سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
کشف یک راز بزرگ درباره یکی از آثار ونگوگ
وینسنت ون گوگ تابلوی مشهور کم ندارد. شاید بتوان «شب پرستاره» را مشهورترین تابلوی او نامید. ون گوگ شاید هنوز یک راز بزرگ برای ما باقی گذاشته باشد.
به گزارش هافینگتون پست، تابلوی «تراسِ کافه در شب» گروهی از پاترونهای غریبه را به تصویر میکشد که از عصر خود در آرلسِ فرانسه لذت میبرند. پژوهشی که به تازگی انجام شده ادعا میکند که این 12 نفر – با محوریت یک شخص مو بلند – چندان هم غریبه نیستند. درست حدس زدید. این امکان وجود دارد که تابلوی مشهور ون گوگ به یک تابلوی مشهورتر اشاره دارد: تابلوی «شام آخر» اثر لئوناردو داوینچی.
ارجاع مذهبی چندان هم از شخصیت ون گوگ به دور نیست. او قبل از اینکه یک نقاش معروف شود علاقه داشته تا همه جا موعظه بخواند. پدر او در یک کلیسای هلندی پیشوای روحانی بود. عموی ون گوگ هم یک دانشمند و خداشناس معروف در هلند بود. او تلاش کرد تا برادرزاده خود را نیز در همین راه بیندازد، اما ون گوگ به دفعات در این مسیر با شکست مواجه شد.
در نهایت، ون گوگ در سن 27 یا 28 سالگی با جدیت به هنر روی آورد و تا قبل از مرگش در سال 1890 حدود 900 اثر را خلق کرد. البته مردم تنها چند اثر از او را میشناسند. شب پرستاره و تراس کافه در شب از جمله تابلوهای مشهور او هستند. از آن 12 نفر چه میدانید؟
خارد باکستر یک پژوهشگر مستقل است و در رابطه با نمادگراییِ مذهبی ون گوگ چندین نظریه دارد. باکستر عمیقا اعتقاد دارد که ون گوگ با ظرافتی خاص تابلوی شام آخرِ داوینچی (یا حداقل ژانر آن را) در تابلوی «تراس کافه در شبِ» خود به کار گرفته است. در ادامه گزیدهای از بحث باکستر در این رابطه را خواهید خواند.
پس از طرح اولیه، ون گوگ برخی از عناصر مذهبی را وارد «تراسِ کافه در شب» کرد
زمانی که ون گوگ این تابلو را میکشید، با اشارهای مستقیم با این تابلو به پدرش نامهای نوشت: «من به یک چیز خیلی احتیاج دارم... بهتر بگویم... به مذهب.» در بالا راست، ون گوگ تصویری از یک کافه را کشیده است، اما در تابلوی نهایی برخی تغییرات وجود دارد.
در اثر نهایی، یک شخصیت سایه مانند از گذرگاه خارج میشود. در شخصیتهای دیگر این تابلو از رنگ طلایی استفاده شده است. اما این شخصیت مانندِ سایه تیره است. زردِ مخصوصِ ون گوگ در ظاهر بهشت گونهی این تابلو پراکنده شده است. فانوس بالای سر آن شخصیت محوری مانند یک هاله نور در این تابلو به چشم میآید.
چندین صلیب در تابلوی او وجود دارد. نمادگراییِ ظریفی که ون گوگ پیشتر تجربه کرده بود
در تراس کافه در شب، از صلیب نیز استفاده شده است. بالای سرد آن شخصیت محوریِ این تابلو که از گذرگاه خارج میشود یک صلیب وجود دارد. البته به کمی بزرگنمایی در تصویر نیاز است تا بتوان صلیبِ دیگری که به سینه این شخصیت محوری دوخته شده است را دید.
البته شاید بتوان گفت که این نمادهای مذهبی غیرعمدی بوده است. اما تسوکاسا کودِرا، نویسنده ژاپنی تاریخ هنر است که در دهه 90 میلادی چندین کتاب راجع به اسطورهشناسی و مسیحیت ون گوگ نوشت. او نیز اشاره کرد که ون گوگ در تابلوی «برزگر -1988» تلاش کرده تا خورشید را به عنوان یک هاله نور نشان دهد. درست مانند همان موردی که باکستر اشاره دارد.
دِبورا سیلورمن، استاد دانشگاه کالیفرنیا لسآنجلس، نوشت: «هنر ون گوگ تا سال 1988 به یک پروژه نمادگرایانه تکامل یافت که میتوان آن را «واقعگراییِ مقدس» نامید.»
تابلوی «لالایىِ» ون گوگ یک زن را به تصویر کشیده که بر روی صندلی نشسته است. میتوان چنین برداشت کرد که این زن تصویر حضرت مریم است. این تابلو در کنار دو تابلوی گل آفتابگردانِ او بود. در جریان این تابلو، او به برادر خود نامه نوشت و این سه اثر را مانند تصویری دانست كه در سه قاب تهیه كرده و باید پهلوى یكدیگر قرار گیرند. اِورت فان اویتِرت راجع به این تابلو نوشت: «خانم رولین نقش مریم مقدس را بازی میکند... و آن گلهای آفتابگردان نیز همان عیسی مسیح است.»
