اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
کیش و مات دختر توطئهگر در عروسی همدانشگاهی
کیش و مات دختر توطئهگر در عروسی همدانشگاهی
به گزارش وطن امروز، دختر جوانی با مراجعه به یکی از دادسراهای تهران از همدانشگاهیاش که وی را در ازدواج فریب داده بود شکایت کرد.
دختر دانشجو میخواست رقیب عشقیاش را کیش و مات کند تا خودش لباس عروس بپوشد.
این دختر که از دست خواستگار مرموزش بشدت عصبانی بود به بازپرس پرونده گفت: «بابک» در دانشگاه ما درس میخواند و وی را از یک سال پیش که رشتهاش را تغییر داد و در رشته من مشغول به تحصیل شد، میشناسم. وی پسر خوبی به نظر میرسید و به من ابراز علاقه میکرد و چندین باری نیز پیشنهاد داد به خواستگاریام بیاید ولی من به خاطر اینکه میدانستم خانوادهام با ازدواج ما موافقت نمیکنند قبول نکردم. وی در ادامه افزود: با اصرارهای وی با مادرم صحبت کردم و با تلاشهایی که انجام دادم موفق شدم موافقت پدرم را برای آمدن بابک و خانوادهاش برای خواستگاری بگیرم، خیلی خوشحال بودم و پیش خودم احساس میکردم مرد رویاهایم را پیدا کردهام و بزودی با وی ازدواج خواهم کرد ولی پنجشنبه گذشته هرقدر منتظر ماندیم خبری از بابک و خانوادهاش نشد، هر قدر به موبایلش زنگ زدم و پیامک فرستادم وی جوابی نداد و این ماجرا پدرم را بشدت عصبانی کرد و وی اجازه خارج شدن مرا از خانه نداد و رفتارش با من تغییر کرد.
وی در ادامه از بازپرس خواست این جوان را به خاطر صدمات روحی و روانی که به وی وارد کرده است بازداشت کند و در پایان گفت: خانوادهام در جریان کارهای من نیستند ولی وی هفته گذشته به خاطر مشکلی که داشت 15 میلیون تومان از من قرض گرفت و آن را هنوز باز نگردانده است و با توجه به دسترسی به رمز دوم کارت بانکیام و از آنجا که کارتم در دستش است، میترسم پولهایم را سرقت کند.
بر این اساس با دستور بازپرس پرونده تیمی از پلیس برای بررسی این ماجرا وارد عمل شدند و در نخستین اقدام احضاریهای برای این جوان که در مرکز شهر زندگی میکرد فرستادند ولی وی به کلانتری نرفت. شواهد نشان میداد این دانشجو قصد مراجعه ندارد بدینترتیب تیم تجسس با دستور بازپرس برای دستگیری بابک وارد عمل شد و به خانه وی رفت، ولی در بازرسی از آنجا مشخص شد این جوان چند روزی است که به خانه نرفته.
در ادامه دستگیری این جوان در دستورکار تیم تجسس قرار گرفت و رفتن پلیس به پاتوقهای وی هیچ نتیجهای دربر نداشت تا اینکه پس از چند روز یکی از دانشجوهایی که با وی آشنایی داشت با مراجعه به کلانتری ادعا کرد از جای بابک باخبر است و میتواند آنان را کمک کند.
با راهنماییهای این مرد جوان، پلیس با تحتنظر قرار دادن مخفیگاه بابک در یکی از باغهای شهریار موفق شد زمانی که وی قصد تغییر مخفیگاهش را داشت وی را دستگیر کند.
بابک که فکر نمیکرد پلیس بتواند ردپای وی را در این باغ پیدا کند در بازجوییها و با ادعای بیگناهی به آنان گفت: من خلافی نکردهام که دستگیر شوم، من قصد ازدواج با «پرستو» را نداشتم و به خاطر مشکلات روحی و روانیام چند روزی را در این باغ بودم تا به آرامش برسم و جواب تلفن کسی را هم نمیدادم.
وی هنگامیکه با رسید پولی که پرستو به حسابش واریز کرده بود روبهرو شد لب به اعتراف گشود و گفت: من نمیخواستم از دختر مورد علاقهام دزدی یا کلاهبرداری کنم ولی چارهای جز جدایی از پرستو نداشتم. وی در ادامه افزود: من این دختر را خیلی دوست دارم و چندینبار خواسته بودم به خواستگاریاش بروم و به هر حال با اصرارهای من و پرستو موفق شدیم رضایت پدرش را بگیریم ولی روز پیش از خواستگاری بهطور تصادفی با یک رمال روبهرو شدم و وی با حرفهایش مرا به سوی خود جذب کرد و با خواندن وردهای عجیب و غریبی گفت که قرار است با دختری ازدواج کنم که وی روزی قاتل خانوادهام خواهد شد، خیلی ترسیدم و نشانههایی که میداد همگی درست بودند، وی برای پیشبینیهایش پولی از من گرفت.
