اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
چشمهای «شوخان» کوچولو دوباره میبیند
اخبار اجتماعی - چشمهای «شوخان» کوچولو دوباره میبیند
نامش شادی است که به کردی میشود «شوخان» و نیمی از عمر هفت سالهاش را در اتوبوس و بیمارستان گذرانده است؛ برای درمان و جراحی چشمهایی که یک اشتباه نابینایشان کرد. یک دکتر تست پنیسیلینی که باید را نگرفت و یک پزشک دیگر حالا جراح چشمهایش شده است تا آرام آرام جهانش روشن شود.
میگویم: «شوخان بیا اینورتر بایست تا سایهات روی دیوار قشنگ شود.» صورتش را به سوی من میچرخاند و میپرسد: «سایه؟»... سؤالش ساکتم میکند و او جابهجا میشود. توضیح میدهم: «ببین! از این طرف که من ایستادهام آفتاب میزند.» تا با خودم کلنجار بروم که چرا توضیحم را با «ببین» آغاز کردهام، دستانش را سایبان چشمهای پانسمان شده میکند و میگوید: «این طوری خوبه؟» میگویم: «خیلی» و عکس میگیرم.
برف آمده بود
سال 1390 بود و سرماخورده بود شوخان. پدرش، عباس براخاصی، تعریف میکند: «بردیمش بیمارستان دیواندره. برایش پنیسیلین نوشتند. تزریقاتی که رفتیم گفت برای زیر 9 سالهها تست نمیخواهد. برگشتیم خانه و شوخان میگفت درد میکند بابا. میگفتم کجا؟ میگفت همه جایم. خیلی درد دارم بابا.»
چهار شب بعد برف سنگینی آمده بود و هلالاحمر سه استان بسیج شده بودند تا جادهها را باز کنند. تمام تن شوخان زخم شده بود و پدر و مادرش نمیدانستند از چیست. با تراکتور یکی از روستاییها کمی از راه را باز کرده بودند. سگهای روستا زوزه میکشیدند وقتی پدر و مادر، بچه به بغل در برف زمستان کردستان پیش میرفتند تا برسند به جایی که هلال احمر از آن طرف جاده را باز میکرد. در بیمارستان گفته بودند این بچه میکروبی است و واگیر دارد. مادر و دختر را در اتاق سردی قرنطینه کرده بودند و بعد از دو روز به سنندج منتقلش کردند.
عباس براخاصی میگوید: «آنجا دکتر به من گفت اشتباه کردهاند. حتی خودش دست میکشید به زخمهای تن شوخان. شوخان بیهوش شده بود و در ICU بستریاش کردند. 11 روز بیهوش بود تا کم کم حالش خوب شد. یک اتاق ایزوله به ما دادند و گفتند خودتان مراقبت کنید.
تمام پوست شوخان کنده شده و رفته بود، ناخنهایش افتاده و موهایش ریخته بود. دو ماه آنجا بودیم تا کمکم از زیر زخمها پوست برگشت و خون مردگیها کنار رفت. دکتر میگفت مراقبتمان خیلی خوب بوده و بچه را بردیم خانه. به سراغ چشم پزشکی که رفتیم گفت هیچ مشکلی ندارد اما واقعاً به شما هیچی نگفتهاند؟ گفتم نه. گفت این از پنیسیلین است و ممکن است اینطور نماند. غصهام گرفت و بچه را بردم تهران.»
اینها همه از شهرستان آمدهاند
«به میدان آزادی که رسیدم از یک راننده تاکسی پرسیدم بیمارستان کجاست؟ گفت شخصی میخواهی یا دولتی؟ من اصلاً نمیدانستم شخصی و دولتی چیست. گفت ببرش بیمارستان فارابی. آنجا که رفتیم اصلاً نوبت نمیدادند. بچه به بغل رفتم پیش خانم منشی گفتم خب چرا نوبت نمیدهید؟ گفت میبینید که شلوغ است. اینها همه از شهرستان آمدهاند. بچه را نشان دادم و گفتم به این بچه پنیسیلین زدهاند. گفت چرا زودتر نگفتی این استوین جانسون شده است؟! و خارج از نوبت بستریاش کردند. بعد از مدتی قرنیه چشمانش آسیب دیدند. پیوند قرنیه شد و پیوند را پس زد.
