اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

چرا آموزش کودکان فقیر و غنی یکسان نیست؟



اخبار,اخبار اجتماعی, آموزش کودکان

نماینده سمن‌ها در اتاق فکر شورای ساماندهی کودکان کارو خیابان بر ضرورت تحصیل کودکان کار در سایه عدالت آموزشی تاکید کرد.

محمد لطفی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در واکنش به اظهارات وزیر آموزش و پرورش مبنی بر اینکه جداسازی مدارس کودکان کار از سایر کودکان صحت ندارد و ما دوست داریم؛ تمامی کودکان تحصیل کنند، گفت: اینکه وزیر آموزش و پرورش گفته است؛ دوست دارد، همه بچه‌ها درس بخوانند ما هم در این خصوص با ایشان هم‌عقیده هستیم، زیرا در فرآیند طبیعی رشد کودکان ضروری است که آنان در چرخه آموزش رسمی یعنی آموزش و پرورش قرار بگیرند.

وی ادامه داد: وقتی اول مهر می‌آید؛ برخی کودکان مشاهده می کنند که سایر هم سن و سالانشان لباس پوشیده‌اند و به مدرسه می‌روند و آن فضای عمومی‌ای را که همه ما تجربه کرده‌ایم، تجربه می‌کنند، اما آن کودکان نمی‌توانند؛ چنین فضایی را تجربه کنند که دلیل این موضوع ممکن است؛ فقر، نداشتن برگه هویت، ضعف فرهنگ خانوادگی باشد که این کار نوعی کودک‌آزاری است.

اول مهر؛ شادی عمومی و کودک‌آزاری در کنار هم
لطفی با بیان اینکه اول مهر همان قدر که یک شادی عمومی داریم، یک کودک‌آزاری عمومی نیز داریم، خاطرنشان کرد: البته منظور من همه کودکان نیست، بلکه کودکانی است که نمی‌توانند به هر دلیلی وارد چرخه تحصیل شوند.

وی با تاکید براینکه همه ما دوست داریم؛ کودکان درس بخوانند، اما آنچه مورد مناقشه است؛ چگونگی درس خواندن کودکان است، بیان کرد: دیدگاهی وجود دارد؛ مبنی براینکه مدارسی تشکیل شود که کودکان کار چند ساعت در آنجا درس بخوانند و بعد مدرسه را ترک کنند.

 

یعنی به دلیل اینکه چنین کودکانی وضعیت اقتصادی خوبی ندارند، دو ساعت به مدرسه بروند- مثلاً بعد ازظهرها که مدارس تعطیل می‌شوند-  این نگاه مفهوم مدرسه را از یک رابطه اجتماعی و آموزشی به یک مکان صرفا فیزیکی تقلیل می‌دهد!

نماینده سمن‌ها تصریح کرد: برخی گمان می‌کنند؛ منظور از درس خواندن کودکان کار این است که آنها را فقط وارد ساختمان مدارس کنیم.

 

گروه دیگری نیز براین باورند که این کودکان باید جدا از کودکان عادی، درس بخوانند، زیرا ممکن است؛ تجربیاتی داشته باشند که سایر کودکان را آلوده کنند، این در حالی است که کودکان کار باید همچون کودکانی که در شرایط عادی زندگی می‌کنند، درس بخوانند. یعنی، در مدارس کنار سایر کودکان و در ساعات مدارس.

لطفی تاکید کرد: اگر کودک 14 ساله‌ای در شرایطی قرار دارد که باید سر کلاس اول بنشیند، این موضوع ممکن است؛ ایجاد تداخل کند و به ناچار باید چنین کودکی را در کنار بزرگسالان قرار داد تا با سرعت بیشتری درس بخواند و به لحاظ تحصیلی به هم‌سن و سالان خود برسد.

