اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
پایان ٧٠سال جدایی
اخباراجتماعی - برادر گمشده چگونه خانوادهاش را پیدا کرد
پایان ٧٠سال جدایی
قدرتالله ٧٦ساله که بزرگترین برادر خانواده است ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «وقتی آن اتفاق رخ داد من ششسال داشتم. نصرتالله یکسال و عزتالله دو سال از من کوچکتر بود. ٧٠سال پیش من و برادرانم همراه مادرمان به تهران رفته بودیم و نصرتالله را در شلوغی بازار گم کردیم. بعداز آن هرچه گشتیم نتوانستیم او را پیدا کنیم من و عزت در این سالها خیلی دنبال برادر گمشدهمان گشتیم اما فایده نداشت.»
پدر این خانواده در زمان گمشدن نصرتالله فوت شده بود. بعد از وقوع آن حادثه مادر و دو فرزند دیگرش ناامید از یافتن کودک گمشده به مشهد بازگشتند و به زندگی خود ادامه دادند تا اینکه یک اتفاق بار دیگر سه برادر را کنار هم قرار داد. قدرتالله در اینباره میگوید: «من و برادر دیگرم که با مادرم به مشهد آمده بودیم در تمام مدت به یاد برادرمان بودیم و سعی خودمان را میکردیم تا او را پیدا کنیم. در عین حال زندگی خود را ادامه میدادیم من الان ٥٣سال است که در مشهد خیاطی میکنم. در همه این سالها هر راهی را که به فکرم میرسید رفتم تا شاید نصرت را پیدا کنم.»
او ادامه میدهد: «٢٠سال است هر سه برادر در مشهد زندگی میکنیم ولی از این موضوع خبر نداشتیم تا اینکه یک اتفاق بار دیگر ما را بههم رساند. پسر من وکیل دادگستری است او در تربتجام پروندهای داشت که همان پرونده باعث شد بار دیگر ما سهبرادر به هم برسیم. دختر نصرت کارمند دادگستری تربتجام است. دختر برادرم به طور اتفاقی به پروندهای برخورد که پسر من وکیل آن بود. دختر نصرت که داستان گمشدن پدرش در خردسالی را میدانست وقتی با فامیلی «بخشنده» روبهرو شد ماجرا را پیگیری کرد و فهمید اسم پسر من «محمدعلی» است. او میدانست نام پدربزرگ پدرش نیز همین بود.
دختر نصرت هر چه پیش رفت به نقاط مشترک بیشتری رسید تا اینکه در نهایت پسرم را پیدا و بعد از طریق او با من صحبت کرد و دید حتی خاطراتی که من از کودکی تعریف میکنم با خاطراتی که پدرش از دوران کودکی و قبل از گم شدنش تعریف کرده کاملا شبیه هم است. این شد که اول فرزندان برادرم ما را پیدا کردند و بعد هم مقدمات ملاقات ما سه برادر فراهم شد.» سه برادر این روزها تمام وقت را با هم میگذرانند و میخواهند زمان ازدسترفته را جبران کنند. «نصرتالله» که از پیداکردن خانوادهاش بعد از ٧٠سال بسیار خوشحال است در گفتوگو با «شرق» جزییاتی از زندگیاش را شرح داده است:
درباره ماجرای گمشدن توضیح بدهید.
در پنجسالگی گم شدم و چیز زیادی از آن ایام بهخاطر ندارم. این مدت پیش خانوادهای در تهران بودم. افسر خانم (مادرخوانده) مرا در بازار پیدا کرده و به خانه برده بود شوهر او (رضا شعبانینوری) هم مرا مانند فرزند خودش پذیرفت. آنها بودند که در تمام این مدت به من خوبی کردند.
رابطهتان با پدرخوانده و مادرخوانده چه طور بود؟
رابطه من و آن خانواده خیلی صمیمی بود. هر دو آنها فوت شدهاند اما هنوز با فرزندان آنها مثل اعضای خانواده خودم رفتوآمد داریم.
پدرخوانده و مادرخواندهتان درباره اتفاقی که برای شما رخ داده بود، توضیحی داده بودند؟
خودم چیزهایی یادم هست اما اطلاعات زیادی نیست. نمیشود خیلی هم توضیحات داد. آن زمان جنگ جهانی بود و وبا هم شایع شده بود. سالهای سختی بود که گذشت. مهم این است که الان کنار برادرانم هستم.
در این سالها زندگیتان را چهطور گذراندید؟
افسر خانم و آقا رضا مانند فرزندان خودشان از من نگهداری کردند. بعد که بزرگتر شدم به سینما پلازا رفتم و در آنجا مشغول به کار شدم. بعد هم ازدواج کردم. همسرم بر حسب اتفاق خراسانی است. او سه ساله بود که مادر و پدرش را از دست داد و با خواهرانش زندگی میکرد، اما بعد از ازدواج آنها، به خانه داییاش در تهران آمد. این طور بود که با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم.
چطور شد که به مشهد بازگشتید؟
بعد از تولد یکی از دخترانم فکر کنم حدود سال٦٠ بود که به مشهد رفتیم و در تمام این سالها با برادرانم در یک شهر زندگی میکردیم بدون اینکه هیچکداممان از ماجرا خبر داشته باشیم.
