اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
انتقاد شدید از سخنان هنری روحانی
چهارشنبه شب هفته گذشته رئیس جمهور در جمع هنرمندان دیدگاههای خود را در باره «هنر» و «هنرمندان» مطرح کرد. اولین جمله ای که رئیس جمهور در تکریم هنر و هنرمند گفت این بود که«تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست» رئیس جمهور تاکید کرد، هنر یعنی ارزش و هنرمند فرد ارزشمندی است.»
خبرآنلاین: چهارشنبه شب هفته گذشته رئیس جمهور در جمع هنرمندان دیدگاههای خود را در باره «هنر» و «هنرمندان» مطرح کرد. اولین جمله ای که رئیس جمهور در تکریم هنر و هنرمند گفت این بود که«تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست» رئیس جمهور تاکید کرد، هنر یعنی ارزش و هنرمند فرد ارزشمندی است.»
روزنامه رسالت در سرمقاله خود نوشت: آیا هنر یعنی ارزش و هنرمند فرد ارزشمندی است و هیچ نوع تقسیم بندی در نگاه به هنر و هنرمند وجودندارد؟
آیا هنرمندی که در مسیر تبلیغ و ترویج دین وسبک زندگی براساس آموزه های قرآن و انبیای الهی حرکت میکند با هنرمندی که در مسیر تبلیغ سکولاریسم و آموزه های کفر آلود مدرنیسم در قالب تفکر فاشیسم ، لیبرالیسم و سوسیالیسم حرکت میکند مساوی است؟
آیا هنرمندی که دنبال فریب واغواگری است با هنرمندی که دنبال صداقت و روشنگری است مساوی است؟
عرصه «تولی» و«تبری» در هنر کجاست؟
آیا هنرمندی که دنبال دفاع از آزادی و حریت است و در راه مبارزه با استبداد جان خود را فدا میکند باهنرمندی که در استخدام استبداد باآزادی و حریت میجنگد مساوی است؟
وقتی یک عده از به اصطلاح هنرمندان طی سه دهه گذشته در عرصه کتاب، مطبوعات و سینما با مذهب رسمی کشور و نظام وقانون اساسی اعلام جنگ کرده اند وظیفه رئیس جمهور چیست؟ وقتی همین عده در فتنه 18 تیر 78 وفتنه سال88 به وقیحانهترین و زشتترین اعمال دست زدند با مقاومت مردم روبه رو شدندو رفتند لندن ، پاریس ، واشنگتن و هنر وهنرمندی خود را از رسانههای دشمن به نمایش گذاشتند، رئیس جمهوربرای مقابله با این جماعت چه وظیفه ای دارد؟وقتی همین جماعت روسیاه به ارزشهای الهی و مردمی کشور خودشان پشت کردند و تحت الحمایه انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفتند باز باید بگوییم ، هنرمند ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست ؟پس تتمه سوگند رئیس جمهور چه میشود که دربرابر نمایندگان مجلس فرمودند: «همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که بر عهده گرفتهام به کارمی گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت می سازم.»
رئیس جمهور محترم دراین دیدار فرمودند: «نگاه امنیتی به هنر بزرگترین اشتباه امنیتی است فضای امنیتی میتواند جوانه هنر را بخشکاند. دولت قصد ندارد ممیزی در فرهنگ و هنر را ادامه دهد»
رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور رئیس جمهور است . اکنون ما در حال یک جنگ نرم تمام عیار با دشمن هستیم. ملت ما با فداکاری و بصیرت تازه از فتنه 88 قد راست کرده و تهدیدات امنیتی را دفع کرده است. در این جنگ هنرمندان ضد دین و ضد ارزشهای الهی در صف اول و خط مقدم این نبرد هستند چگونه رئیس شورای امنیت عالی بیخیال از این همه غوغا وهیاهو در تهاجم فرهنگی دشمن میتواند این گونه سخن بگوید و بی خیال امنیت فرهنگی مردم باشد.
نتیجه این نگاه به«هنر» و«هنرمند» این میشود که اجازه میدهند نمایندگان پارلمان اروپا به ایران بیایند بروند سفارت یونان به دو شهروند هنرمند ایرانی 200میلیون تومان پاداش هنر نمایی آنها در فتنه 88 را نقدا پرداخت کنند و هیچ چتر امنیتی هم بر این آمد و رفتها حاکم نباشد!!
