اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
چرخ زندگی با کار کردن یک نفر نمیچرخد
کارشناسان میگویند فاصله بین حداقل دستمزد و تامین معاش خانوارهای ایرانی هر سال سختتر میشود به نحوی که اگر در سالهای نه چندان دور یک نفر به تنهایی با داشتن یک شغل تامینکننده هزینههای خانوار بود، اکنون شرایط زندگی به گونهای است که تمام اعضای خانواده باید در کنار او کار کنند تا چرخ زندگی بچرخد و غیر از این باید دستکم دو شغل داشته باشد تا از عهده خرج و مخارج زندگی برآید.
به گزارش ایسنا، بیتردید اگر در کنار بهبود تولید، افزایش بازدهی و بهره وری اقتصادی ایجاد شود و هزینههای زائدی که به کارفرمایان تحمیل میشود به سمت دستمزد سوق یابد در آن صورت کارگران دیگر به دنبال شغل دوم نمیروند و سهم دستمزد نیز افزایش پیدا میکند.
هماکنون سهم دستمزد در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی بین 40 تا 50 درصد است و بررسی شاخصهای بهرهوری نیروی کار در سطح بینالمللی حاکی از آن است که ایران در این زمینه از جایگاه مناسبی برخوردار نیست زیرا بیش از آنکه نیروی انسانی در تولید نهایی نقش آفرین باشد زیرساختها و منابع طبیعی تاثیرگذار بوده است.
کارشناسان بازار کار معتقدند برای آنکه قدرت معیشت کارگران افزایش یابد و از هزینههای زائد و غیر ضرور کارفرما جلوگیری شود وزارت کار باید مدلی را طراحی کند که بر اساس آن سهم دستمزد در قیمت تمام شده بالا برود اما منجر به بروز تورم نشود و در عین حال با کاهش هزینههای زائد تولید و سوق دادن آن به سمت مزد، به دستمزد کارگران بیافزاید.
معاون روابط کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، پایین بودن تولید سرانه ناخالص داخلی نیروی کار، مدیریت ساختاری ضعیف بنگاهها و عدم استفاده از خلاقیتها، ظرفیتها و قابلیتهای نیروی کار در محیط کار را از جمله دلایل پایین بودن سرانه دستمزد در ایران عنوان میکند.
هفده تن با اشاره به رتبه جهانی ایران در بحث شاخصهای دستمزد، میگوید: شاخص دستمزد کارگران ایران در جایگاهی معادل رتبه 27 در بین 28 کشور عضو اتحادیه اروپایی قرار دارد و ایران در میان 148 کشوری که با 11 شاخص سنجیده شدهاند، جایگاه مطلوبی ندارد.
به گفته وی، میزان دستمزد در کشور متناسب با تولید سرانه ناخالص داخلی است که هر نفر ایجاد میکند و این میزان در ایران براساس آمار سال 2013 معادل 7211 دلار بوده است، در حالی که در کره جنوبی که دستمزد ساعتی کارگران آن شش دلار است، تولید ناخالص داخلی شش برابر ایران است.
از نگاه تحلیلگران بازار کار، عمدهترین دلیل عقب افتادگی دستمزد کارگران در سالهای اخیر، عدم اجرای قانونهای حداقلی بوده و موانع قانونی پیش روی کارگران موجب شده تا امکان رسیدن به مطالباتشان را به دست نیاورند.
عبدالله مختاری - کارشناس بازار کار - با هشدار نسبت به اثرات پایین بودن حقوق و دستمزد در ایران، میگوید: پایین بودن دستمزد موجب کاهش قدرت خرید و انگیزه کار میشود در نتیجه کیفیت کالا تنزل یافته و به همان نسبت متقاضی برای خرید و مصرف آن در بازار کم میشود.
وی میافزاید: اگر هزینههایی که به اسم دلالی و واسطهگری وجود دارد و به کارفرمایان تحمیل میشود از بخش تولید حذف و به سمت دستمزد سوق داده شود، سهم دستمزد افزایش پیدا میکند.
به اعتقاد مختاری، کارگر در قبال کاری که انجام میدهد ایجاد تولید میکند بنابر این دستمزدش سربار نیست و کارفرما نباید از افزایش دستمزد نیروی کار خود برنجد.
این کارشناس بازار کار تاکید دارد که علل پایین بودن دستمزد در ایران باید شناسایی و ریشهیابی شود و دولت و مجلس راهکارهای لازم در این خصوص را پیشبینی کنند تا کارگران در محیط کار انگیزه فعالیت و رضایت شغلی داشته باشند.