نمادگراییِ مذهبی پیشتر در تابلوهای ون گوگ وجود داشته است
ون گوگ «داخل رستوران کارِل در آرلِس» را چندین بار امتحان کرد. گمان زده میشود که اولین تابلو در سال 1888 تمام شد، اما تاریخ دقیق آن مشخص نیست. باکستر با اشاره به شخص محوری این تابلو معتقد است که این تابلو یک «شام آخرِ» دیگر است. محل قرارگیریِ افراد و باده در این تابلو موردی است که باکستر به آن اشاره میکند.
در دومین تابلو، ون گوگ نان و باده بیشتری را به آن اضافه کرده است. همچنین، یک شخص برگ نخل را به دست گرفته است. علاوه بر آن، باکستر معتقد است اگر از وسط تابلو به چپ نگاه کنیم، اولین نفری که لباس آبی دارد همان «یوحنا» است که از اثر داوینچی گرفته شده است.
کلید آن شاید در دست نمادگراییِ مذهبی نقاش هلندی «رامبرانت» باشد
ون گوگ از نقاشهای نمادگرایِ پیش از خودش، مخصوصا رامبرانت، زیاد الهام گرفته بود. ون گوگ ساعتها زمان صرف کرده و به تماشای تابلوهای او نشسته است. او در سال 1988 یعنی همان سالی که «تراس کافه در شب» را کشید، خطاب به دوستش امیلی برنارد نوشت: «چارلز بودِلِر در شعری که برای رامبرانت سروده نتوانسته به درستی این هنرمند را بشناسد.» ون گوگ در نامه 649 خودش نوشت: «بودلر تقریبا هیچ چیزی از رامبرانت نمیدانسته است. زیرا به نمادگراییِ او هیچ توجهی نمیکند.»
ون گوگ بزرگترین شاهکار داوینچی را در اثرش به کار گرفته است؟
خارد باکستر زمانی که متوجه ناگفتههای زندگی ون گوگ شد، تصمیم گرفت که به اسرار زندگی او بپردازد. یکی از این اسرار، آگهیِ موزه ون گوگ است. آنها اعلام کردند که ون گوگ یک تابلوی خودنگاری کشیده ولی آن شخص شبیه برادرش است. در همان دوران، بحث میشد که ون گوگ خودکشی نکرده است، بلکه یکی از قلدرهای محلی او را کشته است. مورد دیگر این است که ون گوگ خودش گوشش را نبریده است و هماتاقیاش پاول گوگین این کار را کرده است. ون گوگ یکی از مشهورترین نقاشهای تاریخ است، اما اطلاعات ما راجع به او مانند تابلوی «شب پرستاره» او تیره و مبهم است.
باکستر به هافینگتون پست گفت: «وقتی در مورد هنر حرف میزنیم نمیتوانیم نظر مطلق دهیم. اما من فکر میکنم در این مورد، شواهد زیادی وجود دارد. من فکر میکنم اگر 12 تاریخنویس هنر را در یک اتاق بگذاریم، به 13 تعریف از نمادگراییِ هنر خواهیم رسید. این راز شاید مانند رمز داوینچی اثر دن براون مبهم باشد. یکی از مشهورترین شاهکار تاریخ در قلب یک اثر دیگر پنهان شده است.»
ویدیو مرتبط :
تیزر مستند ون گوگ
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
افشای یک راز درباره مرگ ونگوگ
به گزارش عصر ایران World of Knowledge نوشت سالها از مرگ او میگذرد و شواهد حاکی از خودکشی ون گوگ است. حالا گروهی از تاریخدانان و دانشمندان نگاهی عمیقتر به مرگ او انداختهاند.
به گزارش فرادید، 27 ژوئیه 1890 (7 اردیبهشت 1269 شمسی) است. ونسان ون گوگ به مزارع ذرت وسیع پیش روی خود مینگرد. چندین ماه توهم و افسردگی حالا افکار این نقاش 37 ساله را احاطه کرده است. او یک هفت تیر را برمیدارد ... و تمام. یکی از مشهورترین نقاشان تاریخ به زندگی خود پایان میدهد.
«خودکشی.» نتیجه کالبدشکافی این تراژدی دردناک که تنها چند روز پس از آن اتفاق انجام شد و در طول دهههای بعد نیز بارها و بارها در کتابها و داستانهای مختلف تکرار شد. حتی حالا که بیش از یک قرن از آن میگذرد، نتیجه جستجوی اینترنتی نیز همان خواهد بود؛ یعنی خودکشی.
