم متهمش بدانند.»
مجله «اندیشه پویا» نوشت: طباطبایی افزود که این موضوع «ریشه در مواضع سیاسی ملیگرایانهاش در دوران نهضت مقاومت ملی و دوران مبارزه علیه استبداد داخلی در آمریکا و اروپا و بالاخره حوادث بعد از انقلاب داشت. صادق وقتی وزیر خارجه شد یک نامۀ سرگشادۀ بیست صفحهای خطاب به آندره گرومیکو وزیر خارجۀ وقت شوروی نوشت.
وقتی آن نامه منتشر شد، من سفری به لبنان و سوریه داشتم، عبدالحلیم خدام وزیر خارجۀ سوریه به من گفت: "آیا صادق دیوانه شده؟ این نامه چیست که نوشته؟ با این نامه حکم قتل خودش را به دست روسها داده و بیتردید عوامل شوروی نقشۀ قتلش را میکشند." طولی هم نکشید که آن ماجراها پیش آمد.»
سخنگوی دولت موقت درباره اتهام قطبزاده مبنی بر طراحی کودتا و بمبگذاری منزل امام که منجر به اعدام او شد، گفت: «منظورم این نیست که پاپوش بود. گروهی میخواستند این کار را انجام دهند و فکر کردند که میتوانند از قطبزاده هم استفاده کنند. به او رجوع کردند و دو ـ سه جلسه با آنها گذاشت تا برنامههایشان را بفهمد.
در نهایت میخواست مخالفت خود را اعلام کند که دستگیر شد. وقتی بازداشت شد من آلمان بودم. رادیو ایران را گرفتم و صحبتهای آقای ریشهری را شنیدم. در مغزم نمیگنجید. به ایران برگشتم و نزد امام رفتم. وقتی داخل اتاق شدم ایشان اشاره کردند به همان کاناپۀ آبی در اتاق که رویش بنشینم. به شوخی گفتم من آنجا نمیآیم، میترسم که زیرش بمب باشد. امام هم به شوخی گفتند اگر بمب باشد کار رفیق خودت هست. از امام سؤال کردم اشکالی دارد اگر به دیدار قطبزاده بروم. گفتند نه! چه اشکالی؟»
طباطبایی فردای همان روز با تدارکات و تمهیدات قضایی به دیدن قطبزاده میرود: «لباس عربی سفید تنش بود. داشت روزنامه میخواند. در که باز شد ابتدا سر بلند نکرد. تا نیمههای اتاق که آمدم سر بالا کرد و من را که دید سخت از جا جست و مرا در آغوش گرفت. هر دو حال ملتهبی داشتیم.
گفتم صادق این حرفها چیست که دربارۀ تو میزنند؟ گفت این حرفها را ول کن، بیا بشین حرف خودمان را بزنیم. توقعش این بود که بعد از این همه سال سابقۀ انقلابی وقتی چنین ادعایی علیهاش مطرح میشود نزدیکترین دوستانش از او توضیح بخواهند نه اینکه آنها هم متهمش بدانند.»
ویدیو مرتبط :
توده هایی شبیه به توده های سرطانی با مصرف دخانیات
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
21 دسامبر یک دنیا سر کار بودند! +عکس
تصاویری که مشاهده می کنید، مربوط به مکانهای مختلف و اجتماعات مردمی است که به ظاهرا به چنین روزی اعتقاد داشته و منتظر پایان جهان شده اند.