به گزارش ایسنا، هم اکنون سطح حقوق و دستمزد در بسیاری از کشورهای دنیا بالاتر از ایران است و این امر ناشی از بالا بودن تولید و بهرهوری است.
تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که بالا بودن تولید در کشورهای دیگر موجب شده تا کار برای کارفرما صرفه اقتصادی داشته باشد، طبعا در چنین شرایطی حقوق کارگران هم تامین میشود و دیگر دغدغهای برای داشتن کار دوم و سوم نخواهند داشت چون پول به راحتی در چرخه اقتصادی و زندگی آنها گردش دارد.
هنگامی که سطح حقوق و دستمزد در کشور پایین باشد تولید و به تبع آن، تقاضا نیز کاهش مییابد زیرا به تناسب کم شدن قدرت خرید افراد، انگیزه کار و کیفیت تولید پایین میآید بر این اساس چنانچه دولت به دنبال سیاست ارتقای بهرهوری و افزایش راندمان تولید و بالا بردن سطح رفاه و بهبود زندگی باشد باید به سطح دستمزد نیروی کار خود نیز بها بدهد.
اخبار اقتصادی - ایسنا
ویدیو مرتبط :
خودروی کوچک ناسا با چرخ هایی که محورشان کاملاً می چرخد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
چرخ زندگی 6 میلیون ایرانی نمی چرخد
نیازمندان از كار افتاده تحت پوشش كمیته امداد امام خمینی (ره) و بهزیستی تنها ماهی ۵۳هزار تومان میگیرند.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، اینكه یك روز تصادف كنید و از كار افتاده شوید، اینكه بیماری ناشناختهای به جانتان بیفتد و همه دارو ندارتان را خرج سلامتی كنید و بعد هم بهتر نشوید، اینكه پا به سن بگذارید و در كنار بیتوجهی فرزندانتان بیپول هم بمانید... بلا دور است اما حقیقت این است كه همه اینها شاید برای هر یك از ما اتفاق بیفتد. صحبت از جماعتی است كه میخواهند اما نمیتوانند كار كنند، آدمهایی كه كهولت سن یا بیماری توانشان را گرفته و همه نگاهشان به كمكهای دولت است.
كمیته امداد و بهزیستی از این افراد حمایت میكنند اما با مستمریهای ماهانهای كه در بیشترین حالت به ۱۰۰هزار تومان در ماه هم نمیرسد نمیتوان از پس «بخور و نمیر» زندگی در روزگار نان سنگك ۱۲۰۰تومانی برآمد. هر سال حقوق كارمند و كارگر و بازنشسته كشوری و لشكری و تأمیناجتماعی متناسب با تورم افزایش پیدا میكند، كرایه تاكسی زیاد میشود، نرخ خدمات دولتی بالا میرود و بخش خصوصی هم البته بلد است گلیمش را از آب بیرون بكشد. میماند همین افراد از كارآفتاده كه انگار ته صف هستند و كمترین افزایش همیشه سهم آنهاست؛ همه حكایت همین است: عدهای فرامش شدهاند...
فراموش شدهها
به استناد آمار حدود ۱۰میلیون نفر تحتپوشش كمیته امداد و بهزیستی هستند. هر چند این افراد از هفت خوان مددكاری بهزیستی و كمیته امداد عبور كردهاند تا در این آمار قرار گرفتهاند به این امید كه حمایتهای ناچیز نقدی و غیرنقدی نصیبشان بشود اما كسانی كه ما در این گزارش آنها حرف میزنیم، تعدادشان كمتر از این است. آنها كسانی هستند كه برای تأمین حداقل خوراك و پوشاك و مسكن درماندهاند؛ همانهایی كه دنبال یك «بخور و نمیر» هستند، همین! اما این افراد كه ما «نیازمندان از كارافتاده» میشناسیمشان، دقیقا چند نفر هستند كه باید به فكر حل مشكلشان بود؟
چند نفر هستند؟
مسئولان كمیته امداد در پیگیریهای خبرنگار همشهری آماری از «نیازمندان از كارافتاده» تحتپوشش ارائه كردهاند. از نگاه كمیته امداد ازكارافتاده فردی است كه بهدلیل بیماری یا معلولیت جسمی یا ذهنی قادر به تأمین نیازهای معیشتی خود و اعضای خانوادهاش نباشد. بر این اساس در مجموع ۷۷۴هزار و ۵۰۴خانواده به دلایلی مانند از كارافتادگی، بیماری یا معلویت سرپرست تحتپوشش هستند. به استناد آمار كمیته امداد كه البته تا سال۹۲ را پوشش میدهد، تعدد نفرات این خانوارها به ۲میلیون و ۵۰هزار نفر میرسد. علاوه بر این كمیته امداد یك میلیون مددجوی سالمند بالای ۶۰سال دارد كه همراه با افراد تحت تكفلشان در سال۹۳ كمی ۲میلیون و ۵۰هزار نفر بودهاند.
