اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
چه کسی «بابک زنجانی» را میلیاردر کرد؟
چه کسی «بابک زنجانی» را میلیاردر کرد؟
بابک زنجانی در گفتگو با هفته نامه «آسمان» روایت جالبی از روزهای سربازی و کار برای رئیس کل بانک مرکزی بازگو کرده است. روزهایی که مقدمه میلیاردر شدن او بود.
این بخش از گفتگوی زنجانی را بخوانید:
شما در جایی گفته بودید که در بانک مرکزی سربازی کرده اید و راننده رئیس کل بانک مرکزی بودید. سرباز رئیس کل بانک مرکزی شدن کار ساده ای نیست. قبول دارید؟ لطفا صادقانه بگویید:
صادقانه می گویم زمانی که به سربازی رفتم در سپاه تقسیم شدم من را به اردکان یزد فرستادند. سه ماه اول آموزشی ام آنجا بود. از آنجا به پادگان ولیعصر تهران منتقل شدم. در بین سربازها، مرتب تر بودم و تمیزتر می نوشتم بنابراین من را به قرارگاه فرماندهی سپاه فرستادند. حدود 14-13 ماه آنجا بودم.
زمانی که در آن مجموعه بودم یادم هست آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنید.
چون تک پسر بودم مرا به تهران منتقل کردند وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم، گفتند شما باید به عنوان راننده آقای نوربخش مشغول شوید.
ابتدا سرباز بانک مرکزی بودم و آقای دکتر نوربخش راننده دیگری داشتند. بعد از او من راننده آقای نوربخش شدم. آخر خدمت سربازی ام بود حدود 5 ماه مانده بود.
وقتی مرا به دفتر آقای دکتر نوربخش فرستادند من در آنجا کار ثبت نامه ها را انجام می دادم نامه ای می آمد ثبت می کردم و در کارتابل می گذاشتم و مرتب می کردم بعد رانندگی هم می کردم جایی اگر می رفتند می بردمشان تا این که خدمت سربازی ام تمام شد. زمانی که خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش گفتند می خواهی چکارکنی؟ اگر بخواهی می توانی این جا بمانی.
پاسخ شما به دکتر نور بخش چه بود؟
من گفتم نمی مانم؛ کارت هایشان را دارم آن موقع هر کسی را نمی گذاشتند به آن زیرزمین برود چون آنجا بورس شده بود و نمی گذاشتند دلال ها آنجا بروند. باید مغازه دار بودی یا کارت داشتی من هنوز کارت آن موقع را دارم.
وقتی خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش 5-4 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می داد تا در بازار پخش کنند. آن وقت ها دلار رسمی 300 تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه می گفتند ارزش یک دلار می خواهد معادل یک هزار تومانی شود.
خاطرم هست مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانک ها می خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند (دلار تزریق می کنند) و 4 یا 5 نفر بودند کار کن . آقای نوربخش به من اعتماد پیدا کرده بود.
اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتید تا قیمت دلار کنترل شود چقدر بود؟
17 میلیون دلار. اولین کارمزدی هم که گرفتم 17 میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم.
چند وقت یک بار از بانک مرکزی دلار می گرفتید؟
هر روز می گرفتم. دلارها را در بانک مرکزی می گرفتم و در بازار می فروختم و پول ریالی اش را به بانک واریز می کردم.
اینکه دلارها را با این کارمزد به شما می دادند خوش یک رانت نبود؟ چرا به بقیه دلار نمی دادند؟ روزی 17 میلیون تومانم کارمزد رقم کوچکی نبود.
نمی دانم. وقتی خدا بخواهد کاری برای کسی انجام شود می شود. آقای دکتر نوربخش که انسان رانتی نبودند، اگر ایشان می خواست رانتی بدهد به کسی رانت می داد که منافعی برایش داشته باشد.
بعد از فوت مرحوم نوربخش و بانک مرکزی چکار کردید؟
آن موقع بررسی کرده بودم متوجه شده بودم که در بین کسانی که پول های زیادی می آورند «سالامبور» فروش ها (کسانی که پوست گوسفند می فروشند)، ارزهای زیادی به داخل کشور می آورند.
