اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
هیچ سمی اصلاحات را نمیكشد مگر ناامیدی
غلامعباس توسلی برای طرفداران جامعهشناسی و هواداران مسائل سیاسی چهره شناخته شدهای است.
او این روزها هر چند به دلیل كهولت سن كمتر سخن میگوید اما وقتی میفهمد كه قرار است درباره دغدغههای این روزهایش با او گفتوگو كنیم با روی باز میپذیرد.
جامعهشناس سیاستمداری كه شاگردان بسیاری را در دانشگاه تهران، تربیت مدرس و دیگر دانشگاهها تربیت كرده است.
نگاه او به وقایع سیاسی رنگ و بوی جامعهشناختی دارد. سعی میكند با لایهبرداری اجتماعی موقعیت گفتمانهای سیاسی را تشریح كند. همین است كه وقتی از او سوال میشود گفتمان اصلاحات چه موقعیتی دارد بیهیچ مكثی میگوید: گفتمان اصلاحات در عمق جامعه ایرانی ریشه دوانده است.
تاكید میكند اصلاحطلبانه سخن گفتن روحانی و لبیك تودههای اجتماعی به درخواست كادر رهبری اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری نشانههای باور جامعه به چارچوب مفهومی گفتمان اصلاحات است.
به اعتقاد توسلی اصلاحطلبان هر چند برای كنشگری سیاسی با مصایب بسیاری باید دست و پنجه نرم كنند اما با خیال آسوده میتوانند امیدوار باشند كه اهداف و مطالباتشان روز به روز در لایههای زیرین جامعه تعمیق مییابد.
به گفته این جامعهشناس كارآزموده هیچ سمی اصلاحات را نمیكشد مگر نا امیدی. از همین رو به نیروهای سیاسی اصلاحطلب توصیه میكند تا بازهم فرمول و راهبرد انتخابات ریاستجمهوری یعنی همان تن دادن به اتحاد و انسجام را در دستور كار خود قرار دهند تا بتوانند پیروزی دوم را به آغوش بكشند.
آقای توسلی، نهضت آزادی و جبهه ملی را باید تشكلهای سیاسی زاییده یك نهضت ملی دانست. سوالی كه وجود دارد این است كه پس از محدودیتهایی كه برای نهضت آزادی به وجود آمد آیا این تشكل سیاسی در حال حاضر فعالیتی دارد یا خیر؟
نه. وقتی فعالیت گروههای ملی-مذهبی غیرقانونی اعلام میشود و فشارها به همنشینیهای این جریان سیاسی بالا میگیرد نمیشود دیگر فعالیتی داشت.
فقط موانع موجود باعث شده تا فعل و انفعالی را ملی- مذهبیها نداشته باشند؟
مهمترین عاملش همین مساله است. وقتی یك گروه سیاسی فعالیتشان غیرقانونی اعلام میشود خود به خود چهرههای این جریان در یك لباس دیگر میروند و به حیات سیاسی شان ادامه میدهند.
البته یك تعدادی از چهرههای ملی - مذهبی هم رحلت كردند و تعداد دیگری هم عطای فعالیت سیاسی را به لقایش بخشیدند. در این میان تعدادی هم دچار محدودیتهایی شدند.
وقتی فشارها و حساسیتها بالا باشد چگونه میشود كنش سیاسی داشت؟ برای مثال در دوره محمود احمدینژاد سختترین شرایط مقابل این نیروهای سیاسی قرار گرفت و فعالان این جریان از حقوق فعالیتهای مدنی، اجتماعی و سیاسی محروم شدند و به همین جهت نتوانستند نماد و نمودی را از طرف خود به سطح جامعه منتقل كنند.
