اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پاسخ محمد مطهری به حسین شریعتمداری: چرا تا کسی را جاسوس و همجنس‌باز ننامید روزتان شب نمی‌شود؟



اخبار,اخبار سیاسی ,همجنس‌بازی

 

اخبار سیاسی - پاسخ محمد مطهری به حسین شریعتمداری: چرا تا کسی را جاسوس و همجنس‌باز ننامید روزتان شب نمی‌شود؟

محمد مطهری - فرزند شهید مرتضی مطهری - به مطلب درج شده در روزنامه کیهان با عنوان «دعوت از آمریکایی همجنس باز برای تبیین اندیشه شهید مطهری!» پاسخ داد.

به گزارش ایسنا، وی استفاده از واژه «همجنس‌باز» برای «پروفسور کلی جیمز کلارک» را عنوانی شرم‌آور خوانده و ضمن انتقاد شدید از درج این مطلب، آورده است: برای من قابل درک نیست که چرا کیهان تا کسانی را جاسوس و همجنس‌باز و مزدور و ساده‌لوح و ... ننامد روزش شب نمی‌شود.
 
مطهری در بخش دیگری از این جوابیه خطاب به حسین شریعتمداری آورده است: نه منکر برخی خدمات کیهان در برخورد با دشمنان انقلاب هستم و نه نافی زحماتی که برای این انقلاب و نظام متحمل شده‌اید. مانند شما خطر فرهنگی جدی و جدیدی برای انقلاب احساس می‌کنم و نیز می‌دانم نگران نفوذ اندیشه‌های غربی هستید.

اما بدون مبالغه و با توجه کامل به پاسخگویی در محضر الهی، عمیقا اعتقاد دارم که در دو دهه اخیر در میان غیراندیشمندان، هیچکس مانند جنابعالی به سبب برخوردهای غیرمنصفانه و غیرعلمی و مملو از تمسخر و افترا و اتهام با دگراندیشان و نواندیشان، در گسترش افکار سکولاریستی و روشنفکرمآبانه غربی در میان جوانان ایرانی و حتی مسأله‌دار کردن آنان با نظام، مؤثر نبوده است؛ برخوردهایی که برخلاف رهنمودهای رهبر بزرگوار انقلاب همواره «دفع حداکثری» و پشت کردن به «مجادله احسن» سرلوحه آن بوده است.
 
به گزارش ایسنا، متن کامل این جوابیه که به گفته محمد مطهری، "روزنامه کیهان در مخالفت صریح با قانون مطبوعات از انتشار آن استنکاف ورزیده"، آمده است:
 
«جناب آقای حسین شریعتمداری مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان،
 
با عرض سلام، در ستون اخبار ویژه مورخه سه شنبه 20 خرداد ماه 93، خبری تحت عنوان «دعوت از آمریکایی همجنس باز برای تبیین اندیشه شهید مطهری!» آمده بود. نکات دهگانه ذیل که دو برابر حجم متن حضرتعالی است برای آگاهی خوانندگان شما تقدیم می گردد:
 
1. فرد مورد اشاره که نخواسته‌اید در عنوان شرم آور خود حتی نام استاد یا فیلسوف به او بدهید، پروفسور کلی جیمز کلارک فیلسوف خداباور مسیحی و از مقابله‌کنندگان معروف با الحاد در غرب است که کتاب او تحت عنوان «بازگشت به عقل» دو بار به فارسی ترجمه شده، و برای اثبات این ادعا که خداباوری به میان فیلسوفان معاصر غربی بازگشته نیز کتاب نوشته است.

وی صریحا در آثارش همجنس بازی را عملی «غیراخلاقی»، «خلاف تعالیم مسیح» و «خلاف طبیعت انسانی» می-داند و در جریان سفر اخیر، در سخنرانی خود در دانشگاه ادیان و مذاهب قم نیز به صراحت علیه همجنس‌بازی موضع گرفت.

کلارک از مخالفان جدی داکینز مشهورتربن ملحد جهان است و در ابتدای پاورپوینت خود در دانشگاه تربیت مدرس با کمک گرفتن از یک شخصیت کارتونی وی را به سخره گرفت. لطفا مستند این اتهام که شخص کلارک را در عنوان مطلب صریحا «همجنس باز» خوانده‌اید به روشنی بیان فرمایید.

