اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

کنایه جدید آیت الله ؛ باز پای «کدخدا» به میان آمد



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید


جدال نظری جدید هاشمی و مصباح آغاز می شود ؟
کنایه جدید آیت الله ؛ باز پای «کدخدا» به میان آمد

 

«برخی از ابتدا در مجلس خبرگان می خواستند نظام را دموکراتیک نامگذاری کنند.» «حتی برخی افراد در آن زمان آینده ایران را همانند لبنان می پنداشتند و می گفتند که آمریکا مهمترین کشور دنیا است و ما اگر می خواهیم زندگی کنیم باید با این کدخدای جهان کنار بیاییم و در غیر این صورت ما را به جان یکدیگر می اندازد و اختلافات داخلی سرنوشتی همانند لبنان برای ما رقم خواهد زد.»

این ها تازه ترین اظهارات آیت الله مصباح یزدی است . به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری آریا ، اگر چه آیت الله مصباح یزدی نامی از فردی که این کنایه را به او زده نبرده اما شاید چندان دور از واقعیت نباشد که گمانه پردازی کنیم این فرد ممکن است هاشمی رفسنجانی باشد .

داستان یک اختلاف طولانی
« از اساسی‏‌ترین كارهای ما در آن چند ماه، ایجاد تشكیلاتی بود كه مركزیت آن از یازده نفر تشكیل می‏‌شد: آقایان خامنه‌‏ا‌ی، منتظری، ربانی شیرازی، قدوسی، مصباح یزدی، امینی، محمد خامنه‏‌ای، آذری، مشكینی، حائری تهرانی و من. نشریه مخفی بعثت و انتقام در حقیقت ارگان همین جمعیت بود كه در كارهای اجرایی آن آقایان سیدمحمود دعایی، مصباح، علی حجتی كرمانی و سیدهادی خسروشاهی و من همكاری داشتیم. نشریه بعثت بیشتر جنبه سیاسی و پرخاش و افشاگری داشت و نشریه «انتقام» جنبه ایدئولوژیكی آن قوی بود، كه شاید براساس احساس چنین نیازی پس از «بعثت» منتشر شد. «بعثت» را من اداره می كردم و «انتقام» را آقای مصباح یزدی. » (ر.ك: كارنامه و خاطرات، دوران‏ مبارزه، صص ١٩٦-١٩٥)


هاشمی رفسنجانی نشریه سیاسی و مصباح یزدی نشریه اعتقادی منتشر می كردند. این شاید كلید ورود به اختلاف این دو آیت الله است. هاشمی سیاستمدار و مصباح ایدئولوگ در ظاهر نباید با یكدیگر تقابلی داشته باشند اما تقابل از جایی شروع می شود كه آیت الله مصباح علاوه بر تئوری پردازی وارد فعالیت سیاسی علنی می شود. اینجاست كه هاشمی تخالف نظریات او با سیاست ورزی انقلابی را گوشزد كرده و در مواقعی با آن به مقابله برمی خیزد تا یكی از اختلافات دیرینه در انقلاب اسلامی مربوط به آیات هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی باشد.این دو دهه هاست كه با یكدیگر نه تنها در شیوه سیاست ورزی كه در مبانی نظری نیز اختلاف دارند. اگر در میانه دهه چهل هاشمی موافق حمایت از تمام مبارزین علیه شاه بود اما مصباح برخلاف هاشمی روی حجت شرعی تاكید می كرد و می گفت تا حمایت از یك گروه برایش حجت شرعی نداشته باشد آن را انجام نخواهد داد. البته آیت الله مصباح امروز نیز با همان حجت شرعی سیاست ورزی می كند. نمونه اش در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود كه به گفته آیت الله یزدی كار جامعه مدرسین را تا مرز انشعاب پیش برد.