مثلاً چه ارقامی؟
از 10 میلیون دلار گرفته تا 30 میلیون دلار. آنها پوست گوسفند را جمع می کردند و به خارج از کشور می بردند. در ترکیه و ایتالیا می فروختند و پولش را به داخل کشور می آوردند. آن زمان با یکی از این "سالامبور" فروش ها آشنا شدم. گفتم این کار چطور است گفت چرا شما کار ارزی می کنید بیا در کار سالامبور کار خوبی است.
از چند نفر دیگر که آن پول ها را برای توزیع می گرفتند سه نفرشان تا مدت ها در زندان بودند چون ما اول باید ارز به حساب می ریختیم تا آنها تومانش را به ما می داند. آن سه نفر ارز را به حساب کسی ریخته بودند که پولشان را نداده بودند. مثلاً شخصی به نام ... (نامش را می برد) که زمانی در کیش هم هتل داشت.
پول سنگینی (ارز) به حساب شخصی ریخته بود. آن نفر هم ارز را برداشته بود و رفته بود. حالا تا برود شکایت کند و پول را بگیرد خودش را به زندان برده بودند. یا بعضی از آنها می آمدند و دفترچه باز می کردند تا سود بانکی اش را بگیرند و به صورت هفتگی با بانک مرکزی تسویه می کردند. من یادم هست آن وقت ها با این آقایان صحبت می کردم که این کارشان حلال نیست چون پول خود بانک را در بانک می گذاشتند و بهره می گرفتند.
حالا برگردیم به همان دوره «سالامبور» فروشی شما.
من در آن موقع پوست گوسفندها را می خریدم و می دادم دباغی می کردند. بعد تبدیل به طبقه بندی های مختلف می شد و آنها را صادر می کردم.
چقدر پوست گوسفند توانستید جمع کنید؟
آن زمان حدود 5 هزار پوست جمع کردم. هر پوست حدود 500 تا 600 تومان قیمت داشت دلار هم به 900 تومان رسیده بود.
پوست ها را به کجا می فروختید؟
به ترکیه. اما حتی خریدارها را نمی شناختم خیلی ریسکی کار می کردم فقط شنیده بودم در ترکیه کسی هست که «سالامبور»های ایرانی را می خرد. چون می دیدم همه سالامبورهایشان را برای او می فرستند فکر کردم خوب است من هم سالامبورهایم را برای او بفرستم. یک روز به ایشان تلفن زدم و گفتم از ایران زنگ می زنم و می خواهم سالامبورهایم را به شما بفروشم. ایشان اول گفت که سالامبورهایم را نمی خرد اما آنقدر پافشاری کردم تا بالاخره پذیرفت تا از من هم بار بردارد.
از فروش سالامبورها چقدر سود کردید؟
در اولین کانتینری که به ترکیه فرستادم هر سالامبور برایم نیم دلار(حدود 500 تومان) تمام شده بود و در آنجا 19 تا 20 دلار فروخته شد. پولم یکدفعه چندین برابر شد. کارم را به 5 هزار پوست شروع کردم. وقتی دیدم کار قشنگ و خوب است در نزدیکی ورامین کارخانه ای را اجاره کردم. از این طرف و آن طرف کشور پوست می خریدم و پس از دباغی صادر می کردم این کار سودهای زیادی برایم درست می کرد.
هنوز از طرف کسی یا جایی پشتیبانی نمی شدید؟ سفارش و توصیه ای نداشتید؟
پوست خریدن که دیگر سفارش و توصیه نمی خواهد. کارم تا سال 1996 خیلی خوب پیش می رفت. اما بعد از آن ورشکست شدم و به زندان افتادم.../فرارو
ویدیو مرتبط :
ثروت بابک زنجانی. مستند چگونگی ثروتمند شدن زنجانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بابک زنجانی; بزرگترینمیلیاردر ساکن ایران و بزرگ ترین بدهکار ایران
زنگنه، وزیر نفت:
بابک زنجانی 2میلیارددلار فروش نفت را بازنگرداند
بیژن زنگنه دیروز مسالهای را که وزارت نفت قبلی تکذیب میکرد رسمی کرد و به سطح افکارعمومی کشاند. پیش از این وی در روز اول وزارتش با تغییر معاونت بینالملل وزارت نفت نشانههای برخورد با جریان فروش نفت را صادر کرده بود.
دیروز وی در حاشیه نشست شورای گفتوگو در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی درباره واریز درآمدهای فروش نفت به حساب فردی به نام بابک زنجانی، گفت: «این فرد بالای دومیلیارددلار از پول نفت به فروش رفته کشور را هنوز برنگردانده است که در حال پیگیری این موضوع هستیم.»
