اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
پاشنه آشیل اردوغان و کودکی که ناسازگاری میکند
مصطفی آکینچی (Mustafa Akinci) شصت و هفت ساله و از حامیان موافقتنامه صلح میان دو بخش یونانی نشین و ترک نشین قبرس با انتخاب نماد تبلیغاتی شاخه زیتون در انتخابات اخیر بخش ترک نشین قبرس و بهعنوان دومین رئیسجمهور چپگرای این منطقه در دوران اشغال به کسب 60 درصد آراء به پیروزی رسید. آکینچی که از چهرههای میانهرو محسوب میشود مهمترین وعده تبلیغاتی خود را به نتیجه رساندن مذاکراتی که از 40 سال پیش لاینحل مانده است، اعلام داشته است. وی وعده داده است در راستای حل اختلافات دیرینه میان دو قبرس تلاش کند و تغییراتی را در این کشور ایجاد کند که رضایت همه را در بر خواهد داشت. وی در سال 1947 در شهر لیماسول قبرس متولد شده و فارغالتحصیل رشته معماری دانشگاه فنی خاورمیانه آنکارا است.
اصلی ترین برنامه وی از سرگیری مذاکرات صلح با بخش یونانی نشین قبرس است. اکینچی قصد دارد تغییراتی در این روند ایجاد کند. او اعتقاد دارد وقتی که تغییرات فرا برسد هیچ قدرتی نمیتواند با آن مخالفت کند. آکینچی در طول مبارزات انتخاباتی خود بر لزوم دستیابی به راهحلی مسالمتآمیز برای هر دو بخش شمالی و جنوبی قبرس اشاره داشته و برخلاف رقبای محافظهکارش که ترکیه را «سرزمین مادری» خود میخواندند، هیچ تمایزی بین جمهوریهای جنوبی و شمالی قائل نمیشود. رئیسجمهوری جدید از سال 2003 و با تأسیس «جنبش صلح و دموکراسی» و رهبری «حزب دموکراسی اشتراکی» دائما از اتحاد دو قبرس حمایت و اعلام کرده است بدون هیچ خط قرمزی پا به مذاکرات خواهد گذاشت. او وعده داده تا با احترام به خواسته دولت جنوبی مبنیبر آزادسازی شهر «واروشا» که از سال 1974 در اشغال هزاران سرباز ارتش ترکیه است، بتواند به توافقاتی پیرامون تعلیق محدودیتهای تجاری و پروازی به خاک قبرس شمالی نیز دست یابد.
وی امیدوار است مناقشه 50 ساله قبرس پایان یابد و با کمک رهبران یونانی قبرس، زمینه سعادت مردم و نه درد و رنج مردم را فراهم شود. وی درباره نگرانیهای مقامات آنکار درباره رویکردی که برای قبرس در پیش گرفته است، تاکید کرده است تاکنون نگرانی خاصی مشاهده نکردهام. مقامات ترکیه آنچه انجام دادهاند که باید انجام دهند. آنها به طور رسمی در انتخابات دخالت نکردهاند. این گونه اقدامات در تاریخ ما به ندرت اتفاق افتاده است. قرار است آکینچی بزودی مذاکرات طولانی وحدت قبرس را که شش ماه است به تعلیق درآمده است با بخش یونانی نشین جزیره ازسر گیرد.
وی تاکید کرده است«من سیاست اعتمادسازی را برای یافتن راه حلی سیاسی دنبال خواهم کرد. مساله قبرس هم داخلی و هم بینالمللی است و من در مسایل داخلی و همچنین در روابط مان با ترکیه نگاه و نگرشی متفاوت را نمایندگی میکنم. من رئیس جمهوری خواهم بود که در منازعات حزبی دخالت نخواهد کرد و بر مشکلات مردم متمرکز خواهد شد. مستقل و بی طرف رفتار خواهم کرد و همزمان با همه آنها کار و مذاکره خواهم کرد. شهروندان یونانی قبرس میدانند که من مایلم که یونانیان و ترکهای قبرس برای بهبود جامعه شان با یکدیگر همکاری کنند. من نه تنها از حقوق مردم دفاع میکنم، بلکه برای بهبود وضعیت هر دو گروه تلاش خواهم کرد. امیدوارم با همکاری رهبران قبرس یونانی بتوانیم قبرسی را به نسلهای آینده بسپاریم که برای همه ساکنان جزیره نیکی و خوبی به همراه بیاورد و نه اینکه یادآور گذشته باشد.