 

آیت الله مصباح این بار در گفت وگو با نشریه عصر اندیشه حملات جدیدی به هاشمی كرده كه دور از ذهن نیست با پاسخ تند هاشمی مواجه شود. روز گذشته در خبری كه خبرگزاری تسنیم مخابره كرد بخش هایی از گفت وگوی آیت الله مصباح با پیام فضلی نژاد از اعضای ارشد سابق روزنامه كیهان و سردبیر عصر اندیشه منتشر شد.آیت الله مصباح یزدی در پاسخ به مطلبی مبنی بر اینكه «اخیرا آقای هاشمی رفسنجانی گفت: تمدنی كه امام می خواست این انقلاب ایجاد كند، دچار انحراف شده است و حتی از شما به عنوان یكی از تحریف گران امام نام می برند»، اظهار داشت: كسانی كه ما را متهم به تحریف می كنند [آقای هاشمی رفسنجانی]، در واقع افترا می زنند و افترا از قدیمی ترین شگردهای شیطانی است. یكی از نعمت های الهی كه خدا در این قرن به ما داد، وجود امام بود. اگر امام را تحریف كنند، یعنی دارو را تبدیل به سم كرده اند. نتیجه این است كه به جای بهبود، مرگ خواهد بود.

كفران نعمت نتیجه ای جز این ندارد و این یك قاعده قطعی و استثناناپذیر الهی است. برای همین، همان طور كه رهبری فرمودند اگر راه امام گم شود، ملت ایران سیلی می خورد. جامعه ما در حال رشد است و هرقدر جامعه رشد می‌كند، امتحان ها و فتنه های آن پیچیده تر و سنگین تر می‌شود. عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به «رفوزه شدن برخی بستگان امام» گفت: در سال های ابتدای بعثت، از جمله ماجرای وفات رسول خدا، بسیاری از بستگان و اصحاب پیامبر رفوزه شدند. آن امتحان برای ١٤٠٠ سال پیش بود و از آن زمان جامعه رشد بیشتری كرده است. آن زمان برخی بستگان پیامبر عامل انحراف بودند و رفوزه شدند و اكنون برخی بستگان امام خمینی(ره) برخی حق را می شناسند، اما مانند ابوجهل تا پای جان آن را انكار می كنند. روح برتری طلبی، قانع نشدن به حق خود و تسلیم نشدن در برابر حق از عوامل روانی است كه برخی آگاهانه و عامدانه حق را انكار می كنند، و حتی در مقابل حق سرمایه گذاری می كنند. ما منطق، ارزش ها، سیره پیامبر و اهل بیت را داریم، اما آسیبی كه همه اینها را مخدوش می كند، تحریف است.

آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه «گاهی برای تحریف امام به متشابهات كلام امام استناد و شان نزول آن را انكار می كنند» ابراز كرد: تحریف گران با ابزارهای مختلف از جمله جنگ روانی و افترا و تهمت به میدان آمده اند و برای آنها هدف وسیله را توجیه می كند، اما ما جز حق را نباید ترویج كنیم و جز از وسیله حق نمی توانیم استفاده كنیم. دشواری مهم این است كه تحریف گران از تاكتیك های متنوعی استفاده می‌كنند كه می‌تواند عموم مردم و خصوصاً جوانان را تحت تاثیر قرار دهد و بفریبد.وی ادامه داد: این معادله نابرابر، می تواند اراده طرفداران حق را تضعیف كند و سبب می شود كسانی كه به حق باور دارند و می خواهند خدمت كنند، تصور كنند كه نمی توان كاری كرد، اما ما یك چیز داریم كه اهل باطل ندارند و آن پشتیبانی الهی و از جمله آن امدادهای غیبی است.

رضا صنعتی، نویسنده چهار كتاب است كه دو كتاب درباره مصباح و دو كتاب درباره هاشمی نوشته است. او كه در ردیف حامیان آیت الله مصباح قرار دارد طی مصاحبه ای با هفته نامه پنجره كه سال گذشته انجام شد به خاطره ای از دیدارش با هاشمی اشاره می كند: «دیداری با آیت الله هاشمی رفسنجانی فراهم آمد. در آنجا از ایشان نیز كیفیت این ماجرا را جویا شدم. حكایت ایشان از این ماجرا گرچه با نقل قول آقای كروبی و نیز آنچه اخیراً منتشر شده است، تفاوت هایی در برخی تعابیر داشت، اما وجه مشترك همه آنها عدم همراهی آیت الله مصباح با انقلاب بود. من در آن جلسه اشكال كردم كه اعلامیه های متعددی از سال ٤٢ وجود دارد كه حاكی از همراهی آقای مصباح با نهضت است. آقای هاشمی گفتند: بله! من هم در خاطراتم به برخی از فعالیت های ایشان اشاره كرده ام اما این مربوط به یك مقطع خاص بود و بعد ادامه پیدا نكرد. من باز اشكال كردم كه حتی در سال های ٥٦ و ٥٧ اعلامیه هایی با امضای ایشان موجود است. آقای هاشمی پاسخ دادند: از سال ٤٦ تا ٥٦ چه چیزی هست؟! بعد اضافه كردند كه در سال ٥٦ و ٥٧ خیلی ها همراه شدند: اما از ٤٦ تا ٥٦ ایشان همراهی نمی كردند.»اما در خاطرات رهبر معظم انقلاب كه در كتاب شرح اسم آمده در مورد تشكیلات مخفی برخی طلاب و فضلای قم ونقش آیت الله مصباح آمده است: «آقای مصباح تا آخرش هم الحمدلله گیر نیفتاد، از بس كه ایشان آرام و با ملاحظه كار می كرد.»