هر هفته میآمدیم تهران و از کار دام و کشاورزیمان هم افتاده بودیم. البته در بیمارستان خیلی کمک کردند. همه هزینهها را 30 تا 40 درصد کم کردند. اما دو سال هر هفته رفتیم و آمدیم تا گفتند این بار هم پیوند میزنیم و اگر نشد دیگر نمیتوان کاری کرد. مانده بودیم چه کنیم که یک نفر گفت برو پیش روزنامهها. خبر که در روزنامهها چاپ شد، وزیر بهداشت، دکتر هاشمی، آمد و این یکی چشمش را عمل کرد. میگفتند آن یکی را که پیوند قرنیه خورده، فعلاً دست نگه میداریم، اما این یکی خوب شد.»
دنیای شوخان روشن شده است
بعد از عمل، شوخان کم کم رنگها را دید و بعد صورت پدر و مادرش را شناخت. تا قبل از این ترمیم آخر آنقدر خوب میدید که حتی دیکته مینوشت. پدرش میگوید: «امسال که هفت ساله شد رفت مدرسه، اما حالا که پانسمان کرده، نمیرود. راستش من عقیده دارم بهتر است امسال نرود بهتر است. حتی در و پنجرهها را عوض کردهام که یک وقت باد نیاید گرد و خاک بیاورد تو و عفونت کند.»
شوخان به خاطر گرد و خاک بیرون نمیرود اما بچهها پیش او میآیند و با آنها بازی میکند. میگویند آنقدر شیطان شده است که گاهی همه را عاصی میکند. همینها زندگی شوخان و دل پدرش را روشن کرده است: «قبلاً مردم که به بیمارستان میرفتند اصلاً نمیتوانستند حرف بزنند. الان که میروند میگویند بچه ما را مثل شوخان نکنید؟ یعنی حداقلش این شد که در بیمارستان حالا جواب میدهند.»
البته کاکا عباس هنوز نگرانیهایی هم دارد: «پارسال که عمل انجام شد به من گفتند شاید این کار هفت سال طول بکشد. به ما هم توضیح نمیدهند. واقعاً امیدوارم دکتر احمدی نیاز که وکالت شوخان را به عهده گرفته بتواند کاری برای آینده این بچه بکند. دکتر هاشمی مرد واقعاً بزرگی است. همین چند وقت پیش هم آمدند با هیأت همراه و استاندار عیادت شوخان و برایش هدیه هم آوردند.»
شوخان هم دکتر هاشمی را دوست دارد. وقتی پدرش ویدئوی خبر بازدید دکتر هاشمی از شوخان را پخش میکند، شوخان میرود جلوی تلویزیون میایستد و با چشمان بسته نگاه میکند. گوشش را میبرد نزدیکتر با دقت گوش میکند. سه - چهار باری که ویدئو پخش شد میرود عروسکی را که دکتر هاشمی برایش گرفته و از خودش بزرگتر است، میآورد و کلاهش را روی سرش درست میکند تا از دوتایشان با هم عکس بگیرم.
دوست دارم کارتون ببینم!
میگویم شوخان تهران را دوست داری یا دیواندره را؟ میگوید هیچ کدام. خانه بابابزرگم را دوست دارم. میگویم چشمهایت که خوب شده بود و هنوز نبسته بودند چه میدیدی؟ میگوید: «کارتون». میگویم چشمهایت خوب خوب که بشود دوست داری چه ببینی؟ میخندد و تندی میگوید: «کارتون!» کارتون؟ انتظار داشتم جوابی بدهد که بشود جمله عمیقی با آن ساخت! جملهای که پر از نور و امید باشد برای یک تیتر خوب.
