سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
ماجرای پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط «دلربا» دختر ننه قمر! (طنز)
یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بىکمالات بود.
یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخنهایش حنا مىگذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مىگویند» بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانهات، پایش را مىگذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانهی شوهر سپرى کنم و من شنیدهام که یک دستگاهى هست که به آن مىگویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاهها برایم مىخرى یا این که چى؟»
ننه قمر «لاحول» گفت و لبش را گاز گرفت و دلسوزانه، بنا کرد به نصیحت که: مردى که توى دستگاه عمل بیاید، شوهر بشو و مرد زندگى نیست. تازه بچهدار هم که بشوى لابد یا دارا و سارا مىزایى یا از این آدم آهنىهاى بدترکیب یا چه مىدانم پینوکیو...
وقتى ننه قمر دهانش کف کرد و قلبش گرفت و خسته شد، دلربا شروع کرد به تعریف از کامپیوتر و اینترنت و چت و این که شوهر کامپیوترى هم مثل شوهر راست راستکى است و آنقدر گفت و گفت تا ننه قمر راضى شد براى عاقبت به خیرى دخترش، سینهریز و النگوهاى طلایش را بفروشد و براى دلربا کامپیوتر مجهز به فکس مودم اکسترنال و کارت اینترنت پرسرعت و هدست و کلى لوازم جانبى دیگر بخرد.
بارى اى برادر بدندیده و اى خواهر نوردیده، دستگاه را خریدند و آوردند گذاشتند روى کرسى و زدندش به برق و روشنش کردند. دلربا گفت: «اى مادر، در این وقت روز، فقط بچههاى مدرسهاى و کارمندهاى زن و بچهدار توى ادارات، مىروند در چت و تا نیمه شب خبرى از شوهر نیست.» به همین خاطر، از همان کلهی ظهر تا نیمه شب، ننه قمر نشست در پشت دستگاه و با جدیت تمام به بازى ورق گنجفه و با دل و اسپایدر پرداخت.
نیمه شب دلربا دستگاه را تحویل گرفت و وصل شد به اینترنت و یک «آى دى» به نام «دلربا آندرلاین تنها 437» براى خود ثبت کرد و رفت توى یکى از اتاقهاى «یارو مسنجر». به محض ورود، زنگها به افتخارش به صدا درآمدند و تا دلربا به خودش جنبید، متوجه شد که چهل _ پنجاه تا شوهر بالقوه، دورش را گرفتهاند. دلربا که دید حریف این همه خواستگار مشتاق و دلداده نیست، همهی پیغامها را خواند و سر آخر از نام یکى از آنها خوشش آمد و با ناکام گذاشتن خیل خواستگاران سمج، با همان یکى گرم صحبت شد. در زیر متن مکالمات نوشتارى آن دو به اختصار درج مى شود:
پژمان آندرلاین توپ اند باحال: سلام. اى دلرباى زیباى شیرین کار، خوبید؟
دلربا آندرلاین تنها437: سلام. مرسى. یو خوبى؟
پژمان: مرسى + هفتاد. سین، جیم، جیم پلیز. [سین، جیم، جیم: همان A/S/L به زبان غربتى است؛ یعنى: سن؟ جنسیت؟ جا و مکان زندگى]
دلربا: هجده، دال، بوغ [یعنى هجده سالهام، دخترم و در بالاى ولایت غربت به زندگانى اشرافى مشغولم. ترجمه و تفسیر از بنده نگارنده] یو چى؟
پژمان: من بیست و چهار، پ، بوغ. خوشبختم! [یعنى خوشوقتم.]
دلربا: لول. [یعنى حسابى لول و کیفورم. همان LOL] پس همسایهایم.
پژمان: بله ولى من براى ادامهی تحصیل دارم ویزا مىگیرم که بروم در جابلقا چون که هم در آنجا آزادى مىباشد و هم سى دى با کیفیت آینه آنجا هست و من همه کس و کارم (یعنى دخترخاله پسر عمه دایى مامانم) در آنجا زندگى مىکنند.
دلربا: اوکى، درک مىکنم به قول مامى: توبى اور نات توبى. راستى نگفتى چه شکلى هستى؟
پژمان: قد 185، وزن80، موخرمایى روشن و بلند، پوست سفید، چشم آبى.
دلربا: من قدم 174، وزن 60، رنگ چشمم هم یک چیزى بین آبى و سبز.
پژمان: واى خداى من... راست مى گویى؟
دلربا: وا... یعنى خیلى زشتم؟
پژمان: نه... اتفاقاً بىنظیرى. راستش نمىدانم چطور شد که همین الان، یک دفعه به من احساس ازدواج دست داد. آه اى دلرباى من، چشمان تو حرمت زمین است و یک قشنگ نازنین است...
دلربا: اى واى خدا مرا بکشد که با بیان حقیقتى ناخواسته، تیر عشق را بر قلبت نشاندم.
حالا دو تا حیران من و تو، زار و گریان من و تو...
پژمان: اى نازنین، بدجورى من خاطرخواه توام آیا حالیت مىباشد؟ تکه تکه کردى دل من را، بیا بیا بیا که خیلى مىخواهمت.