یک خاطره قدیمی اما جنجالی
«آقایی می گفت مبارزه با شاه حرام است، می خواهم كار علمی كنم. از كم فروشی این آقا، كار به جایی رسید كه رهبری ١٠ سال با او قهر بودند.» هاشمی این خاطره را بدون آنكه نامی از «این آقا»ی خاطراتش ببرد، تعریف كرد تا بلافاصله «دفتر آیت الله مصباح یزدی با انتشار بخش هایی از یك گفت وگوی منتشر نشده از آیت الله مصباح یزدی با حبیب الله عسگراولادی را روی خروجی خود قرار دهد كه به اختلاف او با هاشمی رفسنجانی بر سر «منافقین» مربوط می شد. همین اقدام دفتر آیت الله مصباح یزدی كافی بود تا مشخص شود «این آقا»ی خاطره هاشمی رفسنجانی كسی نیست جز آیت الله مصباح یزدی.

 

ماجرا از آنجایی شروع شده بود كه سایت آیت الله هاشمی، حاشیه های دیدار رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانواده شهید قدوسی را منتشر كرد: دیداری كه در آن، هاشمی با نقل خاطره ای از سال 48گفته بود: «دو نفری - به اتفاق آقای خامنه ای - صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث كردیم تا قانعش كنیم برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من مبارزه با شاه را حرام می دانم! آقای خامنه ای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزه ای كه مجاهدین و چپی ها در آن باشند، حرام است!آقای خامنه ای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نكن ولی لااقل مبارزه را با این حرف ها خراب نكن!... از كم فروشی این آقا، كار به جایی رسید كه رهبری 10سال - تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند.»

 

بیان همین خاطره هم با واكنش سایت دفتر آیت الله مصباح مواجه شد. این سایت بلافاصله، بخش های منتشرنشده ای از صحبت های آیت الله مصباح با مرحوم عسگراولادی را منتشر كرد: سخنانی كه به نوشته دفتر آیت الله مصباح، یازدهم آبان ماه سال 90و در جریان ملاقات عسگراولادی با او بیان شده و در میان این صحبت ها، مصباح با اشاره به مبارزات پیش از انقلاب گفته: «پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین كردند كه برای صبحانه به منزل ما تشریف می آورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود.

آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع كردند كه ما سال ها با هم همكاری های فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است كه تو كنار كشیدی و با ما نیستی... مساله شریعتی و شهید جاوید و... را باید كنار گذاشت. حتی ما با ماركسیست ها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروه هایی كه ضدامپریالیسم هستند از ماركسیست ها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجف آبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را كنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه كنیم! گفتم: مطرح كردن صالحی كه دیگر معنا ندارد، ولی از من چه می خواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همكاری كن!... گفتند: نماز شب شان ترك نمی شود، ماهانه 12هزار تومان حقوق می گیرند و از این مقدار فقط 500تومانش را مصرف و بقیه اش را صرف مبارزه می كنند، چنینند و چنانند.

گفتم: همه اینها را كه فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا كسی را نشناسم كه برای اسلام كار می‌كند، با او همكاری نمی‌كنم. از اول تا آخر این گفت وگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمی‌گفتند و فقط صحبت های آقای هاشمی بود و جواب های بنده. پس از این گفت وگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترك كردند و رفتند.» اما در ادامه این روایت از قول مصباح روی مساله كمك هاشمی به سازمانی كه در بدو تاسیس و تا قبل از تغییر ایدئولوژی، با عنوان «مجاهدین خلق» شناخته می شد تاكید شده و آمده است: «كمك های آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش كرد. چه پول هایی كه به آنها داد. در حال حاضر هم نمی‌گویم كه آنها كار بدی كردند. شاید وظیفه شان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشاركت نكردم.»