صبح زود که پدرش بیدار میشود و از یک راه باریک چندمتری میرود به زاغههای زیرزمینی تاریک تا گوسفندان را جابهجا کند، شوخان به مدرسه نمیرود. میماند خانه و دفتر مشقش را برمیدارد، خطکشی را که تویش جای چند دایره، لوزی، مربع، مثلث و مستطیل خالی است، روی دفتر میگذارد و با مداد توی شکلها میکشد. دفتر را میآورد بالا و بلند بلند جملههایی با بابا و آب میخواند. دفتر را بالاتر میآورد و محکم به چشمهای بسته میچسباند. هنوز مانده تا چشمهایش خوب خوب شود اما پشت همین چشمهای بسته هم حالا دیگر نگاهی هست، چشم به راه نور...
وزیر اهل «عمل»!
قانون به همین بهانه، در گزارش دیگری به برخی «بدعتهای تازهای که در وزارت بهداشت و درمان طی ماههای گذشته بنا نهاده شده»، پرداخته و نوشته است:
خودش میگوید کار دل است، هنگامی که بی نگاه به جایگاه و رتبه اداری و حکومتی، تیغ بر دست میگیرد و نور به چشم میرساند. وزیر 55 ساله دولت روحانی در 18 ماه گذشته از وزارتش، راه خدمتی را پیش گرفته که نه عوامفریبی دارد و نه های و هوی! گاهی با کت و شلوار اتو کشیده در ساختمان شهرک غرب وزارت بهداشت دیده میشود و گاهی در لباس اتاق عمل، دل به چشم بیماران میسپارد. از افراد کمبضاعت گرفته تا چهرههای سرشناس و حتی قربانیان اسیدپاشی جملگی در نظر آقای وزیر برای جراحی چشم بودهاند اما بازگشت نور به چشمهای «شوخان» در تارک کارنامه جراحیهای چشم قرار دارد.
معاینه و انجام عمل جراحی چشمان قربانی اسیدپاشی از سوی وزیر بهداشت، التیامی هر چند کوچک بر رفتار غیرانسانی اسیدپاشی بود که در کارنامه آقای وزیر ثبت شد. آقای وزیر در همان روزهای نخست به معاینه سهیلا یکی از قربانیان اسیدپاشی رفت و شخصاً به جراحی چشمان او پرداخت.
در ادامه نگاههای انسانی یک وزیر به حوزه کاریاش، این بار وزیر بهداشت چشمان یک پرستار 25 ساله را برای رفع عیوب انکساری در بیمارستان طرفه تهران جراحی کرد. همزمان با آغاز بهرهبرداری از کلینیک تخصصی و فوق تخصصی چشم، دکتر حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت یک پرستار 25 ساله را با دستگاه لیزر اگزایمر بعد از رونمایی از این دستگاه تحت عمل جراحی رفع عیوب انکساری قرار داد.
اما یکی از اقداماتی که چند ماه گذشته از سوی آقای وزیر، جالب توجه و البته جنجالی نیز شد، جراحی چشم چشمهای میرحسین موسوی بود که به نوشته سایت انتخاب، خود وزیر بهداشت در بیمارستان خصوصی خودش چشمان او را عمل کرد. این اتفاق جلوهای دیگر از نگاه انسانی یک مدیر دولتی را نشان داد که برای خدمت، نه پول مهم است و نه شهرت و جایگاه افراد. مهمی که شاید سالها بود مردم انتظار داشتند از مدیران دولتی ارشد آن هم بدون عامه فریبیببینند و رفتارهای ماههای گذشته وزیر بهداشت، بارقههایی از آن را نشان داد. سیدحسن هاشمی درباره نوع رفتاری که با مردم بیمار و دست به تیغ شدن برای عملهای جراحی حساس دارد، میگوید که «این یک کار شخصی است و کار دل است. ربطی هم به مسأله دیگری ندارد...»
هاشمی معتقد است «دولت باید خدمتگزار مردم باشد و فساد دولتی بسیار مذموم است. مردم انقلاب کردند تا فرصتطلبیها و سوءاستفادهها وجود نداشته باشد به خصوص اگر فردی مسئول است، باید میزان فداکاری اش هم بیشتر باشد... اگر مسئولی هم در جمهوری اسلامی، ریگی به کفشش باشد و دنبال پول باشد، دیر یا زود رسوا میشود.» هاشمی تاکید میکند: «مردم در همه جا به احترام نیاز دارند، چه در کوچه و چه در بازار، به خصوص وقتی شهروندی بیمار است و به یک مرکز درمانی مراجعه میکند، در آن شرایط حساس به توجه و احترام نیاز دارد و به همین دلیل هم باید در انتخاب پزشک، نوع تجهیزات و شمایل اتاق عمل، توجه به خرج داد. معنی احترام هم چیزی جز توجه به مردم نیست...»