در دیگر نهاد حمایتی مهم كشور، یعنی بهزیستی نیز اوضاع مشابهی وجود دارد. در بهزیستی كل مددجویان ۴میلیون و ۸۰۰هزار نفر هستند كه البته میان آنها باید تفكیك قائل شد. برای نمونه بهزیستی معلولان را به گروههای خفیف، متوسط، شدید و خیلی شدید تقسیم كرده است. این سازمان عدهای «مستمری بگیر» دارد كه تنها درآمدشان پولهای دریافتی از بهزیستی است؛ شبیه به همان جمعیت از كار افتاده در كمیته امداد امام خمینی(ره).
براساس آمار اعلامی از سوی اداره آمار سازمان بهزیستی، مستمریبگیران در حوزههای اجتماعی، توانبخشی، روانی مزمن و روانی ترخیص شده ۴۹۸هزار و ۸۵۸خانواده هستند. در مجموع و با احتساب افراد تحت پوشش این افراد یك میلیون و ۱۵۳هزار نفر هستند. به این ترتیب در ایران حدود ۲میلیون و ۲۰۰هزار خانوار با جمعیت ۵ میلیون و ۳۰۰هزار نفر داریم كه هیچ درآمدی جز كمكهای نهادهای حمایتی ندارند. با درنظر گرفتن به روز نبودن آمار و خطاهای احتمالی میتوان این جمعیت را تا ۶میلیون نفر تخمین زد. اما این ۶میلیون نفر كه همه دغدغهشان یك زندگی «بخور و نمیر» است، چقدر كمك دریافت میكنند؟
چقدر میگیرند؟
افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی از چند مسیر مشخص ممكن است دریافت داشته باشند. یارانهای كه سهم همه مردم است، كمكها متفرقه مردمی و صندوقهای حمایتی بخش غیردولتی كه گاهی هست و گاهی نیست و دست آخر هم مستمری ماهانه. در كمیته امداد به هر مددجوی تحتپوشش ماهانه ۵۳هزار تومان داده میشود. اگر ۲نفر و خانواده باشند ۶۰هزار تومان، اگر ۳نفر باشند ۷۱هزار تومان و اگر ۴نفر باشند ماهانه ۸۲هزار تومان میگیرند.
تعداد اعضای خانواده ۵نفر كه باشد ماهی ۱۰۰هزار تومان دریافت خواهند كرد و برای افراد بیشتر از ۵نفر هیچ كمكی پرداخت نمیشود. در بهزیستی نیز رقمها دقیقا به همین اندازه است. به این ترتیب اگر یك خانواده ۴نفره شامل یك سرپرست معلول، یك همسر بیمار و ۲نوجوان در حال تحصیل داشته باشیم، باید با ۸۲هزار تومان ماهانهای كه از كمیته امداد یا بهزیستی میگیرند چرخ زندگیشان را بچرخانند.
چطور میچرخانند؟
از ابتدای امسال حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی با ۱۵% افزایش در كمترین حالت به بیش از ۷۰۰هزار تومان رسید. این منهای پرداختهای جانبی مثل حقمسكن، حق عائله مندی، حقمعیشت و... است.این افزایش حقوق در سالهای ۹۳و ۹۲از سوی دولت ۲۵درصد اعلام شده بود.۶میلیون نفری كه حرفشان را زدیم هم در همین جامعه زندگی میكنند و همان چوبها كه لای چرخ زندگی بقیه هست، كمیت زندگی آنها را هم لنگ كرده و اصولا چون «سنگ»ها همیشه بیشتر به پاهای «لنگ» توجه داشتهاند، زندگی این عده سختتر هم اداره میشود.اما افزایش حقوق این افراد در سالهای گذشته چقدر بوده است؟
نهادهای حمایتی همیشه با همان درد همیشگی بخشهای دولتی مواجه بوده اند؛«كمبود بودجه».سال گذشته و با وجود افزایش ۲۱درصدی بودجه كمیته امداد در سال ۹۳، حسین انواری سرپرست قبلی این نهاد اعلام كرد كه مستمری مددجویان تحتپوشش كمیته امداد تا اطلاع ثانوی افزایش نمییابد.در بهزیستی هم اوضاع تفاوت چندانی نمیكند و اضافه شدن یك یا چند بسته غذایی در همه طول سال مهمترین گزارش كار مسئولان این حوزه است.
