اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
نــبرد کوسههای بامو
خب مثل این که بامو آش جدیدی برایمان پخته و آن را حسابی با ادویه توربو تند کرده است. این توربوها روی مدلهای سدان و کوپه M3 و M4 قرار گرفتهاند. در این مدلها هم چنین تغییراتی ایجاد شده که در مجموع ما را کنجکاو کرده طعم توربوی کمپانی را بچشیم. با ما همراه باشید.
تصمیمگیری در مورد این که بامو M3 بهتر است یا M4 کمیسخت است چرا که از ابتدا قرار بوده این دو مدل به نوعی یکسان باشند. در واقع گذشته از تفاوت آشکار آنها در مورد سدان و کوپه بودن، قرار نیست شما متوجه تغییر چندانی شوید. تنظیمات سیستم تعلیق آنها هم کمیمتفاوت است آن هم به دلیل جبران 23 کیلوگرم وزن اضافه مدل M3 اما فاصله عرضی چرخها (فاصله مرکزی بین چرخهای جلو از یکدیگر و چرخهای عقب از یکدیگر) تقریبا در هر دو یکسان است. وزن اضافه M3 در اثر دو در اضافه عقب حاصل شده است. حتی قیمتها هم تفاوت چندانی ندارد؛ قیمت پایه مدل سدان 56175 پوند است و مدل کوپه تنها 460 پوند از آن گرانتر است.
روی کار آمدن این دو مدل با موتورهای مجهز به توربوشارژر به معنای پایان کار سری M با موتور تنفس طبیعی است. در واقع سری پنج موتور 4 لیتری، 8 سیلندر و V شکل قبلی را کنار میگذارد و به سراغ همان موتور 6 سیلندر خطی که به توربوشارژر هم مجهز شده میرود. این مسئله با عکسالعملهای مختلفی روبهرو شده. عدهای به توربوشارژرها دل خوش هستند اما دیگران معتقدند توربو پاسخ موتور و صدای دل نشین و طبیعی آن را از بین میبرد. البته میتوان این موضوع را هم در نظر گرفته که با بهکارگیری این موتور 6 سیلندر کلاسیک حالا دیگر یک M کلاسیک خواهیم داشت. در هر صورت هنوز هم میتوانید از گزینه جعبه دنده 6 سرعته دستی بهره ببرید که نیرو را از طریق دیفرانسیل هوشمند به چرخهای عقب منتقل میکند.
موتور توئین توربوی جدید 425 اسب بخار قدرت در دور موتور 5500 تا 7300 دور در دقیقه و 549 نیوتنمتر گشتاور در دور موتور 1850 تا 5500 دور در دقیقه تولید میکند در حالی که وزن مدل M4 1497 کیلوگرم و مدل M3 1520 کیلوگرم است(40 کیلوگرم برای جعبه دنده دو کلاچه اضافه کنید). با استفاده از این موتور شتابگیری صفر تا صد کیلومتر بر ساعت 1/4 ثانیه و حداکثر سرعت 249 کیلومتر بر ساعت خواهد بود.
به طور استاندارد چرخهای 18 اینچی روی این مدلها قرار میگیرند اما اگر مایل به استفاده از ترمزهای کربن سرامیکی سفارشی باشید ناچار باید چرخهای 19 اینچی را نیز انتخاب کنید. این ترمزها بینظیر هستند و شدیدا به هر خریدار توصیه میشوند. آنها دقیق و نیرومند هستند و به خوبی از پس مسیرهای طولانی که قرار است چنین خودرویی پشت سر بگذارد بر میآیند.
کمربندها را محکم ببندید.
M3 کمربندها را محکم ببندید
بد نیست از M3 شروع کنیم. ابتدا قابلیتهای آن را بررسی میکنیم و بعد از یک دور کوتاه با آن به سراغ M4 میرویم. برای این منظور M3 را به جادههای پر پیج خم میبریم و M4 را به یک پیست مسابقه. هر چند این جاده کمیملایم است و بهشتی برای رانندگی با دنده 3 اما ما دنده 4 را ترجیح میدهیم. سواری با این دنده انصافا لذتبخش است. نمایش گر دور موتور 2000 دور در دقیقه را نشان میدهد و M3 بهراحتی به پیش میتازد. این خودرو مشتاقانه پیچها را پشت سر میگذارد و سرحال و قبراق به مسیر خود ادامه میدهد.