حالا با همه این حرف ها با توجه به نزدیک شدن انتخابات مجلس خبرگان گویا باید منتظر این باشیم که جدال نظری دو آیت الله باز اوج بگیرد . شاید این بار پای خاطرات و اسناد تازه ای به میان آید . از قرار این بار بحث بر سر نگاه به آمریکا هم هست . هاشمی با اصرار از دنیای تازه می گوید و آیت الله مصباح اما روایت دیگری دارد. این دو وقتی با خاطرات گذشته تلاقی پیدا می کند داستانی تازه پدید می آید .

اخبار سیاسی - آریا

 


ویدیو مرتبط :
جواب آیت الله روحانی به حدادعادل(موضوع کدخدا)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پای فرزندان آیت‌ الله به انتخابات باز می‌شود


پای فرزندان آیت‌الله هاشمی یکی‌یکی به انتخابات باز می‌شود. اول محسن و حالا هم فاطمه و فائزه اعلام آمادگی کرده‌اند.

روزنامه شرق: پای فرزندان آیت‌الله هاشمی یکی‌یکی به انتخابات باز می‌شود. اول محسن و حالا هم فاطمه و فائزه اعلام آمادگی کرده‌اند.

اگرچه هیچ‌یک به طور رسمی نگفته‌‌اند که نامزد خواهند شد، اما گفته‌‌اند اگر قرار بر حضور باشد، از تهران می‌آیند. بااین‌حال محسن احتمال حضورش را به تصمیم جمعی اصلاح‌طلبان که برای انتخابات برنامه‌ریزی می‌کنند، واگذار کرده است. فاطمه، اولین و محسن، دومین فرزند آیت‌الله هاشمی هستند که به نظر می‌رسد عزم جدی برای حضور در انتخابات مجلس دهم دارند.

 نام فاطمه برای حضور در رقابت‌های سیاسی شاید برای اولین‌بار است که این‌طور و به صورت جدی مطرح می‌شود. اولین‌بار غلامعلی دهقان، سخنگوی حزب اعتدال و توسعه، بود که نه‌تنها از حضور فاطمه هاشمی خبر داد بلکه از سرلیستی او در صورت عدم حضور ناطق نوری خبر داده بود. فاطمه هاشمی، هم از اعضا و هم از بنیان‌گذاران حزبی است که الان حسن روحانی به نمایندگی از آن در رأس دولت قرار گرفته است. اعتدال و توسعه در سال ٧٨ و با حمایت معنوی آیت‌الله هاشمی تأسیس شد،

 در روزهایی که چهارسال از تأسیس کارگزاران می‌گذشت...

 ...حزبی که چند نفر از معاونان کابینه هاشمی آن را تأسیس کردند. فائزه و محسن، دیگر فرزندان آیت‌الله در کارگزاران بودند و فاطمه در اعتدال و توسعه. گویا فاطمه از ابتدا هم بنای کار سیاسی به اندازه‌ای که فائزه آن را جدی گرفته بود، نداشت. فائزه فعالیت سیاسی را جدی‌تر گرفت. به‌همین‌دلیل هم حضور جنجالی‌تری در عرصه سیاست داشت. او در فعالیت‌های رسانه‌ای و ورزشی و بعدا سیاسی شهرت زیادی برای خود ایجاد کرد؛ چه از زمانی که روزنامه زن را تأسیس کرد، چه از زمانی که با دوچرخه‌سواری نامش بر زبان دختران و زنان افتاد و چه زمانی که به‌عنوان اولین‌نفر بعد از علی‌اکبر ناطق‌نوری از تهران وارد مجلس پنجم شد.

فعالیت در  بنیاد بیماری‌های خاص

فاطمه در همه این سال‌ها اگر چه ساکت هم نبود، اما انعکاسی در رسانه‌ها نداشت. او دختر آرام‌تر آیت‌الله بود البته در مقایسه با فائزه. فاطمه فعالیت خود را تقریبا هم‌زمان با فائزه اما در بنیاد بیماری‌های خاص آغاز کرد؛ از سال ٧٣. او در سال ٧٧ فدراسیون ورزشی بیماران خاص را تأسیس کرد و در نهایت هم در سال ٨٨ از این سمت استعفا کرد؛ استعفایی همراه با گلایه. در روزهای آغازین روی‌کارآمدن دولت یازدهم که برخی شایعات از پیوستن او به دولت جدید حکایت داشت اما او با رد هرگونه پذیرفتن مسئولیتی در دولت یازدهم، گفته بود که «بنده همیشه پایبند به نپذیرفتن مشاغل دولتی بوده‌ام».