اما یک گروه متشکل از تاریخدانان و دانشمندان نظر متفاوتی دارند. آنها چندین سال را صرف مطالعه و پژوهش در این ارتباط کردند و حالا از یک چیز مطمئن هستند: داستان مرگ ون گوگ باید از نو نوشته شود. اما سوال اینجاست: «در ساعت آخر زندگی ون گوگ چه اتفاقی افتاد؟»
در ماه مه 1890، یعنی سه ماه پیش از مرگش، او از پاریس به اور سور اواز (Auvers-sur-Oise) رفت. روستایی کوچک که در سی کیلومتری شمال پاریس واقع شده است. ونسان در آنجا یک اتاق در مهمانخانه «اوبرژ راوو» اجاره میکند و شیداییِ خلاقانه خود را در آنجا میپروراند. او در طول 68 روزی که در آنجا بود، بیش از 80 نقاشی و 60 مجموعه را نقاشی کرد.
وَنسان ون گوگ (فینسنت فان خوخ)
نقاشهای کمی به اندازه ونسان از خود پورتره کشیدهاند. آخرین و مشهورترین پورتره او در سال 1889 یعنی یک سال پیش از مرگش کشیده شد. این تابلو اکنون در «موزه دورسای» پاریس نگهداری میشود.
حالا همان روز نهایی آمده است؛ 17 ژوئیه 1890. ونسان بدون سه پایه نقاشی خود به اتاقش برمیگردد و از شدت درد گلولهای که به شکمش شلیک شده به خود میپیچید. به هر شکلی شده خود را به اتاقش میکشاند و 29 ساعت بعد جان میدهد.
گفته میشود که چند لحظه قبل از آن شلیک، یک پلیس از او پرسیده بود: «نکند میخواهی خودکشی کنی؟» ون گوگ نیز با شکایت جواب داده بود: «احتمالا.» اما چرا کسی که میخواهد خودکشی کند باید با خود سه پایه نقاشی را نیز ببرد؟ اصلا چرا برای خودکشی به شکم خود شلیک کند؟ و حتی اگر به شکم خود شلیک کرده بود، چرا با یک شلیک دیگر به درد و رنج خود پایان نداد؟
دو تاریخدان به نامهای «استیون نایفه» و «گرگوری وایت اسمیت» زمانی که میخواستند زندگینامه ون گوگ را بنویسند به همین سوالات فکر میکردند. حالا 13 سال از آن ماجرا میگذرد و این دو برنده جایزه پولیتزر از بابت یک چیز اطمینان دارند: ون گوگ کشته شده بود. از نظر این دو، توضیحات داده شده درباره آن شلیک جای هیچ ابهامی را باقی نمیگذارد. با این حال، برای اینکه وجود هرگونه شک و شبههای را از بین ببرند با یک کارشناس مشهور هفتتیر صحبت میکنند.
«دکتر وینسنت دی مائو» پزشک قانونی است که در چندین دادگاه از جمله در دادگاه نوجوان آمریکایی «ترایون مارتین» شهادت داده است. او میگوید: «از دید کارشناسی، خیلی بعید است که ون گوگ خودش آن زخمها را به جای گذاشته باشد. او به خود شلیک نکرد.»
دی مائو اساس یافته خود را بر این میگذارد که هیچ اثری از باروت بر روی دستان ونسان دیده نشده بود، زیرا تفنگهای آن زمان با باروت پر میشد. او در ادامه میگوید: «به همین دلیل، زخمهایی که بر اثر شلیک گلوله از فاصله نزدیک به وجود میآیند خیلی کثیف هستند. همچنین یک آدم چپدست (ون گوگ) نمیتواند با آن زاویه به خود شلیک کند. در نهایت، عدم وجود آثار باروت – در گزارش منتشر شده از کالبدشکافی آن زمان نیز تایید شده بود – نشان میدهد که آن گلوله حداقل از فاصله نیم متری شلیک شده است.»
در چنین شرایطی نمیتوان تصور کرد که ون گوگ به خودش شلیک کرده باشد. اما اگر ون گوگ به خود شلیک نکرده است، پس چه کسی ممکن است «پدر نقاشی مدرن» را کشته باشد؟
برای پاسخ به این سوالها، این دو چندین مدرک خوب نیز پیدا کردهاند. مثلا گفتهاند که ون گوگ در روز مرگش در جلوی خانه «رنه سوکرتان» دیده شده است. جوانی 16 ساله که به او زور میگفته و صاحب یک تفنگ هم بود. گفته میشود گلوله اغلب در تفنگش گیر میکرده است. حالا 125 سال بعد از آن اتفاق، آن پسر به متهم اصلی این دو تاریخدان تبدیل شده است.
در هفت اوت 1890، یک روزنامه فرانسوی مقالهای راجع به مرگ او منتشر کرد. در اینجا نوشته شده بود که این نقاش هلندی تفنگ را چرخانده و ماشه را کشیده است. سپس با درد فراوان به اتاق اجارهای بازگشته و شب همان روز میمیرد.
اخبار فرهنگی - عصر ایران