دلربا: حالا من چه خاکى به سر بریزم با این عشق پاک و معصوم؟ من مىخواهم ایوان رویا را آب پاشى کنم و امشب هرجور شده و با هر بدبختى، عکس تو را نقاشى کنم. اما تو را چه جورى بکشم چرا که وسایل نقاشىام کم و کسر دارد و من مداد مخملى ندارم.
پژمان: اوه ماى گاد... اصلاً اى دلرباى نازنین من، بیا تا برویم از این ولایت غربت من و تو. تو دست مرا [البته بعد از جارى شدن صیغه عقد. یادآورى از بنده نگارنده] بگیر و من دامن تو را [البته بعد از جلب رضایت زوجه و خانواده او و همچنین طى مراحل قانونى. ایضاً یادآورى اخلاقى از بنده نگارنده] بگیرم. کاش هم اکنون در کنارم بودى تا... اصلاً ولش کن، الان هر چه بگوییم این یارو «بنده نگارنده» مىخواهد وسطش پیام اخلاقى بدهد. بیا شماره تلفن مرا بنویس و تماس بگیر تا بدون مزاحم حرفهاىمان را بزنیم...
ما از این افسانه نتیجه مىگیریم که اگر جوانان را نصیحت کنیم، رازشان را به ما نمىگویند!
قصهی ما به سر رسید، غلاغه به خونهاش نرسید!
منبع: parsine.com
ویدیو مرتبط :
شعر طنز- آی ننه آی ننه نیه آرواد آلدن منه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قابل توجه دختر خانم هایی که شوهر پیدا نمی کنند!
دوست دارید ازدواج كنید اما احساس میكنید كه هیچ كدام از مردان جهان به شما توجهی ندارند و حتی حاضر نیستند بهعنوان یك گزینه احتمالی به شما فكر كنند؟
اطرافتان كسانی هستند كه مشتركات زیادی با شما دارند اما آنها هم تنها بهعنوان یك دوست روی شما حساب میكنند و تمایلی به ازدواج با شما ندارند؟
دوستان دوره دبیرستان و دانشگاهتان یكییكی سر خانه و زندگی خودشان رفتهاند و احساس میكنید كه تنها ماندهاید؟ اگر مدام ذهنتان را با این فكر و خیالها پر كردهاید، بهتر است دست بردارید و از مجردیتان یك بحران پر از غصه نسازید.
شاید هنوز آمادگی ازدواج ندارید و نتوانستهاید آنطور كه باید برای ساختن یك زندگی مشترك آماده شوید. ازدواج كردن موضوعی نیست كه بتوان برایش الگو و راه حل ارائه كرد اما شاید با خواندن مراحل زیر بتوانید برای ازدواجتان آمادهتر شوید و دست از این نگرانیها هم بردارید.
آه و ناله نكنید
به منفیبافیهایتان پایان دهید. وقتی كه با دوستان یا خانوادهتان صحبت میكنید، خشم یا عصبانیتتان از اینكه ازدواج نكردهاید را بروز ندهید. به جای اینكه مدام از ازدواج نكردنتان حرف بزنید سعی كنید در مورد موضوعاتی كه برای طرف مقابلتان جالب است گفتوگو كنید.
میتوانید با توجه به شخصیت فرد مقابلتان از سیاست، مذهب، هنر، سرگرمی یا ورزش صحبت كنید و اگر هم كسی از شما پرسید كه چرا ازدواج نكردهاید، به جای آه و ناله كردن خیلی منطقی بگویید كه هنوز با فردی كه برایتان مناسب باشد روبهرو نشدهاید.
دوستیهایتان را خراب نكنید
برای جلب توجه دیگران به هر شیوهای متوسل نشوید. اگر شما یك دوست یا همكار دارید كه نسبتا به شما نزدیك است و احساس میكنید، میتواند فرد مناسبی در زندگی شما باشد، عجولانه اقدام نكنید. بگذارید زمان بگذرد و به شما ثابت شود كه آیا میتوانید زوج خوبی برای هم باشید یا اینكه او هم همین علاقه را به شما دارد؟
هیچ وقت با فرستادن یك پیامك عاشقانه و ابراز عشقتان به زبان بیزبانی، رابطه دوستیتان را خراب نكنید زیرا ممكن است او با دیدن چنین واكنشهایی از طرف شما، كاملا از شما فاصله بگیرد و همین دوستی آرام و ساده را هم از دست بدهید.
از طرف دیگر اگر او به فرد دیگری علاقهمند است، واكنش خصمانهای نشان ندهید و دوستیتان را به هم نریزید. به این فكر كنید كه این فرد در مقام یك دوست ساده چقدر به زندگی شما آرامش میدهد و تنهاییتان را از بین میبرد. با این اوصاف آیا هنوز هم ارزش این را دارد كه بهخاطر اینكه عاشقتان نیست از زندگیتان بیرون برود؟
زندگیتان را شلوغ كنید
برای مشغول كردن ذهنتان و شلوغ كردن زندگیتان راههای دیگری پیدا كنید. درست است كه هر تعلقی در زندگی جای خودش را دارد و هیچچیز نمیتواند جای یك همراه خوب را برای شما پر كند اما اگر ازتكبعدی بودن دست بردارید و مشغولیتهای دیگری برای خودتان ایجاد كنید خیلی چیزها تغییر میكند. سعی كنید كار مورد علاقهتان را پیدا كنید و آن را جدی بگیرید، برای زندگیتان دلیلی پیدا كنید.