مستمری یك مدد جوی كمیته امداد كه امسال ۵۳هزار تومان است، از ۵سال قبل فقط ۱۸هزار تومان افزایش داشته است.خلاصه اوضاع در بهزیستی هم این است كه در ۲سال اخیر هیچ مبلغی به مستمریها اضافه نشده است. اگر پذیرفتهایم این ۶میلیون نفر نمیتوانند كار كنند و اگر پذیرفتهایم كه تأمین زندگی آنها بر عهده دولت و حاكمیت است، این را هم باید بپذیریم كه با ماهی ۱۰۰هزار تومان نمیتوان یك زندگی ۶نفره را ادراه كرد.حتما كه هزینههای زندگی یك پیرمرد تنهای تحت پوشش كمیته امداد خمینی یا بهزیستی از سال قبل تاكنون فقط ۱۸هزار تومان افزایش داشته است.باید برای ۶میلیون «نیازمند از كار افتاده» كاری كرد؟
چه باید كرد؟
هر چند در باز كردن این قفل فقر، همیشه كمكهای مردمی و مشاركت آنها اصلیترین كلید بوده است اما باز هم این نهادهای حمایتی هستند كه باید موضوع را مدیریت كنند و البته كه كمكهای مردمی چیزی از تكالیف دولت و حاكمیت در این زمینه كم نمیكند. در مجلس فراكسیون یاران امداد با عضویت بیش از ۲۰۰نماینده قرار است پیگیری حقوق نیازمندان را بهطور متمركز دنبال كند.
محمدرضا رضایی نماینده جهرم و رئیس این فراكسیون با تأكید بر اینكه سرانه پرداختی به نیازمندان كم است، به همشهری میگوید:«این رقمها مخصوصا برای از كارافتادگان نیازمند كه درآمد دیگری ندارد حتی برای پوشش نیازهای اولیه زندگی نیز كافی نیست. افرادی هستند كه قابل توانمندسازی نیستند و تا پایان حیاتشان عائله نظام محسوب میشوند.
واقعیت این است كه ما از تعداد از كارافتادگان نیازمند آمار دقیقی نداریم و باید در مرحله اول بهطور دقیق شناسایی شوند تا ببنیم تأمین حداقلهای زندگی آنها دقیقا اعتبار میخواهد. بهنظر نمیرسد مبلغ خیلی زیادی باشند، تنها باید عزم جدی شكل بگیرد.»
غلامرضا اسداللهی، نایبرئیس اول این فراكسیون هم در توضیح وضعیت این افراد به همشهری میگوید:« ردیفهای اعتباری برای نیازمندان افزایش داشته اما بودجه دولت هم محدود است. در شرایطی كه درامدهای نفتی محقق نمیشود، بهترین راه این است كه دولت طبق قانون هدفمند كردن، دهكهای بالایی را حذف كرده و یارانه آنها را به دهكهایی پایینی اختصاص دهد.»
دكتر محمد حسین قربانی نماینده مردم آستانه اشرفیه در مجلس هم از مدافعان حذف یارانه ثروتمندان به نفع فقراست، اما معتقد است نباید حمایت از این افراد را معطل حذف یارانه ثروتمندان دانست و میگوید: «این كار ممكن است طول بكشد و با رقمهای فعلی فقرای از كارافتاده نمیتوانند زندگی كنند. باید منابع را مدیریت كرد. برای نمونه اگر جلوی اسرافها و ریخت و پاشهای بیمورد را بگیریم، از محل همین صرفهجویی میشود به این افراد كمك كرد.
شنیدهایم كه آقای فتاح توجه ویژهای به این موضوع دارد و قرار است در ساختمان كمیته امداد در سوهانك مسقر نشود، این نگاههای ارزشی خوب است.چه از محل یارانه، چه از فروش ساختمانهای مازاد دولتی، چه از درآمدهای نفتی باید اعتبار لازم برای زندگی این عده را تأمین كرد.»
به جای این سهنماینده اگر نظر همه نمایندههای مجلس را هم بپرسیم، كسی مخالف ضرورت حمایت از این افراد نخواهد بود.تنها حلقه مفقوده، چند یا حتی یك نماینده است كه پرچم دار كمك به «نیازمندان از كارافتاده» بشود تا راه برای تصویب قوانین الزام آور و نه اختیاری برای حمایت دولت این جماعت را باز كند. آن وقت آنها هم در روزگار «سال از نو، قیمت از نو» كه با تحویل هر سال، قیمتها هم متحول میشوند خیالشان از بابت یك زندگی «بخور و نمیر» كمی راحتتر خواهد بود.همشهری این موضوع را دنبال میكند.