سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
برای پایان دنیا آماده باشید!
سوروایولیستها (Survivalists) که به پرِپِرز (Preppers) نیز شهرت دارند، در واقع همانهایی هستند که معتقدند در آینده اتفاقات تلخی روی خواهد داد و باید از همین حالا به فکر راه چارهای بود.
به گزارش بی بی سی انگلیسی، سوروایولیستها (Survivalists) که به پرِپِرز (Preppers) نیز شهرت دارند، در واقع همانهایی هستند که معتقدند در آینده اتفاقات تلخی روی خواهد داد و باید از همین حالا به فکر راه چارهای بود.
پیتر استنفورد که خودش را یک مربیِ زندگی انگیزشی میداند، در کنار رودی در وسط منطقه ییلاقیِ «بدفوردشایر» ایستاده و با کمک تلمبه دستی قایق بادیاش را باد میکند.
او از این روش برای فرار در شرایط «آخرالزمانی» استفاده خواهد کرد. او نگاه او، بحران شدید مالی و یا تکرار ناآرامیهای لندن به نوعی شرایط آخرالزمانی تعبیر میشود. پیتر میگوید: «من دوست ندارم که هنگام بروز فاجعه مردد بمانم.»
پیتر استنفورد میگوید که پس از غروب آفتاب و در پوشش تاریکی با قایق به آب خواهد زد تا فرار آینده را از همین حالا تمرین کند. او باور دارد که این ساعت از روز بهترین زمان فرار است، چرا که دیگران او را نخواهند دید و منابع غذایی موجود در قایقش در امان خواهد ماند.
پیتر حتی یک قایق دیگر هم خریده تا در صورت نیاز، پسر و دوست قدیمیاش هم به او بپیوندند. او میگوید: «ما استراتژی داریم و حتی جایی را برای ملاقات اعضای خانواده انتخاب کردهایم. او البته میگوید که به هیچ وجه به پسرش اصرار نخواهد کرد که همراهش بیاید و انتخاب با خود او است.
چرا پیتر سوروایولیست شد؟
تصمیم پیتر حدود 20 سال پیش شکل گرفت. او پس از شنیدن تجارب دست اولِ برخی از دوستان نظامیاش در مورد عواقب جنگ، مصمم شد تا از همین حالا برای آینده برنامهریزی کند. به همین دلیل است که او یک سوروایولیست واقعی است.
فرارهای با چاشنی نظامی تقریبا در سراسر این منطقه شکل میگیرد که انگیزهای آنها همان جنبه سوروایولیستی افراد به شرایط آینده است.
تنها مغازهی سوروایولیستهای اروپا
لینکلن مایلز در یکی از مزارع بدفوردشایر مغازهای را راه انداخته که با افتخار آن را تنها مغازهی سوروایولیستهای اروپا میداند. در این مغازه اجناس زیادی از تیر و کمان گرفته تا لباس مخصوص فاجعه هستهای به فروش میرسد.
لینکلن میگوید: «به خاطر افزایش تقاضا این مغازه را باز کردم... دانستن این مسئله که چند سوروایولیست در بریتانیا وجود دارد، کار مشکلی است، چرا که تقریبا اکثر افراد سعی میکنند فعالیتهای خود را مخفی نگه دارند. اما میدانیم که جمعیت سوروایولیستهای بریتانیا در حال افزایش است.»
انواع و اقسام چاقو را میتوان در مغازه مایلز یافت که حمل اغلب آنها بدون دلیل خاص، غیرقانونی است. با این حال، سوروایولیستها معتقدند که به این نوع چاقوها نیاز دارند.
تنها موارد جنجالیِ موجود در مغازه آن چاقوها نیستند، زیرا پرچم کنفدراسیون نیز به شکلی افتخار آمیز در پشت مغازه آویزان شده است.
مایلز میگوید: «پرچم کنفدراسیون از نظر من نماد آزادی و جدایی از حکومت است.»
این پرچم بر روی بازوی مایلز خالکوبی شده و از آینه عقب اتومبیلش نیز آویزان شده است. پرچم کنفدراسیون با جنگ داخلی ایالات متحده و مفهوم نژادپرستی در ارتباط است، اما مایلز آن را سمبل سوروایولیستها میداند.
لینکلن مایلز میگوید: «بحث تکیه به خود و نه دیگران مطرح است. منظور از دیگران، دولت، همسایه و دوستان و خانواده است. نباید جز خودت به کس دیگری تکیه کنی.»
به عقیده مایلز، مفهوم سوروایولیسم با ایالات متحده گره خورده و «تکیه بر خود» در کنار آزادی از دولت، دو عامل اصلی سوروایولیسم است.
