سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
داستان آمونده اشک رایگان
یک مرد عرب سگی داشت که در حال مردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه میکرد. گدایی از آنجا میگذشت، از مرد عرب پرسید: چرا گریه میکنی؟ عرب گفت: این سگ وفادار من، پیش چشمم جان میدهد. این سگ روزها برایم شکار میکرد و شبها نگهبان من بود و دزدان را فراری میداد. گدا پرسید: بیماری سگ چیست؟ آیا زخم دارد؟ عرب گفت: نه از گرسنگی میمیرد. گدا گفت: صبر کن، خداوند به صابران پاداش میدهد.
گدا یک کیسه پر در دست مرد عرب دید. پرسید در این کیسه چه داری؟ عرب گفت: نان و غذا برای خوردن. گدا گفت: چرا به سگ نمیدهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟
عرب گفت: نانها را از سگم بیشتر دوست دارم. برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانی است. برای سگم هر چه بخواهد گریه میکنم. گدا گفت : خاک بر سر تو! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده، ارزش اشک از نان بیشتر است. نان از خاک است ولی اشک از خون دل
منبع:داسانهای مثنوی معنوی
ویدیو مرتبط :
داستان اشک
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان مجیدی؛ از گریه های دختر فرهاد تا اشکهای هواداران پشت در خانه کاپیتان
حرفهای مجیدی در زمان رفتن به دوبی، کاملا نشان میدهد که او بر سر دو راهی مانده. میان دو عشق بزرگ: استقلال و دخترش.
به گزارش جام نیوز به نقل از 24، این روزها همه هواداران استقلال نگران جدایی فرهاد مجیدی از این تیم هستند. آنها این فصل، تیمی را میبینند که با وجود ستارههای بزرگ، توانایی رسیدن به افتخارات بسیاری را دارد و حتی میتواند در آسیا بدرخشد؛ اما این پایان ماجرا نیست.
درست در روزهایی که استقلالیها خود را آماده قهرمانی نیم فصل کرده بودند، خبر رسید که فرهاد قرار است از استقلال جدا شود. این خبر بخش قابل توجهی از استقلالیها را نگران کرد. البته بدون تردید این خبر باید برای پرسپولیسیها خبر خوشحالکنندهای باشد چون مجیدی در انسجام تیمی این فصل، نقشی غیر قابل انکار داشته و نمیتوان منکر نقش او در این تیم شد.
* اول قصه
ماجرا از همان اول فصل شروع شد. وقتی فرهاد مجیدی بعد از چند جلسه تمرین بدنسازی، راهی امارات شد. همان موقع بسیاری گفتند اختلافاتی در درون تیم ایجاد شده؛ اما بعدها فرهاد گفت برای کارهای شخصی به امارات رفته بود. برای کارهای شرکتش و البته برای دخترش. هیچ کس نمیتواند بداند فرهاد مجیدی و دخترش تا چه اندازه به هم وابستهاند. او بعد از چند روز حضور در امارات، به تمرینات برگشت تا با حضور فرهاد و ملیپوشان، تمرینات کاملا جدی شود. البته همه متوجه شدند که دل فرهاد پیش دخترش مانده و او نگران بهانههایی است که دختر فرهاد برای پدر میگیرد.
* مظلومی نگران است
در فصلی که مظلومی قهرمانی نیم فصل را به دست آورده، همه چیز به فرهاد مجیدی بستگی دارد. این فصل نه اصفهانیها قدرت چند سال اخیر را دارند و نه پرسپولیس، تیم قدرتمندی است. بهترین فرصت برای استقلال به دست آمده تا با این تیم پرستاره قهرمان شود و حالا این بحث دارد همه رویاهای مظلومی را خراب میکند. شاید صحبتهایی که مظلومی درباره جدایی مجیدی کرد به دلیل نگرانی بسیار بالای او بود.
* قضیه قرار نبود رسانهای شود
فرهاد مجیدی بعد از بازی با صنعت نفت آبادان ماجرای سفر به امارات را به فتحالله زاده گفت. او گفت که دخترش در طول فصل که فرهاد در ایران مشغول بازی است، در دبی برای پدر بهانه میگیرد و کم کم دارد کار برای هر دو نفر سخت میشود. البته در پایان این مذاکرات، دو طرف قرار گذاشتند که موضوع رسانهای نشود.