پیروزی آکینچی با استقبال طرف یونانینشین روبرو بود. آقای آناستاسیادس رئیس جمهوری این بخش قبرس اعلام داشته است «به صورت قطعی، این امیدواری وجود دارد که شاهد یکپارچگی دوباره جزیره قبرس باشیم و انتخاب آکینچی چشم انداز همکاری و صلح را میگشاید. ما دست خود را برای همکاری دراز کردهایم و امیدوارم پاسخی وجود داشته باشد تا جزیره شاهد چشم اندازهای امنیتی و رفاه باشد». وی انتخاب اکینچی را فرصتی برای تشکیل یک دولت مدرن بر مبنای ارزشها و اصول اتحادیه اروپا دانسته و اعلام کرده است آینده مذاکرات بسته به اراده طرف ترکنشین است که میتواند دست دوستی یونانیان را فشرده یا همچون ماه اکتبر گذشته که در اعتراض به اکتشافات نفتی و گازی همسایه یونانینشین خود در حریم آبهای شمالی جزیره، میز مذاکرات را ترک کرده بود، فرصت تاریخی دیگری برای اتحاد جزیره را از دست بدهد.
سخنگوی قبرس یونانینشین تاکید کرده است:«رئیسجمهوری قبرس با آکینچی مذاکرات مفصلی داشته است و نهایتا توافق کردند که بزودی با یکدیگر ملاقات کنند. مذاکرات صلح میان جوامع قبرس ترک و یونانینشین اکتبر گذشته مسکوت ماند و نشست دوم ماه مه اولین دیدار رهبران دو جامعه مخالف از سپتامبر 2014 بوده است. یونان به عنوان متحد اصلی قبرس جنوبی خواستار پیوستن ترکهای قبرسی به بخش یونانی نشین و قرار گرفتن آنها در مدیریت واحد یونانیها است.
رهبر قبرس ترکنشین اعلام کرد که گفتوگوی تلفنی کوتاهی با اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه داشته است. این مکالمه در حالی انجام شد که دو طرف اخیراً وارد جنگ لفظی شده بودند که عمده دلیل آن روابط آتی قبرس ترکنشین با ترکیه بود اردوغان در پیام خود تأکید کرد که مذاکرات قبرس در دوره جدید با عزم و اراده قبلی ادامه خواهد یافت. رسیدن مذاکرات قبرس به نتیجهای عادلانه و قابل قبول، اولویت ترکیه خواهد بود. در مذاکرات قبرس از موضعی مبتنی بر پیداش راهحل به هر بهایی و هر چه که باشد، پیروی نخواهیم کرد. در این دوره حساس، ترکیه نیز به عنوان کشور تضمینکننده، مسئولیتها و وظایف خود را که از مسئولیتهای بینالمللی نشأت میگیرد، به جای خواهد آورد.
البته سخنان آکینچی مبنی بر لزوم تغییر رابطه مادری و فرزندی بین این بخش و ترکیه با خشم رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه رو به رو شد. وی در اولین نطق خود از رابطه بخش ترک نشین با ترکیه به عنوان دو کشور برادر یاد کرد و تاکید کرده است بخش ترک نشین قبرس پس از گذشت چهل سال دیگر کودک نیست و بزرگ شده است و میخواهد روی پای خود بایستد. سخنان آکینجی با خشم اردوغان رو به رو شد «گویا گوش آکینجی آنچه از دهانش خارج می شود را نمی شنود. ترکیه برای بخش ترک نشین قبرس فداکاریهای زیادی انجام داده و هنوز هم نگاه ترکیه به آن بخش مانند مادری است که میخواهد از فرزند خود مراقبت کند». آکینجی در پاسخ به سخنان اردوغان اعلام داتشه است:«ما دیگر بزرگ شدهایم و نمیخواهیم که همچنان فرزند باقی بمانیم؛ ما نمیخواهیم که همچنان کودک باشیم، میخواهیم که بزرگ بشویم و روی پای خود بایستیم و ترکیه نیز ما را بشناسد، به رغم اینکه در خاک کوچکی زندگی میکنیم، دوست داریم که خودمان باشیم و ترکیه نیز باید این واقعیت را بپذیرد». احمد داوود اوغلو نخست وزیر ترکیه نیز ضمن گفتگوی تلفنی با آکنجی رئیس جمهور جدید جمهوری ترک قبرس شمالی به وی تبریک و تاکید کرده است کمکهای سازنده ترکیه بعنوان کشور ضامن برای پیدایش یک راه حل عادلانه و پایدار به مسئله قبرس که مردمان هر دو بخش ترک و یونانی جزیره را تحت تضمین قرار دهد، ادامه خواهد یافت».
