اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
نامه سرگشاده زیباکلام به سیداحمد خاتمی
اخبار سیاسی - نامه سرگشاده زیباکلام به سیداحمد خاتمی
صادق زیباکلام در نامه سرگشادهای خطاب به آیتالله سیداحمد خاتمی، گفت: «شخصاً از جنابعالی و سایر منتقدین فرهنگی دولت ممنونم، چون حملات و انتقادات شما سبب طرح مسائلی گردید که تا قبل از آن مطرحکردنی به نظر نمیرسیدند.»
به گزارش ایسنا، این استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر مسایل سیاسی و اجتماعی در نامه خود، به انتقادات اخیر امام جمعه موقت تهران از وضعیت فرهنگی کشور اشاره کرده و با مقایسه بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بودجه برخی از نهادهای فرهنگی کشور، آورده است: «اگر وضع فرهنگ کشور آنگونه که حضرتعالی معتقدید خراب است، چرا فقط ارشاد و قوه مجریه میبایستی پاسخگو باشند و جنابعالی حاضر نیستید بالاتر از گل به آن 26 نهاد دیگر که 5 برابر ارشاد بودجهشان است و به احدی هم پاسخگو نیستند تذکری بدهید و چیزی بفرمائید؟»
وی در ادامه نامه خود، با بیان مطلب فوق، نتیجه گرفته است: «اگر هم به آنان انتقادی ندارید چون کارشان را درست انجام دادهاند، پس خیلی هم وضع فرهنگی کشور نمیتواند آنگونه که میفرمائید، آشفته و نابسامان باشد.»
متن نامه صادق زیباکلام بدین شرح است:
«بسمه تعالی
محضر ارجمند حضرت آیتالله سیداحمد خاتمی
عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران
با سلام و عرض احترام؛ حضرتعالی اخیرا در باب وضعیت فرهنگی کشور و تکلیف دینی دولت در قبال هدایت مردم مطالبی فرمودهاید که مایل بودم توضیحاتی به استحضار برسانم. پیرامون وظیفه دولت در هدایت اجباری مردم به بهشت بنده هیچ اهلیتی برای اظهارنظر ندارم. فقط مایل بودم از حضرتعالی و برخی آقایان دیگر از جمله حضرت آیتالله سیداحمد علمالهدی امام جمعه محترم مشهد که قائل به چنین تکلیفی برای دولت هستند استفتاء نمایم که آیا اساساً خداوند به پیامبر فقط وظیفه ابلاغ رسالت را محول کرده بوده و یا آنکه افزون بر ابلاغ رسالت، نبی اکرم(ص) وظیفه داشته تا هر طور که میشده مردم را به بهشت هم هدایت نماید؟ همانطور که عرض کردم بنده آگاهی در این فقره نداشته و بیشتر طرح سئوال نمودهام.
اصل عرایضم در خصوص انتقادات جنابعالی و سایر منتقدین به عملکرد فرهنگی ده ماهه دولت آقای روحانی میباشد. شماری از ائمه محترم جمعه کشور به همراه سایر منتقدین دولت یازدهم، دو ایراد بنیادی نسبت به عملکرد دولت در حوزه فرهنگ دارند. نخست آنکه مدعیاند که وضع حجاب و عفاف و فرهنگ از زمان به روی کار آمدن این دولت رو به انحطاط گذارده. سخن دومشان آن است که مسبب این وضعیت دولت یازدهم و سیاستهای فرهنگی آن از جمله عملکرد وزارت ارشاد بوده است.