در عین حال زنجانی گفته است که «این مبلغ به حساب من واریز شده اما به دلیل اینکه آمریکا آن را بلوکه کرده، نمیتوانم مبلغ را به خزانه واریز کنم» اظهارات رسمی بیژن زنگنه، وزیر نفت در مورد بدهی دومیلیارددلاری بابک زنجانی در حالی است که یک هفته قبل زنجانی در مصاحبه با «ایسنا» خود را «بسیجی اقتصادی» معرفی کرده بود و از ثروت 20هزارمیلیاردی «هلدینگ» خود سخن گفته بود.
اگر اظهارات زنجانی درست باشد، وی را باید بزرگترینمیلیاردر ساکن ایران محسوب کنیم. چرا چهرههایی نظیر عسگراولادی و خاموشی که بهمیلیاردرهای سنتی مشهورند، هنوز به باشگاه دههاهزارمیلیاردیها ورود نکردهاند.
اما اگر مبنا اظهارات وزیر نفت و افشاگری چندی پیش رییس کمیسیون انرژی مجلس باشد که اعلام کرد بابک زنجانی، چندینهزارمیلیارد تومانبدهی دارد، آنگاه باید بابک زنجانی را بزرگترین بدهکار ایران دانست.
رونمایی از بابک زنجانی در رسانهها، قدمتی کمتر از یکسال دارد. اولین حضور رسانهای او بعد از مطالب ادعایی افشاگرانه یک سایت داخلی، در سایت باشگاه راهآهن دیده شد که توسط زنجانی خریداری شده بود.
سپس پنجشنبهشب ۲۶ بهمنماه در جریان برنامه تلویزیونی شبکه «جامجم» با حضور مدیرعامل باشگاه و سرمربی تیم فوتبال راهآهن تصاویر زیادی از فیلمهای بازدید تیم راهآهن و علی دایی بههمراه بابک زنجانی از پروژههای هلدینگ سورینت در کیش نمایش داده شد.
این برنامه ترکیبی از توضیح فعالیتهای تجاری گروه «سورینت» در کیش و فعالیتهای فرهنگی، ورزشی تیم راهآهن و علی دایی را شامل شد. او یکماهونیم پس از انتشار فیلم مرتضوی و لاریجانی در مجلس و مطالبی که سایت «بازتاب» در موردش نوشته بود در یک گفتوگوی اختصاصی در تاجیکستان با «بیبیسی» فارسی شرکت و از عملکرد خود دفاع کرد. از تازهترین فعالیتهای بابک زنجانی سرمایهگذاری در فیلم «هیچکجا هیچکس» است.
اما ماجرا وقتی جدی شد که نام وی در فهرست سیاه «اتحادیه اروپا» در دسامبر 2012 قرار گرفت یعنی پاییز سال گذشته که موجب شد زمزمهها و اطلاعاتی که درباره وی میان کارشناسان و مطلعان از فعالیتهای پنهان اقتصادی وجود داشت و بنا بر ملاحظات رسانهای نمیشد بهتدریج منتشر شود. بابک زنجانی در آوریل 2013 نیز در فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا قرار گرفت.
بابک و موسسههای مرتبط با او در آوریل ۲۰۱۳ توسط آمریکا به پولشویی برای دور زدن تحریمهای اعمالشده علیه ایران متهم شدهاند.
دیوید کوهن، معاون وزارت دارایی آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، با اعلام این خبر، ایران را به توسل به تمهیدات مجرمانه و پولشویی برای جابهجایی نفت و پول خود متهم کرد. آقای کوهن گفت: «ما در رسوا و خنثی کردن تلاشهای ایران از طریق بابک زنجانی یا دیمیتری کامبیس یا هر شریک جرم دیگری در آینده، برای فرار از تحریمهای بینالمللی و سوءاستفاده از نظام مالی جهانی بیرحمانه اقدام خواهیم کرد.»
در داخل؛ ابتدا از بدهی دومیلیارددلاری وی به وزارت نفت برای تحویل 12 محموله نفت سخن گفته شد که ضمانتنامه بانکی دریافتشده توسط رستم قاسمی از بابک زنجانی غیرمعتبر از کار درآمده بود، سپس داستان خرید بانک پارسیان فاش شد که با وجود اعمال نفوذ صورتگرفته در بانک مرکزی در مورد تاییدصلاحیت بابک زنجانی پس از ردصلاحیت وی ناکام ماند و در گام سوم معامله چهارمیلیاردیورویی وی با سعید مرتضوی افشا شد؛ معاملهای که سوژه اصلی افشاگری احمدینژاد در مورد فاضللاریجانی در یکشنبه معروف مجلس شد.