این دلیل میتواند كار، تحصیل، دوستان، خانواده یا هر چیز دیگری باشد. همانطور كه گفتیم این موارد نمیتواند جای یك رابطه حمایتگرانه و عاطفی را پر كنداما اگر شما زندگیتان را پوچ و بیمعنا نبینید و دلایل زیادی برای افتخار كردن بهخود و زندگیتان داشته باشید، حالتان خیلی بهتر از حالا میشود.
قطعا در خانواده و در میان دوستان شما افراد زیادی هستند كه قصد ازدواج دارند و روز به روز هم تعدادشان كمتر میشود. ممكن است با ازدواجكردن هر كدام آنها از خود بپرسید كه چرا شمانتوانستهاید یكی از گزینهها باشید و چرا همیشه زنان دیگر هستند كه مورد توجه قرار میگیرند اما به جای این فكر و خیالها سعی كنید در خود معیارهایی را پرورش دهید كه از نظر همه برای انتخاب یك همسر ایدهآل ضروری هستند.
آدمهای اطراف شما براساس رفتارهایی كه در همین لحظات عادی زندگیتان انجام میدهید روی شما قضاوت میكنند. بدخلقیها، بهانهگیریها، رفتارهایی كه با خانوادهتان دارید و بسیاری موارد دیگرمیتواند مبنای قضاوت دیگران روی شما باشد. پس اگر واقعا قصد ازدواج دارید و این دنیای مجردی آزارتان میدهد، به همه این جزئیات توجه كنید. ظاهرسازی كافی نیست بلكه باید با دل و جان همه اینها را تغییر دهید.
از رابطههایتان درس بگیرید
ممكن است شما پیش از این، چند رابطه شكست خورده را تجربه كرده باشید و این شكستهای مكرر اعتماد به نفس شما را از بین برده باشد. بهجای اینكه احساس ناتوانی كنید سعی كنید از این شكستها درس بگیرید. رابطههای شما به چه دلایلی شكست خورده؟
چه اشتباهاتی كردهاید و چه كارهایی میتوانستید و نكردهاید؟ اگر واقعا دوست دارید كه ازدواج كنید باید برای شروع یك رابطه تازه آماده باشید. مهم نیست كه این رابطه در چه زمانی شكل میگیرد بلكه شما باید همیشه برای چنین ارتباطی آماده باشید.
رابطهها و زندگیهای مشترك اطرافیانتان هم میتواند برای شما الگوی خوبی باشد اینكه چه رفتارهایی انجام میدهند كه از نظرتان اشتباه است و باید از آنها بپرهیزید و چه رفتارهایی میتواند الگوی مناسبی برای زندگی آینده شما باشد.
از طرف دیگر به رفتارها و شخصیت مردان اطرافتان هم دقت كنید. شاید با همین بررسیها بتوانید در تصمیمگیری آیندهتان هم موفقتر باشید و بدانید كه چه مردی میتواند شاهزاده سوار بر اسب شما باشد.
وسواس را كنار بگذارید
محافظه كاریهای بیمورد را كنار بگذارید و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نكنید. اگر خواستگارهایی دارید كه حاضر نیستید حرفهایشان را بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستانتان كسی را برای ازدواج به شما معرفی میكنند
اما شما اهمیتی نمیدهید، باید كمی در نگاهتان تجدید نظر كنید. شاید یكی از همین موارد بتواند همسر ایدهآلی برای شما باشد. از آشنایی نترسید و چند هفتهای با خواستگارهایتان صحبت كنید و بعد تصمیم بگیرید، مشكلات كوچك آدمها را بهانه نه گفتن نكنید.
فراموش نكنید كه هر كسی با هر شخصیتی هم كه باشد، مشكلاتی دارد كه میتوان از آنها ایراد گرفت.
شما نمیتوانید یك شخصیت بیعیب و نقص را بهعنوان همسرتان انتخاب كنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد اما سعی كنید فردی را انتخاب كنید كه بتوانید با مشكلاتش كنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی نشوید.
تكلیفتان را روشن كنید
شما نباید برای فرار از چیزی به سمت ازدواج بروید بلكه باید تنها برای ساختن یك زندگی بهتر در كنار فردی كه به شما آرامش میدهد چنین قدمی بردارید.
اگر نمیدانید چطور باید انتخاب كنید و چطور پیش بروید بهتر است سراغ یك مشاور بروید. با شركت در كلاسهای آمادگی ازدواج میتوانید تا حدودی تكلیفتان را روشن كنید و هم آگاهانهتر انتخاب كنید و هم منطقیتر پیش بروید.
منبع:khorshidonline.com