بنده در صحت هر دو این مفروضهها تردید دارم. اولا جنابعالی و سایر منتقدین بر چه اساسی میفرمائید که وضع فرهنگی در کشور به نسبت قبل بدتر شده؟ اگر مشاهدهگری در دوران دولت اصولگرا در ایران میبود و وضعیت حجاب و عفاف و فرهنگ و هرآنچه که مدنظر آقایان است را لحاظ میکرد و امروز وضعیت را با دوران آقای احمدینژاد مقایسه میکرد، آیا نتیجهگیری میکرد که وضعیت فرهنگی آنگونه که مخالفین دولت معتقدند، خیلی دچار انحطاط شده؟ همه ما داریم در این مملکت زندگی می کنیم، مگر واقعا ظرف 10 ماهی که این دولت برسر کار بوده چه تغییر و تفاوت های فاحشی از نظر فرهنگی صورت گرفته که این همه برخی ها از جمله جنابعالی دچار نگرانی شدهاند؟
اما فرض بگیریم که حق با آقایان است و وضع فرهنگی کشور خراب شده است. سئوال اساسی جناب آیتالله خاتمی آن است که مگر وظیفه دولت (به عنوان قوه مجریه) حسب قانون اساسی اصلاح و تهذیب فرهنگ جامعه است؟ اینکه امور فرهنگی جامعه، هدایت و ارشاد مردم، متدین کردن آنان، محجبه نمودن نسوان و .... وظیفه دولت است را جنابعالی یا آیتالله سیداحمد علمالهدی یا حضرت آیتالله موحدی کرمانی یا آقایان دیگر از کدام یک از اصول قانون اساسی استخراج مینمایید؟ اصول 113 تا 142 قانون اساسی پیرامون وظایف و مسئولیت های رئیسجمهور و قوه مجریه است. این وظیفه که امور فرهنگی و اشاعه آن بایستی توسط دولت انجام بگیرد را جنابعالی از کدام یک از این سی اصل قانون اساسی برداشت میفرمائید؟
قانون اساسی به کنار، جناب آیتالله خاتمی در کشور قریب به 26 سازمان، بنیاد، نهاد، شورا، مؤسسه، دانشگاه و غیره داریم که شأن نزول تشکیلشان، اشاعه و گسترش فرهنگ اسلامی است. یقیناً جنابعالی مستحضر میباشید که شاید کمتر کشوری در دنیا به اندازه ایران بودجه برای تبلیغات فرهنگی و ایدئولوژیک هزینه میکند. اینکه آیا اولویت با آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، محیط زیست و امور عامالمنفعه زیربنایی است یا تبلیغات اسلامی، محل بحث نیست. اما بودجههایی که صرف این دستگاهها و سازمانها میشود، چندین و چند برابر بودجه وزارت ارشاد است.
جهت استحضار حضرتعالی بنده صرفا برخی از این دستگاهها و بودجههای آنها را ذکر مینمایم تا منصفانهتر بتوان قضاوت نمود که آیا از قوه مجریه میبایستی انتظار اصلاح فرهنگ جامعه را داشته باشیم یا از این 26 دستگاه و سازمان متولی فرهنگی. ارقام ارائه شده بودجه سال جاری این دستگاهها و ارگانها میباشد و در انتها برای مقایسه بودجه وزارت ارشاد هم آمده (رقمهای آخر صفر شدهاند).