پس انگیزهای برای چهرههای ملی –مذهبی جهت فعالیت سیاسی و اجتماعی وجود ندارد؟
انگیزه یك امر بالقوه است اما برای بالفعل كردنش باید بسترها و شرایطی فراهم باشد. وقتی مجوزی و چراغ سبزی نشان داده نمیشود بیتردید این انگیزهها در سطح انگیزه باقی میماند. همین است كه فعلا در دیگ نیروهای ملی مذهبی، جوششی نیست و خروجیای ندارند. ما خیلی علاقه داریم تا روح اهداف نهضت ملی را به كالبد جوانان بدمیم اما این امكان فراهم نیست.
دلیل جلوگیری این فعالیتها چیست؟
این یك تصمیم كلانی است كه گرفته شده. نمیخواستند و نگذاشتند كه نیروهای ملی–مذهبی در صحنه سیاسی باشند.
هیچ كس خودش نرفته خودش را منحل كند، یا درخواست انحلال بكند؛ ولی خب سالهاست كه جلوی فعالیتهای قانونیای كه مصرح در قانون اساسی است، گرفته شده و كاری هم نمیشود كرد.
با روی كار آمدن آقای روحانی هیچ تغییری در وضعیت فعالیت سیاسی نیروهای ملی- مذهبی ایجاد نشده است؟
البته انتظار میرفت و انتظار میرود كه تغییراتی صورت بگیرد. وقتی كه ایشان موفق شدند سد تحریمها را در سطح جهانی بشكنند میتوان امیدوار بود كه برخی سوءتفاهمها و بدبینیهای داخلی را هم حل و فصل كنند.
ایشان در پرونده هستهای توانستند با دیپلماسی سایه تهدیدهای بیشتر جهانی را از روی ایران و ایرانی بردارند. همین است كه ما امیدواریم ایشان با دیپلماسی در داخل هم بتوانند محدودیتهایی را كه برای بسیاری از نیروهای سیاسی اعم از ملی –مذهبیها وجود دارد حل و فصل كنند.
ما امیدواریم ایشان قدمی در این زمینه بردارد. اگر این اتفاق بیفتد و بدبینیهایی كه بیجهت به نهضت آزادی و نیروهای ملی –مذهبی وجود دارد با وساطت خیر ایشان برطرف شود آن وقت هم جامعه و جوانان ظهور و بروز كنش و تحرك سازمان سیاسی ملی –مذهبیها را خواهند دید و هم عقلا و مدیران كشور.
به نظر شما آقای روحانی میتواند این موضوع را با دیپلماسی در درون حل و فصل كند؟
من فكر میكنم آقای روحانی با اظهارات و گفتههایشان نشان دادند كه میخواهند حقوق شهروندی و قانون حاكم بر رفتارها و تصمیمات شود.
تاكیدهای موكد و مستمر ایشان پالس مثبتی به افكار عمومی و نیروهای سیاسی محدود شده است كه علاقه و تلاش دارد تا سد سوءتفاهمات را بشكند.
ما هم، همچون افكار عمومی امیدواریم ایشان در حل پرونده سیاست داخلی همانند پرونده هستهای موفق شود و سد حصارها را بشكند.
فكر میكنید آقای روحانی در این زمینه تنها به گفتن بسنده میكند یا آنكه واقعا در راه عملیاتی شدن این مساله گام برمیدارد؟
روحانی فقط حرف نمیزند. او میداند مهمترین مسائلی كه امنیت و منافع ملی را تهدید میكنند چه چیزهایی هستند. شاید روحانی هم با نیروهای ملی-مذهبی زاویه داشته باشد اما در رفتار و اظهارات او میشود این جدیت و حسن نیت او را دید.
روحانی میخواهد كشور را روی ریل قانون اساسی بیاورد و اتفاقات جدیدی را برای توازن قدرت انجام دهد اما جریانها و فشارهایی است كه راه رسیدن به این هدف را برای او سخت و صعب میكند. ما هم امیدواریم زور روحانی و راهبردهایش به فشارهای افراطیها بچربد و طرحی نو در كشور درانداخته شود.
