سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

بخون و بخند !!



 

 

بخون و بخند


يارو شبا يه پارچ آب خالي بالا سرش ميذاشته و مي خوابيده ازش مي پرسن آخه خنگ چرا اينجوري مي كني؟
ميگه : خوب يه موقع نصفه شب از خواب پا پيشم مي بينم تشنم نيست .. اونوقت چيكار كنم؟

 

*****************************

 

دوتا درسخون حوصله‌شون سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم فيلم نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم!

 

مطالب خنده دار


پليس ماشين مسافر کشي را که با سرعت در خيابان ميراند ، متوقف کرد و گفت : هشت تا مسافر داري و با اين سرعت هم ميراني راننده با عجله گفت : آخه اگه تندتر نرم ، اون سه نفري که توي صندوق عقبند خفه ميشند!

 

*****************************


طرف اسم بچه اش رو ميزاره اس ام اس ميگن اين چه اسميه ؟ ميگه چيه از پيام که با کلاس تره!

مطالب خنده دار


يارو از برج ميلاد بالا ميرفته
ميگن کجا ميري؟
ميگه : سر برج قراره وام بدن!!!

 

*****************************


به يارو مي گن چرا سي ديت اينقدر خش داره مي گه:آخه زير قسمتهاي مهمش خط كشيدم!!

مطالب خنده دار


طرف 2000 تومني پيدا مي كنه ميگه ما از اين شانسا نداريم بعد پارش مي كنه!

 

****************************


از يارو مي پرسند: چرا جورابت يه لنگه اش آبيه، يه لنگه اش قرمز؟ ميگه : والله خودمم توش موندم. يه لنگه مثل همينم تو خونه دارم!!!

 

مطالب خنده دار


ویدیو مرتبط :
بخون و بخند ( توضیحات رو حتما بخون

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بخون و بخند



 

 

لطیفه های کودکانه,جک,جک لطیفه

 


امرار معاش و نویسندگی

 

سعید به دوستش محسن: برادرت که به خارج رفته ، از چه راهی امرار معاش می کند؟محسن : از راه نویسندگی.

 

سعید : چه می نویسد؟

 

محسن : هر ماه به پدرم نامه می نویسد تا برایش پول بفرستد.

 

 

جمله سازی

 

معلم : امیر جان ، با حمید یک جمله بساز.

 

امیر : شما چقدر شبیه همید!

 

 

جمله رمزی


حسن پس از شرکت در امتحانات پایان سال ، به همکلاسی اش گفت : ما می خواهیم به مسافرت برویم. لطفا نمره های مرا بپرس و اگر تجدید شده بودم ، به صورت رمزی به من خبر بده. اگر از یک درس تجدید شده بودم ، بگو : سلیم به تو سلام می رساند. اگر هم از دو درس تجدید شدم بگو : سلیم و برادرش سلام می رسانند.

 

حسن بعد از مدتی نامه ای از همکلاسی اش دریافت کرد که در آن نوشته بود: خانواده سلیم همگی سلام می رسانند!!

 

 

امتحان

 

پزشک : خوب پسرم! حالا باید دندانهایت را امتحان کنم.

 

پسر بچه : آقای دکتر! امتحان کتبی یا شفاهی؟؟؟

 

 

پلیس

 

اولی : پدر من با یک حرکت دست می تواند یک کامیون را نگه دارد!

 

دومی : مگه پدرت چه کاره است؟

 

اولی : پلیس!!

 

 

منبع:لطیفه های کودکانه