1- مرکز خدمات حوزههای علمیه: 4200 میلیارد ریال
2- شورایعالی حوزههای علمیه: 4120 میلیارد ریال
3- سازمان تبلیغات اسلامی: 2350 میلیارد ریال
4- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی: 1800 میلیارد ریال
5- جامعه مصطفی العالمیه: 1750 میلیارد ریال
6- نهاد کتابخانههای عمومی کشور: 930 میلیارد ریال
7- سازمان اوقاف و خیریه: 800 میلیارد ریال
8- دفتر تبلیغات اسلامی: 750 میلیارد ریال
9- کانون فرهنگی و نوجوانان: 600 میلیارد ریال
10- حوزه هنری (تبلیغات اسلامی): 430 میلیارد ریال
11- شورایعالی انقلاب فرهنگی: 400 میلیارد ریال
12- شورای برنامهریزی حوزههای علمیه خراسان: 370 میلیارد ریال
13- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی: 250 میلیارد ریال
14- مؤسسه نشر آثار حضرت امام خمینی: 190 میلیارد ریال
15- مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی: 120 میلیارد ریال
بودجه این 15 سازمان و نهاد فرهنگی بیش از 19000 (نوزده هزار) میلیارد ریال در سال است. به این مقدار اگر 9700 میلیارد ریال بودجه صداوسیما را بیافزاییم بعلاوه بودجه سازمانها و مراکز فرهنگی دیگری همچون "دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم"، "دانشگاه اصولالدین"، "بنیاد پانزده خرداد"، "بنیاد انقلاب اسلامی" و ... را هم در نظر بگیریم بودجهای که سالیانه رسماً صرف امور فرهنگی میشود به سرعت از مرز 30000 (سی هزار) میلیارد ریال در سال بالاتر میرود. این 30000 (سی هزار) میلیارد ریال بصورت مستقیم برای امور فرهنگی در سال هزینه میشود. یک سری دستگاههای دیگر هم بصورت غیرمستقیم برای فرهنگ هزینه میکنند از جمله بسیج، سپاه پاسدارن، ادارهجات سیاسی - عقیدتی، شهرداریها و غیره. اگر همه این هزینههایی که صرف امور فرهنگی میشود جمعآوری شود، رقم واقعی خیلی بیشتر از 30000 (سی هزار) میلیارد ریال در سال خواهد شد.
بحث بر سر آن نیست که آیا مردم راضی هستند از مالیاتی که میپردازند و از درآمد کشور این همه برای تبلیغات و امور فرهنگی هزینه شود. بحث بر سر آن است که رقم رسمی 30000 (سی هزار) میلیارد ریال تقریبا 5 برابر بودجه رسمی سالیانه وزارت ارشاد میباشد. (کل بودجه سالیانه وزارت ارشاد بعلاوه تمامی نهادهای وابسته به آن در حدود 6000 میلیارد ریال میباشد). این فقط 5 برابر بودن بودجه نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی نیست که شگفتانگیز است. وزارت ارشاد و زیرمجموعههای وابسته به آن هر یک ریالی که هزینه میکنند با حساب و کتاب بوده و به دستگاههای نظارتی از جمله مجلس پاسخگو هستند. در حالیکه بسیاری از نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی، به هیچ دستگاه و ارگانی در قبال نحوه هزینهها و مخارجاتشان موظف به پاسخگویی و حساب پس دادن نیستند.
علیرغم همه اینها، جناب آیتالله سیداحمد خاتمی؛ بنده یکبار ندیدم که جنابعالی یا سایر ائمه جمعه بعلاوه سایر منتقدین فرهنگی دولت به سروقت این نهادها بروند و محض خالی نبودن عریضه هم که شده یکبار از صداوسیما، شورایعالی انقلاب فرهنگی، یک دوجین دستگاهها و نهادهای تبلیغاتی، شورایعالی حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی و ... توضیح بخواهند که در برابر آن 30000 (سی هزار) میلیارد ریالی که از بیتالمال میگیرند، کدام گام جدی و اصولی را برای رشد، گسترش و ارتقاء فرهنگ کشور برداشتهاند؟ اگر وضع فرهنگ کشور آنگونه که حضرتعالی معتقدید خراب است، چرا فقط ارشاد و قوه مجریه میبایستی پاسخگو باشند و جنابعالی حاضر نیستید بالاتر از گل به آن 26 نهاد دیگر که 5 برابر ارشاد بودجهشان است و به احدی هم پاسخگو نیستند تذکری بدهید و چیزی بفرمائید؟ اگر هم به آنان انتقادی ندارید چون کارشان را درست انجام دادهاند، پس خیلی هم وضع فرهنگی کشور نمیتواند آنگونه که میفرمائید آشفته و نابسامان باشد.