آیا آموزش کودک فقیر و غنی باید متفاوت باشد؟
وی با بیان اینکه در همه جهان این گرایش ایجادشده است که کودکان استثنایی را در کنار کودکان عادی قرار دهند، آن وقت ما می‌خواهیم کودکان عادی را استثنا کنیم؟ گفت: این دیدگاهی متفاوت است، حال اگر جناب آقای فانی گفته‌اند که ما می‌خواهیم؛ همه کودکان درس بخوانند، بسیار عالی و البته کمی هم دیر است.

این حقوقدان با تاکید بر اهمیت چگونگی درس‌ خواندن کودکان کار اظهار کرد: در حال حاضر مدارسی تاسیس شده است که شهریه‌های 20 یا 30 میلیونی می‌گیرند و آموزش را به کالایی تبدیل کرده‌اند که در دسترس همگان نیست و اینکه کسی بخواهد؛ مدارس جداگانه‌ برای کودکان کار ایجاد کند، نمونه دیگر تایید این مطلب است.

لطفی اضافه کرد: پیام اینگونه مدارس به جامعه آن است که آموزش کودک فقیر با کودکی که دارای شرایط اقتصادی خوبی است، باید متفاوت باشد.

 

از طرف دیگر هم نظام پلکانی آموزش برمبنای توان اقتصادی ایجاد می‌شود، به عبارت دیگر این کار چنین چیزی را به ذهن متبادر می‌کند، که ضروری است؛ کسانی که چنین ایده‌ای دارند، به صراحت بیان کنند.

عدالت آموزشی تعریف شود/ عدالت تک‌بعدی نیست
وی در خصوص عدالت آموزشی در آموزش و پرورش گفت: اول از همه باید عدالت آموزشی را تعریف کرد. عدالت آموشی به معنای دسترسی همه کودکان به نظام آموزش رسمی است، ضمن آنکه مسئله چگونگی دسترسی به این نظام نیز مطرح است.

این فعال حقوق کودک تصریح کرد: منظور از عدالت آموزشی فقط آن نیست که کودک دو ساعت به نظام آموزشی دسترسی داشته باشد و نباید مبنای این عدالت را ورود به مدرسه قرار داد، بدون آنکه جوانب آن را در نظر بگیریم.

لطفی با بیان اینکه عدالت تک‌بعدی نیست و آیا منظور از عدالت آن است که تنها به آموزش دسترسی داشت؟ ادامه داد: خیر، در اینجا کیفیت نیز مطرح است.

 

مهم است که کودکان در چه مدرسه‌ای و با چه خدماتی تحصیل می‌کنند و این معنای عدالت تحصیلی است.

لطفی با تاکید براینکه عدالت آموزشی به معنای آموزش اجباری، رایگان، در دسترس و با کیفیت برای همه است،‌ عنوان کرد: اینکه کودک به دلیل فقر پدر نتواند به معلم باکیفیت دسترسی داشته باشد با عدالت آموزشی در تناقض است.

 

جداسازی مدارس کودکان کار از سایر کودکان مغایر با عدالت آموزشی و به معنای آن است که میان کودکان تمایز قائل می‌شویم و شرایط کودکان کار را پذیرفته‌ایم و اینکه جامعه در برابر این کودکان چه وظایفی دارند را به فراموشی سپرده‌ایم و در حقیقت یک نابرابری را وارد ساختار آموزشی می‌کنیم.

نباید نابرابری را وارد ساختار آموزشی کرد
وی ادامه داد: وقتی مدرسه‌ای مخصوص کودکان کار تاسیس و بر این کودکان برچسب زده می‌شود؛ نابرابری را وارد ساختار آموزش کرده‌ایم، زیرا درون ساختار آموزش و پرورش مدارسی ویژه کودکان کار ایجاد شده است.

 

انگار که طبیعی است؛ عده‌ای از کودکان، کودک کار باشند و وقتی برای درس خواندن نداشته باشند یا در روز دو ساعت آن هم با خستگی ناشی از کار درس بخوانند و فکر کنیم با فراهم کردن شرایط درس خواندن برای آنان به آنها لطف می‌کنیم.