اکنون و با تغییر دولت، شخص رییسجمهور پیگیر وصول پولهای گمشده نفت است که دستکم دومیلیارددلار آن نزد بابک زنجانی است.
بابک زنجانی که در مصاحبه با «بیبیسی» فارسی منکر هرگونه نقشی در معاملات نفتی شده بود در مصاحبه اخیر خود با «ایسنا» این موضوع را تایید کرده است اما هنوز سعی میکند به جزییات کلیدی اشاره نکند.
از سیدحسن میرکاظمی مشهور و حمیدفلاح بهعنوان نزدیکان بابک زنجانی در داخل یاد میشود که خود زنجانی در مصاحبهاش با «ایسنا» این موضوع را تایید میکند و بیان میدارد: «او دوست نزدیک اما همکار تجاری من نیست.» ایسنا از او میپرسد که ارتباط شما با فردی که همنام وزیر اسبق نفت است، چیست؟
زنجانی در پاسخ میگوید: «ایشان با ما دوست است و با وزیر اسبق نفت ایران هم هیچ رابطه خانوادگی ندارد. کاسبی خاصی هم با ایشان ندارم. فقط در گذشته یکی از هتلهای وی را در کیش خریداری کردم و از آنجا هم همدیگر را شناختیم و چند مسافرت هم با هم رفتیم.
ایشان هم به کشور بسیار کمک کرده همان سال ۸۸ خیلیها به اسم لباسشخصیها مردم را اذیت کردند و ایشان کسی بود که برای جان مردم روی موتور اینور آنور میدوید اما از شانس مثل فروش نفت ما هرکس یک چیزی دربارهاش میگوید در حالی که انسانیت و کمکهای ایشان برای خیلیها پوشیده است.»
شاید بهزودی زمزمههایی مبنی بر نقش بابک زنجانی در ورود طلا به کشور خارج از مسیر قانونی و با روشی مشابه واسطهگری در نفت را بشنوید و احتمال دارد در روزهای آینده مشکلات بابک زنجانی در سطحی بیش از ممنوعالخروجی فعلی وی توسعه یابد.
اکنون که تشکیلات بابک زنجانی با اجاره کردن بخشی از آنتن شبکه یک سیما به بهانه «قشم ایر»، شراکت در باشگاه «پرسپولیس» و کمک به فیلمهای سینمایی سعی میکند از خود تصویر مثبت رسانهای ارایه کند، زمان پاسخ دادن به سوالاتی است که تاکنون به هر دلیلی در نهادهای نظارتی سرگردان بوده است.
بابک زنجانی، میگوید: «در دوران سربازی راننده رییس بانک مرکزی وقت بودم. در آن زمان ... روزانه 20میلیوندلار را میبردم بیرون در بازار میفروختم تا قیمت ارز در بازار نوسان نداشته باشد.»
و در پایان گزارش بهتر است سوال اول خبرگزاری «ایسنا» از او دوباره مرور شود. خبرنگار از او پرسید «آقای زنجانی اگر اتهامهایی که درباره شما زده میشود درست باشد شما اکنون باید زندان باشید؟ تحلیلتان از این ماجرا چیست؟»
زنجانی گفته بود: «خب این اتهامات همه ساخته افکاری است که هیچکس دلیل و اثباتی برای آنها ندارد و هرکس هرطور که داغتر میتواند آنها را عنوان میکند. خیلی از این اتهامات از سوی کسانی گفته شده که حتی اینجانب را یکبار هم ندیدهاند و حتی یکبار هم از من درباره اتهامها سوال نکردهاند.
فقط در اخبار و رسانهها نقل سفرهها شدهام و به میلیاردهادلار سوءاستفاده متهم میشوم.» حال با اعلام رسمی وزیر نفت کشور دیگر، این اتهامات فقط رسانهای نیست و این سوال پررنگتر میشود که بابک زنجانی واقعا کیست؟ و فرجام او چه خواهد بود؟ افکارعمومی به دقت پیگیر پاسخ این سوالات خواهد ماند./روزنامه شرق