عکسالعمل آن سریع و به موقع است و بدون هیچ تلاش اضافی از دستورات پیروی میکند. در این لحظه این فکر به ذهنمان خطور میکند که نکند بامو آیین نامه موتورهای مجهز به توربو را بازنویسی کرده باشد اما سریع به پاسخ منفی میرسیم. درست است که توربو قدرت و گشتاور موتور را بالا میبرد اما صدای موتور را تا حدی خفه میکند و تاخیر در پاسخ گویی را هم به دنبال دارد. در موتور جدید توربوها صدای زیادی تولید میکنند و این صدا در واحد کنترل موتور(ECU) هم تقویت میشود اما حال و هوای مصنوعی آن همچنان باقی است.
در حقیقت واحد کنترل موتور بسیار هوشمند است. این واحد دور موتور را تشخیص میدهد و شناخت کاملی از صدای مناسب موتور در آن دور موتور مشخص دارد. بهدین ترتیب مابهتفاوت صدای موتور را تولید میکند و از اسپیکرها پخش میکند. شما ممکن است ندانید صدا دقیقا از کجا میآید اما کاملا طبیعی نبودن آن را متوجه میشوید. در مورد تاخیر در پاسخ گویی یا لگ هم باید گفت که تیم مهندسی بامو سعی کرده تاخیر موتور را تا حد ممکن کاهش بدهد. در این زمینه این موتور بدون شک یکی از بهترین موتورهای مجهز به توبوشارژر است. کافی است آن را در حالت اسپرت پلاس قرار بدهید و سیستم آنتی لگ را فعال کنید.
موتور برای این که عکسالعمل توربوها را سریعتر کند، در مواقعی مانند ترمز کردن بنزین بیشتری به سیلندرها تزریق میکند تا فرآیند احتراق را فعال نگه دارد. توربوها هم در این لحظه با سرعت 120 هزار دور در دقیقه میچرخد. بنابراین وقتی سراغ گاز دادن میروید توربو آماده منتظر شما است و عکسالعمل سریع پدید میآید. با این وجود نمیتوان منکر تغییر نسبتا ناخوشایند M3 در اثر تغییر موتورشد. موتور V8 نسل قبلی ویژگیهای بسیار متمایزتری داشت. باید رانندگی با آن را تجربه کرده باشید تا هیجان واقعیاش را درک کنید. این موتور روح شما را تسخیر میکرد.
حتما میپرسید اصولا چرا بامو موتور محبوبمان را عوض کرده ؟ پاسخ این جا است: «امان از وضعیت اقتصادی!» مصرف کمتر سوخت مقصر اصلی ماجرا است. جعبه دنده دو کلاچه را انتخاب کنید تا با همکاری موتور 25 درصد مصرف سوخت و تولید آلایندگی را کاهش بدهد. گشتاور نیز 40 درصد افزایش یافته است.
اما در مجموع رانندگی با M3 همان طور که انتظارش را داشتیم لذتبخش است. از ویژگیهای پایه آن تا نکات کلیتر همه به نوعی قانعکننده هستند. صندلیها به خوبی طراحی شدهاند و شکل آنها و محل نصبشان راحتی بیشتری را برای سرنشینان به ارمغان آورده. حتی یک ترمز دستی کلاسیک هم در کابین جاسازی شده است. دکمههایی هم برای کنترل فرمان، موتور، سیستم تعلیق، جعبه دنده و تعادل خودرو تعبیه شدهاند. در هر صورت فعلا با این دکمهها کاری نداریم. متاسفانه کنترل کشش عقب گاهی از بین میرود اما این موضوع را هم نادیده میگیریم و سعی میکنیم از سواریمان لذت ببریم.
جاده تو را میخواند
M3 به خوبی با جاده کنار میآید انگار که این جاده طبق استانداردهای آن ساخته شده باشد. این سواری تا جایی راحت پیش میرود که با خودمان میگوییم نکند درانتخاب جاده اشتباه کردهایم و بیش از حد آسان است اما ناگهان به یک فیات پونتو برمیخوریم که با جاده در نبرد است و شکمان برطرف میشود. روی هم رفته بیشتر خصوصیات M3 رضایتبخش هستند و انتقاد از آن کمی دشوار. در این لحظه به رقبای احتمالی M3 فکر میکنیم. درست است که مرسدس بنز C63 در این جاده کمی سرزندهتر است اما گشتاور آن بر کنترل بدنهاش غلبه میکند.