شخصاً از جنابعالی و سایر منتقدین فرهنگی دولت ممنونم چون حملات و انتقادات شما سبب طرح مسائلی گردید که تا قبل از آن مطرحکردنی بنظر نمیرسیدند.
ایام بکام باد
صادق زیباکلام
یازدهم خرداد یکهزار و سیصد و نود و سه»
اخبار سیاسی - ایسنا
ویدیو مرتبط :
سخنرانی حجت الاسلام سیداحمد خاتمی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نامه سرگشاده زیباکلام به آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی
نامه سرگشاده زیباکلام به آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی
با نام و یاد حضرت حق
محضر آیت الله جناب آقای هاشمی رفسنجانی و جناب حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی دامت اقبالهما
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند
با سلام و تحیات و اگر چه می دانم این روزها آقایان بواسطه موضوع انتخابات پیشرو کمتر مجالی برایشان مانده اما با توجه به شرایط حساس کشور و وضعیت بغرنجی که برای دوستان اصلاح طلب بوجود آمده بخودم اجازه داده جسارت نموده و در خصوص ضرورت اجماع اصلاح طلبان بر روی یک نامزد نکاتی را باستحضار برسانم.
اگر چه که می دانم با وجود حضور خیلی از مشاورین خبره و آقایان صاحب نظر، نیازی به بیان الکن چو منی نمی رود. اما راستی را آنست که هشت سال مدیریت اصولگرایان بر کشور وضعیتی را در همه عرصه ها از داخلی گرفته تا خارجی، از اقتصادی گرفته تا فرهنگی، از اجتماعی گرفته تا خانوادگی، از اعتیاد و فساد و فقر و بیکاری گرفته تا سیاسی ، تا مهاجرت بهترین فارغ التحصیلان مان به غرب، تا..... که نمی توان نسبت به وضعیت کشور درد نداشت.
واقعا هم گمان نمی رود برای درک اوضاعی که اصولگرایان در این هشت سال در کشور بوجود آورده اند خیلی نیازی به شاخصه ها و آمار و ارقام اقتصادی یا اجتماعی باشد. کافیست شما این روزها به پای سخن رانی های نامزدهای اصولگرایان بنشینید.
محض نمونه حتی یکی از آنها هم کلامی و لغتی از آقای احمدی نژاد و اقدامات و سیاست های وی در این هشت ساله سخنی بمیان نمی آورد. گویی این اصولگرایان نبودند که زمینه انتخاب شدن آقای احمدی نژاد را فراهم کردند، بر گرد سرش هاله نور دیدند، او را ملقب به معجزه هزاره سوم نمودند، سفرهای استانی اش را که یک تحول بنیادی که نه ، یک انقلاب جدید در شیوه مملک داری و خدمت به محرومین و پابرهنه ها اعلام کردند، تعطیلی سازمان برنامه و بودجه را توسط رئیس جمهور انقلابی شان جشن گرفتند و شجاعت و شهامت وی در بستن آن "نهاد آمریکایی" که بدست عمال آمریکایی بمنظور جلوگیری از رشد و توسعه ملی در ایران ایجاد شده بود را ستودند و بوی و ملت بزرگ ایران که چنین رئیس جمهور انقلابی را خداوند به آنان ارزانی داشته تبریک گفتند.