تنها احتمالی که در مورد منبع کیهان به ذهن می رسد شنود، دوربین مخفی یا چیزی از این قماش است. در این صورت نوار را بازبینی فرمایید. حتما تشابه چهره بوده است.
 
2. جالب است که حتی در «متن» خبری که ذیل عنوان «دعوت از آمریکایی همجنس باز برای تبیین اندیشه شهید مطهری!» آورده اید، هرگز کلارک را «همجنس باز» نخوانده‌اید؛ یعنی متن خودتان هم تیتر شما را باور نکرده است!

در متن، از او فقط با اتهام دروغ دیگری به عنوان «مدافع جدی همجنس بازی» یاد کرده‌اید که توضیح خواهم داد. نمی دانستیم «کم‌حافظگی»، در فاصله میان تیتر و متن هم می تواند خود را نشان دهد. بعید است «مدافع هم جنس‌بازی» و «همجنس‌باز» در قاموس کیهان به یک معنا باشد. در این صورت باید مثلا «مدافع قتلهای زنجیره ای» را با «قاتل زنجیره ای» یکی دانست که بعید است به آن ملتزم باشید. این تضاد میان تیتر و متن را روشن بفرمایید.
 
3. این نگاه، یک سکه رایج در غرب است - و البته از نظر اسلامی نامقبول - که حقوق اقلیت ها با هر نوع اعتقاد و عملکرد، ولو همجنس بازی باشد، باید محترم شمرده و به رسمیت شناخته شود و اکثر متفکران غربی به شدت به آن اعتقاد دارند.

 کلارک نیز همجنس بازی را تقبیح می کند ولی معتقد است باید به حقوق آنان احترام گذاشت. اتفاقا او این امتیاز را با یک انگیزه دینی می‌دهد تا امتیازی بگیرد؛ یعنی اینجا کوتاه می آید تا در عوض، مسیحیانی که در جوامع مختلف غیرمسیحی در اقلیت هستند، به صرف اقلیت بودن، حقوقشان تضییع نشود.

 این نگاه - که البته نادرست است - به معنای دفاع مطلق از حقوق هر نوع اقلیتی، اعم از مسلمان و مسیحی و رنگین پوست و ملحد و شیطان پرست و همجنس باز و ... است نه دفاع ازعمل همجنس بازی، چه رسد به اینکه خود فرد را همجنس باز بدانیم!

این مانند آن است که در ایران ما یک بانوی عفیف به هر دلیل بر حفظ حقوق زنان خیابانی تأکید کند و کیهان بلافاصله او را نه تنها «حامی خودفروشی» بلکه «فاحشه» بنامد. کلارک که حامی جدی حقوق اقلیتها به طور مطلق است، چندین بار در دفاع از حقوق مسلمانان در آمریکا، قلم زده و اهانت به قرآن را نیز تقبیح کرده است.
 
4. قاطعانه و بی‌تأمل بر این باورید که محروم کردن کسی که به نوعی تفکر لیبرالی دارد از ورود به ایران و تماس با متفکران ایرانی، خدمت به اسلام و انقلاب است. مثالی می زنم. پروفسور جیمز رایمر از متفکران منونایت، بیش از ده سال متناوبا با مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) جلسات گفتگو داشت و با آیت‌الله مصباح یزدی دیدارهای صمیمانه ای داشته است.

 پروفسور رایمر که دقیقا مثل کلارک، ضد همجنس بازی و در عین حال حامی حقوق آنان به عنوان یک اقلیت است در ابتدا، مانند اکثر متفکران در غرب و تحت تأثیر تبلیغات غربی، شدیدا از برگزاری جلسات با مسلمانان اکراه داشت. اما در این اواخر چنان شیفته تفکر شیعی شده بود که می‌گفت نمی دانم «منونایت شیعه» هستم و یا «شیعه منونایت».

حتی در گفتگوهای خصوصی درباره شرایط شیعه شدن پرسش می کرد. در این تکاپو بود که به بیماری سرطان از دنیا رفت. این که دشمنان واقعیِ ایران اسلامی از ورود متفکران خارجی به ایران نگرانی دارند یکی از دلایل اصلی‌اش همین است که نمی خواهند تصورها و تصویرهای مغرضانه ای که برای القای آن در اذهان فرهیختگان غربی، سالها زحمت کشیده اند تغییر یابد.