آئودی RS 4 هم ممکن است سریع باشد اما در مقایسه با M3 بسیار سنگین وزن است. بعضی M3 را با M5 مقایسه میکنند اما این امر هم نادرست است. در مورد تشابه انتقال نیرو و آرام و راحت بودن هر دو شکی نیست اما M3 چابکتر است و رانندگی با آن سرگرمکنندهتر. M3 یک خودرو جادهای فوقالعاده است؛ سریع، مسلط و خونسرد است و توربوهایش هم در مواقعی مثلا رانندگی در پیست جواب میدهند.
اکنون دیگر نوبتی هم که باشد نوبت M4 رسیده. M4 زرد دو در را زیر آفتاب سوزان به پیست میکشانیم. بدنه زرد رنگ آن با رقص انوار طلایی رنگ خورشید زیباتر از پیش به نظر میرسد.
قبل از هر چیز پوست خوش رنگ و لعاب M3 و M4 را کنار میزنیم و باز هم سروگوشی آب میدهیم. برای نخستین بار در مدل M4، ساب فریم جلو و عقب به طور مستقیم به شاسی یک تکه مونوکوک پیچ شدهاند تا استحکام خودرو را بالاتر ببرند. به راحتی میتوان شاهد توجه ویژه به طراحی سیستم تعلیق بود. کاپوت را بالا میزنیم و با مار فیبرکربنی روبهرو میشویم که به آرامیدور موتور چمبره زده و استحکام کلی را باز هم بالاتر برده است.
بخش M بامو در طراحی و توسعه خودروهای خود استقلال بسیاری دارد. وزن مدل جدید 80 کیلوگرم سبکتر از قبل است. تنها 10 کیلوگرم از این کاهش وزن نتیجه تغییر موتور است. تمهیدات دیگری نیز اندیشیده شده تا وزن خودرو هر چه بیشتر کاهش پیدا کند. همانطور که گفتیم وزن هر دو مدل M3 و M4 تقریبا یکسان است. تنها دو در عقب مدل سدان هستند که قسمت عقب آن را کمی سنگینتر کردهاند و تفاوت ناچیزی به وجود آوردهاند. شاید به همین دلیل است که M3 هرازگاهی کنترل کشش قسمت عقب را تا حدودی از دست میداد.
علت دیگر میتواند مرکز ثقل بالاتر آن باشد که به دلیل سقف بلندترش حاصل شده است. در هر صورت M4 کشش بینظیری ارائه میکنند و دیفرانسیل هوشمند الکترونیکی آن وظیفه خود را میداند. قدرت M4 در سرعت گرفتن و هم زمان منسجم ماندن تحسینبرانگیز است. ناگفته نماند چسبندگی چرخهای هر دو در جلو عالی و اطمینان بخش است. اما هیچکدام از اینها دلیلی نمیشود که کوپه شرور ما گاهی شیطنت نکند و به این سو و آن سو متمایل نشود.
در صورت تمایل میتوان کنترل کشش را از دور خارج کرد. دکمههای دیگری هم وجود دارند. میتوانید حالت رانندگی (مود) متناسب با مسیر و حس و حال خود را انتخاب کنید. این حالت میتواند اسپرت پلاس، اسپرت و یا کامفورت (آسایش) باشد. فرماندهی درحالت اسپرت در هر شرایطی بسیار دل پذیر است.
در این مسیر ترمزهای کربن سرامیکی گوش به زنگ هستند و بیدرنگ از دستورات اطاعت میکنند. به جرات میتوان این ترمزها را بهترین ویژگی نسل جدید دانست. البته عملکرد آنها در جاده به طرز عجیبی بهتر از پیست بود. ترمزهای ABS در پیست بیش از حد فعال هستند.
به همه ویژگیهای خوبی که کابین M3 و M4 دارد فضای کافی را هم اضافه کنید. صندوق عقب هم کاملا جادار است. جدا به شما پیشنهاد میکنیم اگر قصد خرید M5 را دارید از تصمیمتان صرف نظر کنید و M3 بخرید و اگر میخواهید M6 بخرید M4 را انتخاب کنید.