وی در تشریح اقداماتش گفت: چند ساعتی به حرفهای مرد رمال فکر میکردم حتی یک لحظه هم حرفهایش و اتفاقاتی که قرار بود در آینده بیفتد مرا راحت نمیگذاشت، روز بعد زنگ زدم و در جایی قرار گذاشتیم و از وی خواستم راهنماییهای بیشتری کند، مرد رمال نیز با خواندن وردهای جدید و روشن کردن چند شمع اسم دختر مورد علاقهام را گفت و ادعا کرد یک سال پس از ازدواج وی با مادرم درگیر خواهد شد و در انتقامی سخت وی و پدرم را با ضربات چاقو به قتل خواهد رساند، پس باید ارتباطهایم را با وی قطع کنم تا از شرش نجات پیدا کنم، من نیز از روی ناچاری و ترسی که پیدا کرده بودم به اینجا آمدم.
با ادعاهای این جوان دانشجو تیم تجسس برای روشن شدن ماجرا مرد رمال را دستگیر کرد و تحت بازجویی قرار داد که وی در ادعاهای عجیبی به ماموران گفت: من دورهگرد هستم و هر بار چیزی در کوچه و خیابان میفروشم؛ یکبار تابلوهای کوچک نقاشی میآورم، بار دیگر شمع و...! چند هفته پیش دختر جوانی در یکی از خیابانهای شمال تهران اصرار کرد و پیشنهاد عجیبی به من داد و گفت اگر در نقشهاش شرکت کنم یک میلیون تومان به من میدهد و شماره موبایلش را به من داد، ابتدا قبول نکردم ولی بهخاطر گرفتاریهایم قبول کردم و روز بعد زنگ زدم.
این دختر ادعا میکرد دختر دیگری با وارد شدن به زندگیاش، شوهرش را به سوی خود جذب کرده و وی با نقشهای که دارد میخواهد مرد مورد علاقهاش را از آن دختر جوان دور کند و خواست من در نقش یک رمال باشم و وی با اطلاعاتی که از پیش به من داده است مرد جوان را بترسانم تا از آن دختر دور شود، من نیز با این نقشه موفق به انجام آن شدم و یک میلیون تومان را گرفتم.
با ادعاهای عجیب مرد دورهگرد و راهنماییهای وی، پلیس موفق به شناسایی خانه دختر جوان به نام «سمانه» شد و وی را تحت بازجویی گرفت که سمانه پس از روبهرو شدن با مرد اجیر شده ادعا کرد وی را نمیشناسد و کسی را نیز برای اجرای این نقشه احمقانه اجیر نکرده است!
در ادامه ماموران با دعوت از دختر جوانی که از بابک شکایت کرده بود مواجهه حضوری ترتیب دادند که وی پس از روبهرو شدن با سمانه گفت که این دختر را میشناسد و وی همکلاسیاش است و همیشه مخالف ازدواج با بابک بوده است. با توجه به مدارک و شواهد به دست آمده سمانه که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشت به پلیس گفت: من علاقه زیادی به بابک داشتم ولی وی هیچ اعتنایی به من نمیکرد و همه فکرش پرستو بود، هنگامی که متوجه شدم وی میخواهد به خواستگاری پرستو برود برای به هم زدن خواستگاری نقشهای طراحی کردم و خواستم با اجرای آن بابک را از پرستو جدا کنم و پس از مدتی خودم را به وی نزدیک کنم و نظرش را به خودم جلب کنم.
وی در ادامه افزود: من همیشه به رابطه عاشقانه بابک و پرستو حسادت میکردم و نمیتوانستم ببینم آنها اینقدر به هم نزدیک هستند و از روی ناراحتی و حسادت دست به این کار زدم. بنابر این گزارش، با توجه به ادعاهای این دختر شیاد و بدهی 15 میلیونی بابک به پرستو، پلیس در حال بررسی موشکافانه این پرونده است./وطن امروز
ویدیو مرتبط :
کیش و مات 2
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
کیش و مات دزدان نقابدار از سوی دختر تیزهوش
اخبار حوادث - این سرقت میلیونی در شمال تهران رخ داد
کیش و مات دزدان نقابدار از سوی دختر تیزهوش
این دختر با وجود نقابدار بودن دزدان، شلوار مارکدار رئیس آنان را شناسایی کرد.