همانطور که انتشار میرفت انتخاب آکینچی با استقبال سازمان ملل رو به رو بود. این سازمان از آکینچی و آناستاسیادس دعوت کرده تا برای از سرگیری مذاکرات وحدت در اسرع وقت با هم دیدار کنند. مشاور ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور قبرس ضمن تبریک به ساکنان شمال قبرس، از پایان بن بست در مذاکرات ششماهه روند صلح در آینده نزدیک خبر داده و اعلام کرد ابتدای ماه آینده راهی قبرس خواهد شد تا مقدمات ازسرگیری مذاکرات را فراهم کند. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز ضمن تبریک به آکنچی اعلام داشت به حمایت از روند مذاکرات قبرس تحت حمایت سازمان ملل در نقطه همفکری پیرامون تشکیل فدراسیون دو جامعهای و دو منطقهای در جزیره قبرس ادامه خواهند داد.
قبرس درسال 1960 از انگلیس استقلال یافت. در این زمان ترکها و یونانیها با هم زندگی میکردند اما بیشتر جمعیت آن را یونانیها تشکیل میدادند. صلح و آرامشی که پس از استقلال در این جزیره برقرار بود بسیار کوتاه مدت بود، چرا که ملی گرایان حاکم بر یونان تلاش کردند این جزیره را به خاک کشورشان ضمیمه کنند. در سال 1974 افسران یونانی کودتایی را علیه قبرس تدارک دیدند. ترکیه نیز در حمایت ترکهای این جزیره وارد عمل شد و حدود 38 درصد خاک این جزیره را به تصرف خود در آورد. پس از سقوط حکومت سرهنگها در آتن و برقرار دوران جدید دموکراسی در این کشور مقامات ترکیه حاضر نشدند نیروهای خود را از قبرس خارج کنند و خواستار تقسیم این کشور کوچک شدند.
مردم قبرس ترک نشین بیش از 40 سال است در منطقهای زندگی میکنند که به دلیل تقسیم آن در پی مداخله نظامی 1974 ترکیه، با مشکلات جدی در جامعه بینالمللی روبرو هستند و به استثنای ترکیه راه ارتباطی با جهان ندارند. بخش یونانی نشین که در جامعه بینالمللی به عنوان جمهوری قبرس شناخته میشود، تنها دولت رسمی جزیره خوانده میشود. ترکیه و یونان هر کدام از یک بخش از جزیره حمایت نموده و مهمترین عامل بدون حل ماندن مذاکرات وحدت نیز تاثیرات این دو کشور بر فرایند مذاکرات است. طی چهل سال گذشته علیرغم برگزاری بیش از یک صد نشست برای ایجاد وحدت که رهبران وقت دو بخش قبرس برگزار کردهاند، نتایج مثبتی نداشته است.
اقتصاد بخش ترکنشین به شدت به کمکهای ترکیه وابسته است آنکارا هر سال حدود 900 میلیون دلار به بخش ترک نشین قبرس کمک مالی نموده و در همین راستا از منابع طبیعی این منطقه به نفع خود استفاده میکند. هنوز پول ترکیه (لیره ترک) در بخش ترک نشین رایج است و بخش مهمی از بودجه این بخش را ترکیه تامین میکند، اما بخشی از مردم نیز به لحاظ فشار اقتصادی با پذیرش تابعیت بخش یونانی نشین و اخذ گذرنامه آن، دنبال یک هویت قابل قبول در سطح بینالمللی برای خود هستند. مداخلات ترکیه در قبرس، برای ترکیه در سالهای گذشته مشکل ساز شده است که مهمترین آن ممانعت از عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا بوده است.
مهمترین چالشی که در دوره اخیر پیش روی مذاکرات وحدت بود، اقدام بخش یونانینشین برای کشف و استخراج نفت و گاز از سواحل قبرس در دریای مدیترانه بود که با انصراف شرکت بزرگ «انی» ایتالیا از این اقدام و فراخوان کشتی تحقیقاتی ترکیه از سواحل قبرس زمینه برای از سرگیری مذاکرات در این جزیره دوباره فراهم شده است. بنظر میرسد تنها راه حلی که پیش روی طرفین مذاکره کننده و نمایندگان سازمان ملل در جزیره قرار دارد، تشکیل دولت فدرال است. نتیجه انتخابات بخش شمالی قبرس نشان میدهد حرکت مردم این منطقه در مسیر استقلال بیشتر و دور شدن تدریجی از حاکمیت جمهوری ترکیه در روند تحولات سیاسی - اجتماعی و حتی اقتصادی است.