اتفاقا پروفسور کلارک قبل از آنکه توسط چند برادر مشهدی و کیهان مورد عنایت ویژه قرار گیرد، گفته بود اولین اقدام من پس از بازگشت به آمریکا، انتشار مقاله‌ای درباب تصورات غلطی است که در ذهن ما از ایران و متفکران ایرانی وجود دارد.
 
5. نوشته‌اید: «کدام نکته غامض و گفته نشده در اندیشه شهید مطهری است که توسط کلارک حامی رژیم صهیونیستی و مدافع همجنس‌بازان کشف و حل شد!؟». کاملا پیداست که تفاوت میان یک همایش بین المللی درباره «اندیشه های یک متفکر اسلامی» با یک همایش بین المللی درباره موضوعاتی مثل «ارولوژی» و «نانوتکنولوژی» برای جنابعالی روشن نیست.

در همایش نوع دوم است که از مهمان غربی انتظار دارند که آخرین دستاورد های علمی در موضوع مورد نظر را تبیین کند، اما در همایش بین المللی شخصیتی تقریبا ناشناخته در غرب مثل شهید مطهری، مهمترین هدف آن است که عمق اندیشۀ او به غربیها معرفی گردد وبه تبع آن مبانی تفکر غربی به چالش کشیده شود تا آن متفکر اسلامی در بالاترین سطح آکادمیک جهان مطرح شود.

 بنا براین، هدف آشنا ساختن اندیشمندان جهانی با آن متفکر است و کسی انتظار ندارد یک فیلسوف خارجی با خواندن چند کتاب ترجمه شده، «امری غامض و گفته نشده» از آثار استاد را برای کسانی که بیست یا سی سال در آثار او کار کرده اند «تبیین» کند. به همین منظور ماهها پیش از همایش، ترجمه چند اثر استاد از جمله کتاب علل گرایش به مادیگری برای فیلسوفانی مثل چارلز تالیا فرو و جیمز کلارک ارسال شد. جالب اینکه کلارک بدیع ترین نکته استاد در آن کتاب را مطلع مقاله خود قرار داد.
 
6. یکی از ایرادات جنابعالی به حضور کلارک این است که معتقد است دین نقشی در حاکمیت ندارد و به «دین رحمانی» معتقد است و «قانون ارث» را قبول ندارد.

نمی‌دانم این را از باب رفع خستگی نوشته‌اید یا مقصود جدی داشته اید. اگر فرض دوم صحیح باشد پس لطفا به وزارت خارجه پیشنهاد بفرمایید که در فرم ویزاهایی که برای متفکران خارجی داده می شود چند عبارت را با جای تیک مشخص کنند تا آنان قبل از سفر به ایران درباره حاکمیت دین در جامعه، اعتقاد به دین رحمانی، قانون ارث، مسأله قصاص، قطع دست سارق، تفاوت ارث زن و مرد و ... نظر خود را اعلام نمایند که از همان ابتدا صدور ویزای آنان منتفی گردد تا پس از ورود، با تهمت همجنس بازی و جاسوسی بدرقه نشوند.
 
7. آقای کلارک در یک میزگرد با موضوع «عقل و دین» در جریان همایش بین المللی اندیشه های فلسفی شهید مطهری در قم شرکت کرد و پاسخ مناسب و کاملی هم گرفت.

 نمی دانم جنابعالی چه برداشتی از قدرت اسلام و متفکران اسلامی در مواجهه با چالش های غربی دارید که چنین از حضور یک متفکر غربی در ایران احساس هراس می کنید و اسلام را این قدر ذلیل و ترسو به نمایش می گذارید؟

 وانگهی، فرض کنید جلوی حضور فیزیکی آنان را گرفتیم؛ آیا مطمئن هستید که در عصر اطلاعات که چندین هزار استاد و طلبه و دانشجوی ایرانی به طور همزمان و آنلاین می توانند پای صحبت یک متفکر غربی بنشینند، می توانید از رسیدن افکار آنان به ایران ممانعت کنید؟

 این چه خطری است که مسئولان فهیم جامعة المصطفی العالمیه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دانشگاه امام صادق(ع)و چندین مرکز معتبر دیگر که برگزارکنندگان دیگر برنامه‌های کلارک در تهران و مشهد بوده اند احساس نمی کنند و فقط کیهان، کیان اسلام را در خطر می بیند؟
 
8 . بسیاری از متفکران غربی که به ایران نیامده اند و بمباران تبلیغاتی غرب اجازه نمی دهد تصور درستی از ایران و تشیع داشته باشند فرق چندانی بین طالبان با به قول خودشان «آیت الله های ایران» قائل نیستند.

