سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

ضرب المثل میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی كند



ضرب المثل قدیمی, داستان ضرب المثل,

یك ضرب المثل قدیمی می گوید: میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی كند.

 

در هندوستان، شكارچیان برای شكار میمون سوراخ كوچكی در نارگیل ایجاد می كنند. یك موز در آن می گذارند و زیر خاك پنهان اش می كنند. میمون دست اش را به داخل نارگیل می برد و به موز چنگ می اندازد، اما دیگر نمی تواند دست اش را بیرون بكشد، چون مشت اش از دهانه سوراخ خارج نمی شود. فقط به خاطر این كه حاضر نیست میوه را رها كند. در این جا، میمون درگیر یك جنگ ناممكن معطل می ماند و سرانجام شكار می شود.

 

همین ماجرا، دقیقاً در زندگی ما هم رخ می دهد. ضرورت دستیابی به چیزهای مختلف در زندگی، ما را زندانی آن چیزها می كند. در حقیقت متوجه نیستیم كه از دست دادن بخشی از چیزی، بهتر است تا از دست دادن كل آن چیز.


در تله گرفتار می شویم، اما از چیزی كه به دست آورده ایم، دست نمی كشیم، خودمان را عاقل می دانیم؛ اما (از ته دل می گویم) می دانیم كه این رفتار یك جور حماقت است.
منبع:babaghesse.blogfa.com


ویدیو مرتبط :
ضرب المثل ترکی خراسان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ضرب المثل گربه دستش نمیرسه میگه مال صغیره



داستان ضرب المثل, ریشه تاریخی ضرب المثل

اگر كسی آرزوی رسیدن به هدفی داشته باشد اما شرایط رسیدن به آن هدف را نداشته باشد هدف را كوچك می‌كند و مثلاً می‌گوید: اینكه اهمیتی ندارد، این چیزها برای من خیلی كوچك و بی‌ارزش است ولی آنان كه حرف او را می‌شنوند او را مسخره می‌كنند و این مثل را می‌گویند.


روزی گربه‌ای به سر وقت شیر داغی رفت، چون لب به شیر زد زبانش سوخت و نتوانست آن را بخورد در همین هنگام صاحبخانه سر رسید و دید كه گربه در كنار ظرف شیر نشسته و سرپوش شیر را هم برداشته، اما آن را نخورده، صاحبخانه چون این وضع را دید به گربه گفت: «گربه! چرا شیری را كه سرپوش آن را برداشتی نخوردی؟» گربه در جواب گفت: «چون شیر مال صغیر بود آن را نخوردم!»
منبع:iketab.com