نجات مرد جوان از دام شیطان صفتان

تیزهوشی راننده تاکسی باعث شد، مرد جوان از دام پنج مرد و زن جوانی نجات یابد. متهمان این پرونده که طراحان سناریوی شیطانی بودند با نقشه‌ای حرفه‌ای و از پیش تعیین شده قصد داشتند از مرد جوان سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سرقت کنند که نقشه‌شان با شکست مواجه شد.

تصادف؛ دختر جوان را از دام مرد شیطان صفت نجات داد

 دختری 25ساله و دانشجوی فوق لیسانس یكی از دانشگاه‌های معتبر تهران است. او روز حادثه از كتابخانه خارج شده و كنار اتوبان منتظرتاكسی بود كه در دام مردی شیطان‌صفت گرفتار شد اما یك تصادف كه بیشتر شبیه یك معجزه بود، او را نجات داد. این خانم مهندس كه روز‌گذشته در شعبه هفتم دادسرای امور جنایی حاضر شده بود به بازپرس احمدبیگی گفت: ظهر شنبه 30آبان‌ماه برای خواندن درس همراه دوستم به كتابخانه رفته بودم.

معمولا همیشه با خودروی خودم به كتابخانه و دانشگاه می‌روم اما آن روز با ماشین دوستم رفتم. ساعت حدودا 20:30بود كه از كتابخانه خارج شدیم و چون دوستم برایش كاری پیش آمده بود مرا كنار اتوبان حقانی پیاده كرد و رفت. درحالی‌كه منتظر تاكسی بودم ناگهان مردی را دیدم كه از یك كامیون پیاده شد و به سمت فضای سبز كنار اتوبان رفت. راننده كامیون به من نزدیك شد و من كه ترسیده بودم داد و فریاد كردم اما او دستانش را روی دهانم گذاشت و مرا 15-10متری روی زمین كشید و با عبور از جدول مرا به فضای سبز برد.

نفسم بند آمده بود و امیدی برای زنده ماندن نداشتم. در آن لحظه به‌صورتش چنگ انداختم كه او همان لحظه دستانش را از روی دهانم برداشت و توانستم نفس بكشم. دختر جوان درحالی‌كه اشك می‌ریخت ادامه داد: راننده كامیون مرا روی فضای سبز به زمین كوبید، به‌طوری كه كیف پول و موبایلم به اطراف پرت شد.

در آن لحظه التماسش كردم كه رهایم كند اما او با تهدید می‌خواست مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد. دیگر امیدی به نجات یافتن نداشتم كه ناگهان چیزی شبیه به یك معجزه رخ داد. یك خودروی گلف به كامیون مرد شیطان صفت كه كنار اتوبان پارك كرده بود كوبید و شدت تصادف به حدی بود كه دود زیادی در هوا پخش شد. همان لحظه راننده كامیون مرا رها كرد و به سمت ماشینش رفت. در چنین شرایطی من از محل فرار كردم و خودم را به یك آژانس خودرو رساندم. از آنجا كه كیف پولم در محل افتاده بود ماجرا را برای یك راننده آژانس تعریف كردم كه او مرا به محل حادثه برگرداند و پلیس را خبر كرد. راننده كامیون هنوز در محل ایستاده و منتظر پلیس راهور بود تا میزان خسارت تصادف مشخص شود كه توسط ماموران دستگیر شد.

مادر این دختر جوان هم كه در دادسرا بود با گریه به قاضی گفت: بارها شنیده بودم كه می‌گویند معجزه رخ داد اما خودم هیچ وقت از نزدیك آن را لمس نكرده بودم. شنبه شب اما معجزه را دیدم، ‌آن هم با تصادف. تصادفی كه زندگی دخترم را نجات داد و شاید اگر این حادثه رخ نمی‌داد معلوم نبود كه چه بلایی سر دخترم می‌آمد.

پس از گفته‌های این زن نوبت به متهم رسید. او دهه30 عمرش را رد كرد و سرش را پایین انداخته و روی صندلی پیش روی بازپرس جنایی نشسته است. این مرد 31ساله یك دختر خردسال دارد كه وقتی قاضی از او می‌پرسد اگر چنین بلایی روزی سر دخترت بیاید، ‌چه می‌كنی؟ مرد جوان از روی عصبانیت دستانش را می‌فشارد و می‌گوید:

اشتباه كردم، ‌از این دختر جوان و خانواده‌اش می‌خواهم كه مرا ببخشند. وی ادامه می‌دهد: من آن شب از پاكدشت بار سفال با خود به تهران آورده بودم و می‌خواستم در شمال تهران تحویل بدهم. اما برای انجام كاری كنار اتوبان توقف كردم وقتی پیاده شدم چشمم به این دختر جوان افتاد كه منتظر تاكسی بود. ابتدا می‌خواستم او را برسانم امادختر جوان فریاد زد كه مزاحمش نشوم. ناگهان وسوسه‌های شیطانی به سراغم آمد و به سمت او حمله‌ور شدم كه برخلاف آنچه تصور می‌كردم گیر افتادم و حالا تقاضای بخشش دارم.به گزارش همشهری، راننده كامیون با دستور قاضی در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

اخبار  حوادث  -  همشهری