بنابراین بهترین راه برای آن که زحمات رسانه های غربی بر باد نرود و تصور غلط فرهیختگان غربی در همسان دانستن علامه طباطبایی و محمد العریفی و امام خمینی و ایمن الظواهری دست نخورده باقی بماند، ترساندن آنان از ورود به ایران است.

 جنابعالی که مدعی هستید از همه طرح های گذشته و حال و آینده صهیونیست ها آگاهی دارید بررسی بفرمایید آیا جلوگیری از مواجهه مستقیم متفکران خارجی با متفکران ایرانی از برنامه صهیونیست ها هست یا خیر؟

 با شرمندگی عرض می کنم که به خیال خود از مرز های دین پاسداری می‌کنید اما نمی دانید که در مسیر حفظ کردن تصور منفیِ متفکران غربی درباره تشیع و ایران اسلامی، ناآگاهانه به شکل خدمتگزاری مؤثر به دشمنان درآمده اید که نمونه آن برخوردی است که با مهمان همایش شهید مطهری کردید. خوشحال باشید که خبر اتهام همجنس بازی شما، به خود وی و روزنامه های خارجی نیز رسیده است و نام کیهان، در عرصه بین الملل مطرح شده است! فقط امیدواریم کلارک از عنوانی که در روزنامه کیهان یدک می کشید مطلع نشده باشد.
 
9. برای من قابل درک نیست که چرا کیهان تا کسانی را جاسوس و همجنس باز و مزدور و ساده‌لوح و .. ننامد روزش شب نمی شود. در این راستا! توجه جنابعالی را به مصاحبه «اختصاصی» کیهان مورخه 29 آذر 91 با تیری میسان (Thierry Meyssan) روزنامه نگار فرانسوی در جریان سفر به ایران جلب می‌کنم.

وی که به دلیل مواضع ضد آمریکایی‌اش شدیدا مورد اقبال کیهان و برخی رسانه‌های دیگر قرار گرفته بود رسما همجنس‌باز است و در مصاحبه با مجله اختصاصی همجنس بازان تصریح می کند که جنس مخالف هیچ جاذبه ای برای او ندارد.

 بد نیست برادران آن تشکل دانشجویی در مشهد که برای تصفیه حساب با جهاد دانشگاهی، این غائله را با ادعای پوچ حمایت کلارک از همجنس بازی به راه انداختند و نام شریف و عزیز مردان الهی و بی ادعای بسیجی را لکه دار کردند، آگاه باشند که شاخه همین تشکل دانشجویی در دانشگاه تهران برای همین آقای تیری میسان همجنس‌باز، در تاریخ 21 آذر 91 در دانشگاه تهران برنامه سخنرانی برگزار کرد. وی در رسانه ملی در برنامه زنده «راز» هم شرکت کرد!

به همین منوال، وقتی پروفسور جیانی واتیمو (Gianni Vattimo)، فیلسوف ایتالیایی ملحد و همجنس‌باز که به شرکت در راهپیمایی همجنس بازان مقید است، سخنران افتتاحیه همایش بین المللی روز جهانی فلسفه در ایران در سال 1389 بود، به دلایل معلوم! صد البته باید سکوت می‌شد.
 
10. ظاهرا در پیشفرض کیهان هر انسان غربی که به سرزمین های اشغالی می رود برای دهن کجی به مسلمانان است، در حالی که سفر به آن سرزمین از نظر مسیحیان معتقد، از آن جهت که فضایی است که حضرت عیسی در آن زندگی کرده، یک سفر معنوی محسوب می شود.

 بنابراین طبیعی است که یک متدین مسیحی به سرزمین های اشغالی رفته باشد. البته انصاف آنان متفاوت است. برخی معترض به رژیم صهیونیستی و برخی با آن همدل اند. حال فرض کنیم با بررسی پرونده یک فیلسوف غربی معلوم شود به اسرائیل دلبستگی شدید دارد.