بگذریم که امروز جملگی نامزدهای اصولگرا یکی پس از دیگری براه انداختن همان سازمان برنامه "آمریکایی" را در زمره نخستین وعده های انتخاباتی شان در صورت پیروزی قرار داده اند. بخش های دیگر تبلیغات نامزدهای اصولگرا ایضا حکایت از شکست برنامه های اصولگرایان در این هشت سال دارد. کدام نامزد اصولگراست که مهم ترین موضوعات تبلیغات انتخاباتی اش شامل مبارزه با تورم، توقف گرانی، بیکاری ، مبارزه با فساد، اعتیاد، پایین آوردن شکاف طبقاتی، تغییر ساختار مدیریتی کشور، نگرانی از بدهی های سنگین دولت ، اهمیت دادن به علم و تخصص و تجربه و.....نمی شود؟
کدام نامزد اصولگراست که روند رو به افزایش مهاجرت فارغ التحصیلان دانشگاههای شریف ، پلی تکنیک و دانشکده فنی دانشگاه تهران برایش مطرح نیست؟ کدام نامزد اصولگرا است که پایین رفتن سطح امید در میان جوانان کشور اسباب نگرانی اش نشده؟
کدام نامزد اصولگراست که روند رو به افزایش ورشکستگی واحدهای تولیدی، حجم بی سابقه چک های برگشتی بواسطه رکود و ورشکستگی در بازار، فرار سرمایه ها بهمراه کارآفرینان از کشور برایش مطرح نباشد؟
هر چند که اصولگرایان بگونه ایی رفتارمیکنند که گویی هیچ نقشی و مسئولیتی در بوجود آوردن این وضعیت نداشته اند و گویا اساسا احمدی نژاد را نمی شناسند و تا دیروز چیزی از او نشنیده بودند. اما بسیاری از مردم حمایت پر شور اصولگرایان از احمدی نژاد و سیاست هایش را فراموش نکرده اند.
فراموش نکرده اند که همان سیاست هایی را که امروزه آنان مورد نقد قرار داده و یکسره بباد انتقاد گرفته اند، وقتی در دوران احمدی نژاد باجرا در می آمدند چگونه اصولگرایان با همه وجود از آنها استقبال نموده و دردو بلای "دولت خدمتگزار"، "دولت کریمه"، "دولت محرومین" ، " دولت استکبارستیز" و " دولت خستگی ناپذیر" را بر سر دولت های شما می کوبیدند.
در عرصه خارجی هم عملکرد اصولگرایان براستی در طی این هشت سال شگفت آور بوده. من هرگز نتوانستم درک نمایم که چه اصراری بود که اصولگرایان کشورهایی را که حتی در سالهای نخست دوران انقلاب و حتی در دوران جنگ با عراق هم دشمن ما نبودند، در جبهه مخالفین و دشمنان ما درآوردند؟ چه ضرورتی بود و چه ضرورتی می رفت که آلمان، فرانسه ،ایتالیا، کانادا، ژاپن ، نروژ، استرالیا ، دانمارک و.....را ما در صفوف دشمنان ایران اسلامی قرار دهیم؟
چه ضرورتی بود که با همه همسایگانمان روابطی سرد و تیره داشته باشیم؟ برنامه های هسته ایی مان که بواسطه تحریم ها و هزینه های مستقیم فشار سنگینی بر اقتصاد ملی مان وارد کرده، معلوم نیست که در مقابل چه خیر و دستاوردهایی برای منافع ملی و اقتصاد کشور بهمراه داشته است؟
شک نیست که وضعیتی که کشور امروز در آن قرار گرفته خیلی جای امیدواری برای دولت بعدی باقی نمی گذارد.
یقینا آقای هاشمی می دانستند که با پای به پیش گذاردن به استقبال چه کارزاری می روند. ثبت نام ایشان موجی از شور و نشاط و امید بالاخص در میان جوانان و اقشار و لایه هایی که مطمئن نبودند قصد شرکت در انتخابات را دارند بوجود آورد.
اصولگرایان هم که متوجه آن موج غیر مترقبه می شوند راه چاره جلوگیری از براه افتادن یک سونامی دیگر مثل 2 خرداد سال 76 را در جلوگیری از ورود ایشان به انتخابات دیدند. بعداز رد صلاحیت آقای هاشمی مقدار زیادی آن شور و امید فروکش نمود.
