اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

گذشت از قصاص به شرط ساخت مدرسه



اخبار حوادث - گذشت از قصاص به شرط ساخت مدرسه

خانواده کارگری که به دست صاحبکارش به آتش کشیده‌ شده ‌بود از قصاص قاتل به شرط ساخت مدرسه در روستا گذشت کردند.

 ماموران آتش‌نشانی رودهن 11سال قبل در جریان آتش‌سوزی در مغازه خیاطی قرار گرفتند آنها بعد از مهار آتش دو مجروح این حادثه را به بیمارستان منتقل کردند و هر دو به‌دلیل شدت سوختگی در اتاق ایزوله بستری شدند.

 

وقتی ماموران برای تحقیق درباره علت این آتش‌سوزی از دو مجروح تحقیق کردند کارگر مغازه که جوانی به نام جمشید بود، گفت: «سیاوش و فرهاد دو شریکی بودند که من برایشان کار می‌کردم مدتی بود آنها با هم اختلاف داشتند چون کارگر بودم و موضوع ربطی به من نداشت دخالتی نمی‌کردم تا اینکه روز حادثه سیاوش به مغازه آمد و از من خواست کلید‌ها را به او بدهم، گفتم اختلاف شما به من ربطی ندارد، کلید را از فرهاد تحویل گرفته‌ام و فقط به او پس می‌دهم. خیلی عصبانی شد. گالن بنزین دستش بود آن را روی من ریخت و بعد مرا آتشم‌ زد البته خودش هم آتش گرفت چون نزدیک در بود شیشه را شکست و بیرون رفت و بعد ماموران من را نجات دادند.»


چند روز بعد از این حادثه در حالی‌که امیدی به بهبود جمشید نبود او در بیمارستان درگذشت و پرونده با اتهام قتل علیه سیاوش به دادسرای جنایی تهران فرستاده ‌شد. پلیس با دستور بازپرس تحقیقات خود را شروع کرد. یکی از مغازه‌داران نزدیک محل حادثه گفت: «وقتی با جمشید روبه‌رو شدم به او گفتم چه اتفاقی افتاده گفت سیاوش او را آتش زده‌ است من از جزییات درگیری آنها خبر ندارم اما جمشید دو بار تاکید کرد سیاوش او را آتش زده‌ است.»


سیاوش این اتهام را رد کرد و گفت: «آتش‌سوزی اتفاقی بود من و شریکم اختلافی با هم نداشتیم آن روز با گالن بنزین وارد مغازه‌ شدم جمشید به من گفت لکه‌ای روی لباسش است و خواست بنزین را بدهم تا لکه را پاک کند همین که خواستم گالن را به او بدهم گالن به زمین افتاد و بعد هم سیم‌ها جرقه زدند و مغازه آتش گرفت.»  کارشناسان آتش‌نشانی برخلاف ادعای متهم اعلام کردند آتش‌سوزی عمدی بوده و فردی مغازه را به آتش کشیده ‌است.

 

با توجه به مدارک به‌دست‌آمده کیفرخواست علیه متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری‌استان تهران رفت. سیاوش که همچنان مدعی‌ بود آتش‌سوزی ناخواسته بود در جلسه محاکمه وقتی در برابر این پرسش قضات قرار گرفت که چرا جمشید پیش از مرگ او را متهم کرده بود، سکوت کرد. سپس یکی از شاهدان در جایگاه قرار گرفت او یکبار دیگر گفته‌هایش در دادسرا را تایید کرد و ادامه‌ داد: «جمشید خودش به من گفت سیاوش او را آتش زده با انگشت او را نشان داد ضمن اینکه وقتی اورژانس داشت سیاوش را منتقل می‌کرد او گفت راحت شدم.» 

 

قضات برای صدور حکم در این پرونده از نظریه پزشکی‌قانونی خواستند سلامت روانی سیاوش را بررسی کند. متخصصان نیز اعلام کردند متهم زمان ارتکاب جرم سالم بود اما در زندان به بیماری افسردگی مبتلا شده ‌است. در نهایت متهم با درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد. چندی قبل در حالی‌که 11سال از قتل می‌گذشت و متهم نتوانسته بود رضایت اولیای‌دم مقتول را جلب کند وی پای چوبه‌دار رفت.