فكر میكنید فعالیت نیروهای سیاسی متمایل به جریان ملی –مذهبی تا چه زمانی در كما و اغما ماندگار شود؟
فكر میكنم اگر آقای روحانی سر حرفش بایستد و آنطور كه بخواهد تحرك دینامیك عمومی را سامان دهد میشود امیدوار بود تا پایان دوره دولت اول ایشان اتفاقات خوبی رخ دهد. البته شرط لازم تحقق این اتفاق این است كه جدای از پرونده سیاست خارجی و اقتصاد ایشان روی مساله ایفای حقوق شهروندی، آزادی احزاب و انجمنها هم تمركز پیدا كند و انرژی بگذارد.
آقای توسلی شما وضعیت جریان اصلاحطلبها را چطور ارزیابی میكنید؟
اصلاحطلبان خیلی جلو رفتند و پایشان به سنگ خورد كه یك جاهایی را باید میرفتند اما یك جاهایی را میتوانستند ورود پیدا نكنند.
پایشان به سنگ خورد یا سرشان؟
البته اصلاحطلبان یك جاهایی سرشان به سنگ خورد اما منظورم از اینكه پایشان به سنگ خورد یعنی آنكه سنگاندازی برایشان كردند. در حال حاضر اصلاحطلبان تجربه خوبی كسب كردهاند و همین تجربه را میشود در رفتار سیاسی آنها در انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢ مشاهده كرد.
اصلاحطلبان نیازی نداشتند كه سرشان به سنگ بخورد ؟
مگر میشود كه نداشته باشد، چرا، آنها هم نیاز داشتند. همین محدودیتها و سختیها بود كه باعث شد تا اصلاحطلبان در سختترین شرایط راه خودشان را پیدا كنند. مطمئن هم هستم كه جریان ضداصلاحات نمیتواند مقابل انباشت تجربه اصلاحطلبان قرار بگیرد.
اصلاحطلبان در چه دورهای پایشان به سنگ خورد ؟
در انتخابات ریاستجمهوری دوره نهم و دهم كه اشتباهاتی را داشتند.
آقای توسلی امسال سال انتخابات مجلس است. شاهد بودیم كه اصلاحطلبها توانستند در انتخابات ریاستجمهوری به هدفشان دست یابند. به نظر شما اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس باید چه راهبردها و تاكتیكهایی را اتخاذ كنند تا به هدف اكثریشان برسند؟
اصلاحطلبان با همان خردجمعی سال ٩٢ میتوانند از رقیب همیشگیشان سبقت بگیرند و انتخابات را ببرند.
از سوی دیگر باید مراقب باشند تا گرفتار جنگ روانی جریان رقیبشان نشوند. تردیدی ندارم كه آنها از هماكنون تلاش میكنند تا با برخی اصلاحطلبان وارد مذاكره شوند تا به آنها بگویند اگر از طیف اكثریت اصلاحطلبان جدا شوید دیگر لازم نیست نگرانیای بابت احراز صلاحیت داشته باشید.
با این كارها میخواهند پروسه اتحاد اصلاحطلبان را خدشهدار كنند. از همینرو فكر میكنم با وجود برخی تفاوت روشها كه اجتنابناپذیر هم هست بهتر است اصلاحطلبان با همان فرمول انتخاب ریاست جمهوری پا به انتخابات مجلس بگذارند و حرف بزرگترهایشان را گوش كنند.
به نظرم اصلاحطلبان برای تحقق منافع مردم نباید صحنه را خالی كنند و نباید نگران برخی سختگیریهای احتمالی باشند. این سختگیریها همیشه بوده اما شرایط در دو سال اخیر به گونهای است كه طرف مقابل هم میداند، نمیتواند در برابر اراده و خواست عمومی جامعه قرار بگیرد.
چرا كه میداند دوئل با خواست مردم نتیجهای جز كم شدن طول عمر ندارد. از همین رو مقاومت در برابر فشارها و سختگیریها و همچنین ادامه راه اتحاد كه در انتخابات ریاستجمهوری تجربهاش كردهاند، میتواند اصلاحطلبان را به پیروزی دوم در انتخابات مجلس برساند. اما مهمتر از همه این مسائل امید است.