اصلاح طلبان از یکسو مواجه با این فروکش شده اند و از سویی دیگر مواجه با حضور دو نامزد غیر اصولگرا. آقایان دکتر حسن روحانی و دکتر محمد رضا عارف هر دو مصمم به ایستادن و ادامه راه تا به آخر و عدم کناره گیری بنفع دیگری.
بنده فکر نمی کنم نیازی به تشریح این حقیقت تلخ باشد که وجود دو نامزد "اصلاح طلب" چه تبعات مصیبت باری برای اصلاحات و جنبش دمکراسی خواهی ایران در پی خواهد داشت.
مسئله فقط در این نیست که اصلاح طلبان آنقدر بی برنامه و بی تدبیر بوده اند که حتی نتوانسته اند بر روی یک نامزد واحد بتوافق برسند. بلکه مسئله بیشتر متوجه فقدان احساس مسئولیت در قبال میلیونها طرفدار در سطح کشور می باشد. آنان عملا رها شده اند که خودشان هر طور که صلاح می بینند اقدام نمایند.
این بی ارادگی سیاسی و مواجه نشدن با بار سنگین مسئولیت اجتماعی که شرایط کنونی جامعه ایران بر دوش شما بزرگواران بعنوان رهبری اصلاحات و اصلاح طلبان گذارده، در گذشته هم مع الاسف آثار و نتایج نامطلوبی برای اصلاح طلبان ببارآورده است.
اما اینبار شرایط و اوضاع بحرانی داخلی و خارجی کشور بگونه ایی است که بیش از پیش می طلبد که شما سروران خیلی خیلی جدی تر به مسئولیت تاریخی تان لبیک گویید. روش نکردن تکلیف طرفداران اصلاحات با هیچ عذر و بهانه ایی قابل توجیه نیست. پاسخگو نبودن رهبری اصلاحات به رسالت تاریخی اش راه را برای پیروزی مجدد اصولگرایان هموار خواهد نمود.
بالطبع آقایان روحانی و عارف هرکدام واجد نقاط قوت و ضعف های متفاوتی هستند. محبوبیت آقای عارف یقینا در میان اقشار و لایه های تحصیلکرده بالاخص دانشجویان بیشتر است.
درعین حال این هم واقعیتی است که بسیاری از اصولگرایان معتدل تر و میانه رو تر ممکن است به آقای روحانی رای دهند.
بعلاوه مسئله اساسی تر آنست که در صورت موفقیت، کدام یک از آنان بهتر و بیشتر می تواند با بدنه اصولگرایان درون حاکمیت کار کند. از این بابت هم شانس آقای روحانی خیلی بیشتر از آقای عارف است.
بهر حال تصمیم دشواری فرا روی شما آقایان قرار گرفته. یقینا هر تصمیمی که شما و مشاورین تان به آن برسید برای آقایان روحانی و عارف می بایستی واجب الاطاعه باشد.
این نکته دوم مبارزه سیاسی و اجتماعی است: داشتن نظم، تشکل، سازماندهی ، پرهیز از فرد محوری و تبعیت از رهبری دسته جمعی. در غیر این صورت می رسیم بار دیگر به داستان غم انگیز اصلاح طلبان در جریان انتخابات سال 84 .
اگر هرکدام از آقایان روحانی یا عارف از تصمیم جمعی اصلاح طلبان تمکین نکردند، رهبری می بایستی به طرفداران اعلام نمایند که ایشان بصورت فردی در انتخابات شرکت دارند و نامزد اصلاح طلبان نیستند.تصدیع اوقات کردم و پوزش می طلبم.
اما خدا می داند که اگر سیاست های هشت ساله گذشته نقطه امیدی باقی گذارده بود، خیلی جای نگرانی از تداوم این سیاستها برای چهار سال دیگر نمی رفت.
ایام بکام باد
صادق زیباکلام
چهاردهم خرداد ماه یکهزارو سیصد ونود دو
منبع:khabaronline.ir