چنین شخصی معلوم است که سخت تحت تاثیر تبلیغات جهانی است و بنابراین مادامی که اهل بحث و گفتگوست دعوت از او برای یک همایش علمی و دیدار با متفکران ایرانی و دیدن واقعیت ها از نزدیک، در شرایط مساوی نسبت به مهمانان ضد صهیونیست اولویت دارد. بله، هر گاه برای مسئولان ذی‌صلاح مشخص شود که این فرد بحث علمی را پوششی برای فعالیتهای دیگر قرار داده است طبعا ویزا برای وی صادر نمی شود.

همان مصلحتی که اقتضا می کند برخی شریکان و حامیان رژیم صهیونیستی که بعضا دستشان به خون مسلمانان آغشته است با مقامات ایران دیدار کنند و در مقابل دوربین خبرنگاران لبخند بزنند - که امری درست و در جهت منافع نظام اسلامی است - به طریق اولی اقتضا می کند متفکران جهانی که بعضا دلبستگی به این رژیم غاصب دارند برای آگاه شدن از حقایق و تبادل اندیشه با متفکران ایرانی با رعایت جوانب لازم، اجازه حضور در محافل علمی ایران را داشته باشند.
 
جناب آقای شریعتمداری! نه منکر برخی خدمات کیهان در برخورد با دشمنان انقلاب هستم و نه نافی زحماتی که برای این انقلاب و نظام متحمل شده اید. مانند شما خطر فرهنگی جدی و جدیدی برای انقلاب احساس می کنم و نیز می دانم نگران نفوذ اندیشه‌های غربی هستید. اما بدون مبالغه و با توجه کامل به پاسخگویی در محضر الهی، عمیقا اعتقاد دارم که در دو دهه اخیر در میان غیراندیشمندان، هیچکس مانند جنابعالی به سبب برخوردهای غیرمنصفانه و غیرعلمی و مملو از تمسخر و افترا و اتهام با دگراندیشان و نواندیشان، در گسترش افکار سکولاریستی و روشنفکرمآبانه غربی در میان جوانان ایرانی و حتی مسأله دار کردن آنان با نظام، مؤثر نبوده است؛ برخوردهایی که برخلاف رهنمودهای رهبر بزرگوار انقلاب همواره «دفع حداکثری» و پشت کردن به «مجادله احسن» سرلوحه آن بوده است.
 
با تجدید احترام،
محمد مطهری، معاون پژوهشی بنیاد علمی فرهنگی شهید مطهری» 

اخبار سیاسی - ایسنا

 


ویدیو مرتبط :
توهین یک دانشجو به حسین شریعتمداری و پاسخ وی..

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پاسخ حسین شریعتمداری به بیانیه آیت الله اردبیلی



 

 

 

پاسخ حسین شریعتمداری به بیانیه آیت الله اردبیلی

 

حسین شریعتمداری مدیر مسوول روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان "آن بلا نازل شده" به بیانیه آیت الله موسوی اردبیلی پاسخ داده است.

در این یادداشت آمده است: نگارش این یادداشت برای نگارنده ناگوار است و اگر بیانیه ای که پرداختن به آن موضوع این وجیزه است با سوءاستفاده دشمنان جمهوری اسلامی ایران روبرو نمی شد و ذوق زدگی سینه های آکنده از کینه های کور نسبت به اسلام و انقلاب و امام راحلمان«ره» را به دنبال نداشت، قلم به نیام کشیدن بایسته تر بود و عبور از کنار آن شایسته تر می نمود، اما...

اخیرا حضرت آیت الله موسوی اردبیلی با صدور بیانیه ای از برخی رفتارها که به گفته ایشان «خلاف شرع، قانون، اخلاق و کرامت انسانی است» و این روزها «به نام دفاع از اسلام و حکومت اسلامی» انجام می پذیرد، ابراز نگرانی کرده اند و تاسف خورده اند که این رفتارها، «روح عدالت طلبی، حق جویی و آزادی خواهی در هر نظام مبتنی بر تعالیم اسلامی را تهدید می کند.»

حضرت آیت الله موسوی اردبیلی اگر چه در این بیانیه سعی بر کلی گویی داشته اند ولی اشارات تلویحی بیانیه که «ابلغ من التصریح»! است نشان می دهد که متاسفانه اعتراض ایشان به واکنش منطقی و مشترکی است که مسئولان نظام و توده های چند ده میلیونی مردم علیه وطن فروشی آشکار و خیانت و جنایت سران داخلی فتنه از خود نشان داده اند.