او میگوید: «ما برای گوشیهای همراه بلاکر داریم تا افراد حکومتی نتوانند ما را ردیابی کنند، چرا که نمیتوان منکر این حقیقت شد که آنها ما را ردیابی میکنند. ما زیادی به آنها اعتماد میکند... در واقع، ما به خیلی از افراد اینگونه اعتماد میکنیم. ولی در مواقع ضروری، آنها به کمک ما نخواهند آمد.»
یکی از لغات کلیدی ادبیات سوروایولیستها «زامبی» است؛ زامبی در حقیقت به جمعیت خشن و غیر آماده اشاره دارد که درصدد سرقت اموال و منابع سوروایولیستها هستند.
ایدهی «هر کس برای خودش» به وفور در دنیای سوروایولیستها مطرح میشود. هر سوروایولیست باید تواناییهای خودش را به تنهایی، فارغ از جامعهی سوروایولیستها، رشد دهد.
مایکل، یک سوروایولیست کارکشته
مایکل ساندرسون که اغلب دوستانش او را «روچ» صدا میزند، در جنگلهای هرتفوردشایر است. او چاقویی را به دست دارد که نامش بر روی آن درج شده است. او صاحب خودرویی است که خودش آن را جمع کرده و چادری بزرگ به گنجایش چهار نفر برای او، همسر و دو فرزندش بر روی سقف اتومبیل تعبیه شده است. در کنار خودرویش، یک میز و اجاق نیز تعبیه شده تا او در مواقع ضروری بتواند غذاهای فوری درست کند.
روچ میگوید: «این نوع زندگی مربوط به سوروایولیستها نیست؛ در واقع، سبک زندگی ساده زیستی است. من نمیخواهم دنیا به پایان برسد. دوست ندارم اتفاقات بد برای آدمهای خوب بیفتد. اما من که هستم که اتفاقات دنیا را کنترل کنم!»
روچ بیشتر زندگی کاریاش را به عنوان پیراپزشک در نیروهای نظامی خدمت کرده است. او در زندگی خود چیزهایی را به چشم دیده که دوست ندارد نصیب کسی شود. همین تجارب کاریِ روچ باعث شده که او به یک سوروایولیست بدل شود.
روچ میگوید: «من پارانویید نیستم. این اتفاقات میتواند و خواهد افتاد.» روچ معتقد است که سوروایولیسم چیز خاصی نیست، فقط باید اوضاع را در کنترل نگه داشت.
او در ادامه میگوید: «سوروایولیسم فقط در مورد پایان دنیا نیست. ما آماده هر چیزی هستیم. اگر همین فردا به شما بگویند که از کار اخراجید، چه کار خواهید کرد؟ چه فکری در سر دارید؟ آیا به اندازه کافی پسانداز و غذا برای تامین نیاز خود و خانوادهتان در اختیار دارید؟»
نام روچ از کانال مایکل در یوتیوب گرفته شده است. او در کانال خود، نمونههایی از سوروایولیسم را به اشتراک گذاشته و معتقد است کسانی که برای آینده آماده نیستند، ساده لوحاند.
وقتی کسی به من میگوید که «روچ، تو یک سوروایولیست واقعی نیستی،» من جواب میدهم: «فکر نکنم که تو هم سوروایولیست نباشی. به نظرم دانستن این مطلب مهم است که همه چیز در یک چشم به هم زدن میتواند به هم بریزد.»
روچ خودش هم قبول دارد که شاید کمی زیاده روی کرده است، اما او همچنان اصرار میورزد که سوروایولیسم یک مفهوم کلی است و اکثر ما بیآنکه بدانیم برای آینده آماده هستیم.
او میگوید: «ممکن است شما ذره ذره پولتان را برای روز مبادا در بانک بگذارید. این کار خودش نمونهای از سوروایولیسم است. شاید با این کار بتوانید بدهیهایتان را چند سال زودتر تسویه کنید. هر کاری که در جهت آماده شدن برای آینده صورت میپذیرد، نمونهای از سوروایولیسم و آیندهنگری است.»
ویدیو مرتبط :
كمتر از چند ساعت تا آخر دنیا !! آماده باشید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آیا 2012 پایان کار دنیا خواهد بود؟
آخر دنیا نزدیک است! بر اساس نظریاتی که ریشه در یک پیشگویی از مایای باستان دارد، روز 21 دسامبر / 30 آذر سال 2012 / 1391 روز موعود است و دنیا به پایان خواهد رسید! از همین الان هم ماشین بازاریابی فیلم در آستانه اکران «2012» بر تبلیغات پیرامون پدیدههای مرتبط با نابودی جهان این تاریخ افزوده و فضا را برای فروشی بینظیر آماده میکند.