تدوام این نگاه آن است که بنده به عنوان یک شهروند ایرانی مالیات میدهم تا دولت امنیت ملی را پاسداری کند. یک دفعه چشم باز میکنم می بینم یک عده ریخته اند در خیابان به اموال عمومی ومردم حمله میکنند و به قتل و کشتار و قمه کشی روی میآورند. وقتی میپرسیم اینها کیستند کسی پاسخگو نیست . از آن سوی سرزمینهای اشغالی نتانیاهو پاسخ ما را میدهد و میگوید چیزی نیست، اصلاح طلبان به نمایندگی از غرب و ما در تهران میجنگند.» ! !
روزنامه رسالت در سرمقاله خود نوشت: آیا هنر یعنی ارزش و هنرمند فرد ارزشمندی است و هیچ نوع تقسیم بندی در نگاه به هنر و هنرمند وجودندارد؟
آیا هنرمندی که در مسیر تبلیغ و ترویج دین وسبک زندگی براساس آموزه های قرآن و انبیای الهی حرکت میکند با هنرمندی که در مسیر تبلیغ سکولاریسم و آموزه های کفر آلود مدرنیسم در قالب تفکر فاشیسم ، لیبرالیسم و سوسیالیسم حرکت میکند مساوی است؟
آیا هنرمندی که دنبال فریب واغواگری است با هنرمندی که دنبال صداقت و روشنگری است مساوی است؟
عرصه «تولی» و«تبری» در هنر کجاست؟
آیا هنرمندی که دنبال دفاع از آزادی و حریت است و در راه مبارزه با استبداد جان خود را فدا میکند باهنرمندی که در استخدام استبداد باآزادی و حریت میجنگد مساوی است؟
وقتی یک عده از به اصطلاح هنرمندان طی سه دهه گذشته در عرصه کتاب، مطبوعات و سینما با مذهب رسمی کشور و نظام وقانون اساسی اعلام جنگ کرده اند وظیفه رئیس جمهور چیست؟ وقتی همین عده در فتنه 18 تیر 78 وفتنه سال88 به وقیحانهترین و زشتترین اعمال دست زدند با مقاومت مردم روبه رو شدندو رفتند لندن ، پاریس ، واشنگتن و هنر وهنرمندی خود را از رسانههای دشمن به نمایش گذاشتند، رئیس جمهوربرای مقابله با این جماعت چه وظیفه ای دارد؟وقتی همین جماعت روسیاه به ارزشهای الهی و مردمی کشور خودشان پشت کردند و تحت الحمایه انگلیس و آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفتند باز باید بگوییم ، هنرمند ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست ؟پس تتمه سوگند رئیس جمهور چه میشود که دربرابر نمایندگان مجلس فرمودند: «همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که بر عهده گرفتهام به کارمی گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت می سازم.»
رئیس جمهور محترم دراین دیدار فرمودند: «نگاه امنیتی به هنر بزرگترین اشتباه امنیتی است فضای امنیتی میتواند جوانه هنر را بخشکاند. دولت قصد ندارد ممیزی در فرهنگ و هنر را ادامه دهد»
رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور رئیس جمهور است . اکنون ما در حال یک جنگ نرم تمام عیار با دشمن هستیم. ملت ما با فداکاری و بصیرت تازه از فتنه 88 قد راست کرده و تهدیدات امنیتی را دفع کرده است. در این جنگ هنرمندان ضد دین و ضد ارزشهای الهی در صف اول و خط مقدم این نبرد هستند چگونه رئیس شورای امنیت عالی بیخیال از این همه غوغا وهیاهو در تهاجم فرهنگی دشمن میتواند این گونه سخن بگوید و بی خیال امنیت فرهنگی مردم باشد.
نتیجه این نگاه به«هنر» و«هنرمند» این میشود که اجازه میدهند نمایندگان پارلمان اروپا به ایران بیایند بروند سفارت یونان به دو شهروند هنرمند ایرانی 200میلیون تومان پاداش هنر نمایی آنها در فتنه 88 را نقدا پرداخت کنند و هیچ چتر امنیتی هم بر این آمد و رفتها حاکم نباشد!!
