متفرقه
2 دقیقه پیش | با زخم های زندگی چه کنیم؟در این سلسله مطالب مباحثی درباره زندگی معنای زندگی روابط و احساسات و ... توسط دکتر شیری ارائه خواهد شد. صبح بخیر: ممکن است شما هم مانند بسیاری از افراد جامعه برای حل مشکلات ... |
2 دقیقه پیش | نظر آیتالله محقق داماد درمورد سید حسنآیت الله سید مصطفی محقق داماد، برادر حضرت آیت الله سید علی محقق داماد در پاسخ به سئوالی در خصوص اجتهاد آیت الله سید حسن خمینی، گفت: نظر بنده در مورد ایشان همان نظر اخوی ... |
بازی القاب در کشاکش انتخابات
پیروزی در انتخابات یعنی یک پله ترقی در اجتماع و دسترسی نزدیکتر به اهرم قدرت و نیز لذت بردن از القاب بعد موفقیت است. افراد جامعه سیاست زده که غافل از تحولات و بحران های اجتماعی هستند ، همیشه از عناوین و جابهجایی و زیادی القاب لذت برده اند که گذشته تاریخ کشور ما شواهد اعطای لقب و خرید و تفاخر بر آن را زیاد دیده است. لذت لقب بازی اختصاص به قشر خاصی ندارد. هر فردی با هر سواد، فرهنگ، آیین و پوششی وقتی محور جامعه را درسیاست دید و عناصر اجتماعی و فرهنگی و دینی را با عینک سیاست رصد کند، عناوین و القاب و اندازه آن برایش مهم میشود.
بازی لقب امروزه در کشور ماهم جذابیت های خاص خود را پیدا کرده و خیلی از دعواهای سیاسی، استیضاح ها و رد صلاحیت ها بر محور همین القاب تعریف و تحلیل میشود. این بازی تا جایی پیشمیرود كه رقیبی میخواهد رقیب خود را بترساند ، عالمی دینی را علامه خطاب میکند.یا به گونهای دیگرحلقهای از قدرت حلقه دیگر را نشانه میرود ، وزیری را به بهانه لقب دکترا استیضاح میكنند. اگر زمانی شاه قجر حق بازی و خرید و فروش القاب رجال سیاست را داشت ، امروز هر دوساله انتخابات کشور صحنه رقابت القاب تحصیلی، دینی، فرهنگی و اجتماعی برای مقام سیاسی شده است.
فراموش نشود، همانگونه که اقتصاد با پول بدون پشتوانه فلج خواهد شد، جامعه هم با مردان بلند آوازه بدون سند فشل میشود.
دکترهای بیشمار و آیت ا... های بسیار در هردوره انتخابات صف میکشند، ولی در اثبات صحت و راستی القاب خود با مشكل مواجه می شوند. بالاتر از این آفت ، القاب همراه با تملق است که از لحظه ثبت نام و التزام تا دوره تایید صلاحیت و تبلیغات باید از سوی نامزد انتخاباتی و هوادارانش نثار رهبران جناح ها و احزاب شود ، بلکه ترحمی از سوی لیدر سیاسی به سوی نامزد و ستاد انتخاباتی سرازیر شود.باید امید به روزی داشت که مدرک تحصیلی من ، نشانه افتخارم باشد و از بنگاههای فروش عنوان و مدرك خریداری نکنم. لذت دارد زمانی که ثقه اسلام بودن و حجت مسلمین ماندن برتر از آیت الهی بودن ، خریدار داشته باشد. گواراست دنیایی که القاب در حد وزن واندازه علم و شخصیت افراد جابهجا میشود. راه منحصر بفرد جدایی جامعه از بازی القاب اولویت دادن به موضوعات اجتماعی و در حاشیه قرار گرفتن تحولات سیاسی است، این راه سخت ولی ممكن است.
اخبار انتخابات مجلس - قانون
ویدیو مرتبط :
نامها و القاب آن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بازی تبلیغاتی «محسن رضایی»/یارانه سبز و سفرهای استانی، «برادرمحسن»ناکام را پیروز انتخابات میکند؟
بازی تبلیغاتی «محسن رضایی» در زمین «اقلیتهای قومی»/ یارانه سبز و سفرهای استانی، «برادرمحسن» ناکام را پیروز انتخابات میکند؟
می گویند کاندیدای همیشه ناکام است اما او حضور هر بارهاش در انتخابات را احساس وظیفه و تکلیف و برای ایجاد نشاط در انتخابات میداند. میگویند نظامی است و تا امروز هیچ نظامی نتوانسته پای به پاستور بنهد، اما او خود را سیاستمداری اقتصاددان میداند و صندلی پاستور همچنان آرزویی دیرینه برای او، محسن رضایی!