امید میتواند اصلاحات و اصلاحطلبان را با وجود همه تلاشهایی كه برای زنده به گور شدن اصلاحات كردهاند، زنده نگه دارد. اصلاحطلبان اگر ناامید شوند دقیقا در زمینی گرفتار میشوند كه جناح رقیب برایشان طراحی كرده است. نباید ناامید شد. هیچ سمی اصلاحات را نمیكشد مگر ناامیدی.
به عنوان یك جامعهشناس جدای از همه محدودیتهایی كه سازمانهای سیاسی اصلاحطلب برای فعالیت سیاسی دارند فكر میكنید گفتمان اصلاحات در لایههای اجتماعی دارای چه موقعیتی است؟
شكی نیست اگر احزاب، سازمانهای سیاسی و كنشگران اصلاحطلب به دلایل معلوم امروز اقتدار ندارند اما بالعكس گفتمان اصلاحات یك گفتمان مقتدر اجتماعی است.
من بارها هم به دوستان اصلاحطلب و هم به دانشجویان و نیروهای جوان اصلاحطلب گفتهام كه ریشههای گفتمان اصلاحات به عمق جامعه رسیده است. نشانه این ادعا را میتوان از نگاه جامعهشناختی در انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢ دید.
اگر گفتمان اصلاحات و پیام نیروهای ارشد سیاسی این جریان، ریشه در لایههای مختلف اجتماعی نمیداشت، تغییری ایجاد نمیشد و حسن روحانی به ریاستجمهوری نمیرسید.
قبلا هم گفتهام شاید اصلاحطلبان در سال ٩٢ به پیروزی مشابه سال ٧٦ دست نیافتند اما در واقع نگذاشتند جریان رقیب با همه لجستیك و توان و مواهب قدرت به خواست خود برسد.
به نظر شما اصلاحطلبان امروز چه تفاوتهایی با اصلاحطلبان سال ٧٦ و دهه ٨٠ دارند؟
گفتمان اصلاحات از بدو تولد یك گفتمان كامل و جامع نبوده. به تبع آن نیروهای سیاسی و فكری این جریان هم، نواقص و ضعفهایی داشتهاند. هر گفتمان و جریانی باید سیكل و فرآیند زمانیاش را طی كند تا به تكامل برسد.
به نظر من اصلاحات دوران گذار خودش را طی كرد و با وجود همه محدودیتها و سختیها توانست به بلوغ برسد. از همین رو اصلاحطلبان امروز بسیار پختهتر از اصلاحطلبان دوران دولتداری اصلاحات هستند.
آیا تجربه اندوزی اصلاحطلبان به این معناست كه آنها محافظهكارتر شدهاند؟ سطح مطالبات و جنس اهداف گفتمان اصلاحات چقدر تغییر كرده است؟
اهداف اصلاحات از همان ابتدا مسائلی مانند حقوق شهروندی، حقوق بشر، آزادی بیان، آزادی احزاب و سندیكاها و... فرقی نكرده است.
اینها چارچوب مفهومی و مطالباتی گفتمان اصلاحات است. اگر سال ٧٦ اینها دغدغه اصلی اصلاحطلبان بود هنوز هم آنها این دغدغه را دارند. تنها تفاوت اینجاست كه راهبردهای تحقق این اهداف با گذشته فرق كرده. این تغییر تاكتیك یا راهبرد هم به معنی محافظهكاری نیست.
اصلا روحیه اصلاحطلبی با محافظهكاری در تضاد است. اصلاحطلبان با سختیهایی كه دیدهاند بهتر ساختار قدرت را شناختهاند. آنها میخواهند مطالبات اكثریت تودههای اجتماعی را نمایندگی كنند و از همین رو نمیخواهند به دست جریان رقیب كه دارای قدرت است بهانهای برای تهاجم بدهند كه این هم نشانه خرد و تعقل است.