اما واقعیت ماجرا چیست؟ آیا واقعا دنیای ما سه سال دیگر به پایان میرسد؟ در ادامه، پنج پدیده که طبق پیشگویی مایایی زمین را نابود میکند، بررسی شده است. شاید شما هم پس از به پایان بردن این مطلب، نظر دیگری درمورد این پیشگویی پیدا کنید.
پدیدهای فضایی، قطبها را میچرخاند
در برخی پیشگوییها پیرامون محشر 2012 گفته شده که زمین به واسطه برخورد یک شهابسنگ دچار جابجایی قطبها میشود، یا زمین در اثر پدیدهای نادر 27هزار سالنوری را یکشبه طی میکند و در مرکز کهکشان راه شیری قرار میگیرد؛ و یا داخل زمین به دلیل تشعشعات شدید خورشیدی ناپایدار میشود و به مکانی ناامن برای ساکنانش تبدیل میشود!
جابجایی قطبها اینگونه رخ میدهد که پوسته و گوشته زمین ناگهان جابجا میشوند و با گردش به دور هسته بیرونی زمین، شهرهای ویران را به قعر خود فرو میبرند.
آدام مالوف، یکی از زمینشناسان دانشگاه پرینستون روی پیشگویی جابجایی قطبها مطالعه کرده و این ایده آرماگدون 2012 را به چالش کشیده است. به گفته وی، شواهد مربوط به مغناطیس سنگها دال بر این است که قارههای زمین در گذشته چنین نوآرایی شدیدی را تجربه کردهاند ولی این فرآیندی میلیونها سال به طول انجامیده و آنقدر آهسته اتفاق افتاده که انسان نمیتواند چنین چیزی را درک کند.
سیارهای ناشناخته در راه برخورد با زمین
چند سال پیش، تلسکوپ فضایی هابل تصویری بینظیر از ستاره متغیر 838 صورتفلکی تکشاخ را در فاصله بیستهزار سالنوری تهیه کرد که ستارهای از نوع غولسرخ را همراه با غبار اطرافش نشان میداد؛ اما برخی پیدا شدند و گفتند این تصویر حاوی شواهدی از یک دنیای موهومی با نام سیاره ایکس ونیبیرو است و در مسیری واقع شده که تا سال 2012 به زمین اصابت خواهد کرد.
این در حالی است که به گفته دیوید موریسون، یکی از اخترشناسان ناسا، «هیچ چیزی در آنجا وجود ندارد و این نزدیکترین چیز به حقیقت است! اگر آنجا یک سیاره یا یک کوتوله قهوهای و یا هرچیز دیگری وجود داشته باشد که 3 سال تا ورود به منظومه شمسی فاصله داشته باشد، منجمان قطعا از یک دهه قبلتر آنرا شناخته و در حال مطالعهاش بودند! از آن بدتر اینکه اگر چنین چیزی واقعا وجود داشته باشد، حتی امروز با چشم غیرمسلح باید دیده شود».
منشا این ایده در واقع پیش از آغاز شایعات پیرامون 2012 بود. زنی که ادعا میکرد از بیگانگان پیغام میگیرد، محشر نیبیرو را شایع کرد، تازه او اعلام کرده بود دنیا در سال 2003 به پایان میرسد و نه 2012.
مقارنه خورشید و کهکشان به محشر میانجامد
برخی رصدگران آسمان باور دارند که سال 2012، مقارنه آسمانی بینظیری روی خواهد داد که برای اولین بار در 26هزار سال گذشته اتفاق میافتد. بر پایه این سناریو، مسیر خورشید در آسمان از نقطهای میگذرد که قلب کهکشان راهشیری در آنجا قرار گرفته است.
برخی نگران آنند که نیروی گرانش خورشید و نیروهای ناشناخته و بسیار قدرتمند کهکشانی یکدیگر را تقویت کنند و و مثلا با پدید آوردن یک جابجایی قطبی یا کشاندن زمین به داخل ابرسیاهچاله فوقالعاده عظیمی که در قلب کهکشانمان لانه گزیده، آخرین روز زمین را رقم بزند.
این درحالی است که هیچ مقارنه یا نظم کهکشانی جدیدی در سال 2012 وجود ندارد. هرسال بههنگام انقلاب زمستانی خورشید در نقطهای از آسمان واقع میشود که بسیار نزدیک به مرکز کهکشان راه شیری است. شاید نویسندگان زیجها و تقویمهای نجومی از چنین مقارنههایی هیجانزده شوند، ولی واقعیت آن است که چنین پدیدههایی فقط ظاهری است و برای اهل دانش معنی خاصی ندارد. مثال مشهور دیگر، قمر در عقرب است که ماهی یکبار اتفاق میافتد و هیچ تاثیر و تغییری در کشش گرانشی، تشعشعات خورشیدی، مدار سیارات یا هر چیز دیگری که حیات روی زمین را تحت شعاع قرار دهد، ندارد.