در این سالها آیا هیچ وقت دنبال خانواده گمشدهتان گشته بودید؟
بله من همه ماجرا را برای فرزندانم تعریف کرده بودم و همان تعریفهای من باعث شد خانوادهام را پیدا کنم. علاوه بر آن، من چندبار در روزنامهها آگهی دادم و همهجا را دنبال آنها گشته بودم.
خانه شما با برادرانتان چقدر فاصله دارد؟
با یکی از آنها شاید ٤٠٠متر و با برادر دیگرم ٣/٥کیلومتر.
بعد از آن اتفاق هرگز مادرتان را ندیدید؟
نه متاسفانه. دست تقدیر من را یکسال دیر به برادرانم رساند و اگر زودتر این اتفاق میافتاد میتوانستم مادرم را ببینم. برادرانم میگویند مادرم تا اواخر عمرش چشم به راه من بود و میگفت نصرتالله یک روز میآید. من بعد دیدن برادرانم به بهشترضا بر سر مزار مادرم رفتم.
اخباراجتماعی - شرق
ویدیو مرتبط :
جدایی نادر از سیمین قسمت دوازدهم - پایان | A-Separation Part 12 - The End
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اعتیاد، قتل همسر را رقم زد/ ازدواج پس از 18 سال جدایی پایان خوشی نداشت
اخبار حوادث - اعتیاد، قتل همسر را رقم زد/ ازدواج پس از 18 سال جدایی پایان خوشی نداشت
به گزارش مهر، قاضی دادگاه کیفری خراسان جنوبی ظهر امروز در جلسه دادگاه کیفری اظهار داشت: جسد زنی 40 ساله 27 شهریور امسال زیر پلی در محور فردوس به گناباد کشف شد که نظریه پزشکی علت فوت را به صورت ظاهری، فشار روی عضلات گردن مقتول تشخیص دادند.
عباس داریوش به پیگیری جریان پرداخت و گفت: مقتول با شوهرش در سال 66 ازدواج کرده و صاحب فرزند پسری بنام سعید شدند اما شش سال زندگی آنها سرانجام به طلاق انجامید.
وی با بیان اینکه قاتل متهم به قتل عمد است، ادامه داد: بعد از گذشت 18 سال از زمان طلاق، این زن و شوهر مجددا ازدواج کرده و بعد از یک سال و نیم از زمان ازدواج مجدد، متاسفانه زن توسط شوهرش به قتل می رسد.
متهم به قتل در این دادگاه علت ازدواج مجدد با همسرش را دلسوزی برای فرزندش دانست و اظهار داشت: متاسفانه 18 سال جدایی سبب شد تا تنها پسرم به جرم حمل مواد مخدر در زندان طبس به سر ببرد و این امر ازدواج مجدد من با همسرم را رقم زد.
«س ـ ع» با بیان اینکه همسرم «ع ـ ق» معتاد به شیشه بود، افزود: بعد از ازدواج تلاش فراوانی برای ترک اعتیاد همسرم کردم اما فایده ای نداشت و غیبت های شبانه او مرا به شدت عصبانی می کرد.
متهم تصریح کرد: آخرین دیدار با همسرم در مشهد در خانه و در حال کشیدن مواد بود که با هم درگیر شدیم و او از شدت عصبانیت وسایل خانه را شکست اما شب کار بودم و صبح که به خانه برگشتم همسرم با تمامی وسایل خانه و حدود چهار میلیون تومان پول خانه را ترک کرده بود.
وی اضافه کرد: دو روز از وی بیخبر بودم و هیچ آدرس و تلفنی نداشتم، جریان گم شدن وی را به والدینش هم طلاع دادم تا پیگیر شوند اما هیچ اقدامی از طرف خانواده زنم صورت نگرفت.
هرچند فرد مظنون در بازجوییهای اولیه منکر هرگونه تماس و رؤیت مقتول در روز حادثه شده بود اما سپس لب به اعتراف گشود و گفت: در مسیر فردوس ـ گناباد با همسرم در حال حرکت بودیم که جلوی هیئت ابوالفضلی توقف کرده و چای آماده کردم اما هر چه به همسرم گفتم چای بخور به حرفم گوش نکرد و من از شدت عصبانیت شال سرش را سه دور، دور گردنش پیچیدم در این هنگام او هیچ واکنشی از خود بروز نداد و بعد از چند کیلومتر ادامه رانندگی وی روی صندلی افتاد، از شدت ترس همسرم را زیر پلی در مسیر فردوس گناباد رها کردم.
قاضی دادگاه با افزود: مسیر فردوس به گناباد در گذشته جاده اصلی بوده ولی از زمانی که مسیر بجستان بازگشایی شده از تردد آن کاسته شده است.
داریوش گفت: با توجه به تردد کم مسافران از این جاده، این مسیر به محلی برای قتل عمدی و بزهکاری تبدیل شده به گونهای که از پنج پرونده قتل عمدی وارده به این دادگاه سه پرونده در این مکان اتفاق افتاده است.
گفتنی است متهم به قتل، مردی 50 ساله متولد نیشابور و ساکن طبس، شغل آزاد و بدون سابقه کیفری بوده است.
پیگیری این پرونده به جلسه بعدی موکول شد و تنها فرزند قاتل قصاص را خواستار شد.
اخبار حوادث - مهر