آیت الله موسوی اردبیلی در ادامه بیانیه خود، باز هم بدون اشاره به اصل ماجرا آورده اند: «براساس هیچ یک از ضوابط شرعی، توهین و افترا به هیچ فرد و گروهی حتی در صورت اثبات جرم وی در محکمه عادله، جایز نمی باشد، حال آن که در شرایط امروز کشور، ناظر و شاهد تبدیل آن به روندی عادی و فراگیر هستیم» و افزوده اند ادامه این روند «چه بسا که موجب سخط الهی و نزول بلا گردد.» و آورده اند؛ «امید است که مسئولان محترم و آحاد ملت شریف ایران با یادآوری ارزش های گرانقدر اسلامی و با سرلوحه قرار دادن اجرای عدالت همراه با رافت و رحمت و التزام به قانون و توجه به حقوق شرعی و قانونی افراد، جهت رفع کدورت ها بکوشند و دوستان قدیم از در آشتی در آیند و سوابق مجاهدت ها و نیک خواهی ها از یاد نرود و عرصه کشور جولانگاه فرصت طلبان داخلی و خارجی نگردد.»

و اما، درباره بیانیه یاد شده گفتنی هایی است که با پوزش پیشاپیش از حضرت آیت الله موسوی اردبیلی، به برخی از آنها اشاره می کنیم؛

۱- سفارش و توصیه های کلی درباره اخلاق اسلامی نظیر «رعایت ضوابط شرعی»، «اجتناب از توهین و افتراء»، «حفظ کرامت انسانی» و امثال آن که در بیانیه آمده است از سوی عالمان دینی پسندیده و ضروری است ولی جای آن در «بیانیه» نیست! و از قضا، حضرت آیت الله نیز به این نکته توجه داشته و تأکید کرده اند که «برخی از رفتارهای این روزها» در نادیده گرفتن توصیه های اخلاقی یاد شده، باعث نگرانی و تأسف ایشان شده است ولی توضیح نداده اند که «ضمیر» سفارش حضرتشان کجاست و چه کسانی سفارش های اخلاقی و اسلامی مورد اشاره را نادیده گرفته اند؟! بدیهی است که سطرسطر بیانیه نشان می دهد که نگرانی و تأسف آقای موسوی اردبیلی از واکنش مردم و مسئولان نسبت به خیانت و جنایت سران وطن فروش و ضدانقلاب فتنه است و بیانیه در حمایت از آنها نوشته شده است ولی چرا این نکته با صراحت در بیانیه مطرح نشده است؟

شاید- تأکید می شود شاید- از آن روی که وابستگی سران فتنه به مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس و کینه توزی آنان علیه اسلام و انقلاب و امام(ره) به اندازه ای آشکار است که حضرت آیت الله موسوی اردبیلی به عنوان یکی از شخصیت های انقلابی ترجیح داده اند به صراحت نامی از آنها به میان نیاورند! که در این صورت احتمال دیگری در میان است و آن، اینکه برخی نزدیکان از اعتماد حضرت آیت الله سوء استفاده کرده و به نام آن بزرگوار بیانیه داده باشند! چرا که آیت الله موسوی اردبیلی تمامی عمر شریف خویش را در دفاع از اسلام و انقلاب و امام(ره) و نظام اسلامی صرف کرده اند و حمایت از دشمنان تابلودار امام(ره) و انقلاب و ستون پنجم رسوای دشمنان بیرونی با هیچ تفسیر و توجیهی نمی تواند به ساحت ایشان راه داشته باشد.

۲- بر فرض که بیانیه از سوی آیت الله موسوی اردبیلی صادر شده باشد، پای این پرسش به میان کشیده می شود که اگر حضرت آیت الله نگران رعایت اخلاق اسلامی و ضرورت پرهیز از توهین و افتراء هستند- که هستند و باید باشند- اولاً؛ کدام بخش از حرکت توده های میلیونی مردم و اقدام مسئولان درباره سران وطن فروش فتنه را بیرون از «اخلاق اسلامی و ضوابط شرعی» می دانند؟! و چرا در این باره توضیحی نداده و به کلی گویی بسنده کرده اند؟ مگر لازمه امر به معروف، نشان دادن «معروف» و شرط نهی از منکر، اشاره به «منکر» نیست؟ بنابراین اگر معروفی نادیده گرفته شده و منکری صورت پذیرفته از یک عالم برجسته دینی انتظار آن است که به این «معروف»های ترک شده و «منکر»های انجام گرفته، اشاره بفرمایند که نفرموده اند!