روز 24 خردادماه سال جاری وقتی به آپارتمان اعیانی در شمال شهر دستبرد مسلحانهای زده شد مأموران کلانتری 101 تجریش به خیابان دربندی اعزام شدند و پی بردند دو مرد نقابداربا نفوذ به آپارتمان زنی در طبقه دوم یک برج اقدام به سرقت پول، طلا، سنگهای قیمتی برلیان و مروارید، تجهیزات فیلمبرداری و عکسبرداری به ارزش 300 میلیون تومان و تعداد زیادی اسناد و اوراق ملکی کرده و گریختهاند.
ماجرای این سرقت سازمان یافته با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه 34 تهران در اختیار اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفت. زن صاحبخانه که هنوز وحشت زده بود به کارآگاهان گفت: ساعت دو بعدازظهر با مادرم استراحت میکردیم که زنگ آپارتمان به صدا درآمد، به تصور اینکه همسایه طبقه پایین کاری دارد در آپارتمان را باز کردم که ناگهان دو مرد نقابدار، در حالی که تپانچهای داشتند وارد خانه شده و من و مادرم را با تهدید به داخل یکی از اتاقها برده و زندانیمان کردند.
یکی از آنان بالای سر من و مادرم ایستاد و دیگری گاوصندوق را خالی کرد. این زن ادعا کرد دزدان حتماً آشنا بودهاند و گفت: یکی از دزدان نقابدار که وارد خانه شده بود، بدون آنکه هیچگونه صحبتی با من و مادرم داشته باشد دقیقاً به محل نگهداری طلا و جواهرات در داخل گاوصندوق رفت. وی با وجود اینکه صورتش را بهطور کامل پوشانده و هیچ صحبتی نیز با ما نداشت، اما شلوار مارکدار خاصی را پوشیده بود که شباهت بسیار زیادی با شلوار پسرعمویم داشت، به همین علت فکر میکنم که ایندزد همان پسرعمویم است که چندی پیش او را به صورت کاملاً اتفاقی و با همان شلوار دیده بودم.
در حالی که همه تجسسها روی پسر عموی 28 ساله بهنام ارسلان متمرکز شده بود کارآگاهان با بررسی دوربینهای مداربسته ساختمان، تصویر ارسلان را دیدند. این تصاویر که از پارکینگ مجتمع گرفته شده بود نشان داد زمان کوتاهی که همسایه طبقه پایین این زن اقدام به باز کردن در پارکینگ با استفاده از ریموت کرده و با خودرو از پارکینگ خارج شده، ارسلان و جوان دیگری از طریق در پارکینگ وارد مجتمع شده و با توجه به اطلاعات دقیقی که وی از خانه این زن و نگهداری اموال و پول داخل گاوصندوق داشته اقدام به سرقت کرده است.
کارآگاهان خانه ارسلان در شهر جدید پردیس را ردیابی کردند و در حالی که ارسلان چند ماه پیش از سرقت اقدام به جابهجایی خانه خود کرده بود، سرانجام کارآگاهان با اقدامهای پلیسی موفق به شناسایی آخرین مخفیگاه وی در شهر جدید پردیس شده و روز 31 تیرماه وی را دستگیر کردند، و در آنجا همان شلوار مارکدار را بهدست آوردند.
ارسلان که چارهای جز اعتراف نداشت بهطرحریزی سرقت از حدود شش ماه پیش اعتراف کرد و انگیزه خود را از سرقت «اختلاف مالی با دختر عمو بر سر املاک وارثیه» دانست که همه اسناد و مدارک ملکی را آتش زده است. در ادامه تحقیقات و با شناسایی دو همدست دیگر ارسلان که «بهروز» 25 ساله و «سینا» 23 ساله هستند هر دو در عملیاتهای جداگانه در شهر جدید پردیس و دهکده المپیک به دام افتادند. بهروز و سینا نیز با اعتراف به این سرقت ادعا کردند که یک هفته پیش از سرقت و با پیشنهاد ارسلان برای این سرقت آماده شدهاند، آنها همچنین اعتراف کردند که تجهیزات بسیار گرانقیمت فیلمبرداری و عکسبرداری دختر جوان را به ارزش 15 میلیون تومان فروختهاند.
اخبار حوادث - روزنامه ایران