اخبار اجتماعی - بهار نیوز
ویدیو مرتبط :
«شوخان» بار دیگر می بیند
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آقای فردوسیپور! عینكی را بر چشم نهادهاید كه فقط زشتیها را میبیند
باشگاه فولاد مباركه سپاهان اصفهان در واكنش به برنامه 90 اقدام به انتشار بیانیهای كرد. روابط عمومی باشگاه فولاد مباركه سپاهان در بیانیهای ضمن بر شمردن برخی انتقادات خود به برنامه نود، از اصحاب رسانه اصفهان بابت اتفاقاتی كه در نشست خبری دیدار فولاد مباركه سپاهان و شهرداری تبریز رخ داد، عذرخواهی كرد.
در این بیانیه آمده است: این باشگاه بر خود لازم میداند بابت عدم توجیه و هماهنگیهای لازم مسئولان اتاق كنفرانس ورزشگاه در سازماندهی لازم و مناسب سالن كه در نهایت منجر به عدم حضور آقای قلعه نویی، سرمربی تیم فوتبال فولاد مباركه سپاهان در نشست خبری شد، از تمام اصحاب رسانه استان كه در این نشست حاضر شده بودند، عذرخواهی كند و به این بزرگواران اطمینان دهد تا با در نظر گرفتن تمهیدات لازم، نشستهای خبری آتی همانند گذشته با حضور سرمربی تیم و خبرنگاران صادق و ارزنده رسانهها به خوبی برگزار خواهد شود. بر این نكته نیز تاكید میكنیم كه مدیریت و روابط عمومی باشگاه جایگاه خبرنگاران صادق و زحمتكش اصفهان و حاضر در سالن كنفرانس را از وابستگان به برنامه نود كه به عملكرد تخریبی آن برنامه معترضیم، كاملا جدا میدانند. همانگونه كه پیشتر نیز اعلام كردهایم، بخش قابل توجهی از افتخاراتمان را مدیون اصحاب عزیز رسانهها به ویژه بزرگواران رسانههای اصفهان هستیم.
در ادامه این بیانیه آمده است: لازم میدانیم برخی موارد انتقادیمان به برنامه نود را به اطلاع همگان برسانیم. مادامی كه این برنامه بر تاكید و اصرار افراطی خود بر روی حواشی منفی ادامه دهد، همچنان به تعلیق همكاریهایمان با خبرنگاران و دست اندركاران محترم این برنامه ادامه خواهیم داد. فراموش نمیكنیم برنامه نود و تهیه كننده محترم آن كه تا به حال به خوبی نشان دادهاند همیشه با چشم بستن روی زیباییهای فوتبال تاكیدی مفرط بر پخش و پردازش موارد منفی در فوتبال دارد و در بیشتر اوقات با عینك دودی به همه اتفاقات مینگرد، در برنامهای كه سرمربی تیم قهرمان را دعوت كرده بود، بیآنكه از سیر قهرمانی سپاهان و همه فراز و نشیبهای این واقعه سخن گوید، با فلاشبك به اتفاقات دو سه سال قبل از همه چیز سخن گفت جز رویداد شیرین قهرمانی سپاهان كه البته به عادل فردوسی پور حق میدهیم این رویداد برای وی هیچگونه شیرینی نداشته باشد.
در ادامه عنوان شده است: آشتی دو اسطوره فوتبال ایران محمد مایلی كهن و امیر قلعه نویی در ورزشگاه فولاد شهر كه همگان به احترام این دو بزرگوار ایستادند و برای این رخداد شیرین شادمانی كردند، به تعریف برنامه نود تصنعی و الكی است. آقای مایلی كهن این آشتی را قلبی میداند، اما باز هم مجری نود اصرار بر انكار این آشتی دارد. بهترین تصاویر از آشتی این دو بزرگمرد ثبت و ضبط شده؛ اما همچنان عادل دوست دارد تا در حضور سرمربی سپاهان، سخنان قلعه نویی و مایلی كهن علیه یكدیگر و مربوط به گذشته را در این برنامه دوباره پخش و تداعی كند.