درخواست یونانی تبارهای قبرس در خصوص خروج نیروهای نظامی و اتباع ترک از قسمت شمال، بازگشت پناهجویان یونانی به این منطقه و چگونگی تقسیم قدرت سیاسی در این کشور مهمترین مسایل مورد مناقشه است. با به قدرت رسیدن اکینچی در بخش ترکنشین قبرس امیدهای جدیدی برای حل این مسئله دیده میشود چرا که اکینچی به دنبال راه حلی سیاسی برای برون رفت از این وضع و تقویت اعتماد سازی متقابل است. با تغییرات بوجود آمده در این بخش قبرس این پرسش مطرح است آیا این تغییرات میتواند در نهایت موجب تغییرات اساسی در سیاستهای دولت قبرس شمالی گردد است یا وعدههای تکراری دولتمردان این منطقه بازهم ادامه خواهد یافت؟ ساکنان قبرس شمالی یا همچنان باید در کنار ترکیه باشند یا با همسایه جنوبی خود کنار آمده و سهمی در دولت و متعاقبا اتحادیه اروپا داشته باشند.
اخبار بین الملل - خبرآنلاین
ویدیو مرتبط :
رفع خار پاشنه آشیل و ترمیم تاندون آشیل
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پاشنه آشیل مذاکرات هسته ای در مرحله ششم در وین چیست؟
اخبار سیاست خارجی - پاشنه آشیل مذاکرات هسته ای در مرحله ششم در وین چیست؟
بیش از یک دهه است که پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران در زمینه بهره برداری و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای به دلیل عدم حسن نیت غرب در مذاکرات، تبدیل به یکی از پیچیده ترین موضوعات بین المللی شده است که ایران و پنج قدرت دارای حق وتو شورای امنیت به همراه آلمان را در گیر خود ساخته است.
سوالی که در این زمینه وجود دارد این است که چرا این پرونده این همه دارای افت و خیز می شود و چرا به یکباره حل و فصل نمی شود. پاسخ آن روشن است جدای از منافع استراتژیک همه اعضای شورای امنیت در تطویل این مذاکرات در خلال سالهای گذشته و همراهی و اتحاد پنهان آنها در این زمینه، ساده انگاری، سوء محاسبه، زیاده خواهی و عدم اطلاع کافی غرب و بویژه آمریکا از عناصر و مولفه های درگیر در این پرونده در داخل ایران دستمایه لازم را برای تطویل مذاکرات و پیچیده کردن آن فراهم کرد، موضوعی که بیش از همه سبب بروز خسارت به غرب از نظر امنیت انرژی، استراتژیک و منطقه ای شد به نحوی که سیاست خارجی آمریکا علاوه بر فریب رقبای دیرینه، عملا گروگان لابیستهای افراطی عربی- صهیونیستی منطقه ای شد و خسارات و هزینه های زیادی را به مردم این کشور تحمیل کرد.
به نظر می رسد آمریکا با آسیب شناسی منطقی رهیافتهای منطقه ای خود در یک دهه گذشته به این اشتباهات اذعان دارد و به همین دلیل هم مخصوصا ظرف سالهای اخیر در دولت جدید تلاش سیستماتیک و هدفمندی را برای اصلاح اشتباهات گذشته خودآغاز کرده است. چون در همه گزارشات منتشر شده از سوی دور اندیشان و کانونهای فکری آمریکا این کشور ترغیب شده است که سیاست جدیدی را در قبال ایران در پیش گیرد و با حسن نیت وارد مذاکرات جدی با ایران شود و تلاش نماید ضمن درک واقعیتهای هسته ای صلح آمیز ایران تنش با این کشور را مهار نماید. روی کار آمدن دولت یازدهم در ایران و بکار گرفتن یک تیم دیپلماتیک در زمینه هسته ای سبب تسهیل و تسریع در به نتیجه رسیدن مذاکرات آغاز شده در یکی از کشورهای منطقه و نهایتا به نتیجه رسیدن توافق ژنو شد.
