اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پیامک های مرموز از دیار باقی



 دیار باقی,اخبار حوادث,اعتراف متهم,اعترافات متهمان,کشف جسد,راز جنایت

 

پیامک های مرموز از دیار باقی

پیامک‌های مرموز، راز قتل دو مردی را که قربانی نقش‌های مشابه شده بودند بعد از ماه‌ها برملا کرد.

اعتدال: خانواده مردی به نام هاشم یک سال قبل به پلیس تهران خبر دادند او گم شده‌ است. برادر هاشم به پلیس گفت: «هاشم برای وصول طلبی به کرج رفته ‌بود اما دیگر خبری از او نشد البته او روز حادثه همراه خواهرزاده‌ام محمد بود.»وقتی ماموران محمد را مورد بازجویی قرار دادند او ادعا کرد از دایی‌اش خبر ندارد.

 

وی گفت: «هاشم سر قراری که با من داشت حاضر نشد. او به من تلفن زد و گفت کاری برایش پیش آمده و نمی‌تواند بیاید.» از آنجایی که مدرکی علیه محمد وجود نداشت این جوان آزاد شد و پس از آن تحقیقات پلیس برای پیدا کردن ردی از هاشم ادامه‌ داشت تا اینکه برادر مرد مفقودی بار دیگر نزد ماموران مراجعه کرد و گفت برادرش پیامکی فرستاده که نشان می‌دهد زنده ‌است. هاشم در این پیامک مدعی شده بود‌ برای گرفتن طلبش نزد یکی از دوستانش رفته است و به‌زودی برمی‌گردد. به این ترتیب خانواده هاشم شکایت خود را پس گرفتند و تحقیقات متوقف شد تا اینکه چند ماه بعد برادر هاشم دوباره به پلیس آگاهی رفت و گفت: از وقتی برادرم به طور ناگهانی گم شد، دیگر برنگشت. او در این مدت فقط برای خواهرزاده‌ام پیامک می‌فرستد و محمد هم این پیامک‌ها را نشان ما می‌دهد. هاشم با شخص دیگری ارتباطی ندارد. ضمن اینکه هرچه با تلفنش تماس می‌گیریم جواب نمی‌دهد و به نظر می‌رسد موضوع مشکوک است.

 

وقتی پرونده ناپدید شدن هاشم بار دیگر روی میز کارآگاهان قرار گرفت آنها فهمیدند پرونده مشابه دیگری نیز مطرح است. در آن پرونده مردی جوان به طور ناگهانی گم شده بود و با ارسال پیامک‌هایی به خانواده‌اش گفته‌ بود برای کاری به شهرستان رفته است و مدتی برنمی‌گردد. مرد مفقودشده به نام حسن در پیامک‌هایش تاکید می‌کرد نباید با او تماس بگیرند. بنابراین فرضیه ارتباط بین این دو پرونده برای ماموران مطرح شد. ضمن اینکه پلیس احتمال می‌داد خواهرزاده هاشم با این ماجرا ارتباط دارد چراکه حسن با محمد اختلافات مالی داشت. بنابراین محمد بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او سعی داشت واقعیت را از ماموران پنهان کند، اما در نهایت به قتل هر دو نفر اعتراف کرد و گفت: اولین کسی که کشتم حسن بود. با او اختلاف مالی داشتم باید به من 800‌هزار تومان می‌داد اما این بدهی را قبول نداشت و می‌گفت من قصد باج‌گیری دارم. روز حادثه با او قرار گذاشتم و به سمت شهریار رفتیم. مقداری آبمیوه آلوده به سم به او دادم. وقتی حسن آن را خورد به فاصله چند دقیقه جانش را از دست داد. جسد را داخل چاهی در بیابان انداختم و پول و تلفن‌همراهش را برداشتم و فرار کردم.

 

متهم در مورد اینکه چرا تلفن مقتول را برداشت، گفت: برای اینکه مشخص نشود حسن کشته شده تلفنش را برداشتم تا با خانواده‌اش در تماس باشم. هرچند روز یک‌بار از طرف حسن پیامک می‌دادم که حالم خوب است و مشکلی پیش آمده و آن را حل می‌کنم و برمی‌گردم. با این کارها توانستم مدت‌ها جلو شکایت خانواده حسن را بگیرم.

ماموران، محلی که محمد مدعی بود جسد را آنجا انداخته است، بازرسی کردند و متوجه شدند ماموران پلیس شهریار قبلا جنازه‌ای را در آنجا یافته و در فهرست اجساد مجهول‌الهویه قرار داده بودند و جسد پس از مدتی به دلیل شناسایی نشدن خانواده‌اش دفن شد. خانواده حسن عکس‌های گرفته‌شده از جسد را شناسایی کردند و با انجام نبش قبر و آزمایش دی‌ان‌ای، هویت این مرد مورد تایید قرار گرفت.