به گزارش نامه، شال و کلاه کرده و از شهری به شهر دیگر و از روستایی به روستای دیگر می رود، قول میدهد و وعده، با عوام از یارانه حرف میزند و لباس محلی می پوشد و با خواص از فدارلیسم و تئوریهای اقتصادی! فرمانده پیشین سپاه و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و در یک کلام «برادر محسن» روزهای شلوغ و پر از دیدار و سفر و سخنرانی را می گذارند، اگر دیگر کاندیداها رفتن از دانشگاهی به دانشگاه دیگر در پایتخت و کلانشهرها را دستور کار خود گذاشتهاند او این روزها کمتر در پایتخت است و نه فقط شهرهای کوچک که از روستایی به روستای دیگر میرود.
در گرماگرم مرداد ماه امسال بود که در دیدار با جمعی از جوانان حامی خود به آنها گفت مردادماه سال آینده را با آنها در ساختمان پاستور دیدار خواهد کرد و حال در چند ماه مانده به همان موعد مقرر تلاشهای انتخاباتی و تبلیغاتی خود را شدت بخشیده است.گرچه پایان رقابتهای انتخاباتی سال 88 و روی کار آمدن محمود احمدی نژاد پایانی بر آن دور از انتخابات بود اما محسن رضایی که بازهم لقب ناکام را در این انتخابات یدک کشیده بود، با پایان آن دور از رقابتها، استارت انتخابات آتی را زد و در یک سال مانده به انتخابات یازدهم او پیشتاز دیگر کاندیداها برنامه پشت برنامه، سفر پشت سفر، وعده پشت وعده و ...تا اینبار هم رضایی مردم میدان انتخابات ریاست جمهوری باشد.
ماجراهای حضور محسن رضایی در انتخابات قصه یک و دو انتخابات نیست، سردار سپاه که سالهای جنگ و بعد از آن را از موضع فرماندهی و سرداری گذرانده بود، با پایان دوران فعالیتش در سپاه رخت نظامی را به کناری نهاد و پا به سیاست گذاشت، سیاستمداری که «اقتصاد» را چاشنی همیشگی سخنان خود کرد تا بیشتر از قامت یک اقتصاددان به او نگریسته شود تا سیاستمدار.
اولین حضور انتخاباتی رضایی به سال 78 باز می گردد، انتخابات مجلس ششم! رضایی که آن روزها دبیر مجمع تشخیص مصلحت بود برای حضور در انتخابات مجلس مجبور به استعفا از سمت خود شد تا مطابق مطابق مصوبه مجلس پنجم به عنوان فردی حقیقی پست دولتی نداشته باشد. اولین حضور وی اما شکست را برای او بدنبال داشت و او بی سروصدا به مجمع تشخیص و به سمت پیشین خود بازگشت و خود را درگیر مصوبات و تصمیمات کلان اقتصادی چون سند چشم انداز 20 ساله و سیاست های کلی اصل 44 مجمع کرد.
سال 84 که رسید تکاپوی اصولگرایان برای پایان دادن به دولت داری اصلاح طلبان اوج گرفت؛ کاندیداهای اصولگرا یکی پس از دیگری اعلام حضور میکردند، برخی نیز در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب گرد ریش سفید خود ناطق نوری جمع شده بودند تا از دل آن یک کاندیدای اصولگرا بیرون بیاید، شورایی که در نهایت با برخی کارشکنیها برون داد موفقی نداشت و نه یک کاندیدا که چند کاندیدای اصولگرا در کنار چند کاندیدای اصلاح طلب وارد رقابت با هم شدند. رضایی که اینبار با گامی بلندتر از سال 78 در قامت کاندیدای ریاست جمهوری به میدان آمده بود در اقدامی دفعتی چند روز قبل از برگزاری انتخابات انصراف داد و در بیانیهای که او در آن زمان منتشر کرد، دلیل کناره گیری خود را «جلوگیری از پراکندگی آرای مردم» در اثر کثرت نامزدها عنوان کرد.
یک پای انتخابات جنجالی سال 88 اما باز هم محسن رضایی بود، کاندیدای ناکام اینبار هم عزم به ورود کرده بود و شعارهای اقتصادی و دولت ائتلافی محور اصلی برنامههای او. برنامهها و سخنان رضایی در بعد اقتصاد و به چالش کشیدن آمارهای اقتصادی محمود احمدی نژاد و خلع سلاح کردن وی در مناظرات انتخاباتی گرچه وجه مثبتی از او در بین مردم ساخت اما در نهایت او از بین 4 کاندیدا در جایگاه سوم ایستاد تا چندمین حضور انتخاباتی سپاهی دیروز کماکان با شکست همراه باشد.
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و باز هم برادر محسن! تحرکات انتخاباتی وی گرچه از ماهها قبل آعاز شده بود اما با پایان انتخابات مجلس نهم و داغ شدن مباحث انتخابات ریاست جمهوری محسن رضایی زودتر از دیگر کاندیداها به صحنه آمد. او اینبار نیز تلاش دارد خود را نه در قالب یک فرمانده سپاهی که در قالب یک کارشناس و اقتصاددان در نگاه مردم جا بیندازد، شاید از همین روست که نه تنها نقد سیاستهای اقتصادی دولت وجه بارز سخنان او شده است که برنامه ها و شعارهای او نیز رنگ و بوی اقتصادی به خود گرفته است تا آنجا که او در سخنانی از سیاسیون خواست که از اقتصاد کنار بکشند.