این یا آن؟
آیا یکی از این دو مدل بر دیگری ارجحیت دارد؟ باید بگوئیم بله. برای این که قضاوتمان عادلانه باشد، M3 را هم به پیست بردیم و آشکارا دیدیم که M4در بحث تعادل کلا یک سر و گردن بالاتر است. اما اگر قرار باشد یکی از آنها را انتخاب کنیم ما M3 را برمیگزینیم. غم از دست دادن موتور شگفت انگیز تنفس طبیعی هم با در نظر گرفتن اهداف قانع کننده بامو خواه ناخواه فراموش میشود(البته امیدواریم). به هر ترتیب نتیجه بالاتر از حد انتظار بود و M3 و M4 هر دو خوش درخشیدند.
اخبار گوناگون - مجله تخت گاز / برترین ها
ویدیو مرتبط :
نجات جان بچه کوسه از شکم کوسه مرده توسط مردم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ماهیهایی که 5 بار درندهتر از کوسه هستند +عکس
ماهیها مخلوقاتی زیبا هستند که به نظر آرام و بیآزار میرسند اما در این بین ماهیانی هم وجود دارند که برخلاف دیگر ماهیها نه ظاهر زیبایی دارند و نه چندان بیآزارند. یکی از این ماهیهای خطرناک پیراناست که بهخاطر خوی درندهاش، پیرانای قاتل نیز نامیده میشود. پیرانا در برخی از کشورها صید شده و به دلیل داشتن گوشتی مطبوع و لذیذ به عنوان غذا مصرف میشود. در کل 500 گونه پیرانا در دنیا وجود دارد که 20 گونه آنها گوشتخوار و باقی آنها گیاهخوار هستند. از 20 گونهای که گوشتخوار هستند تنها چهار یا پنج نوع از آنها بسیار خطرناک است.
پیراناهای شکمقرمز درندهترین ماهی دنیا
پیراناها بیشتر در آبهای آمریکای جنوبی و آمازون که دارای آب روان است زندگی میکنند. آنها معمولا ماهیهای کوچکتر را گاز گرفته، زخمی میکنند و بعد از بیحال شدنشان آنها را میخورند. نکته جالب اینجاست که اگر در این زمان حیوان دیگری به طور اتفاقی در آب بیفتد به اشتباه خورده خواهد شد زیرا وقتی بوی خون به مشام پیرانا میرسد به نوع شکار هیچ دقتی نکرده و فقط برای خوردن آماده میشود. این ماهیها مانند کوسهها به بوی خون حساس هستند و به سمت آن جذب میشوند و حتی آن را از چندین متر آن طرفتر به خوبی احساس میکنند. دندانهای پیراناها آنقدر تیز هستند که در برخی از قبایل هندی و آمریکایی از آنها برای ساختن قیچی و چاقوهای شکار استفاده میکنند. یکی از انواع پیرانا که بسیار وحشی و درنده هم هست، پیرانای شکم قرمز است که تقریبا در هر شاخه از رود آمازون تعدادی از آنها یافت میشوند.
این نوع پیرانا بیشتر عمر خود را بیحرکت است اما اگر دنبال طعمه کند، سرعتش غیرقابل تصور است و تا طعمهاش را شکار نکند، دست از تعقیب آن نمیکشد. اگر نتواند محیط مناسب و بزرگی را برای زندگی خود پیدا کند درندهتر نیز خواهد شد. طبق تحقیقات دانشمندان، درندهخویی پیرانای شکم قرمز پنج برابر کوسه سفید اعلام شده است. تمام افراد قبایلی که در اطراف رودخانه آمازون زندگی میکنند از خطرناک بودن این نوع ماهی باخبرند اما اجازه میدهند تا کودکانشان در آب رودخانهای که پر از ماهی قاتل است شنا کنند.
آنها میدانند که وقتی رودخانه پر از ماهیهای کوچک و ریز است که به راحتی هم قابل شکار کردن هستند، پیراناها به سمت شکار بزرگ و سختی مانند انسان نمیآیند. پیرانا فقط در صورت گرسنه بودن بسیار خطرناک میشود که در این حالت جان سالم به در بردن از دستش کاری محال است. آنها وقتی در مرداب گیر میافتند و غذایی برای خوردن پیدا نمیکنند چون نمیتوانند خود را از آن وضعیت خلاص کنند وحشی و خطرناک میشوند زیرا پیرانا از محیط کوچک متنفر است و در مکانی که مجبور به چرخیدن به دور خودش باشد، عصبانی شده و به هر موجودی که به او نزدیک شود حمله خواهد کرد. همچنین این ماهی از تنها بودن بیزار است زیرا آنها به صورت دسته جمعی زندگی میکنند.