به جرات می توان گفت که توافق ژنو نقطه عطفی در تعاملات ایران و غرب در زمینه مذاکرات هسته ای بود چون غرب و مخصوصا آمریکا با اصلاح سیاست غیر واقع بینانه خود گزینه غنی سازی صفر برای ایران را کنار نهاد و اجرای حق غنی سازی ایران را به رسمیت شناخت. پر واضح است که دشمنان دیرینه عادی سازی پرونده هسته ای ایران که تمام منافعشان در طولانی شدن و پیچیده شدن مذاکرات بود چنین تغییر رهیافتی را کاملا به ضرر خود می دانستند به همین دلیل از همان فردای توافق ژنو مانع تراشی را آغاز نمودند و بعد از توافق ژنو جریان تندرو مخالف مذاکرات که خود را در شرایط دشواری می دیدند از هر تلاشی جهت صدمه رسان به مذاکرات استفاده کردند. آنها با انجام اقدامات عقلانی و غیر عقلانی که شامل لابی گسترده در سنا و کنگره صرف هزینه کلان برای ایجاد جنگ روانی و قهر کردن از کار در نهادهای معروف بین المللی بود تلاش کردند این روند به نتیجه نرسد.
یکی از این اقدامات ایجاد جنگ روانی و جو تبلیغاتی با هدف تشویق غرب به اتخاذ مواضع حداکثری بوده است. متاسفانه دشمنان فرآیند مذاکرات شناخت کافی از فرهنگ حماسی ملت ایران دارند و می دانند که اگر غرب را وادار نمایند مواضع حداکثری و زورمدارنه خود را تکرار کند ایران به هیچ وجه شانسی برای موفقیت مذاکرات فراهم نمی کند و نهایتا مذاکرات با شکست روبرو می شود و به همین دلیل پاشنه آشیل مذاکرات اتخاذ سیاستهای حداکثری بدعت گرایانه و فرا قانونی از سوی غرب است. در کمال تعجب و تاثر ناظرین بین المللی ما شاهد این هستیم که این تبلیغات دست راستی مخالفین مذاکرات بی نتیجه هم نبوده است و سبب شده است که برخی غربیها با استناد به این جو روانی تصنعی ایجاد شده از سوی دشمنان مذاکرات، یک نگاه حداکثری را در مذاکرات جامع مطرح کنند که نه تنها سازنده نیست بلکه ممکن است کل مذاکرات را با خطر جدی مواجه سازد.
به عنوان نمونه برخی پیشنهادات مطرح شده از سوی غرب در خلال مذاکرات وین از جمله در زمینه جلوگیری از ایجاد توان خروج از معاهده از سوی ایران از طریق آنچه که آنها آنرا به اصطلاح خود "ظرفیت فرار سریع" rapid breakout capability می نامد، یک بدعت در سیستم حقوقی رژیم عدم اشاعه است که مبتنی بر بدبینی مطلق است، به اصل معاهده لطمه می زند، غیر قابل اجراست و به هیچ وجه دارای مبنائی در این رژیم نیست. پروراندن این مفهوم غیر قانونی و استفاده از آن به عنوان پایه ای برای محدود کردن شدید برنامه هسته ای ایران بزگترین خطر برای مذاکراتی است که در وین جریان دارد. چون ممکن است زیاده خواهی غرب مذاکرات را وارد مسیر غیر قابل جبران نماید.
از نظر دیدگاه حداکثری برخی غربیها , در مورد ایران باید یک شرایط ویژه باشد و نظارت تنها کفایت نمی کند و علاوه بر اینکه باید هرگونه انحراف به مقاصد نظامی را در همان موارد اولیه تشخیص داد در عین حال نیز زمان لازم برای واکنش جامعه بین المللی علیه برنامه هسته ای در صورت خروج ایران از سیستمهای نظارتی فراهم شود. موضوعی که نوعی بدعت و زیاده خواهی است. از نظر این جناح تند رو در غرب مدت زمان لازم برای ورود به باشگاه هسته ای به تعداد و نوع سانتریفوژها، میزان ذخیره ماده غنی شده و امکان تولید پلوتونیوم بستگی دارد. باید تعداد سانتریفوژهای موجود در ایران را محدود کرد، سایت اراک را به یک سایت آب سبک تغییر داد تا امکان تولید پلوتونیوم وجود نداشته باشد، فکری برای تامین سوخت راکتورهای ایران از طریق یک بنگاه سوخت یا ایجاد یک کنسرسیوم کرد، راکتورهای تحقیقاتی را بجای راکتور برق در ایران ایجاد کرد چون این را کتورها از سوخت کمتری استفاده می کنند و نهایتا تلاش نمود تا توانمندی فنی حرکت ایران به سمت سلاح هسته ای را محدود کرد.