با این تفسیر فكر میكنید چقدر فاصله میان موقعیت فعلی اصلاحطلبان و اهداف و مطالباتشان وجود دارد؟
نمیشود گفت چه مقدار باقیمانده. اما آنچه دیده میشود این است كه اصلاحطلبان در راه تحقق اهدافشان گامهای جدی و خوبی را برداشتهاند. همین كه اهداف آنان جزو اولویتهای مطالباتی جامعه شده یعنی آنكه راه خوبی طی شده است.
با وجود همه سختیها و مصایب هشت سال دولت احمدینژاد با روی كار آمدن حسن روحانی این امید پر رنگتر شده تا اصلاحطلبان بتوانند گامهای بلندتری برای رسیدن به اهدافشان بردارند.
البته تحقق این مهم وابسته به عملكرد حسن روحانی و دولت هم هست كه تا به اینجای كار او هم تلاش كرده تا اهداف و مطالبات اصلاحطلبان در حوزه سیاست خارجی و برخی مسائل سیاست داخلی را دنبال كند.
شاید بشود گفت اصلاحطلبانه سخن گفتن حسن روحانی كه خود داعیهداری اصلاحطلب بودن ندارد از نشانههای ریشه دواندن گفتمان اصلاحات از صدر تا ذیل جامعه ایران است. این یعنی آنكه راه نجات در اصلاحات است.
آقای توسلی، یكی از وعدههای حسن روحانی احیای خانه احزاب بود. ارزیابیتان از روشن شدن چراغ خانه احزاب چیست؟
به عنوان یك نیروی طرفدار گفتمان سیاسی ملی –مذهبی باید بگویم همانطور كه به نهضت آزادی اجازه ندادند تا به عضویت خانه احزاب درآید در این دوره هم اجازه نخواهند داد. محافظهكاران و جریانهای تمامیتخواه برای احیای نصفه و نیمه همین خانه احزاب حتی نمیخواستند اصلاحطلبان را تحمل كنند.
اما بالاخره چراغ این خانه باید یك جوری روشن میشد. هر چند احزابی كه تمایل داشتند تا عضو این خانه باشند را به خانه احزاب راه ندادند اما امیدوارم تا با بازگشایی نیم بند خانه احزاب نیروهای سیاسی جریان مقابل با مفاهیم كار مدنی و صنفی و حقوقی بهتر آشنا شوند و بدانند كه زیر یك سقف جمع شدن با جریانهایی كه قبولشان ندارند خطرناك نیست.
خانه احزاب چقدر میتواند در روند مسائل سیاسی جامعه تاثیرگذار باشد؟
باید دقت كنید كه برخی مسائل تغییر نكرده است . یكی عدم آزادی احزابی مانند نهضت آزادی است. ما از همان ابتدای پیروزی انقلاب گفتهایم كه نمیخواهیم سهمی در قدرت داشته باشیم. ما حاضریم تا نظام، نهضت آزادی را به عنوان اپوزیسیون قانونی خودشان بشناسد.
مواهب اپوزیسیون در جوامع توسعه یافته روشن شده اما نمیدانیم چرا همهچیز را خطرناك فرض میكنند. انتقاد كردن ما میتواند باعث شود تا نظام سعی كند نقاط ضعف خود را برطرف كند اما متاسفانه هنوز به این درجه نرسیدهایم كه به داشتن اپوزیسیون قانونی تن دهیم.
امیدواریم دولت آقای روحانی با گفتوگوی ملی جریانهای مقابل را به این نتیجه برساند كه فعالیت جریانهای سیاسی به نفع حاكمیت است و نگاه سلبی برای منافع ملی مضر است.
عملكرد دولت در این زمینه را چطور میبینید؟
آقای روحانی عاقلانه، محترمانه و با اعتدال سعی كرده كارها را سامان دهد. همین تلاش ایشان برای ساماندهی امور است كه فریاد بلند جریانهای مشهور شده به افراطی را بلند كرده.