در بخش دیگر بیانیه باشگاه سپاهان آمده است: گذر از بسیاری از صحنههای مشكوك داوری علیه سپاهان با پیشدستیهای مجری برنامه با استدلالاتی همچون عدم داشتن تصاویر مناسب از این صحنه و تبدیل مجری برنامه در برخی اوقات به یك كارشناس داوری و باز هم اصرار فردوسی پور بر سود و بهره سپاهان از اشتباهات داوری با استناد به دو یا سه مسابقه از تمام سی و چهار رقابت سپاهان در لیگ نهم. در آخرین برنامه نود نیز مجددا صحنه گل سالم سپاهان در دیدار با شهرداری تبریز كه از سوی داور آفساید اعلام شد، حذف و به بینندگان نشان داده نشد.
در ادامه عنوان شده است: یك شعار منفی هواداران در چند لحظه بسیار مورد توجه قرار میگیرد؛ اما اقدام زیبای هواداران سپاهان در تشویق بازیكنان سابق كه همراه تیم رقیب به ورزشگاه فولاد شهر میآیند، تقدیر باشگاه از بزرگان و پیشكسوتان فوتبال ایران، برنامههای فرهنگی هنری كه از طریق تریبون و اسكوبورد ورزشگاه قبل از هر مسابقه به اجرا در میآید و بسیاری از برنامههای دیگر از دیدگاه نود مساله مهمی نیست و نیازی به توجه ندارد. بزرگنمایی روی صحنههای چند ثانیهای عصبانیت سرمربی و تكرار آن در برنامه هفته بعدی در حالی كه میشد از این رخداد گذر كرد و با شخصیت افرادی كه در اوج عصبانیت بودهاند بازی نكرد.
در بخش پایانی این بیانیه عنوان شده است: شما و برنامه نود قرار بود یار و پشتیبان فوتبال ایران باشید؛ اما با تكیه یك سویه در تخریب شخصیت افراد فقط و فقط عینكی را بر چشم نهادهاید كه زشتیها را میبیند تا روی آنان بنشینید و فریاد سر دهید. چرا برخی اوقات سعی نمیكنید مانند زنبور عسل روی شیرینیها، پاكیها و خوبیها مستقر شوید. اگر نگران بینندهها و آمار بینندههای خود هستید، به این نكته توجه كنید كه این خاصیت عبور از خطوط قرمز و توجه به زشتیهاست كه مخاطبان برای دیدن و مشاهده اینگونه برنامه تحریك شوند و متاسفانه باید اعلام كنیم كه بینندههای شبكههای (...) و (...) هم كم نیستند. افتخار و تكیه به داشتن مخاطب با پردازشهای صرفا منفی هنر جذب مخاطب نیست. كاش میتوانستید با ایجاد تعادل و منطق به دور از پرده دریها، در نهی از بدیها و ترویج زیباییها همچنان مخاطبان میلیونی و زیادی داشته باشید. این كار دور از دسترس نیست و از شخصیتهای توانمند این برنامه بر میآید. فقط كافی است تا كمی عینك دودی همیشگی را از چشمانتان بردارید و با دوری از كاشتن بذرهای كینه از ابزارهای بهتری برای رشد و مخاطب پروری این برنامه كه با ارتزاق از بودجه صدا و سیمای دولتی ایران به مخاطبان تزریق میشود استفاده كنید. ذكر این مهم را هم ضروری میدانیم كه با توجه به اعتراضات گستره هواداران سپاهان به برنامه نود و شدت گرفتن روند تخریبی و جانبدارانه و غیر عادلانه این برنامه كلیه بازیكنان و كادر فنی تیم فوتبال فولاد مباركه سپاهان از این تاریخ تا اطلاع ثانوی هیچ گونه گفتوگو و همكاری را با خبرنگاران این برنامه نخواهند داشت.../فارس