اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پدر دخترش را در شب خواستگاری کشت !



قتل عمد,جریمة قتل

 


مردی که دخترش را در شب خواستگاری از او به قتل رسانده بود، دستگیر شد و از این جنایت ابراز پشیمانی کرد.

 

شرق:ساعت 22 شامگاه دوشنبه زن و مردی میانسال پیکر غرق در خون دختری جوان را به بیمارستان پیامبران تهران رساندند و پزشکان در حالی مداوای این دختر را آغاز کردند که خون زیادی از او رفته بود و امیدی به زنده ماندن او نبود. دقایقی بعد دختر روی تخت بیمارستان جان باخت و از آنجا که اثر وارد شدن ضربه چاقو به سینه‌اش مشهود بود مسوولان بیمارستان در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی موضوع را اطلاع دادند. به این ترتیب گروهی از کارآگاهان به دستور بازپرس ویژه قتل به بیمارستان رفتند و تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند. آنها فهمیدند مقتول دختر 17ساله‌ای به نام فهیمه است که توسط والدینش به مرکز درمانی انتقال یافته است.

وقتی اولیای این دختر تحت بازجویی قرار گرفتند پدر او به قتل اقرار کرد و گفت ناخواسته دخترش را کشته است. مرد میانسال بعد از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی در بازجویی‌های تخصصی جزییات قتل را شرح داد. او گفت: «فهیمه مدتی قبل به مادرش گفته بود قرار است پسری به نام محمود به خواستگاری‌اش بیاید. وقتی من در جریان موضوع قرار گرفتم پیش خودم فکر کردم بهتر است قبل از برگزاری مراسم خواستگاری کمی درباره محمود تحقیق کنم. در این مرحله و بعد از پرس‌وجو از افرادی که خواستگار دخترم و خانواده‌اش را می‌شناختند، فهمیدم آنها از نظر فرهنگی تفاوت زیادی با ما دارند و محمود شوهر مناسبی برای فهیمه نخواهد بود.»

این مرد ادامه داد: «من همان موقع نظرم را اعلام کردم اما فهیمه برای این وصلت اصرار زیادی داشت. به ناچار موافقت کردم تا مراسم خواستگاری برگزار شود. با این کار موافقت کردم تا شاید به نتایج مثبتی برسم اما شب حادثه وقتی با خانواده محمود صحبت کردم، فهمیدم تصمیم قبلی‌ام درست بوده و همچنان باید با این ازدواج مخالفت کنم به همین دلیل وقتی خانواده خواستگار نظرم را پرسیدند من کاملا منطقی دلایلی را برایشان ذکر کردم و گفتم ازدواج محمود و فهیمه به صلاح نیست. در این هنگام خواهر خواستگار که از حرف‌هایم ناراحت شده بود به دخترم توهین کرد و نسبتی ناروا را درباره او به کار برد. این حرف من را به شدت خشمگین کرد و مجبور شدم آنها را از خانه بیرون کنم.»

مرد متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت: «بعد از رفتن خواستگاران، دخترم که از وضعیت پیش‌آمده رنجیده بود و از طرفی به دلیل علاقه به محمود همچنان به ازدواج با وی اصرار داشت لباس‌هایش را پوشید تا به نشانه اعتراض خانه را ترک کند. این موقع بود که همسرم به طرف آشپزخانه دوید. او چاقویی را برداشت و جلو در راه فهیمه را سد کرد و به او گفت اگر پایش را از خانه بیرون بگذارد او را می‌کشد اما دخترم هنوز می‌خواست از منزل بیرون برود و جر و بحث فایده‌ای نداشت. در این اثنا من از کوره دررفتم و در یک لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم برای همین چاقو را از دست همسرم گرفتم و ضربه‌ای به دخترم زدم. من نمی‌خواستم دخترم بمیرد و در آن لحظه اصلا متوجه کارم نبودم.»

پدر فهیمه حرف‌هایش را این طور به پایان رساند: «وقتی دخترم دچار خونریزی شد به سرعت او را به بیمارستان رساندیم و در طول راه مرتب دعا می‌کردم اتفاقی برای فهیمه نیفتد اما پزشکان نتوانستند کاری برای نجات او انجام بدهند و وی جانش را از دست داد.»بنا بر این گزارش با روشن شدن جزییات قتل، متهم به دستور بازپرس شاهنگیان بازداشت شد و در اختیار کارآگاهان قرار گرفت تا تحقیقات از وی تکمیل شود.... / sharghnewspaper.ir


ویدیو مرتبط :
شوخی پدر با دخترش!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بازداشت خواستگاری که پدر نامزدش را کشت


یکی از روزهای گرم تابستان 81 افرادی که از ضلع جنوبی میدان فردوسی تهران عبور می کردند با پیکر نیمه جان مردی میانسال که روی زمین افتاده بود روبه رو شدند....