و ثانیاً؛ این سؤال در میان است که آیا حضرت آیت الله طی ۱۸ ماه گذشته از سوی سران و عوامل فتنه هیچ منکری مشاهده نفرموده اند که نیاز به نهی از منکر باشد و یا ترک هیچ معروفی را شاهد نبوده اند که وظیفه امر به معروف را برعهده ایشان بگذارد؟ و چرا طی ۱۸ ماه گذشته در مقابل آنهمه جنایت و خیانت و کینه توزی سران فتنه نسبت به اسلام و انقلاب و امام(ره) و رهبری و مردم سکوت فرموده اند؟!

آیا سران فتنه ۸۸ و عوامل میدانی آنها، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اهانت نکردند؟ وجود مبارک حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء را انکار نکردند؟ روز قدس به نفع اسرائیل شعار ندادند؟ روز ۳۱ آبان به حمایت از آمریکا عربده نکشیدند؟ به ساحت ملکوتی امام راحل(ره) اهانت نکردند؟ و تصویر مبارک ایشان را پاره پاره و لگدمال نکردند؟ آشکارا از فرمول دیکته شده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران پیروی نکردند؟ آیا با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، گروهک های کومله، دموکرات، پژاک، عبدالمالک ریگی دست به ائتلاف آشکار و بی پرده نزدند؟! فلان خانم چادری را به جرم این که چادر بر سر دارد و حامی اسلام و انقلاب است، با اسلحه سرد و گرم مورد حمله قرار ندادند و پیکرش را با قمه و قداره و در حالی که شعار مرگ بر... سر داده بودند، از هم ندریدند؟ فریاد مرگ بر بسیجی! سر ندادند؟ مسجد را به آتش نکشیدند؟ فلان بسیجی موتورسوار را با قمه تکه پاره نکردند؟ فلان مرد دارای محاسن را وادار به سر دادن شعار مرگ بر... نکردند؟ و هنگامی که از این شعار خودداری کرد، آیا او را در مقابل چشمان نگران و اشکبار همسر و فرزند خردسالش به قتل نرساندند؟

آیا نتانیاهو با افتخار! و آشکارا از فتنه گران به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد نکرد؟ آیا اوباما، حمایت مالی و سیاسی از آشوبگران را یک هدف استراتژیک برای مقابله با ایران اسلامی معرفی نکرد؟ جرج بوش آنها را پیاده نظام آمریکا در ایران معرفی نمی کرد؟ آیا تمامی دشمنان اسلام و انقلاب و امام و ایران در حمایت آشکار از سران فتنه به میدان نیامدند؟ و همین سه هفته قبل با اعلام نیاز صریح مقامات آمریکایی و اسرائیلی برای تحت الشعاع قرار دادن انقلاب های اسلامی مردم مصر و تونس و یمن و اردن فراخوان آشوب ندادند و آیا چند صدنفری که به میدان آمده بودند مطابق پیش بینی- بخوانید دستورالعمل- قبلی «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا و نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، به جای شعار علیه آمریکا و اسرائیل و انگلیس، بار دیگر و برای چندمین بار به دفاع از این جرثومه های فساد و تباهی برنخاستند؟!

حضرت آیت الله! اجازه بدهید با عرض پوزش از جنابعالی بپرسیم که آیا دفاع از ساحت مقدس امام حسین(ع)، امام زمان(عج)، امام راحل(ره)، اسلام، انقلاب وظیفه شرعی شما نبود؟ اگر بود- که بوده و هست- بفرمائید که چرا در مقابل اینهمه زشتی و پلشتی و اسلام ستیزی و اهانت به ائمه اطهار علیهم السلام و... احساس وظیفه نفرموده و سکوت اختیار کردید و اکنون که با تدبیر -البته ناتمام مسئولان نظام- فقط رابطه سران فتنه با سرویس های اطلاعاتی بیگانه قطع شده است، سکوت ۸۱ ماهه و غیرقابل توجیه خود را شکسته و به حمایت از فتنه گران بیانیه صادر فرموده اید؟!