رسانه‌ای‌ترشدن با همراهی مهدی

فاطمه اما از آغاز دهه ٩٠ به این‌سو چهره رسانه‌ای‌تری شد؛ از زمانی که بحث مهدی هاشمی و بازگشت او به کشور مطرح شد تا حالا که بحث نامزدی او به میان آمده است. او در این سال‌ها سعی کرده تا به هجمه‌هایی که علیه آیت‌الله و خانواده‌اش مطرح می‌شود، پاسخ‌گو باشد. در جریان رأی به کابینه یازدهم بود، که نام مهدی هاشمی از سوی یکی از نماینده‌ها با پسوند «دله‌دزد» خطاب شد. بعد از آن فاطمه در مصاحبه‌ای گفته بود که از این افراد توقع بیشتری نیست برخی زندگی‌شان با تهمت، غیبت و دروغ عجین است. 

 همسر فاطمه، سعید لاهوتی، فرزند حسن لاهوتی‌اشکوری، از دوستان و یاران قبل و بعد از انقلاب آیت‌الله است. حسن لاهوتی از زندانیان سیاسی در دوران حکومت پهلوی بود که به‌واسطه آشنایی با آیت‌الله هردو دختر او را برای دو پسرش خواستگاری می‌کند. لاهوتی پس از انقلاب، نماینده رشت در مجلس اول بود و قبل از نمایندگی مجلس، مدتی فرمانده کمیته‌های انقلاب و همچنین اولین امام‌جمعه رشت بود.

اظهارات فاطمه درباره نحوه مرگ آقای لاهوتی برای اولین‌بار چهره دیگری از فاطمه را نمایان کرد. هرقدر که فائزه در این سال‌ها کمتر در معرض رسانه‌ها بوده است، فاطمه به‌ویژه در ماجرای پرونده مهدی هاشمی سعی کرده نقش «خواهر بزرگ» را به‌خوبی ایفا کند. او از ابتدای بازگشت مهدی از انگلیس به ایران و هم‌زمان‌شدن این رویداد با اجرای حکم فائزه، حضورش در رسانه‌ها را پررنگ‌تر کرد. یک‌بار در جواب به شایعه حقوق ١٤ میلیونی مهدی هاشمی گفته بود: «پروین احمدی‌نژاد آه در بساط نداشت اما ببینید الان چگونه دارد زندگی می‌کند».

 همین سخنان پاسخ پروین را هم به‌همراه داشت. فاطمه از زمانی هم که مهدی را برای اجرای حکم راهی زندان کردند، در مصاحبه با رسانه‌ها تلاش کرده تا هم شرح‌حالی از وضعیت برادر خود داشته باشد و هم نمایی از وضعیت زندانیان را شرح دهد. فاطمه که در این روز‌ها و ماه‌ها نام او به‌همراه برادرش دیده می‌شد، گویا قصد دارد تا حضور دیگری از خود را به نمایش بگذارد. یعنی ورود رسمی به سیاست در قامت کاندیداتوری مجلس. او در گفت‌وگویی با سایت جماران، درباره حضورش در رقابت‌های مجلس گفته است: «هنوز تصمیمی برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس نگرفته‌ام، ولی اگر بخواهم ثبت‌نام کنم قطعا از تهران کاندیدا خواهم شد». این سخنان گویا مقدمه‌ای است برای سیاسی‌شدن چهره فاطمه، دختر بزرگ آیت‌الله که شاید بخواهد جایگاه خواهر کوچک‌تر خود را بگیرد. اگرچه فضای رقابت‌ سال ٧٤ که فائزه استارت کار خود را با آن آغاز کرد، با فضای رقابت‌های سال ٩٤ متفاوت است؛ تفاوتی به اندازه ٢٠ سال.