 یکی از روزهای گرم تابستان 81 افرادی که از ضلع جنوبی میدان فردوسی تهران عبور می کردند با پیکر نیمه جان مردی میانسال که روی زمین افتاده بود روبه رو شدند. این مرد گوشه ای افتاده بود و به سختی نفس می کشید. دقایقی بعد با تماس تلفنی عابران، امدادگران اورژانس بر بالین این مرد حاضر شدند اما او بدنش سرد شده بود و دیگر نفس نمی کشید. به دنبال مرگ مشکوک این مرد، ماجرا به قاضی جنایی وقت تهران گزارش شد و به دستور او افسران جنایی پلیس آگاهی موظف شدند در این باره تحقیق کنند.

با کلید خوردن تحقیقات کارآگاهان مشخص شد متوفی به نام کاظم، دقایقی پیش از مرگ با پسر جوانی درگیر شده و ممکن است همین درگیری به مرگ وی منجر شده باشد. در این میان تحقیق از خانواده کاظم اطلاعات بیشتری را در اختیار پلیس گذاشت. همسر او به ماموران گفت: «از مدتی قبل پسری به نام مهدی نسبت به دخترم نسیم ابراز علاقه کرد و گفت می خواهد با او ازدواج کند اما شوهرم با این کار مخالفت کرد. مهدی چند مرتبه مقابل خانه مان آمد و با شوهرم صحبت کرد اما شوهرم که پیش از این درباره او تحقیق کرده بود به او جواب منفی داد.

این ماجرا مدتی ادامه داشت تا این که یک روز پیش از مرگ شوهرم مهدی با او تماس گرفت و در میدان فردوسی قرار گذاشت تا بار دیگر با یکدیگر صحبت و کار را یکسره کنند. شوهرم هم سرقرار حاضر شد اما بعد از آن فهمیدم کاظم کشته شده است».در همین حال، نتایج معاینه های متخصصان پزشکی قانونی نشان داد کاظم بر اثر اصابت ضربه به سرش جان باخته است.

به این ترتیب افسران آگاهی با در دست داشتن مشخصات خواستگار انتقام جو تلاش های شان را برای دستگیری وی آغاز کردند. زمانی که ماموران به خانه پدری مهدی رفتند خانواده اش اعلام کردند او چند روز قبل از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. تجسس های پلیس ادامه یافت اما هیچ ردی از متهم به قتل به دست نیامد. با گذشت حدود 9 سال از قتل کاظم در حالی که پرونده این جنایت در بایگانی پلیس آگاهی خاک می خورد خانواده مقتول به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد مهدی در یکی از شهرهای شمالی کشور به طور مخفیانه زندگی می کند. این اطلاعات سبب شد پرونده دوباره به جریان بیفتد.

تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی صحت این اطلاعات را تایید می کرد. به این ترتیب گروهی از ماموران با اخذ نیابت قضایی راهی مخفیگاه مهدی در شمال کشور شدند و او را که ازدواج کرده و صاحب دو پسر است دستگیر کردند. مهدی که با دیدن ماموران شوکه شده بود ابتدا وانمود کرد کاظم را نمی شناسد و از قتل او بی خبر است اما زمانی که به تهران منتقل شد و در برابر خانواده مقتول قرار گرفت اتهامش را پذیرفت. او درباره روز حادثه گفت: «هر چه برای ازدواج با نسیم پافشاری کردم فایده ای نداشت و پدرش با ازدواج ما مخالف بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای آخرین مرتبه با پدرش صحبت کنم اما بعد از چند دقیقه گفت وگو کارمان به جروبحث کشیده شد و من هم در حالی که به شدت عصبانی بودم دو ضربه به سر کاظم زدم و او را نقش زمین کردم. ابتدا فکر کردم بیهوش شده اما بعد که فهمیدم او کشته شده است فراری شدم.

براساس این گزارش هم اکنون این متهم در بازداشت به سر می برد وقرار است به زودی به اتهام قتل عمد در دادگاه محاکمه شود.

منبع: خراسان