سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

قدیما توی قدیما موند...



قدیم الایام, خواندنیهای دیدنی

متن های زیبا و خواندنی

 

قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻧﺒﻮﺩ ﺣﺘﻲ ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻮﺩ،ﻭﻟﻲ ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺟﻠﻮ ﻛﺴﻲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻟﻲ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ،ﺣﺮﻓﻲ ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻛﺴﻲ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ،ﮊﻟﻪ ﻭ ﭘﺎﻱ ﺳﻴﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﻴﺮ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮﻱ ﺳﺒﺰﻱ ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺗﺮﺷﻲ ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎﻱ ﺭﻧﮕﺎﻧﮓﻧﺒﻮﺩ، ﭘﻴﺮﻫﻦ ﺷﻴﻚ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ ﭼﻲ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﻱ ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻫﺮﭼﻲ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮﻟﻲ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ .
ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ
ﻭﻟﻲ ﺍﻻﻥ شاید ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﻳﻢ،شایدﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻫﺮ ﭼﻲ ﺑﺨﻮﺍﻳﻢ ﻣﻴﺨﺮﻳﻢ، ﻭﻟﻲ ﺑﺎﺯ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻳﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻢ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ .
افسوس که دیگه دل خوش نداریم........
ﻛﺎﺵ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺧﺮﻳﺪﻧﻲ ﺑﻮﺩ،ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺸﺪ، ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻭ ﻣﺜﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﻛﺮﺩ .
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﺪﻳﻤﻴﺎ ﻣﺜﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﻛﻪ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ...
قدیما شبا بالا پشت بوم میخوابیدیم و ستاره ها رو می شمردیم و دلمون به وسعت یه آسمون بود ...
این روزها چشم میندازیم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو می شمریم ...
قدیما یه تلویزیون سیاه و سفید داشتیم و یه دنیای رنگی ...
این روزا تلویزیونای رنگی و سه بعدی و یه دنیای خاكستری ...
قدیما اگه نون و تخم مرغ تموم میشد ، راحت می پریدیم و زنگ همسایه رو هر ساعتی از شبانه روز می زدیم و كلی باهاش می خندیدیم ...
این روز ها اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر میگردیم تا كه مجبور نشیم باهاش سلام علیك كنیم ...
قدیما از هر فرصتی  استفاده می كردیم كه با دوستان و فامیل ارتباط داشته باشیم چه با نامه چه كارت پستال و چه حضوری ...
این روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ، ارتباط با هم نداریم ...
قدیما تو یه محله جدید هم كه می رفتیم با دقت و اشتیاق به همه جا نگاه می كردیم ...
این روزها دنیا را از پشت دوربینای عكاسی و فیلمبرداری می بینیم ...
قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگه با فک و فامیل ...
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل؟
کو اون خونه ؟
قدیما توی قدیما موند...

گردآوری:بخش سرگرمی صبح بخیر


ویدیو مرتبط :
قدیما

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قدیما همه چیز بهتر بود، واقعا بود؟!/ یادداشت ویژه



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

قدیما همه چیز بهتر بود، واقعا بود؟!/ یادداشت ویژه

فرض كنیم سازمان لیگ، همین فردا ایده دادكان را اجرایی كرد و سقف قرارداد 50 میلیونی را برای بازیكنان لیگ برتر لحاظ كرد. آن وقت چه اتفاقی می‌افتد؟ پاسخ ساده است: برمی‌گردیم به دورانی كه اسطوره فوتبال‌مان، ناصر حجازی برای تامین هزینه‌های زندگی‌اش در لیگ بنگلادش شاغل شد

سایت گل-  جمله «قدیما همه چیز بهتر بود» یكی از ویژگی‌های جامعه ایرانی است. این ترجیع‌بند همیشگی نه فقط در زندگی روزمره، بلكه در همه علایق ما از جمله فوتبال جاری است.

