اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
یك روز در میانِ كودكان موادفروش
گزارش «قانون» از یك روز حضور در كنار كودكان كار تهرانی گویای سوء استفاده تمام قد از كودكان است كه این اواخر به دلالی مواد مخدر نیز پرداخته و یا جاساز مواد بوده اند. آنچه در ادامه می خوانید گزارشی تلخ از یك روز حضور در كنار كودكان كار است:
بلوار دریا تقاطع خوردین / صبح
ترافیک پشت چراغ سنگین است ، شیشه ماشین را که پایین می کشم شلوغی خیابان وضوح بیشتری پیدا می کند، خودش سمت من می آید؛ پسربچه ای با جثه 5 ساله و لی دستانش کارگری 30 ساله است ! چشمان بیحالش رامیتوان در صورت هر معتادی تصور کرد ، صورتش زرد ورنگپریده و لبهایش خشک است. شاخه گلی بیحال تر از خودش را به زور روی داشبرد می گذارد، به او قول میدهم اگر جواب سوالهایم را بدهد برایش ساندویچ و نوشابه بخرم. اما با بیمیلی میگوید: سیرم خاله پول بده، سوالهایم ظاهرا برایش آشناست، میپرسد پلیسی؟ و من میگویم چیز دیگری لازم دارم. میپرسد برای کی؟ بدون توضیح از او درخواست «علف» میكنم كه پاسخی نمی دهد. به او می گویم اگر نداری وقتم را نگیر... نهایتا به فضای سبز بالای چهارراه اشاره میکند و اسکناس 10 هزارتومانی را می گیرد و می رود. سنش كمتر از 10 سال است اما با این سن كم، ساقی مواد مخدر شده و كسی هم كاری به كارش ندارد...
خیابان جمهوری / ظهر
توی ماشین نشسته ام. هوا تکلیف خاصی ندارد، بین این همه تکنولوژی و لوازم صوتی و تصویری ظاهرا بقالی هنوز همان بقالی مانده است. کنار مغازه دختربچه ای توی یک جعبه مقوایی نشسته و اطراف را با دقت نگاه میکند و بر خلاف بچههای کار که برای فروختن یک فال 200متر دنبالت میکنند کاملا به عابران بیاعتناست! صدای زنگ موبایلش متعجبم میکند، مکالمهای کوتاه دارد و کمتر از 30ثانیه بعد از آن مردی میآید، چیزی میگیرد ومیرود. دوربینم را در میآورم و ازدخترک عکس میگیرم، متوجه میشود و شبیه یک سلبریتی عصبانی سرم فریاد می کشد! «چرا از من عکس میگیری؟» و پشت در جعبه پنهان می شود...واقعا از جذبه اش می ترسم، موبایلش را روی گوشش میگذارد ، مرا با انگشت به شخص پشت موبایل نشان میدهد و من مانند کودک مواد فروشی که لو رفته ، می ترسم ،ماشین را روشن می کنم و راه می افتم....
تجریش/عصر
پیاده رو قدمهای سنگین ،سریع و خسته مردم را به سمت خانه هایشان هدایت میکند، هارمونی روزمرگی در جریان است! این میان اما درگیری چند بچه و بگومگوهای ناکودکانهشان، کوک پیادهرو را بر هم زده ، دعوا سر گم شدن «چیز»است! پسر با چشمان عسلی و دهانی کف کرده بر سر دخترک لاغر و کوتاه قد (از آنها که سنشان از جثه شان همیشه بیشتر است ) فریاد میکشد و من که می دانم با سکوت جواب بیشتری میگیرم، همانجا در انتظار تاکسی سعی میکنم خوب بشنوم .
ماجرا سر سوء تفاهمی است که بعد از زدن چند کشیده توسط مثلا برادر بزرگتری به گوش خواهر کوچکتر تمام میشود... دخترک گریه کنان به سمتی که خیلی دور نیست می دود و ماجرا تمام میشود . دنبالش میکنم آنقدر سریع است که فقط باید دنبالش دوید وارد کوچه بغل سینمای تجریش میشود. صدایش میکنم اما بی اعتنا فقط گریه میکند ، هر وعدهای که میدهم بیفایده است. بستنی، ساندویچ، شکلات ... نهایتا به او می گویم اگر فال داشته باشی 10 تا میخرم، اما فالی هم همراهش نیست ظاهرا گدایی می کند.
سعی من برای صحبت با او نتیجه می دهد و میگوید: دو بسته از بستههایی كه دست من بود، گم شده بود و بعد متوجه شدیم كه فروخته ام اما به خاطرش حسابی كتك خوردم و... كودك دوباره می زند زیر گریه و مجبور می شوم با اسکناسی 10تومانی حداقل اشکهایش را بند آورم. دلم آرام نیست اما حداقل دیگر گریه نمیکند. جلوی یکی از مجموعه های تفریحی فرهنگی شب دخترک لی لی کنان به سمت ما میآید. سلامی میکند و دو دستی میچسبد به دستههای کالسکه خانم جوانی که ظاهرا برای هواخوری آمده است، اصراری به فروختن فالهایش ندارد، موبایلم را بیرون می آورم تا از او و کالسکه و کودک عکس بگیرم.