نماینده سمن‌ها با اشاره به اینکه وقتی نمی‌توانیم؛ رفاه خانواده را فراهم کنیم، کودک پاسخ آن را می‌دهد و رنج می‌برد، اظهار کرد: یعنی وقتی دولت پاسخگویی لازم را انجام نمی‌دهد، تبعات حاصل از فقر اقتصادی را کودک تحمل می‌کند.

این حقوقدان با تاکید براینکه در خصوص اینکه همه کودکان باید درس بخوانند؛ هم‌عقیده هستیم، اما در خصوص نحوه آن و نیز تعریف عدالت آموزشی اختلاف نظر داریم، بیان کرد: امروز می‌گویند؛ اگر می‌خواهید بدانید کدام کشور توسعه‌یافته است، باید به مدارس ابتدایی آن توجه کرده و کیفیت آموزش در آنها را بررسی کنید که در حال حاضر ما فاصله زیادی با این مفهوم داریم.

آینده‌پژوه نیستیم
لطفی با بیان اینکه ما آینده پژوه نیستیم و برنامه‌ عملیاتی برای آینده نداریم، گفت: مدارس ابتدایی ما باید بهترین واحدهای آموزشی بوده، معلمان ما باید بیشترین حقوق را بگیرند، تعداد دانش‌آموزان در کلاس‌های ابتدایی باید کم باشد و روش‌های آموزشی کارآمد و به روز باشد که البته هیچ‌کدام از این موضوعات موجود نیست.

وی خاطرنشان کرد:‌ موضوع اصلی فقدان دانش نیست، بلکه فقدان کنش است؛ بدین معنی که تبدیل ایده به عمل برای ما بسیار سخت است.

این فعال حقوق کودک با تاکید براهمیت تعریف عدالت آموزشی اظهار کرد: این تعریف باید براساس شرایط کودک باشد نه بر اساس امکانات."نبود امکانات" همیشه بهانه‌ای برای خالی کردن شانه از مسئولیت بوده و هست.

نماینده سمن‌ها با طرح این سوال که آیا ذهن کودکان ما به اندازه واردات ساپورت اهمیت ندارد؟ گفت: این موضوع غم‌انگیز است.

 

قطعا باید ارزش بیشتری برای کودکی که قرار است؛ چند وقت دیگر جایگاه‌های اجتماعی را پر کند، قائل شویم.

وی عنوان کرد: عدالت همواره موضوعی مناقشه برانگیز بوده است و موضوع کودکان کار و عدالت آموزشی به دلیل تازه بودن آن غلط دیکته‌ای فراوانی بین دولتمردان و حتی فعالان اجتماعی  دارد.

اخبار اجتماعی - ایلنا


ویدیو مرتبط :
قرایتی / تفسیر آیه 40 و 41 سوره کهف، اگر خدا بخواهد، فقیر، غنی، بلکه برتر از غنی می‏شود

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آموزش لمس بد و خوب به کودکان



يكي از موارد آموزنده كه بايد مورد توجه قرار بگيرد سوءاستفاده جنسي از كودكان است. در آمريكا هر ساله در حدود دويست‌هزار مورد سوءاستفاده جنسي گزارش مي‌شود كه هر ساله 10درصد به آن اضافه مي‌شود. بيش‌تر كارشناسان معتقدند كه بين 20 تا 30 درصد از اين تعداد را دختران و تقريبا نيمي از آن را قربانيان پسر تشكيل مي‌دهد.