این صداهای بلند نشاندهنده آن است كه روحانی همچون رییس دولت اصلاحات برای بهبود اوضاع، راه سخت و پر دستاندازی را پیش روی دارد.
اخبار اجتماعی - اعتماد
ویدیو مرتبط :
بمب سمی/استفاده وحوش آدمکش صهیونیستی از مواد سمی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
۸ خصوصیت سمی و قابل اجتناب
اگرچه ممکن است ، تفکر داشتن دوستان و اطرافیان خوب لذت بخش ، شادی آور و روحیه دهنده باشد ، اما بد نیست بدانیم که بعضی از آنها این چنین نیستند ، یعنی نه تنها چنین خاصیتی ندارند بلکه برعکس نیز می باشند.
درست است که بعضی زمان ها احساس خوشایندی نداریم و یا برعکس؛ بعضی روزها لبریز از شادی بی دلیل هستیم ، اما این مربوط به خلق و خوی متغیر و تحت تاثیر محیط و وقایع اطرافمان است. با این حال بعضی از این خصلت های ثابت و بعضی از نگرش ها و خصوصیات شخصیتی می تواند بسیار آزار دهنده و مهلک باشد. خصوصیاتی که در دوستان و اطرافیان خود مشاهده می کنید و تنها به خاطر حفظ دوستی، این رفتارها را نادیده می گیرید و یا تحمل می کنید، می تواند تاثیر بسیار منفی و ناخوشایندی داشته باشد.
مثلا شما فردی خوش بین هستید اما در برخورد با یکی از اطرافیان ، یک مرتبه احساس بدبینی به شما دست می دهد. یا ممکن است دارای نگرش ایده آل نسبت به جهان پیرامون خود باشید اما در برخورد با یکی از دوستان و تحت تاثیر روحیه وی ، احساس حماقت و سادگی به شما دست دهد. بعضی از این وضعیت ها می تواند تاثیر منفی و به سزایی در زندگی شما داشته باشد. اگرچه همه ما انسان هایی دارای مشکل هستیم اما بعضی از این مشکلات و خصلت ها به شدت مضر هستند. آنها برای شادی، روحیه، اعتماد به نفس و زندگی ما سمی می باشند. در ادامه به بعضی از این شخصیت ها اشاره می کنیم و دلیل مسمومیت آنها را توضیح می دهیم.
۱) دغل کار و متقلب:
افراد دارای این خصوصیت ، مهارت خاصی از تقلب دارند. در حقیقت ممکن است شما هم خیلی دیر متوجه شوید که طعمه تقلب و دغل بازی آنها قرار گرفته اید. این افراد تمام وجود و مایملک شما را زیر و رو کرده و در خدمت خواست خود می گیرند.این افراد سمی شما را وادار به انجام کارهایی می کنند که طبق میل و خواست خودشان است در حالیکه شما واقعا چنین نمی خواهید. در ادامه آنچه توقع آنهاست این است که تمام جهان و اطرافیان، پیرامون اهداف آنها حرکت کنند.
۲) خود شیفته :
این افراد به طور افراطی به خود اهمیت می دهند و اعتقاد دارند که جهان و جهانیان باید دور آنها بچرخند. ممکن است آنها به اندازه افراد حیله گر، سمی نباشند اما در نوع خود مسمومیت منحصر به فردی دارند و آن داشتن انتظار بی جا برای به دست آوردن هر آنچه می خواهند، می باشد. آنها فقط بر روی نیاز خود تمرکز می کنند و خواست و نیاز دیگران را نادیدهمی گیرند. شما را ناامید و ناکام رها می کنند و حتی تمام انرژی شما را معطوف به نیازهای خود مینمایند.
