ورزشی
2 دقیقه پیش | پیرترین و جوان ترین بازیکن یورو 2016سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ترین، کوتاه ترین و بلندترین بازیکنهای یورو ۲۰۱۶ پرداخته است. خبرگزاری ایسنا: سایت یوفا در گزارشی به معرفی پیرترین، جوان ... |
2 دقیقه پیش | عکس: ارزش تیم های حاضر در یورو 2016در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ها هستند. وب سایت مشرق: در جمع 24 تیم حاضر در یورو 2016، آلمان گران ترین و مجارستان ارزان ترین تیم ... |
تشبیه مسی به دختری زرنگ! +عکس
صحنه مشکوکی که در بازی ایران مقابل آرژانتین روی اشکان دژاگه اتفاق داد صدای رسانههای جهان را نیز در آورد تا جایی که همه آنها قضاوت میلوراد ماژیچ را مورد اتنتقاد شدید قرار دادند.
توماس رونسرو معاون سردبیر روزنامه مادریدی AS که طرفدار سرسخت رئال مادرید است و بالطبع از لیونل مسی اصلا خوشش نمیآید بعد از این که داور مسابقه، خطا روی دژاگه را پنالتی تشخیص نداد بلافاصله در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت: «مسی در حصار بود و مهار شده بود ولی از آن گریخت. پنالتی گرفته نشده هم شانس ایران را برای درخشش کم کرد...»
البته او در جمله اول به مسی کنایه زده است. عبارتی که او دربار ستاره آرژانتینی به کار برده یک ضربالمثل اسپانیایی است به معنی «دختر زرنگی که از کمند عدهای پسر فرار میکند!»
ویدیو مرتبط :
دختری که مسی رو گذاشته تو جیبش!!!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان دختری که خدا از او عکس میگرفت!
دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینكه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد...
دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینكه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر كه شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت كه با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حركت بود، ولی با هر برقی كه در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میكرد و لبخند می زد و این كار با هر دفعه رعد و برق تكرار میشد.
زمانیكه مادر اتومبیل خود را به كنار دخترك رساند، شیشه پنجره را پایین كشید و از او پرسید: چكار میكنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترك پاسخ داد: من سعی میكنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عكس میگیرد!
باشد كه خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی كنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نكنید!