مایا آخر دنیا را در سال 2012 پیشگویی کرد
از آپولیناریو شیلی پیکستون نپرسید که آیا پایان دنیا در 2012 است یا نه. ریشسفید سرخپوست مایا که در اکتبر 2009 / مهر 1388 در گواتمالا روی صفحه تلویزیون ظاهر شد، اعلام کرد که از این دامن زدن به این موضوع خسته شده است.
به گفته برخی باستانشناسان، تقویم مایا آنطور که برخی دیگر اظهار میکنند در سال 2012 به پایان نمیرسد و قدیمیها هم هرگز این سال را به عنوان پایان دنیا نمیشناختند. اما روز 21 دسامبر 2012، روز مهمی برای تمدن مایا است.
آنتونی اونی، باستان-اخترشناس در دانشگاه کلگیت در ایالت نیویورک میگوید: «این زمانی است که بزرگترین دوره در تقویم مایا (یک میلیون و 872هزار روز یا 5125.37 سال) به پایان میرسد و دوره جدید آغاز میشود. در دوران اوج شکوه امپراتوری مایا، آنها تقویم بدون تکرار «شمارش بلند» را اختراع کردند؛ تقویمی با دورهای بسیار طولانی که از بنیانهای فرهنگی نشات میگیرد و به مسئله خلقت بازمیگردد. دوره کنونی تقویم شمارش بلند در آنچه مایا به عنوان آغاز آخرین دوره آفرینش (11 آگوست 3114 پیش از میلاد) میداند، در انقلاب زمستانی 2012،به پایان میرسد. مایا این تاریخ را که هزاران سال پیش از تمدنش است را به عنوان «روز صفر» یا 13.0.0.0.0. نوشته است و در دسامبر 2012 تقویم گردشی مجددا به روز صفر میرسد و بازه طولانی دیگری آغاز میشود. این ایده حاکی از آن است که زمان و تمام جهان تجدید میشود، چه بسا بعد از سپری شدن دورهای پراسترس. این درست مشابه شرایطی است که ما همیشه در روز اول سال، سال را نو میکنیم یا حتی در صبح بعد از تعطیلات آخر هفته».
طوفانهای خورشیدی زمین را ناآرام میکنند
برخی دیگر شایع کردهاند که در 2012، خورشید فورانهای مهلکی از شرارههایش تولید میکند که حرارتش، زمین را بر سر زمینیان ویران میکند.
فعالیتهای خورشیدی در بازههایی تقریبا 11 ساله تغییر میکند. البته طوفانهای بزرگ خورشیدی میتواند با اختلال در عملکرد ماهوارهها و سیستمهای مخابراتی و انتقال برق، بخصوص در عرضهای جغرافیایی نزدیک به قطب، به جوامع و دیگر سیستمهای زمینی آسیب برساند، ولی هیچ نشانهای حداقل در کوتاه مدت، دال بر این وجود ندارد که خورشید طوفانهایی به پا کند که از شدتش سیارهمان بریان شود. از سوی دیگر، اخترشناسان براساس دورههای یازدهساله فعالیت خورشید پیشبینی میکنند که اوج فعالیت خورشید یکی دو سال دیرتر از 2012 اتفاق بیفتد.
پس 2012 چه اتفاقی میافتد؟
بسیاری از پژوهشگران که شواهد پراکنده مقبره مایا را واکاوی میکنند، عقیده دارند که امپراتور به روشنی پیشگویی کرده که هر چیز ویژهای در 2012 اتفاق خواهد افتاد.
مایا، نگارهای بر جای گذاشته که حتی اگر زمانی برایش مشخص نکرده باشد، به سناریوی پایان جهان در صفحه پایانی متن تقریبا 1100 صفحهای که به عنوان «دستنوشتههای درسدن» شناخته میشود، پرداخته است. مطابق توصیف این نگاره، جهان توسط یک سیل نابود میشود. این سناریویی است که بسیاری از فرهنگها به آن پرداختهاند و احتمالا توسط مردمان باستان هم تجربه شده است.
به باور آنتونی اونی، منظور سناریوی دستنوشتهها فقط خوانده شدن به صورت لفظی نبوده؛ بلکه به عنوان درسی در رابطه با رفتار انسان بوده است. او تقویم بدون تکرار مایا را به تجدید دوره سال نوی خودمان تشبیه میکند؛ دورهای از فعالیتهای پرآشوب و پراسترس به پایان میرسد و دوره جدید مثل تولدی دوباره آغاز میشود که در آن بسیاری افراد تصمیم به بهبود زندگی خود میگیرند.