 

اعتراف به قتل حسن تازه اول کار بود. محمد بعد از به نتیجه رسیدن این قسمت پرونده دوباره مورد بازجویی قرار گرفت تا در مورد قتل دایی‌اش هاشم هم توضیح دهد. او گفت: هاشم تازه خانه‌اش را فروخته بود و مبلغ زیادی پول داشت. وسوسه شدم از او پول بگیرم. هاشم فکر می‌کرد پولش را پس نمی‌دهم برای همین می‌گفت نمی‌تواند به من پول بدهد. من هم از همان روشی که حسن را کشته بودم استفاده کردم. آبمیوه مسموم به هاشم دادم و او را کشتم. هفت‌میلیون تومان پول داشت آن را برداشتم و جسد را پنهان کردم.

 

محمد ابتدا ادعا کرد جسد را در چاهی انداخته اما وقتی ماموران به محل رفتند و جنازه را پیدا نکردند یک‌بار دیگر او را بازجویی کردند. محمد این‌بار اعتراف کرد جسد را در صندوق عقب ماشینش جاسازی کرده و آن را به یکی از شهرهای شمالی برده ‌است. متهم گفت: پدرم در آن شهر باغی داشت. چاله‌ای در باغ کندم و جنازه را داخل آن گذاشتم و رویش را پوشاندم. تلفن همراه هاشم را برداشتم و برای اینکه خانواده‌اش شک نکنند مرتب از طرف او پیامک می‌دادم. خیلی از این پیامک‌ها را به گوشی همراه خودم می‌فرستادم و به خانواده نشان می‌دادم تا شکایت نکنند. چندماهی هم توانستم آنها را امیدوار کنم اما در نهایت دایی کوچکم شکایت کرد.

 

با اعتراف این مرد و کشف جسد از باغی که او اعتراف کرده‌ بود بازجویی از متهم به پایان رسید. با بازسازی صحنه جنایت و اخذ آخرین دفاع، پرونده تکمیل و کیفرخواست به اتهام دوفقره قتل صادر و این پرونده برای محاکمه متهم به شعبه 71 دادگاه کیفری‌استان تهران فرستاده‌ شد و متهم به‌زودی برای دفاع از خود در برابر اتهام دوفقره قتل مورد محاکمه قرار می‌گیرد./اعتدال

منبع:  شرق


ویدیو مرتبط :
کلیپ طنز پیامک از دیار باقی حامد کمیلی4

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پیامک‌هایی از دیار باقی



مرد سرایداری که پس از قتل همسرش، جسد او را در کارخانه دفن کرده بود و با صحنه‌سازی قصد داشت مسیر تحقیقات را تغییر دهد، ناکام ماند.

به گزارش جام جم، اوایل اردیبهشت امسال مرد سرایداری با حضور در پلیس آگاهی شهرستان رباط کریم اعلام کرد همسرش «اعظم» برای خرید خانه را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.

کارآگاهان جنایی با ثبت گفته های مرد میانسال، عکس زن گمشده را در اختیار گشت های سراسر شهر قرار دادند و از آنها خواستند به محض مشاهده این زن، او را برای تحقیقات به مرکز پلیس منتقل کنند .

چند روز پس از این شکایت، مرد سرایدار به پلیس مراجعه کرد و گفت: همسرم به خانواده اش و من پیامک زده و مدعی شده حالش خوب است و بزودی به خانه بازمی گردد؛ به همین خاطر دیگر شکایتی ندارم.

ماموران زمانی که پیامک های مورد نظر را بررسی کردند، متوجه شدند متن تمام پیامک ها یکی بوده که این موضوع شک پلیس را بیشتر کرد.

از سوی دیگر استعلام از مرکز مخابرات نشان داد، سیمکارت متعلق به همسر اعظم بوده و در زمان ارسال پیامک فعال بوده است. با کشف این سرنخ، مرد میانسال به نام حمید بازداشت و برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد.

متهم در ابتدا منکر اطلاع از این سرانجام شد، اما دیروز لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود با همسرم اختلاف داشتم. روز حادثه دوباره با هم درگیر شدیم . اعظم می خواست خودکشی کند. در یک لحظه به طرفش حمله ور شدم و با دستانم خفه اش کردم و جسدش را نیمه شب به انتهای کارخانه که انبار متروکه ای بود، برده و دفن کردم. روز بعد سراغ خانواده اش رفته و وانمود کردم اعظم ناپدید شده است .

حمید افزود: هر لحظه می ترسیدم ماجرا لو رفته و دستگیر شوم. تصمیم گرفتم با صحنه سازی، مسیر تحقیقات را تغییر دهم. به همین خاطر با سفر به شهر دیگری سیمکارتی خریده و با آن به خودم و خانواده همسرم پیامک زدم.

سرهنگ جعفر علیزاده، فرمانده انتظامی شهرستان رباط کریم در جنوب غرب استان تهران در این باره به جام جم گفت: با ثبت اظهارات مرد همسرکش، کارآگاهان جنایی همراه گروهی از آتش نشانان برای کشف جسد به کارخانه اعزام شده و جسد مقتول را کشف کردند.


  اخبار  حوادث  -  جام  جم