2 جنایت از جنس سکه‌های زیرخاکی

 از ساعت 5/6 عصر 27 آبان ماه سال جاری وقتی مرگ مرموز مردی در بیمارستان شهدای تجریش به کلانتری 101 مخابره شد و تجسس‌ها نشان داد سعید 45 ساله با ضربات چاقو کشته شده است، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی وارد عمل شوند.کارآگاهان در نخستین اقدام یکی از دوستان 28 ساله قربانی به نام ناصر را تحت بازجویی گرفتند. وی گفت: سعید با صادق  34 ساله وارد ساختمانی در بلوار صبای خیابان شریعتی  شد و من بیرون از ساختمان مراقب بودم پس از مدتی با شنیدن صدای درگیری وارد ساختمان شدم که با پیکر خونین سعید و صادق روبه‌رو شدم، بلافاصله با اورژانس تماس گرفته و سعید و صادق را به بیمارستان منتقل کردیم که متأسفانه سعید جان باخت و صادق نیز در حال حاضر در بیمارستان بستری است.

کارآگاهان در مسیر تحقیقات دریافتند سعید از طریق کارگر سابق خود به نام اکبر با فروشندگان سکه‌های عتیقه آشنا شده و برای خرید به تهران سفر کرده است و روز جنایت، اکبر نیز به همراه فروشندگان سکه‌های عتیقه حضور داشته و همزمان با وقوع جنایت با آنها گریخته است.با توجه به وقوع جنایت در ساختمان نیمه‌کاره، تحقیقات از صاحب ساختمان نیز انجام شد و تیم پلیسی شنیدند که سرایدار ساختمان نیز همزمان با قتل گریخته است.

دومین جنایت
هنوز هیچ کدام از عاملان جنایت ردیابی نشده بودند که روز 30 دی ماه سال جاری در خیابان پاسداران جنایت مشابهی به کلانتری 102 تهران مخابره شد که با حضور پلیس در طبقه سوم یک ساختمان نیمه‌کاره مشخص شد مردی 42 ساله به نام داوود با یکی از بستگان خود به نام محسن 40 ساله برای خرید سکه‌های طلای قدیمی به آنجا رفته بودند که فروشندگان سکه‌ها، هر دوی آنها را با ضربات چاقو هدف حمله قرار داده که داوود کشته شده و فروشندگان سکه‌های طلا نیز با سرقت 120 میلیون تومان گریخته‌اند.کارآگاهان جنایی که با دو قتل مشابه روبه‌رو شده بودند دریافتند جنایتکاران به بهانه اینکه قصد فروش سکه‌های زیرخاکی دارند قربانیان را به ساختمان‌های نیمه‌کاره کشانده و پس از جنایت، پول‌های میلیونی را سرقت کرده و گریخته‌اند.

کارآگاهان که توانسته بودند گروهی از دزدان را شناسایی کنند اطلاع یافتند جنایتکاران روز نهم اسفندماه برای فروش سکه‌های زیرخاکی در پارک گل‌نبی واقع در خیابان شریعتی قرار گذاشته‌اند.با شناسایی محل قرار در حالی که گروهی از جنایتکاران سوار بر موتور خود را به آنجا رسانده بودند تا بلافاصله پس از جنایت و سرقت فراری شوند کارآگاهان پارک گل‌نبی را به محاصره خود درآوردند.

جنایتکاران نیز که پی به حضور پلیس برده بودند تصمیم به فرار گرفتند که گروهی از آنان با شنیدن صدای شلیک‌های هوایی مأموران تسلیم شدند و همزمان یکی از جنایتکاران که چاقویی نیز در دست داشت وقتی دید در محاصره کامل است با بی‌اعتنایی به دستورهای پلیس خواست فرار کند که با اصابت گلوله زخمی شد و با وجود انتقال به بیمارستان از پای درآمد. در تجسس‌های پلیس جنایی نیز فاش شد که رئیس باند جنایتکاران مرد 62 ساله‌ای به نام عبدالله است و 5 مرد به نام‌های منیر 27 ساله، سخی 25 ساله، غلام 40 ساله و شکرالله 38 ساله نوچه‌های آنان هستند.

 

اخبار حواث  -  ایران

ویدیو مرتبط :
کشف بزرگترین دفینه گنج و سکه 1000 ساله زیرخاکی فلزیاب

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سکه‌های تقلبی چوپان دروغگو جنایت آفرید

همه‌‌چیز در این پرونده جنایی از بهمن سال گذشته شروع شد؛ زمانی كه زن میانسالی در شهرستان سیرجان پیامكی وسوسه‌كننده دریافت كرد. متن پیامك از این قرار بود: «سلام. من بصیرپور هستم. از عشایر استان.... عموی پیری دارم كه وقتی با گوسفندانش در كوه بوده، مقدار زیادی سكه طلا پیدا كرده. از ناچاری چون آشنایی در شهر نداشتیم از لای قرآن چند شماره استخاره كردیم. شماره شما درآمده. هزاران سكه زیرخاكی داریم. به امام حسین قسم كه خدا رزق و روزی را برای شما فرستاده. زنگ بزن تا برای فروش سكه‌ها با هم صحبت كنیم.»

