سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

مرغ ایشان یک پا دارد (ضرب المثل)



 

ضرب المثل, مرغ بریان, داستان ضرب المثل

 

روزی بود ، روزگاری بود . در یکی از روزها دوستان ملانصر الدینی با عجله در خانه ی ملا را زدند و با او گفتند : حاکم شهر عوض شده و حاکم جدیدی آمده . ملا گفت : حاکم عوض شده که شده ؟ به من چه ؟

دوستانش گفتند ، یعنی چه ؟ این چه حرفی است ؟ باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و برای حاکم جدید ببری . ملا گفت : آها ؛ حال فهمیدم پس من باید هدیه ای تهیه کنم و ببرم پیش حاکم جدید تا اگر فردا برای شما گرفتاری پیش آمد ، واسطه بشوم و از حاکم بخواهم کمک تان کند ؟ دوستانش گفتند : بله همین طور است . ملا گفت : این وسط به من چه می رسد ؟ دوستانش گفتند : بابا تو ریش سفیدی ، تو بزرگی . یکی از دوستان ملا ، گفت : ناراحت نباش ، هدیه را خودمان تهیه می کنیم . یک مرغ چاق و گنده می پزیم تا تو مزد آن را به خانه ی حاکم ببری . ملا گفت : دو تا بپزید . یکی هم برای من و زن و بچه ام . چون من باید فردا ریش گرو بگذارم آنها قبول کردند و فردا با دو مرغ بریان به خانه ی ملا آمدند . ملا یک مرغ را به زنش داد و مرغ بریان دیگر را در سینی گذاشت تا نزد حاکم ببرد . در راه اشتهای ملا تحریک شد و سرپوش سینی را برداشت و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد و دوباره روی آن را پوشاند و نزد حاکم برد . حاکم سرپوش را برداشت تا کمی مرغ بخورد . دید که ای دل غافل . مرغ ملا یک پا دارد . سوال کرد چرا مرغ بریان یک پا دارد . ملا گفت : مرغ های خوب شهر ما یک پا دارند . حاکم فهمید که ملا بسیار زرنگ و باهوش است و به او گفت : ناهار میهمان ما باشید از آن به بعد هر کسی که روی حرف نادرست خود پافشاری کند می گویند : مرغ ایشان یک پا دارد .
منبع:nogolan.org

 


ویدیو مرتبط :
ضرب المثل ترکی خراسان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ضرب المثل پا را به اندازه گلیم خود دراز كن



 ضرب المثل, مثل آباد

داستان ضرب المثل پا را به اندازه گلیم خود دراز كن.

 

در انجام كارها باید حد و مرز خود را شناخت و به اندازهٔ شأن و توان خود پیش رفت .

روزی شاه عباس از راهی می‌گذشت. درویشی را دید كه روی گلیم خود خوابیده است و چنان خود را جمع كرده كه به اندازه گلیم خود درآمده. شاه دستور داد یك مشت سكه به دروش دادند.

 

درویش شرح ماجرا را برای دوستان خود گفت. در میان آن جمع درویشی بود، به فكر افتاد كه او هم از انعام شاه نصیبی ببرد، به این امید سر راه شاه پوست تخت خود را پهن كرد و به انتظار بازگشت شاه نشست. وقتی كه موكب شاه از دور پیدا شد، روی پوست خوابید و برای اینكه نظر شاه را جلب كند هر یك از دست‌‌ها و پاهای خود را به طرفی دراز كرد بطوریكه نصف بدنش روی زمین بود .

 

در این حال شاه به او رسید و او را دید و فرمان داد تا آن قسمت از دست و پای درویش را كه از گلیم بیرون مانده بود قطع كنند. یكی از محارم شاه از او سؤال كرد كه: «شما در رفتن درویشی را در یك مكان خفته دیدید و به او انعام دادید. اما در بازگشت درویش دیگری را خفته دیدید سیاست فرمودید، چه سری در این كار هست؟» شاه فرمود كه: «درویش اولی پایش را به اندازه گلیم خود دراز كرده بود اما درویش دومی پاش را از گلیمش بیشتر دراز كرده بود».
منبع:farsibooks.ir