محمد دادكان به تازگی برای درمان درد لاعلاج فوتبال، نسخه‌ای تازه رو كرده و گفته: «50 میلیون سقف قرارداد در فوتبال ایران، هر کس نمی‌خواهد راه باز جاده دراز». همكار خوبم صدرا مهرابی هم در یادداشتی كه در سایت گل منتشر شده، از این ایده دفاع كرده و معتقد است: «ریاضت اقتصادی و بازگشت به مسیری که تا قبل از سال‌های آغازین دهه 80 در فوتبال ایران رواج داشت»

در ادامه این یادداشت، نویسنده از مبلغ كلان قراردادهای فوتبالیست‌های ایرانی انتقاد كرده و برای ذكر مثالی نوشته: «همین الان بهترین مدیر، بهترین پزشک و بهترین مهندس ایرانی در بهترین شرایط کاری شاید به درآمد 100 میلیون تومان نرسد ولی یک فوتبالیست درجه 2 ایرانی درآمدی حداقل دو تا سه برابر این عدد دارد»

در یادداشت تحلیلی صدرا، به درستی به نقش مدیران باشگاه‌ها اشاره شده و آمده است: «ما به مدیرانی خلاق و ایده‌پرداز در کنار مدیران اجرایی که می‌توانند چه بسا دولتی هم باشند، نیاز داریم. این مدیران در فضایی متولد خواهند شد که دیگر خبری از تفکرات صرفا زودبازده و کوتاه‌مدت نباشد. وقتی که به امثال رویانیان اجازه داده شود تفکرات و ایده‌های خود را فدای نتیجه یک‌ساله و جام نکند.»

درباره آنچه كه در بالا گزیده‌ای از آن آمد، نكاتی مبهم وجود دارد كه در ادامه به آن می‌پردازم:

1- فرض كنیم سازمان لیگ، همین فردا ایده دادكان را اجرایی كرد و سقف قرارداد 50 میلیونی را برای بازیكنان لیگ برتر لحاظ كرد. آن وقت چه اتفاقی می‌افتد؟ پاسخ ساده است: برمی‌گردیم به دورانی كه اسطوره فوتبال‌مان، ناصر حجازی برای تامین هزینه‌های زندگی‌اش در لیگ بنگلادش شاغل شد. با این اعداد و ارقام، بازیكن درجه‌یك راهی امارات و قطر می‌شود، سطح پایین‌ترها جذب دسته دوم لیگ‌های حاشیه خلیج‌فارس می‌شوند و الباقی هم راهی بنگلادش و هند می‌شوند كه این آخری، به تازگی لیگ حرفه‌ای هم راه‌اندازی كرده است. الان كه فوتبالیست چندصد میلیونی داریم، حال و روز سكوهای استادیوم این است، وای به روزی كه همین چهار تا ستاره نیم‌بند هم از فوتبال كوچ كنند. آن وقت است كه باید مثل عرب‌ها جایزه بگذاریم تا تماشاگر رغبتی به تماشای بازی‌های داخلی داشته باشد.

2- قدیما همه چیز بهتر بود. آیا واقعا بود؟!‌ مگر فوتبال ما در دهه هفتاد تخم دوزرده كرده كه این چنین افسوس این دوران را می‌خوریم؟ در همه این دهه، یك بار به عنوان تیم چهارم آسیا، آن هم در شرایطی معجزه‌آسا با استرالیا مساوی كرده‌ایم و به جام جهانی رفته‌ایم. باقی هرچه بوده، شكست بوده و ناكامی. اگر در آن دوران، خداداد عزیزی و كریم باقری و علی دایی داشتیم و حالا نداریم، ارتباطی با سقف قرارداد ندارد. آن موقع مدرسه فوتبالی شبیه مدرسه آژاكس و لیون نداشتیم، حالا هم نداریم. آن موقع فوتبال آكادمیك در رده‌های نونهالان و نوجوانان نداشتیم، حالا هم نداریم. از بیست سال پیش تا حالا، فقط یك تفاوت به وجود آمده؛ آن موقع در گوشه و كنار این مملكت زمین خاكی داشتیم كه از دل آن‌ها سالی چند ستاره به این فوتبال معرفی می‌شدند، اما حالا همان زمین خاكی را نداریم. فوتبال كوچه‌ای و محلی در این جا مُرده و اندك زمین چمن‌های مصنوعی كه در شهرهای بزرگ وجود دارد، سهم پیرمردهایی است كه پول اجاره آن را دارند.