 

متهم در آخرین لحظات وصیتنامه‌اش را هم نوشت و آماده اجرای مجازات بود که اولیای‌دم اعلام کردند در صورتی‌که متهم قبول کند مدرسه‌ای در روستای کلاهک رودهن بسازد گذشت خواهند کرد. متهم این شرط را قبول کرد و از قصاص رهایی یافت. سیاوش به زودی برای محاکمه به‌لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه می‌رود.
اخبار حوادث - شرق

 


ویدیو مرتبط :
گذشت از قصاص شهید امر به معروف

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شرط عجیب برای گذشت از قصاص جوانی که پدر دختر موردعلاقه اش را کشت



 شب 30 دی ماه سال 92 وقتی پدر خانواده در طبقه سوم خانه‌اش واقع در خیابان کمیل به قتل رسید، یک سناریوی باورنکردنی پیش روی تیم پلیسی و قضایی قرار گرفت.

خیلی زود فاش شد دختر 18 ساله این مرد با همدستی پسر مورد علاقه‌اش که در فیس‌بوک با هم آشنا شده بودند، توطئه قتل محمد 55 ساله را طراحی کرده و به اجرا گذاشته‌اند و در این سناریو پسر کوچکتر خانواده نیز قرار بود به قتل برسد که در آخرین لحظات دل خواهر به رحم آمده بود.


فاطمه در بازجویی‌ها گفت: از چندی پیش با پسری به نام امیر در فیس‌بوک آشنا شده بودم و بارها همدیگر را در میدان رسالت ملاقات کردیم، وقتی پدرم از ارتباط دوستی من با امیر مطلع شد، مخالفت کرد به همین خاطر امیر پدرم را کشت.

امیر نیز پس از دستگیری قتل را به گردن گرفت تا اینکه این دختر و پسر در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران از سوی پنج قاضی عالی رتبه محاکمه شدند. در ابتدای جلسه دادگاه مادربزرگ فاطمه و برادر کوچکش خواستار قصاص امیر شدند و  دختر را بخشیدند.


امیر وقتی در جایگاه ایستاد، در آخرین دفاع گفت: از طریق فیس‌بوک با فاطمه آشنا شدم. او به من می‌گفت که پدرش خیلی وی را اذیت می‌کند. از آنجا که می‌خواستم با او ازدواج کنم وقتی شنیدم پدرش با ازدواجمان مخالف است، خیلی ناراحت شدم و فاطمه پیشنهاد داد که پدرش را به قتل برسانم.


وی افزود: عصر روز حادثه فاطمه با من تماس گرفت و گفت در ورودی خانه‌شان را باز می‌گذارد تا من وارد شوم. من هم طبق نقشه به خانه‌شان رفتم، ابتدا پدرش را با چاقو کشتم سپس قرار شد برادر کوچکش را نیز بکشم اما برادرش در اتاق پدرش نبود!


آن روز شیشه مصرف کرده بودم. حالت عادی نداشتم و تحت تأثیر حرف‌های فاطمه قرار گرفتم و دست به این جنایت زدم. فاطمه نیز وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون رفت، گفت: بشدت از قتل پدرم پشیمانم. آن زمان نمی‌دانستم که چه‌کار می‌کنم.


پنج قاضی عالی رتبه در پایان جلسه دادگاه امیر را به قصاص نفس و فاطمه را به زندان محکوم کردند و این حکم در شعبه دیوان عالی کشور تأیید شد. اما خانواده امیر توانستند با پرداخت 53 میلیون تومان دیه 40 سال نماز و روزه قضای قربانی جنایت را ادا کنند و پسرشان را که در آستانه اعدام قرار گرفته بود، نجات دهند.


صبح دیروز امیر تنها به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان‌زاده و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت. امیر وقتی پشت تریبون ایستاد، گفت: آن زمان از طریق فیس‌بوک با فاطمه آشنا شدم، هرازگاهی به ملاقات وی می‌رفتم. از آنجا که سرباز بوده و به مرخصی آمده بودم، روز حادثه فاطمه به من گفت پدرش را بکشم! من هم چون مواد مصرف کرده بودم و حالت عادی نداشتم تحت تأثیر حرف‌های وی قرار گرفتم و به خانه‌شان رفتم پدرش را با چاقو به قتل رساندم و سپس فاطمه گفت که وانمود می‌کند سه مرد نقابدار به خانه‌شان آمده‌اند و پدرش را به قتل رسانده‌اند. باور کنید آن روز حالت عادی نداشتم و نمی‌دانستم که دست به چه جنایتی می‌زنم، حالا بشدت پشیمانم و می‌خواهم بعد از آزادی‌ام به خدمت سربازی بروم و خیلی دوست دارم که هرچه زودتر خواهر کوچکم را که چهار سال بیشتر ندارد، در آغوش بگیرم و بنابراین تقاضای عفو و بخشش دارم.


بنابه این گزارش، در پایان سه قاضی عالی رتبه با هم وارد شور شدند و امید را به لحاظ جنبه عمومی جرم به زندان محکوم کردند.


 اخبار حوادث  -  ایران