راه اندازی کمیپن های حمایتی، صفحات مجازی در قالب وبلاگ، فیس بوک، فعال سازی ستادهای انتخاباتی در برخی شهرها ابتدائی ترین فعالیتهای رضایی طی چندماه گذشته بود اما« 5 بهمن ماه» و «جشن وحدت» موعدگاهی متفاوت برای رضایی بود که حضور خود در انتخابات را علنی تر کند و بعد از آن سفرها شدت گرفت، سخنرانیها بیشتر شد، قولها بازگو و در نهایت اعلام کاندیداتوری و بیان شعار انتخاباتی!
15 اسفند و مسجد جامع دیواندره؛ زمان و مکانی بود که رضایی رسما کاندیداتوری خود را اعلام کند،و روزنامه وابسته به طیف او روز بعد تیتر بزند «آقا محسن آمد». رضایی اعلام کاندیداتوری اش در شهری دور از پایتخت را در راستای رویکرد خود دانست و گفت«چندینبار از بنده خواستهاند تا اینکه کاندیداتوری خود را در تهران و با حضور رسانهها اعلام کنم اما من با توجه به رویکردی که دارم اکنون در این شهر اعلام میکنم که در انتخابات ریاست جمهوری حضور خواهم داشت.» او شیوه جالبی را هم برای اعلام کاندیداتوری اش نیز انتخاب کرد، آنجا که گفت« امام جماعت مسجد صلاحالدین ایوبی سنندج دیروز بعد از برگزاری نماز جماعت مغرب، قرآنی را به من هدیه کرد که امروز در مسیر سنندج به دیواندره آن را باز کردم و قرآن اجازه حضور در این انتخابات را به من داد.»
سفرهای استانی و تکیه بر اقلیتهای قومی؛ استراتژی انتخاباتی جدید رضایی
شاید دو وجه تمایز رویکرد تبلیغاتی انتخاباتی محسن رضایی در این دور از انتخابات نسبت به دورههای پیشین حضورش، بهره گیری از سفرهای استانی و ایراد سخنانی با مشی پوپولیستی با عوام، دادن وعده های اقتصادی چون یارانه سبز و تلاش در جهت همراه کردن رای اقلیت های قومی با خود است.
سفرهای استانی وی که از چندی قبل آغاز شده همه رنگ و بوی اقتصادی دارد. شیوه اداره مملکت، فقر و بیکاری جوانان، نقطه نهایی آرمانگرایی و نحوه پر کردن جیب جوانان در جامعه توحیدی از جمله سخنان و شعارهای وی برای انتخابات یازدهم است. آنچنان که در این دوره شعارهای انتخاباتی رضایی از اداره کردن فدرالی کشور به سمت شعارهای اقتصادی ملموس تر و عینی تر تغییر مسیر داده است، روشی که شاید تا حدودی برگرفته از روش محمود احمدی نژاد در سال 84 باشد که به مردم وعده آوردن نفت بر سر سفره ها را داد و رای زیادی را همراه خود ساخت و این روزها رضایی با یارانه سبز به جذب این آرا به نفع خود می اندیشد.
اما وعدههای اقتصادی و سفرهای استانی تنها تاکتیک انتخاباتی این روزهای اقتصاددان سپاهی نیست، او این روزها با اقوام و اقلیتهای مختلف مینشیند و برمیخیزد، در جشن و پایکوبی و عزاداریهای آنها حضور می یابد، لباس آنها را بر تن می کند،خود را لرمردی میداند که برای حل بحران کشور به میدان آمده، با ترکها و کردها از در برادری وارد میشود و در پس همه این تحرکات تنها یک چیز است، برادر محسن پاستور را همچنان در انتظار آمدن خود می بیند.
شاید اعلام کاندیداتوری در شهری کوچک نیز در راستای همین مواضع او بود، آنجا که شعار انتخاباتی خود را نیز در خرم آباد علنی کرد«پیروزی صداقت بر قدرت و ثروت» این درحالیست که تا پیش از این نزدیکان رضایی از دولت امید، جامعه امید و دولت ائتلافی به عنوان کلید واژه های شعار انتخاباتی وی سخن می گفتند.
قصه محسن رضایی در انتخابات یازدهم با پیروزی به پایان برسد یا نه، فاصله ای چهارماهه را می طلبد، انتخاباتی که رضایی امید زیادی به پیروزی در آن بسته و از هر ابزاری برای پیروزی در آن استفاده می کند، چه این ابزار سفرهای استانی و دادن وعده وعیدهای اقتصادی پوپولیست گرایانه و دراز کردن دست دوستی به سوی اقلیتها باشد چه دیدار با مادر رییس دولت اصلاحات!/نامه نیوز