3- درباره دستمزد فوتبالیست‌ها، مقایسه درآمد آن‌ها با پزشكان نوعی مغالطه است. در هر جامعه‌ای، دستمزدی كه به یك نفر پرداخت می‌شود، با تخصص و نخبه بودن او تناسب دارد. كریس رونالدو و لئو مسی نخبه و متخصص هستند، چون كارهایی با توپ می‌كنند كه هیچ كس دیگری قادر به انجام آن نیست و طبیعی است صدها برابر یك پزشك عمومی پرتغالی و آرژانتینی، درآمد داشته باشند. در این مملكت، مشابه علی كریمی و فرهاد مجیدی انگشت‌شمار است، ولی هزاران پزشك عمومی وجود دارد. پس درآمد این فوتبالیست‌ها از دریافتی افرادی كه هزاران مشابه دارد، باید بیشتر باشد. در مقایسه میان پزشكان هم، چنین قانونی حكمفرماست؛ یكی جراح مغز و اعصاب است كه با هر عمل جراحی، یك زندگی‌ را نجات می‌دهد و دیگری پزشك كم‌سوادی است كه همه هنرش نسخه نوشتن برای رفع دل‌درد و یبوست است. آیا این دو، صرفاً ‌به خاطر این‌كه نام «پزشك» را یدك می‌كشند، باید دستمزدی یكسان داشته باشند؟ باور بفرمایید این‌گونه مقایسه‌ها و اصرار بر این كه «فوتبالیست‌ها پول مفت می‌خورند»، ما را به جایی نمی‌رساند. این نوع نگاه، مختص افرادی است كه فوتبال را با «لگد زدن به توپ» مترادف می‌دانند. اگر فوتبالیست شدن و رسیدن به سطح ملی، این‌قدر آسان است و بعد از چند صباح لگد زدن به توپ،‌ هركسی به قله ثروت و شهرت می‌رسد، بفرمایید این گوی و این میدان! در این كشور 70 میلیونی، میلیون‌ها نفر (تاكید می‌كنم میلیون‌ها نفر) ماه‌ها و سال‌ها دنبال توپ دویده‌اند و از كنكور فوتبال زمین خاكی، چهارتا ستاره بیرون آمده است. آیا این‌هایی كه در رشته خودشان نخبه هستند، سزاوار زندگی مرفه نیستند؟

4- و بالاخره مساله‌ای كه همه مشكلات فوتبال ایران در قبال آن هیچ است؛ «فوتبال دولتی». در فوتبالی كه بخش خصوصی عملاً از گردونه خارج شده، مدیر دولتی یا به اصول فوتبال و روش‌های درآمدزایی از آن آشنا نیست، یا اگر آشنا باشد،‌ چشم‌انداز درازمدتی برای خود متصور نیست. همین آقای رویانیان كه در این یادداشت از او نام برده شد، شاید 13ماه دیگر، بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری 92 دیگر در ورزش نباشد، یا اگر باشد، در پرسپولیس نباشد. سرنوشت پرسپولیس و مدیریت سردار رویانیان در این باشگاه تابع انتخابات بعدی است. این وضعیت در باشگاه رقیب، استقلال هم وجود دارد. چه تضمینی وجود دارد كه رئیس‌جمهور آینده، حتی اگر نفر بعدی همسو با دولتمردان فعلی باشد،‌ عباسی را كماكان در پست وزارت ورزش ابقا كند كه او هم دكتر رسولی‌نژاد را به عنوان رئیس هیات‌مدیره استقلال انتخاب كند؟ تركیب «مدیر دولتی» و «برنامه طولانی‌مدت»، از آن تركیباتی است كه جز یكی دو استثنا، اغلب به مثابه همنشینی آب و آتش بوده است./گل