یکی از بزرگترین انواع پیرانای شکم قرمز، پیگوسنتروس است که قدی حدود 60 سانتی متر دارد و تا به حال تنها در رودخانه ریو سانفرانسیسکو دیده شده است. رنگ ماهیهای پیرانا بسیار زیبا و منحصربهفرد است به طوری که وقتی در تابش نور آفتاب قرار میگیرند، انعکاس نور خورشید روی لکههای نقرهای پوستشان رنگی بینظیر ایجاد میکند. قد پیراناها به طور معمول 14 تا 26 سانتیمتر است که بین انواع گوشتخوار غول پیکر آنها پیراناهایی با قد بیشتر از 40 سانتی متر هم دیده شدهاند.
دندانهای شیری
یکی از موارد بسیار عجیب و قابل توجه درمورد پیرانا جنس دندانهای آنهاست که درست مانند دندان کروکودیل تیز و برنده و محکم است. حتی مانند دندان کروکودیل، دندانهای پیرانا نیز چندین بار میافتند و دندان جدید جایگزین آنها میشود. البته آنها تمام دندانهای خود را با هم از دست نمیدهند زیرا در این صورت از گرسنگی خواهند مرد. هر کدام از آروارههای بالا و پایین آنها به دو قسمت تقسیم شده که در هر بار یک قسمت از این چهار قسمت دندانش را از دست میدهد و بعد از گذشت فقط دو روز دندانهای جدید جایگزین آنها میشود. مدل دندانهای آنها مثلثی شکل بوده و به صورتی است که درست روی هم قرار میگیرند، لابهلای هم رفته، روی هم قفل میشوند و بین آنها هیچ فاصلهای باقی نمیماند. لثه آنها نیز بسیار کوتاه است به طوری که تنها در قسمت بالایی دندان قرار گرفته و تا بین دندانها پایین نمیآید؛ به همین دلیل است که دندانهای این ماهی مانند لبه چاقو بسیار تیز است و پیرانا میتواند با داشتن چنین دندانهایی به راحتی تکهای بزرگ از گوشت شکار خود را هر چقدر هم که سفت باشد پاره کند. این دندانهای برنده قبل از کند شدن با دندان جدید جایگزین خواهد شد. بنا براین دندانهای پیرانا در تمام طول عمر تیز میماند و کند نمیشود.
پیرانای قاتل
اگر یک شخص بیاحتیاط دست یا پای خود را در آبی فرو ببرد که یک پیرانای گرسنه در آنجا ساکن است باید فکر سالم درآوردن دستش را از آب از سرش بیرون کند زیرا یک پیرانای گوشتخوار بالغ هنگام گرسنگی قادر است انگشت او را در یک چشم بر هم زدن قطع کند و بخورد. آروارههای او آنقدر قوی است که حتی استخوان را نیز خرد میکند اما پیراناهای کوچکتر تنها میتوانند دست و انگشتان را گاز گرفته و آسیبهای سطحی وارد کنند.
همچنین اگر فردی که قسمتی از بدنش زخمی شده و خونریزی دارد در آب برود یا قسمتی را که از آن خون جاری شده است در آب فرو ببرد، پیراناها حتی از راه دور نیز به سمت او کشیده میشوند و فورا به او حمله خواهند کرد. سرعت خورده شدن گوشت در این ماهیها آنقدر بالاست که اگر یک گاو زخمی در آب بیفتد در مدت تنها 15 دقیقه استخوانهایش روی آب شناور خواهد شد.
البته این کار یک پیرانا نیست و یک گروه ازآنها این بلا را به سر گاو بختبرگشته میآورند. به همین خاطر این ماهی در آمریکا لقب درندهترین را به خود اختصاص داده است.
پیراناها جزء آن دسته از ماهیها هستند که وقتی وجود طعمه را در آب حس کنند ، خودشان را استتار کرده و بعد به آرامی به آن نزدیک میشوند و یکدفعه حمله میکنند. معمولا هم طعمه خود را ربوده به مکان دیگری میبرند و بعد شروع به خوردن آن میکنند. پیراناها دوست دارند طعمه خود را به قطعات کوچکتر تبدیل کنند و بعد بخورند تا اینکه آن را درسته ببلعند. هرچه ماهی بزرگتر شود حساسیتش به بوی خون نیز بیشتر خواهد شد.