۳) روحیه بدبین و منفی نگر:
این افراد نمیتوانند از نقاط مثبت زندگی خشنود باشند. اگر با آنها راجع به زیبایی امروز صحبت کنید، آنها پیش بینی روز ملال آور را در آیندهای نزدیک مطرح می کنند. اگر به آنها خبر پیروزی در امتحانات میان ترم را بدهید، در مورد سختی امتحان پایان ترم صحبت می کنند. این افراد لذت همه چیز را زایل می کنند. روحیه امیدوار را به تدریج با منفی نگری جایگزین می کنند و این در حالی است که شما خود متوجه این تغییرات نیستید، تنها زمانی متوجه می شوید که دیگر به هیچ چیز مثبت نگاه نمی کنید.
۴) داوری سطحی :
زمانی که شما همه چیز را زیبا و جذاب می بینید آنها کاملا بیگانه و غیر جذاب تصور می کنند. اگر کسی را دارای شخصیت منحصر به فرد بدانید آنها از پایه او و شخصیتش را رد می کنند و غلط می پندارند. افراد دارای این روحیه بسیار شبیه افراد منفی نگر هستند. در جهانی که تنوع و گوناگونی موج می زند، داشتن این روحیه و تفکر، غلط است در حالیکه اگر جهان یکنواخت و یک جور بود، مسلما خسته کننده می شد.
۵) ستیزه گری با رویا و خیال:
هر زمان شما از ایده خود صحبت می کنید، آنها در مورد عدم توانایی شما در زمینه عملی کردن آن صحبت می کنند و اگر به رویای خود دست یافتید سعی می کنند آن را کم ارزش و حتی مسخره جلوه دهند. این افراد همیشه به "چه چیز هست" فکر می کنند تا " چه چیز می تواند باشد." در نهایت اعتماد به نفس شما را زایل کرده و باورو ایمان شما را راجع به خود از بین می برند. در حالیکه پیشرفت و تغییر تنها زمانی اتفاق می افتد که کار جدیدی انجام شود.
۶) ریاکاری و دورویی:
شما زمانی که با این افراد هستید ، هرگز احساس یک رنگی و صمیمیت نمی کنید. شما داستان خنده داری تعریف میکنید و آنها مودبانه لبخند می زنند. اگر ناراحت و غمگین باشید، به شما ناراحتی و غم تحویل میدهند، ابراز احساس غیر واقعی و دروغ که خودتان هم متوجه می شوید. ارتباط با این افراد ، دوستی را سطحی و کم مایه می کند. هر زمان شما واقعا نیاز به یک دوست را احساس کردید، آنها در کنار شما نخواهند بود. هر زمان شما نیاز به انتقاد کارساز داشتید ، آنها از درستی شما صحبت می کنند. با این توصیفات می توانید تصور و تجسم کنید که چه حسی به شما دست می دهد.
۷) گستاخ و بی ادب:
این افراد کارهایی را در بدترین زمان ممکن و به بدترین شکل ممکن انجام می دهند. نوعی حیله گری را می توانید در ارتباط با آنها احساس کنید. شما به عنوان یک دوست از رازهای خود با آنها سخن می گویید و آنها از همین صداقت علیه شما استفاده می کنند. این افراد به شما و احساستان بی احترامی می کنند، چه چیز سمی تر از این می تواند باشد.
۸) ناراضی و طلبکار:
شما هرگز نمی توانید این افراد را از خود راضی و خشنود نگه دارید. انتظار بی جا از شما دارند. آنها مرتب به دنبال این هستند که شما را مقصر جلوه دهند. شما ممکن است زمان زیادی صرف کنید تا آنها را از خود خشنود سازید و به مرور ممکن است خود را فراموش کنید. آنها تمام انرژی و زمان شما را می خواهند و در نهایت قربانی خواهید شد.صادقانه باید گفت که زندگی کوتاه تر از این است که بخواهیم با این نوع افراد و مسمومیت آنها درگیر شویم. پس بهتر است که واقع بین بوده و صرف احساس تعهدی که به دوستی داریم خود را قربانی این روابط و مسمومیت آن نکنیم.