همچنین به گفته آنها بایستی یک سیستم نظارتی ویژه بسیار فراتر از پروتکل الحاقی و قرارداد پادمان برای ایران خلق شود چون ایران سابقه نقض تعهد داشته است و نقضهای پادمانی گذشته ایران به همراه سیاستهای انکاری در رد ارزش قطعنامه های شورای امنیت، و سایر مکانیزمهای بین المللی مقبول جامعه جهانی زمینه ای برای هرگونه مماشات با ایران باقی نمی گذارد.
هیچ یک از این درخواستها مبنای حقوقی در ساختار موجود رژیم عدم اشاعه ندارد و ایجاد کننده بدعت های خطرناک، غیر قانونی و غیر قابل قبول در این ساختار محسوب می گردد.
واقعیت تلختر این است که خود غربیها هم می دانند که این خواسته های حداکثری غرب بی توجهی به مبانی حقوقی است که طی دهه های گذشته در زمینه قاعده مند کردن عدم اشاعه ایجاد شده و فراتر رفتن از این قواعد از سوی غرب است. موضوعی که نه تنها مورد مخالفت ایران به عنوان رئیس عدم تعهد است بلکه مورد مخالفت بسیاری از کشورهای جهان قرار دارد که همگی تلاش داشته اند تا این چارچوب قاعده مندی بین المللی را حفظ و طی سالها آنرا تکمیل و رعایت نمایند.
توصیه من به غربیها و مخصوصا آمریکا ئیها این است که از عزم ایجاد شده استفاده نمایند فرصت را دریابند و فریب دشمنان مذاکرات را نخورند و در دام این نگاه حداکثری که بازتاب نیازها و دیدگاههای طیف راست گرای موجود در کنگره، مراکز مطالعاتی دست راستی و برخی رسانه های آمریکا و خارج از آمریکاست و فاقد نگاه راهبردی، بی توجه به مبانی اولیه معاهدات بین المللی تشکیل دهنده رژیم عدم اشاعه، واقعیتهای هسته ای موجود درایران و فاقد درک کافی از مواضع و اظهارات ایران است ، نیافتند و روی مواضع غیرعملی، متناقض و غیر واقع بینانه اصرار نورزند چون این مفاهیم نوعی بدعت در رژیم عدم اشاعه است که تنها مذاکرات را پیچیده تر می کند.
خوب است عقلای غرب و تصمیم گیر غرب به نصایح خیر خواهان غربی مانند پیتر جنکینز گوش فرا دهند و یکبار دیگر این موضوع را بررسی کنند که چرا غرب در مذاکرات سالهای 2003 تا 2005با ایران شکست خورد. آیا غیر از این بود که زیاده خواهی و سوء محاسبه غرب، بزرگترین فرصت تاریخی را از آنها گرفت.آیا به راحتی نمی شد این موضوع را در همان تاریخ حل و فصل کرد و ضمن حفظ حقوق ایران این همه فرصت را از دست نمی داد؟ آیا زمان آن نرسیده است که غرب از تجربیات تلخ گذشته در اصرار بی دلیل به خواسته های غیر قانونی و زیاده خواهیهای بی مورد دست بردارد.
الان در شرایط زمانی هستیم که غرب باید به یک رویکرد واقع بیننانه رو آورد و بجای ارائه این بدعتها و پیشنهادات غیر عملی و غیر منطقی، که قبلا ناکارآمدی خود را نشان داده است، واقعیتهای موجود هسته ای ایران را بپذیرد و با توجه به دیدگاههای راهبردی و موانع سه لایه ایران در زمینه عدم حرکت به سمت سلاح هسته ای، پیشنهادات عملگرایانه ای جهت اجرا ارائه می داد، راه حلی که مبتنی بر احترام به حقوق ملتها، رعایت مقررات رژیم عدم اشاعه به صورت غیر تبعیض آمیز و احترام به مصوبات و معاهدات بین المللی برای اجرای حق غنی سازی ایران با توجه به واقعیتهای عینی بود. این راه حل با توجه به اراده سیاسی و موج ایجاد شده در کشورهای مذاکره کننده، امری دور از دسترس نیست فقط باید تا پنجره فرصتها باز است از آن استفاده کرد. یقینا این باز بودن پنجره فرصتها دارای محدودیت زمانی است و باید وقت را با پیشنهادات غیرعملی،غیر حقوقی و مبتنی بر مفروضات اشتباه به هدر نداد.
دکتر محمد حسن دریایی: استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد خلع سلاح و امنیت بین الملل
اخبار سیاست خارجی - تابناک