پیرانای شکم قرمز خونخوارترین نوع پیراناست و چون در آبهای کمعمق زندگی میکند ، هر موجودی را که در نزدیکی آب باشد یا به داخل آب برود گرفته و پس از مدت کوتاهی استخوانهایش را باقی میگذارد. پیراناها معمولا به صورت دستهجمعی شکار میکنند. آنها قادرند حتی یک تمساح غول پیکر را نیز از پا در آورده و در عرض یک ساعت آن را بخورند.
یکی دیگر از انواع پیراناها که برای انسان بسیار خطرناک است سراسالموس نام دارد که با گاز گرفتن انسان نوعی بیماری به او منتقل کرده که اگر حتی خورده نشود به طور حتم در عرض چند ساعت خواهد مرد. برخی از انواع پیراناها حتی به صدا یا حرکت موجودات درآب نیز حساس بوده و به سرعت به آنها حمله میکنند.
وقتی تئودور روزولت در سال 1913 برای سفری ماجراجویانه به برزیل رفت با صحنهای بسیار وحشتناک و عجیب در کنار رودخانه آمازون برخورد کرد. او دید که یک گاو در آبهای رودخانه آمازون سقوط کرده و در عرض یک چشم بر هم زدن توسط تعداد زیادی پیرانا مورد حمله قرار گرفت. همینطور که متعجب به صحنه زل زده بود دید که بعد از گذشت یک یا دو دقیقه تکههایی از استخوان گاو با مقدار زیادی خون روی آب شناور شد. روزولت بسیار وحشت کرده بود و به سرعت از منطقه دور شد. وقتی او این داستان را برای بومیان منطقه تعریف کرد، آنها از این موضوع تعجب نکردند و گفتند که تا به حال بارها با این موارد برخورد کردهاند. او پس از بازگشت کتابی را از خاطرات خود در آمازون منتشر کرد و موضوعات جالبی راجع به ماهیهای پیرانا نیز در این کتاب نوشت و نام این قسمت از کتاب را روح سیاه رودخانه آمازون گذاشت.
با وجود درنده خو بودن این ماهی تا به حال گزارشی مبنی بر خورده شدن یک انسان توسط پیرانا در هیچ جای دنیا ثبت نشده است؛ ولی هستند تعداد زیادی که بر اثر گازگرفتن این ماهی دچار نقص عضو شدهاند؛ و انگشتان دست یا پایشان را از دست داده اند.
صیادان ماهی صیاد
بسیاری از صیادان محلی برای شکار پیرانا از طعمههای گوشتی و کرمهای خونی استفاده میکنند ولی این کار مهارت زیادی نیاز دارد زیرا در صورتی که پیراناهای بزرگ به سمت آنها بیایند و آنها نتوانند در برابرش مقاومت کنند ، ممکن است خود ماهیگیر طعمه ماهی شود. البته در بعضی ایالتهای آمریکا که آب و هوای گرمی دارند نگهداری از این ماهی ممنوع اعلام شده است و داشتن این نوع ماهی جرم محسوب میشود زیرا این ماهی در اصل استوایی بوده و در مناطقی با آب و هوای گرم ، بیش از حد تکثیر مییابد و اگر در رودخانهها رها شود میتواند تهدید بزرگی برای انسانها و دیگر موجوداتی که در رودخانهها زندگی میکنند باشد.
بزرگترین پیرانای دنیا
یک ماهیگیرشجاع انگلیسی به نام جرمی وید موفق به صید یک پیرانای غول پیکر شد که در حال شکار یک کروکودیل بود. این ماهیگیر 52 ساله، پیرانای غول پیکر را در رودخانه کنگو در آفریقا صید کرده و مجبور بود برای اینکه پیرانای تیز دندان او را گاز نگیرد آن را ما بین بازوهایش نگه دارد. این پیرانا دندانهای بزرگیداشت که به تیزی و برندگی و بزرگی دندانهای کوسه سفید بودند. وزن پیرانای غول پیکر 45 کیلوگرم و قد او 5/1متر بود.
او میخواست به سرعت از این ماهی عجیب عکس بگیرد و قبل از مردن ماهی، دوباره آن را درآب رودخانه رها کند. دندانهای این ماهی به قدری برنده است که حتی در پوست محکم کروکودیل نیز فرو میرود و میتواند گوشت را از بدنش جدا کند. جرمی این ماهی را در حالتی صید کرد که برای شکار کروکودیل بیرون آب پریده بود. او کاملا مراقب بود تا درزمان نگه داشتن پیرانا انگشتانش توسط این ماهی قطع نشوند..../تحلیل:عصرایران