صحبتهای مظلومی در رسانهها نشان از آن دارد که سرمربی استقلال از اینکه کاپیتان تیمش در چنین فصل حساسی قصد جدایی دارد، به شدت نگران شده. او قبل و بعد از بازی با نفت تهران به رسانهها گفت که فرهاد میخواهد برود. برخی معتقدند که مظلومی این بحثها را به رسانهها کشاند تا فرهاد در منگنه فشار رسانهها و هواداران از تصمیمش منصرف شود. البته او تا حدودی هم موفق شد.
* هواداران در خانه فرهاد
بعد از بازی استقلال و نفت تهران، هواداران به در خانه مجیدی رفتند تا با تجمع مقابل خانه کاپیتان استقلال، او را از تصمیمش منصرف کنند. یکی از هواداران میگفت ما فقط آمدهایم تا فرهاد را احساسی کنیم.
به نظر میرسد آنها توانستهاند به هدفشان برسند. چون فرهاد مجیدی بامداد دیروز با دنیایی از تردید راهی فرودگاه امام (ره) شد. او که قرار بود در سکوت خبری به دبی برود، در میان نگاههای هواداران که هزاران پیام برای او داشت، به فرودگاه رفت. با حالتی که اصلا یقین در آن نبود و همین برای هواداران نویددهنده به نظر میرسید.
* پیشنهاد اماراتیها
مجیدی به دنبال پیشنهاد مالی مناسبی که باشگاههای الوصل و الوحده امارات به او داده بودند، تا حدودی بر سر دو راهی قرار گرفته بود؛ اما موضوع مالی برای فرهاد در اولویت چندم بود. او قبل از هر چیز به دنبال این بود که در کنار دخترش باشد. اماراتیها او را همین زمان میخواهند و این یعنی اگر کاپیتان 36 ساله استقلال تا انتهای فصل صبر کند، شاید دیگر چنین پییشنهاد اغواکنندهای مطرح نشود.
* داستان یک مشورت کلیدی
فرهاد قبل از آنکه راهی امارات شود، از یکی از اسطورههای فوتبال ایران نظرنگه میدارد. مشکلی که بسیاری از فوتبالیستهای ما دارند و دوست دارند تا زمان عصا به دست شدن فوتبال بازی کنند.
* دلگیری از اطرافیان
اگرچه این طور عنوان شده که فرهاد مجیدی برای حضور در کنار دخترش به دبی رفته؛ اما خبرهای در گوشی چیزهای دیگری میگوید.
کاپیتان استقلال از حرف هایی که برخی اطرافیان باشگاه میگویند به شدت دلگیر است. اینکه جایی عنوان شده بود که «فرهاد برای آشتیانی بهتر میدوید و بهتر گل میزد». این حرف حتی در زمان پرواز فرهاد به دبی هم روی دل کاپیتان مانده بود.
* او برمیگردد؟
مجیدی قرار بود در سکوت کامل خبری راهی امارات شود؛ اما نشد و همین وضعیت، شاید به طور کلی، تصمیم او را عوض کند. او در ورزشگاه آزادی، مقابل در خانهاش و حتی در فرودگاه، هوادارانی را دیده بود که با اشک از او خواسته بودند در تصمیم خود تجدید نظر کند. او هنگام رفتن از هوادارانی میگفت که به استقلال این فصل دل بستهاند و نمیشود از آنها دل کند. حرفهای او در زمان رفتن، کاملا نشان میدهد که او بر سر دو راهی مانده. میان دو عشق بزرگ: استقلال و دخترش. حداقل تا 15 روز او در امارات است و در همین مدت مشخص خواهد شد که او از میان این دو عشق، کدام را انتخاب خواهد کرد. او ابتدای فصل هم قرار نبود که بیاید و باز، استقلال را انتخاب کرد و این بار هم بخت استقلال برای پیروزی در این دوئل، بسیار زیاد است. هواداران استقلال امیدوارند باز هم عشق آنها، کاپیتان را به ایران بیاورد تا یک نیم فصل دیگر هم برای آنها بازی کند.