آموزش به کودکان

با توجه به اين خطر، بسياري از مدارس برنامه‌هايي را براي جلوگيري از سوءاستفاده‌هاي جنسي از كودكان تنظيم كرده‌اند. در بيشتر اين برنامه‌ها آموزشهاي مختلفي درباره سوءاستفاده جنسي به بچه‌ها آموخته مي‌شود، براي نمونه آگاه كردن آنها در مورد تفاوت بين لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشيار كردن آنها نسبت به خطرات وتشويق كردن آنها براي گزارش كردن اين اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقيقات نشان داده است كه اين آموزشها در كاهش جرايم بي‌تاثير نبوده است اما بچه‌هايي كه تحت آموزشهاي جامع و گسترده شامل تقويت قابليتهاي اجتماعي و عاطفي مربوطه قرار داشته‌اند بهتر توانسته‌اند از خود در برابر تهديدات جنسي محافظت كنند. آنها بهتر از بچه‌هاي ديگر مي‌توانند از فرد خطاكار بخواهند كه آنها را رها كند، داد و هوار راه بياندازند و با فرد خلافكار گلاويز شوند، يا او را تهديد به لو دادن كنند، و هنگامي كه رفتار ناشايستي با آنها شد عملا آن را به والدين خود بگويند. ويژگي اخير ( گزارش كردن عمل خلافكار) يكي از بهترين راههاي پيشگيري‌كننده است.

آموزش به کودکان

در تحقيقي كه بر روي تعدادي كودك‌آزار چهل‌ساله صورت گرفت هريك از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجواني خود به بعد) يك قرباني داشته‌اند. گزارشي درباره‌ يك راننده اتوبوس و يك معلم كامپيوتر نشان داد كه آنها هر ساله سيصد بچه را مورد آزار قرار داده‌اند ولي حتي يك بچه از سوءاستفاده جنسي آنها گزارش نداد تا اينكه يكي از پسرهايي كه توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدين ترتيب راز خلافكاران برملا شد. بچه‌هايي كه تحت آموزش برنامه‌هاي جامع و مفصل‌تر قرار داشتند سه برابر بيش‌تر از بچه‌هايي كه برنامه‌های كوتاه مدت را پشت سر گذاشته‌ بودند احتمال داشت كه سوء رفتارهاي جنسي را گزارش دهند. مجريان اين برنام‌ها آموزش‌هاي مختلفي در مورد بهداشت و مسايل جنسي به بچه‌ها مي‌دهند و از والدين مي‌خواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده مي‌شود در خانه نيز براي بچه‌ها تكرار كنند. بچه‌هايي كه والدينشان چنين كرده‌اند خيلي بهتر از ديگران در مقابل تهديد به سوءرفتار جنسي مقاومت كرده‌اند.

آموزش

علاوه بر آن قابليت‌هاي اجتماعي و عاطفي تاثير قاطعي در اين زمينه دارند. براي بچه كافي نيست كه فقط چيزهايي درباره‌ي لمس «بد» و «خوب» بداند بلكه او نياز به خودآگاهي دارد تا بفهمد چه زماني در موقعيت نامناسب يا ناراحت كننده قرار دارد. او بايد آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد كه بتواند حتي در مقابل فرد بزرگسالي كه سعي دارد از او سوءاستفاده كند جسورانه بايستد و از خود محافظت كند. يك بچه همچنين نياز به روش‌هايي براي جلوگيري از سوء رفتار فرد خلافكار دارد، هرگونه عملي اعم از فرار تا تهديد به لو دادن او.

براساس همين دلايل، برنامه‌هاي مفصل آموزشي به بچه‌ها ياد مي‌دهند كه چگونه بر خواسته‌هاي خود تاكيد ورزند و به جاي كناره‌گيري، بر احقاق حقوق خود پافشاري كنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع كنند.بنابراين موثرترين برنامه‌ها علاوه بر ارائه‌ اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسي، شامل آموزش مهارت‌هاي اجتماعي و عاطفي اساسي است. اين برنامه‌ها به كودك ياد مي‌دهد كه روش‌هاي مثبت‌تري را براي حل كشمكش‌هاي دروني خود بيابد، اعتماد به نفس بيش‌تري داشته باشد، اگر اتفاقي برايش رخ داد خودش را سرزنش نكند، و احساس كند كه در حمايت والدين و معلمان خود قرار دارد و مي‌تواند به آنها رجوع كند و اگر اتفاق ناخوشايندي برايش اتفاق افتاد بتواند آن را به ديگران بگويد.