از مترو  تا شورای شهر


و اما محسن هاشمی، پسر بزرگ آیت‌الله. محسن هاشمی از جمله فرزندان هاشمی است که عضویت حزب کارگزاران را هم در کارنامه خود دارد. محسن در زمان ریاست جمهوری پدرش، ریاست دفتر او را برعهده داشت و در زمان دولت اصلاحات هم به‌عنوان رئیس هیأت‌مدیره و مدیرعامل شرکت راه‌آهن شهری تهران و حومه (مترو) منصوب شد. از اینجا به‌بعد نام محسن هاشمی به‌نوعی با نام مترو تهران گره خورد. مدیریت او با دوره شهرداربودن کرباسچی، احمدی‌نژاد و قالیباف هم‌زمان بود. محسن از سال ٧٢ به عضویت هیأت‌مدیره مترو درمی‌آید و از سال ٧٦ تا ٨٩ هم رئیس هیأت‌مدیره و مدیرعامل مترو بوده است.

محسن در سال ٨٩ از سمت خود یعنی مدیرعاملی استعفا می‌دهد و در سال ٩١ هم از ترکیب هیأت‌مدیره کنار می‌رود. علت هم اختلافات دولت و شهرداری وقت بر سر تأمین هزینه‌های حمل‌ونقل عمومی از جمله مترو و واگن‌های آن بوده است. محسن که در تمام این سال‌ها به فعالیت‌های فنی و مهندسی پرداخته بود، از سال ٩٢ تلاش کرد تا به حضور خود رنگ دیگری بدهد. برای همین هم برای انتخابات دوره چهارم شورای شهر تهران نامزد می‌شود. اما صلاحیت او به دلیل عدم التزام عملی به ولایت‌فقیه و قانون اساسی مورد تأیید قرار نگرفت.

با راه‌یافتن برخی از نامزدهای اصلاح‌طلب تهران به شورای شهر، نامزدی محسن برای کسب کرسی شهرداری تهران جدی شد. درواقع گزینه اصلاح‌طلبان در رقابت با قالیباف، محسن هاشمی بود. او امید داشت که ١٤ رأی اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر را از آن خود کند؛ رویدادی که اتفاق نیفتاد. در رأی‌گیری برای کرسی شهرداری، ابتدا هر دو نامزد ١٥ رأی را از آن خود کردند. در مرحله بعدی قالیباف با یک رأی الهه راستگو که از قضا از فهرست اصلاح‌طلبان وارد شورای شهر شده بود، توانست صندلی شهرداری را از آن خود کند و کلید بهشت از دستان محسن دور شد.

 او پس از کناره‌گیری از فعالیت‌هایش در شهرداری و مترو تهران، به سمت معاون عمرانی دانشگاه آزاد منصوب شد. او نیز مانند دیگر پسران آیت‌الله که حضور رسانه‌ای پررنگی ندارند، ردپای زیادی از خود در رسانه‌ها به‌جا نگذاشته است. اما با واردشدن به سال انتخابات، محسن هم تصمیم گرفت آمادگی خود برای نامزدی در انتخابات را اعلام کند؛ فرصتی برای عبور از سال‌های تکنوکراتی به عرصه سیاسی.

خود او در این‌باره به هفته‌نامه صدا، ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران، چنین گفته بود: «با توجه به سوابق اجرائی‌ام کمتر در سیاست وارد شده‌ام. اولین‌بار وقتی در سال ٩٠ از مترو بیرون آمدم به این فکر افتادم که فعالیت‌های سیاسی‌ام را گسترش دهم و به همین دلیل در انتخابات شوراها در سال ٩٢ قصد داشتم با توجه به تجربه‌ام شرکت کنم که متأسفانه این فرصت پیش نیامد... نامزدی من در شورای مرکزی کارگزاران مطرح شده است اما هنوز وارد بحث جدی‌ای نشده‏ایم. باید تعاملی که اشاره کردم شکل بگیرد و تکلیف تأییدصلاحیت‌ها روشن شود تا حضور امثال ما هزینه‌ای را برای نظام ایجاد نکند. در این صورت و در شرایطی که آمدن من به‌نفع کشور باشد، رد نخواهم كرد. دو سال دیگر بازنشسته می‏شوم و در شرایطی هستم که می‌توانم از تجربیاتم در مجلس استفاده کنم».

فائزه، دختر كوچك آیت‌الله هاشمی، تنها فرزند اوست كه پیش از این سابقه نمایندگی مجلس را در كارنامه دارد. اكنون با قوت‌گرفتن احتمال حضور فاطمه و محسن، به نظر می‌رسد دو نفر دیگر از فرزندان آیت‌الله قصد دارند بخت خود را در این زمینه بیازمایند. اما باید دید شرایط برای حضور آنها تا چه اندازه مهیا خواهد بود.