تدوام این نگاه آن است که بنده به عنوان یک شهروند ایرانی مالیات میدهم تا دولت امنیت ملی را پاسداری کند. یک دفعه چشم باز میکنم می بینم یک عده ریخته اند در خیابان به اموال عمومی ومردم حمله میکنند و به قتل و کشتار و قمه کشی روی میآورند. وقتی میپرسیم اینها کیستند کسی پاسخگو نیست . از آن سوی سرزمینهای اشغالی نتانیاهو پاسخ ما را میدهد و میگوید چیزی نیست، اصلاح طلبان به نمایندگی از غرب و ما در تهران میجنگند.» ! !
ویدیو مرتبط :
انتقاد شدید روحانی از دولت خود
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
انتقاد شدید کیهان از سخنان اخیر روحانی
حسین شریعتمداری در روز کیهان نوشت: دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهمپراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حسابنشده»!
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان نوشت:
دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهمپراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حسابنشده»! و ثالثا؛ در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت! که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری میطلبد.
اما، رئیسجمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از «درس»ها و «عبرت»های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد.»
آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند بنابراین به خوبی میدانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراکدر مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و... به واژهای تبدیل شدهاند که با معنای لغوی آنها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونههاست. مذاکره اگرچه به معنای گفتوگو و سخن گفتن با یکدیگر است ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژهای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فیمابین گفته میشود و ماهیت آن «دادنو ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات فیمابین با یکدیگر به مذاکره مینشینند و امتیاز یا امتیازاتی میدهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هستهای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد میکنند و در توضیح آن میگویند « مذاکرات باید هم به نفع ما باشد و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید میفرمایند که «امتیازی میدهیم و امتیازی میگیریم».
خب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که آیا گفتوگوی حضرت امام حسین علیهالسلام با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت میخواستند امتیازی به عمرسعد بدهند! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی میتواند انکار کند که گفتوگوی سیدالشهداء علیهالسلام با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراطمستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آن که حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آنها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است!
ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن- یعنی گفتوگو با دشمن برای نصیحت آنها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است. که متأسفانه این عذر نمیتواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان میفرمایند؛ یکی از درسهای کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بدهوبستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امامحسین علیهالسلام در پی معامله با عمرسعد و ابنزیاد و یزید بود؟!
رئیسجمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هستهای جاری میان ایران و 5+1 میپردازند و از آنچه به امام حسین(ع) تحتعنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت دادهاند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات - بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده میکنند! و این نیز نشانه دیگری است از آن که منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده»! در کربلا همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» میباشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبداللهالحسین(ع) درباره قیام خویش فرمودهاند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجبآور است که رئیسجمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکردهاند!
انتظار آن بود- و هنوز هم هست- که رئیسجمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگترین و با اهمیتترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد.
مگر این کلام از سیدالشهداء علیهالسلام نیست که «انّی لا اریالموت الّا سعاده و الحیاهًْ معالظالمین الّا برما- من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران (سازش با آنها) را جز خواری نمیدانم».
آقای رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درسهای کربلا و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده و میفرمایند؛ «ما تابع همان حسینی(ع) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد... من در جامعه کسی را نمیشناسم که گناهی بالاتر از گناه حر مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیمالشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز اباعبداللهالحسین(ع) نمیشناسم که در برابر سری که حر برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد».
این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صدالبته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیسجمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس معالفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصلهای به اندازه زمین و آسمان دارند.
اول آن که، جناب حر، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که مادرت به عزایت بنشیند- ثکلتک امک- در کمال ادب و خضوع عرض کرد؛ هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمیگوید مگر آن که پاسخ میشنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهراسلاماللهعلیها است و من خود را خاکسار حضرتش میدانم.
دوم آن که تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی(ع) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد.
اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرمودهاید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین علیهالسلام، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان دیروز شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان میدهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس معالفارق است بلکه میتواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفتهاید در پی داشته باشد.
و اما، جناب حر همانگونه که آقای رئیسجمهور اشاره کردهاند، از اقدام خود که با وطنفروشی و جنایت سران فتنه قابل قیاس نیست، توبه کرد و به مصداق آیه شریفهای که «توبه» را با اصلاح عمل انجام شده و بیان آنچه انکار کردهاند- الّاالذین تابوا و اصلحوا و بینوا (160 بقره)- صداقت خود را در توبه با ایثار جان خویش امضاء کرد.