اسمش ساراست. میگوید صبر کن اول ببینم چه شکلیام! موبایلم را می گیرد و فالهایش را به من میسپارد، دوربینش را به سمت خودش بر میگرداند و شروع میکند به سلفی گرفتن ، آنقدر رفتارش راحت و با آرامش است که مطمئن شوم با بقیه بچههای فالفروش فرق دارد، بعد موبایل را به همراه یک فال از او پس میگیرم. میگوید پدرش راننده تاکسی است او را هر روز صبح اینجا پیاده میکند. عاشق عکاسی است و میخواهد وقتی بزرگ شد مدل لباس بشود. کار با گوشی های لمسی را خیلی خوب بلد است و کارش را خیلی دوست دارد.
صورتش شاد است و لباسهایش مرتب و بیشتر ازمن به گفتوگو علاقه دارد ، نزدیک به تعطیلی مجموعه و آمدن پدرش است. منتظر می مانم و با همان شخصی که انتظارش را میکشیدم روبهرو میشوم: نیمرخی خموده دارد و چشمانی نشسته درگودی کبود. پشت پراید، از او می خواهم مرا دربست به خانه ببرد، نگاهی خشمناک به دخترک می اندازد و میگوید مسیرم نیست ، ظاهرا دخترک سابقه این نوع معاشرت ها را دارد ...
آخر داستان كودكان موادفروش چه میشود
این داستان یك روز حضور در كنار كودكان كار بود. اکثر این کودکان یا فروخته شده اند و یا اجاره داده میشوند ،تعدادی هم خانوادگی فعالیت میکنند، اما نکته دردناک در ارتباط با کودکان کار، اعتیادی اجباری است که برای حفظ و جلوگیری از سرپیچی، دلالان کودک را دچارش میکنند و اغلب هم جهت جابهجایی وانتقال مواد در پارکها ،خیابانها و میادین مختلف از آنان استفاده میشود و به سرعت تبدیل به بزهکارانی میسازد که هیچ راه انتخابی برای تغییر نخواهند داشت.
حضور و فعالیت این کودکان در جامعه کاملا علنی است در شمال و مرکز شهر، پارکها و متروها و این طور به نظر می آید که هیچ ارگانی به طور جدی اولویتی برای حمایت از این کودکان و مبارزه با انواع سوءاستفاده از آنان ندارد. آنها به خانههای امن و غذا و تحصیل نیازدارند و تنها یک نهاد اجرایی توان جدا کردن این کودکان بد سرپرست و بعضا بدون شناسنامه را از دلالان و بهرهکشان دارد.
از یک سو آنها از خردسالی مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی قرار میگیرند و از سوی دیگر نمودها و عوارض این آسیب ها در آینده آنها را به بزهکارانی حرفه ای با مشکلات روانشناختی بسیار تبدیل میکند. جلوگیری از جرم بسیار پر هزینه تر و پیچیده تر از پیشگیری، تربیت و پرورش بزهکار و مجرم است ، میتوان بهجای هزینه کردن برای نگهداری یک مجرم و گسترش زندانها با کمی تدبیر و ملی اندیشی این هزینه را صرف جلوگیری از فعالیت کارگاههای تولید بزهکار كرد و بهجای گسترش کانونهای اصلاح و تربیت برای آینده این کودکان معصوم، برایشان خانه و خانواده ساخت و با بهکارگیری روانشناسان و مددکاران مجرب، صدمات و خسارات را کنترل کرد.
هزینه کنترل و ساماندهی این کودکان را می توان از راههایی شبیه دریافت مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر واردات کالاهای لوکس با تدوین قانونی بر این اساس از بنگاههای اقتصادی دریافت و با ایجاد اختیارات قانونی و سپردن مسئولیت آن به یک نهاد وضعیت این کودکان را قابل پیگیری كرد.
اخباراجتماعی - قانون
ویدیو مرتبط :
مستند« یك روز ،یك وزیر » یك روز كاری باآقای دكتر گودرزی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
میوههای ممنوع برای كودكان زیر یك سال
نتایج مطالعات نشان داده است، میوههای دانهدار همچون كیوی و توت فرنگی و نیز سفیده تخم مرغ به دلیل ایجاد حساسیت و آلرژی و خوردن عسل به دلیل ایجاد مسمومیت برای كودكان زیر یك سال ممنوع است.
علت بروز حساسیت یا آلرژی توسط مواد غذایی همچون سفیده تخم مرغ و میوههایی مانند گیلاس، كیوی و .... تولید ایمونوگلوبین E و چگونگی بروز علائم حساسیت در كودكان نیز به صورت كهیر و قرمزی پوست است.
حساسیت به پروتئین شیرگاو نیز از جمله حساسیتهای غذایی كودكان می باشد حساسیت به شیر گاو، ناشی از حساسیت به كازئین شیر است و از آنجایی كه این نوع پروتئین در اثر حرارت بالا و جوشاندن تغییر میكند، اغلب افراد به ویژه كودكان با مصرف شیر جوشانده و استریلیزه ی شیر خشك دیگر دچار آلرژی نمیشوند.
کارشناسان تغذیه در خصوص ممنوعیت مصرف عسل در نوزادان زیر یكسال گفته اند : به دلیل نارس بودن دستگاه گوارش نوزادان زیر یك سال ،،باكتری كلستریدیوم بوتولینوم غیر فعال موجود در عسل نمیتواند توسط ترشحات معده به طور كامل غیر فعال شود، بنابراین سم بوتولیسم در دستگاه گوارش نوزاد تولید و نوزاد دچار مسمومیت شدید غذایی میشود.گاهی این سم با فلج كردن عضله تنفسی نوزاد میتواند منجر به مرگ وی شود.
بنابراین این باور عمومی كه تركیب غذای كمكی نوزاد زیر یك سال با عسل باعث مقوی شدن آن میشود، كاملا نادرست است.