زن میانسال تصمیم گرفت برای خرید سكه‌های طلا با فرستنده پیامك وارد معامله شود. او تصور می‌كرد با این كار می‌تواند سكه‌های طلا را با مبلغ كمی خریده و بعد در بازار بفروشد و سود هنگفتی عایدش شود. این بود كه ماجرا را با دامادش در میان گذاشت و از او خواست برای دیدن سكه‌ها و اطمینان از واقعی بودن آنها با وی همراه شود.

سفر به اصفهان
چوپان‌های دروغگو برای نشان دادن سكه‌های زیرخاكی از زن میانسال خواسته بودند به اصفهان برود. او نیز به همراه دامادش راهی آنجا شد. در محل قرار، آنها با 2مرد روبه‌رو شدند كه لباس‌هایی كهنه به تن داشتند و یكی از آنها وانمود می‌‌كرد همان چوپانی است كه در كوهستان گنج پیدا كرده است.

این مرد یك سكه همراه خود داشت كه آن را به زن میانسال داد و گفت كه صدها عدد از این سكه‌ها پیدا كرده و همه را یكجا به مبلغ 50میلیون تومان می‌فروشد. او سپس از زن میانسال خواست كه برای اطمینان این سكه را به هر طلافروشی‌ای كه می‌خواهد نشان دهد تا از واقعی‌بودن آن مطمئن شود. آن روز زن میانسال و دامادش به چند طلافروشی رفتند و مطمئن شدند كه سكه مورد نظر طلاست و ارزش زیادی دارد. زن میانسال كه خود را در چند قدمی ثروتمندشدن می‌دید تصمیم گرفت هر طوری شده با مرد چوپان وارد معامله شود اما هنوز یك مشكل بزرگ باقی مانده بود.

این زن 10میلیون تومان بیشتر در حسابش نداشت و به همین دلیل از دامادش خواست كه با او شریك شود و پس از رسیدن به سود میلیونی، آن را بین هم تقسیم كنند. مرد جوان نیز پذیرفت و با فراهم كردن 40میلیون تومان، راهی محل انجام معامله در جاده الیگودرز شدند. در سر قرار، آنها یك كیسه پر از سكه‌های طلا از مرد چوپان و دوستش تحویل گرفتند و پس از پرداخت 50میلیون تومان پول نقد به شهر بازگشتند اما وقتی برای فروش سكه‌ها به طلافروشی رفتند، متوجه شدند كه سرشان كلاه رفته و این سكه‌ها هیچ ارزشی ندارد.

شروع اختلافات
از همان زمان بود كه بین داماد و مادرزن اختلافات شدیدی رخ داد. این اختلافات ادامه داشت تا اینكه شامگاه 23اسفند سال گذشته مأموران پلیس شهرستان سیرجان در جریان قتل زن میانسالی در خانه‌اش قرار گرفتند. آنها وقتی در محل جنایت حضور یافتند، متوجه شدند كه این زن بر اثر ضربات مرگبار قوری به سرش به قتل رسیده است. تحقیقات نشان می‌داد كه زن میانسال از زمانی كه از شوهرش جدا شده بود تنها زندگی می‌كرد و گاهی اوقات برادر و فرزندانش به او سر می‌زدند. در ادامه تحقیقات معلوم شد مقتول از مدت‌ها قبل با دامادش بر سر خرید سكه‌های تقلبی و كلاهی كه سرشان رفته بود اختلافات شدیدی پیدا كرده بود. بنابراین داماد وی دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل مادرزنش اعتراف كرد.

او به مأموران گفت: چند‌ماه پیش به اصرار مادرزنم برای خرید صدها سكه‌ طلا از یك چوپان با او همراه شدم و وی 40میلیون تومان از من گرفت تا این معامله را انجام دهد اما وقتی معلوم شد كه همه سكه‌ها قلابی است و هیچ ارزشی ندارد، حتی حاضر نشد پولم را پس بدهد.

سر همین موضوع با هم دچار اختلاف شدیم و در این مدت‌ بارها به او فشار آوردم كه پولم را پس بدهد اما او می‌گفت كه من هم در ضرری كه دیده شریك هستم و پولی ندارد كه به من بدهد. مرد جوان ادامه داد: من و همسرم در شیراز زندگی می‌كنیم و من برای اینكه با مادرزنم اتمام حجت كنم بار دیگر راهی سیرجان شدم.

خشم همه وجودم را پر كرده بودم و می‌خواستم هر طوری شده پولم را پس بگیرم. وقتی به خانه‌اش رسیدم و فهمیدم كه مهمان دارد، در پارك منتظر ماندم و وقتی تنها شد وارد خانه‌اش شدم. او اما حاضر نبود پولم را پس بدهد و سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و از عصبانیت با قوری‌ای كه داخل پذیرایی بود چندین ضربه به سرش زدم و از آنجا گریختم. با اعترافات عامل این جنایت، وی دستگیرو با قرار قانونی و پس از بازسازی صحنه جنایت راهی زندان شد.

 

اخبار حوادث - همشهری