حالا باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کردهاند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستمهای حقوقی دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمیشود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیسجمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجبآور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان- آنهم بیآن که توبه کرده باشند- نبوده است.
و اما، درباره سخنان دیروز رئیسجمهور محترم گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد موکول میکنیم و تنها خطاب به ایشان میگوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»!
دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهمپراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حسابنشده»! و ثالثا؛ در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت! که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری میطلبد.
اما، رئیسجمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از «درس»ها و «عبرت»های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد.»
آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند بنابراین به خوبی میدانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراکدر مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و... به واژهای تبدیل شدهاند که با معنای لغوی آنها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونههاست. مذاکره اگرچه به معنای گفتوگو و سخن گفتن با یکدیگر است ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژهای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فیمابین گفته میشود و ماهیت آن «دادنو ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات فیمابین با یکدیگر به مذاکره مینشینند و امتیاز یا امتیازاتی میدهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هستهای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد میکنند و در توضیح آن میگویند « مذاکرات باید هم به نفع ما باشد و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید میفرمایند که «امتیازی میدهیم و امتیازی میگیریم».
خب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که آیا گفتوگوی حضرت امام حسین علیهالسلام با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت میخواستند امتیازی به عمرسعد بدهند! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی میتواند انکار کند که گفتوگوی سیدالشهداء علیهالسلام با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراطمستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آن که حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آنها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است!
ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن- یعنی گفتوگو با دشمن برای نصیحت آنها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است. که متأسفانه این عذر نمیتواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان میفرمایند؛ یکی از درسهای کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بدهوبستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امامحسین علیهالسلام در پی معامله با عمرسعد و ابنزیاد و یزید بود؟!
رئیسجمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هستهای جاری میان ایران و 5+1 میپردازند و از آنچه به امام حسین(ع) تحتعنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت دادهاند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات - بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده میکنند! و این نیز نشانه دیگری است از آن که منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده»! در کربلا همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» میباشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبداللهالحسین(ع) درباره قیام خویش فرمودهاند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجبآور است که رئیسجمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکردهاند!
انتظار آن بود- و هنوز هم هست- که رئیسجمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگترین و با اهمیتترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد.
مگر این کلام از سیدالشهداء علیهالسلام نیست که «انّی لا اریالموت الّا سعاده و الحیاهًْ معالظالمین الّا برما- من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران (سازش با آنها) را جز خواری نمیدانم».
آقای رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درسهای کربلا و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده و میفرمایند؛ «ما تابع همان حسینی(ع) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد... من در جامعه کسی را نمیشناسم که گناهی بالاتر از گناه حر مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیمالشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز اباعبداللهالحسین(ع) نمیشناسم که در برابر سری که حر برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد».
این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صدالبته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیسجمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس معالفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصلهای به اندازه زمین و آسمان دارند.
اول آن که، جناب حر، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که مادرت به عزایت بنشیند- ثکلتک امک- در کمال ادب و خضوع عرض کرد؛ هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمیگوید مگر آن که پاسخ میشنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهراسلاماللهعلیها است و من خود را خاکسار حضرتش میدانم.
دوم آن که تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی(ع) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد.
اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرمودهاید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین علیهالسلام، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان دیروز شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان میدهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس معالفارق است بلکه میتواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفتهاید در پی داشته باشد.
و اما، جناب حر همانگونه که آقای رئیسجمهور اشاره کردهاند، از اقدام خود که با وطنفروشی و جنایت سران فتنه قابل قیاس نیست، توبه کرد و به مصداق آیه شریفهای که «توبه» را با اصلاح عمل انجام شده و بیان آنچه انکار کردهاند- الّاالذین تابوا و اصلحوا و بینوا (160 بقره)- صداقت خود را در توبه با ایثار جان خویش امضاء کرد.
حالا باید از رئیسجمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کردهاند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستمهای حقوقی دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمیشود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیسجمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجبآور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان- آنهم بیآن که توبه کرده باشند- نبوده است.
و اما، درباره سخنان دیروز رئیسجمهور محترم گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد موکول میکنیم و تنها خطاب به ایشان میگوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»!