معلوم است که خدای نخواسته و نستجیربالله موسوی و کروبی و خاتمی را از امام حسین(ع) و امام زمان(عج) و امام راحل(ره) و اسلام برتر نمی دانید، بنابراین چرا کمترین مجازات این ستون پنجم های اسرائیل و آمریکا آنهم در حد قطع تماس آنان با بیگانگان را برنمی تابید ولی از کنار اهانت به ساحت مقدس اباعبدالله و امام زمان علیهماالسلام و صدها خیانت و جنایت نسبت به اسلام و مسلمین، با سکوت طولانی و ۸۱ ماهه عبور می فرمائید! این موارد که به عنوان مشتی از خروارها به آن اشاره شد، «تحلیل» نیست که در صحت آن تردید داشته باشید، همه این نمونه ها، واقعیات مستند، مضبوط و غیرقابل انکار است که هیچیک از سران فتنه نیز آن را نفی نمی کنند، یعنی به دلیل ماموریتی که برعهده آنهاست، اجازه نفی و انکار آن را ندارند و اساساً به همین منظور ماموریت یافته اند.

۳- حضرت آیت الله موسوی اردبیلی در بیانیه خود نصیحت فرموده اند که «دوستان قدیم از در آشتی درآیند و سوابق مجاهدت ها و نیک خواهی ها از یاد نرود» این سخن در کلیت خود، آموزه ای اخلاقی و اسلامی است و «رفع کدورت» در میان دوستان، توصیه ای کارساز و خدا پسندانه است. اما، اگر این به قول ایشان «دوستان قدیم» اکنون به دشمن قسم خورده اسلام و انقلاب تبدیل شده باشند چه؟! مگر کدورت مردم مسلمان با سران و عوامل فتنه از نوع کدورت های شخصی است که رفع آن توصیه شده باشد؟

مگر طلحه و زبیر، قبل از آن که علیه حاکمیت اسلام خروج کرده و دست به خیانت بزنند، دوست حضرت امیر علیه السلام نبودند؟ مگر شمر با حضرت ابوالفضل علیه السلام قوم و خویش نبود؟ مگر ابولهب عموی پیامبر اعظم(ص) نبود؟! و... و مگر خداوند تبارک و تعالی در وصف مومنان نمی فرماید که بر کافران سختگیرند و با یکدیگر مهربان و از این گذشته، مگر نظام اسلامی در اوج رحمت و رأفت با سران فتنه برخورد نکرد و در مقابل آنها نه فقط کمترین بازگشتی نداشتند بلکه بر دنباله روی آشکار خود از دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب ادامه دادند.

۴- در بیانیه انذار داده اند که اگر به سفارش های اخلاقی و اسلامی مورد اشاره عمل نشود، «چه بسا که موجب سخط الهی و نزول بلا گردد» که این نکته نیز در تمامیت خود توصیه حکیمانه ای است و بی توجهی به دستورات و آموزه های الهی می تواند به نزول بلا منجر شود. ولی در موضوع مورد بحث، صبر و تحمل و نجابت مردم با درایت و نگاه عطوف و مهربان رهبر انقلاب درهم آمیخت و خدای سبحان در پی اینهمه صبر و نجابت امت و امام امت، همان «بلا» که حضرت آیت الله موسوی اردبیلی نسبت به آن «انذار» و «هشدار» داده اند را نازل فرمودند. اما نه بر ملت ایران، بلکه بر دشمنان تابلودار آنها یعنی آمریکا، اسرائیل، انگلیس، دیکتاتورهای منطقه از مبارک و علی عبدالله صالح و بن علی و ملک حسن اردنی گرفته تا ملک عبدالله سعودی که در صف انتظار است و طرفه آن که تمامی این قدرت های استکباری و دیکتاتورهای دست نشانده آنها در منطقه، حامیان آشکار مالی، سیاسی، تدارکاتی و اطلاعاتی سران و عوامل فتنه ۸۸ بوده اند.

۵- در خاتمه؛ بار دیگر از ساحت قابل احترام حضرت آیت الله موسوی اردبیلی به خاطر جسارت احتمالی پوزش می خواهیم و باز هم بر این باوریم که بیانیه یاد شده با شخصیت انقلابی و شناخته شده ایشان همخوانی ندارد و احتمال سوءاستفاده از اعتماد حضرت ایشان را منتفی نمی دانیم.

حسین شریعتمداری..../تحلیل:عصرایران